چرا درک روند بازار اهمیت دارد؟


  1. هر دره نزولی را به نزولی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین دره پایین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر از خودش وصل کنید (یا بالاترین سطح چرخش را به بالاترین سطح چرخش خود دهید)
    ما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهیم یک خط را به هم متصل کنیم یا دو (یا بیشتر) به عبارت دیگر، پایین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین چرخش یا دو (یا بیشتر) و بالاترین سطح چرخش. برای کسانی که با اصطلاح اوج / پایین نوسان آشنا نیستند، منظور ما فقط قله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و دره‌های ایجاد شده با قیمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های فشرده است. هنگامی که قله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را به سایر قله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها یا دره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را به دره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دیگر متصل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهیم کندل نمودار قیمتی بین این دو نقطه (روند صعودی یا نزولی یک اوراق بهادار یا سهام و…) را در دوره زمانی مشخص بررسی کنیم.
  2. هرچه نقاط اتصال بیشتر باشد، بهتر است.
  3. به مثال بالا در ترسیم خط روند توجه کنید. در این تصویر همانطور که مشاهده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنید ما قله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های صعودی را به هم وصل کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ایم اما، بین این دو امتیاز، قیمت از خطی که ما کشیدیم عبور کرد. این خط روند را بی اعتبار می‌کند. حال به تصویر زیر توجه کنید آنچه ما می خواهیم همان چیزی است که در تصویر دوم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینیم، دو پایین چرخش که توسط خطی شکسته نشده از قیمت به هم متصل شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. این یک خط روند معتبر است که آماده است تا در آینده پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینی شود.
  4. خرید روندهای معاملات صعودی، فروش روندهای معاملات نزولی. روند دوست شماست! این قانون ثابت در مورد خط روند معاملات نیز اعمال می شود. برای معامله گران باتجربه ، این بدان معناست که ما فقط باید به دنبال خرید در خطوط حمایت صعودی و فروش در خطوط مقاومت نزولی باشیم. برای معامله گرانی که اصطلاحات اصطلاحی معامله نمی کنند ، اجازه دهید تصاویر زیر این موضوع را برای شما توضیح دهند.

دامیننس بیت کوین چیست؟ معرفی مفهوم Bitcoin Dominance

دامیننس بیت کوین چیست؟

تصور بازار ارز‌های دیجیتال به شکل منظومه شمسی به درک شما از پویایی قیمت و نظم نهفته در سازوکار آن کمک خواهد کرد. بیت کوین در مرکز این سیستم قرار دارد و به طیف وسیعی از کوین‌هایی که به دور آن می‌چرخند، نیروی گرانش اعمال می‌کند. درک این مفهوم که در اصطلاح به آن «دامیننس بیت کوین» می‌گویند، بسیار مهم است. لغت دامیننس در زبان فارسی به معنای تسلط است اما منظور از دامیننس بیت کوین دقیقا چیست؟ و چگونه می‌توان از آن برای کسب سود استفاده کرد؟

دامیننس بیت کوین چیست؟

دامیننس بیت کوین یا Bitcoin Dominance به زبان ساده به معنی تسلط بیت کوین بر بازار است. در یک تعریف دقیق‌تر، معیاری برای اندازه‌گیری ارزش بازار بیت کوین نسبت به ارزش کل بازار ارز‌های دیجیتال است. این مفهوم می‌تواند به شما در درک روند قیمت بیت کوین و دیگر آلت کوین‌ ها کمک کند. بنابراین هنگامی که بیت کوین تنها ارز دیجیتال بازار بود، تسلط بیت کوین بر آن ۱۰۰ درصد بود.

نمودار دامیننس بیت کوین نسبت به کل بازار

ورود آلت کوین‌های دیگر به بازار مانند اتریوم، لایت کوین، آدا، سولانا و پولکادات به آرامی باعث کاهش قدرت دامیننس بیت کوین شد. شاید استفاده از مارکت کپ یا ارزش بازار بهترین معیار برای اندازه‌گیری دامیننس بیت کوین نباشد اما ساده‌ترین راه برای اندازه‌گیری آن است.

محاسبه دامیننس بیت کوین

برای محاسبه ارزش بازار و دامیننس بیت کوین از فرمول‌های زیر استفاده می‌شود:

ارزش بازار بیت کوین = قیمت بیت کوین * سرمایه در گردش

دامیننس بیت کوین = ارزش بازار بیت کوین / ارزش کل بازار ارز‌های دیجیتال

برای مثال فرض کنید که ارزش کل بازار چرا درک روند بازار اهمیت دارد؟ ارز‌های دیجیتال ۱ تریلیون دلار و ارزش بازار بیت کوین ۴۰۰ میلیارد دلار باشد. در این شرایط دامینانس بیت کوین برابر با ۳۰ درصد خواهد بود.

درک تأثیر بیت کوین دامیننس

درک تأثیر مفهوم «تسط بیت کوین» بر ورود و خروج سرمایه به بازار ارز‌های دیجیتال بسیار مهم است. استفاده از این مفهوم همچنین به شما در پیش‌بینی روند بازار کمک می‌کند.

  • اگر دامیننس بیت کوین افزایش یابد، نشانه ورود سرمایه به بازار بیت کوین است.
  • اگر دامیننس بیت کوین کاهش یابد، نشانه از ورود سرمایه به بازار آلت کوین‌ها و استیبل کوین‌ها است.

چرا دامیننس بیت کوین اهمیت دارد؟

برای درک اهمیت دامینانس بیت کوین دوباره از مثال منظومه شمسی کریپتویی کمک می‌گیریم. درست مانند نیروی گرانش خورشید که بر حرکت سیارات تأثیر اساسی می‌گزارد، قیمت بیت کوین بر پروژه‌های درون دنیای ارز‌های دیجیتال تأثیرگذار است. قیمت جز مهمی در مفهوم دامیننس است، به این معنی که قیمت بیت کوین همبستگی زیادی با دیگر آلت کوین‌ها دارد.

البته که میزان همبستگی قیمت آلت کوین‌ها به دامینانس بیت کوین نسبی است و هیچگاه ثابت نخواهد بود. در اینجا می‌توانید نمودار Bitcoin Dominance از سال ۲۰۱۳ را مشاهده کنید. نکته قابل توجه کاهش تدریجی تسلط بیت کوین پس از ورود ریپل و اتریوم به بازار ارز‌های دیجیتال است. در دنیای ارز‌های دیجیتال به کاهش دامینانس بیت کوین و افزایش قدرت آلت کوین‌ها در بازار، فیلیپینگ (Flippening) می‌گویند.

نمودار دامیننس بیت کوین در مقایسه با اتریوم و ریپل

تغییر مفهوم تسلط یا دامیننس بسیار مهم است زیرا باعث می‌شود تا بیت کوین دیگر معیار سنجش قیمت و ارزش دیگر آلت کوین‌ها نباشد. مفهوم «فیلیپینگ» نشان دهنده ماهیت رقابتی در بازار رمز ارز‌ها است. در واقع هر آلت کوین در تلاش است تا تسلط خود را بر بازار افزایش دهد. برای مثال اتریوم با تغییر الگوریتم اجماع خود از اثبات کار (PoW) به اثبات سهام (PoS) – به روزرسانی اتریوم ۲ – تلاش می‌کند تا تسلط بیت کوین را در بازار کاهش دهد.

دامیننس واقعی بیت کوین چیست؟

شاخص «دامینانس واقعی بیت کوین» یا The Real Bitcoin Dominance تنها سهم بازار بیت کوین را در بین کوین‌هایی که از الگوریتم اثبات کار استفاده می‌کنند، محاسبه می‌کند. در حقیقت این شاخص، تأثیر همه استیبل کوین‌ها، عرضه اولیه کوین‌ها (ICO) و سایر پروژه‌های متمرکز را حذف می‌کند. تسلط واقعی بیت کوین در محاسبات خود تنها این کوین‌ها را در نظر می‌گیرد:

  • بیت کوین (BTC)
  • لایت کوین (LTC)
  • اتریوم (ETH)
  • بیت کوین اس وی (BVS)
  • بیت کوین کش (BCH)
  • مونرو (XMR)
  • دش (DASH)
  • زی کش (ZEC)
  • بیت کوین گلد (BTG)
  • اتریوم کلاسیک (ETC)
  • دوج کوین (DOGE)
  • دیکرد (DCR)

فرمول محاسبه «شاخص واقعی بیت کوین» به شکل زیر است:

ارزش بازار بیت کوین / ارزش بازار بیت کوین + ارزش بازار کوین‌های لیست بالا

طرفداران بیت کوین معتقدند که تنها یک سیاره در منظومه شمسی کریپتویی وجود دارد و دیگر آلت کوین‌ها در نهایت بیت کوین کنار گذاشته خواهند شد. طرفداران اتریوم و دیگر آلت کوین‌های اکوسیستم ارز‌ها دیجیتال نیز نظری مشابه دارند. مهمترین استدلال طرفداران بیت کوین، غیر متمرکز بودن آن و استفاده از الگوریتم اثبات کار است.

آلت‌کوین‌ها منتظر حرکت بعدی بیت کوین هستند.

به همین دلیل آن‌ها باور دارند که «بیت کوین دامیننس» نشان دهنده تغییر تأثیر بیت کوین بر کل بازار ارز‌های دیجیتال است. تأثیرات زیست محیطی الگوریتم اثبات کار که ناشی از نیاز آن به مصرف زیاد انرژی است، آن را به یک مساله مهم سیاسی تبدیل کرده است. بنابراین پذیرش تسلط بیت کوین به معنی قبول این مشکلات مهم زیست محیطی و سیاسی است.

دامیننس بیت کوین در مقایسه با اتریوم و سایر آلت کوین‌ها

بیت کوین اتریوم دیگر آلت کوین ها
۲۰۱۳ ۱۰۰ درصد
۲۰۱۴ ۸۷.۵ درصد ۱۲.۵ درصد
۲۰۱۵ ۸۰ درصد ۲۰ درصد
۲۰۱۶ ۹۱.۲ درصد ۰.۹ درصد ۷.۹ درصد
۲۰۱۷ ۸۷.۶ درصد ۳.۹ درصد ۸.۵ درصد
۲۰۱۸ ۳۸.۶ درصد ۱۱.۹ درصد ۴۹.۵ درصد
۲۰۱۹ ۵۱.۷ درصد ۱۱.۲ درصد ۴۹.۵ درصد
۲۰۲۰ ۶۸.۳ درصد ۷.۵ درصد ۲۴.۲ درصد
۲۰۲۱ ۶۹.۲ درصد ۱۱.۱ درصد ۱۹.۷ درصد
سپتامبر ۲۰۲۱ ۴۱.۷ درصد ۲۰.۳ درصد ۳۸ درصد

تأثیر دامیننس بر روند بازار

یک ذهنیت کلی در مورد بازار ارز‌های دیجیتال وجود دارد: راحت پول در بیاورید و یک شبه پولدار شوید. بیشتر مردم شنیده‌اند که می‌توانند با خرید ارز‌های دیجیتال در عرض یک سال و یا حتی چند ماه، میلیونر شوند. بیشتر آلت کوین‌های جدید هم از این ذهنیت برای فروش و ترغیب مردم به سرمایه‌گذاری استفاده می‌کنند. ورود تعداد زیاد آلت کوین‌ها در سال ۲۰۱۸ به بازار باعث ایجاد یک آلت سیزن و کاهش دامیننس بیت کوین شد. اما بعد از آن یک اتفاق مهم افتاد. با اینکه مردم سودی خوبی از خرید آلت کوین‌ها به دست آورده بود اما باز هم سود بیشتری می‌خواستند.

کاهش دامیننس بیت کوین

برای افراد مبتدی، سرمایه‌گذاری امر احساسی است. زمانی که ۱۰۰۰ دلار شما در عرض یک سال به ۲۰۰۰ دلار تبدیل می‌شود، احساس طمع بر شما غلبه می‌کند. در جریان این اتفاق مردم سودی را که از بیت کوین به دست آورده بودند برای سرمایه‌گذاری در آلت کوین‌ها استفاده کردند. آن‌ها تصور می‌کردند که با تبدیل بیت کوین‌های ارزشمند خود به آلت کوین‌هایی کم ارزش می‌توانند بسیار ثروتمند شوند.

البته اگر بر روی کوین‌های مناسب سرمایه‌گذاری کنید احتمال ثروتمند شدن وجود دارد. همه افراد شروع به فروختن بیت کوین و سرمایه‌گذاری روی آلت کوین‌ها کردند. هنگامی که این اتفاق در اواخر سال ۲۰۱۷ و اوایل ۲۰۱۸ رخ داد، قیمت بیت کوین و دامیننس آن به سرعت کاهش یافت. این اتفاق که در نتیجه یک فومو (ترس از دست دادن) رخ داده بود باعث ایجاد فاد – حس ترس، عدم قطعیت و شک – در بازار شد. پس از آن تسلط بیت کوین دوباره افزایش یافت و قیمت آن به سطحی بسیار بالاتر از قبل رسید.

افزایش دامیننس بیت کوین

چگونه از دامیننس بیت کوین استفاده کنیم؟

حالا که با تأثیر تسلط بیت کوین در بازار آشنا شدیم، چگونه باید از آن استفاده کنیم؟ راه‌های متعددی برای استفاده از بیت کوین دامینانس وجود دارد که می‌توان از آن‌ها برای کسب سود استفاده کرد. ما در اینجا به مهمترین راه‌های استفاده از این شاخص اشاره کرده‌ایم:

دامیننس یک روند تکراری است

آلت سیزن سال ۲۰۱۷ و کاهش دامیننس بیت کوین یک روند است. به این دلیل که سرمایه‌گذاران مبتدی به جای تصمیم‌گیری‌های منطقی بر اساس احساسات خود تصمیم می‌گیرند. بیشتر افرادی که در بازار ارز‌های دیجیتال سرمایه‌گذاری می‌کنند، افرادی عادی هستند. در نتیجه این اتفاق دوباره تکرار خواهد و در این شرایط قیمت بیت کوین برای صعود دوباره به یک کاتالیزور نیاز دارد. این کاتالیزور می‌تواند خبر پذیرش بیت کوین توسط یک دولت یا عرضه اولیه یک کوین جدید چرا درک روند بازار اهمیت دارد؟ توسط یک شرکت بزرگ باشد.

بعد از این اتفاق، مردم دوباره برای خرید بیت کوین هجوم می‌آورند و قیمت و تسلط آن افزایش می‌یابد. سپس مردم دوباره سود به دست آورده از بیت کوین را روی آلت کوین‌های کوچک سرمایه‌گذاری می‌کنند. دامینانس بیت کوین کاهش می‌باید و سپس قیمت بیت کوین در سطحی بالاتر از قیمت قبل تثبیت می‌شود.

سوار بر دو موج نوسان

با سوار شدن با بر موج نوسانات دامینانس بیت کوین می‌توانید، دو برابر سود ببرید. در اولین مرحله باید زمانی که تسلط بیت کوین پایین است آن را هودل کنید. سپس تا زمانی که دامیننس به ۵۵ تا ۶۵ درصد از کل ارزش بازار ارز‌های دیجیتال برسد، منتظر بمانید. در این حالت با افزایش تسلط، قیمت بیت کوین نیز افزایش می‌یابد.

در این مرحله باید آلت کوین‌هایی را بخرید که فکر می‌کنید قیمت آن‌ها در آینده افزایش خواهد یافت. این نقطه بهترین زمان برای خرید است زیرا آلت کوین‌ها در پایین‌ترین قیمت و بیت کوین در بالاترین سطح قیمت خود قرار دارد. آلت کوین‌های خود را تا شروع آلت سیزن و کاهش دامیننس بیت کوین هولد کنید. حالا می‌تواند دارایی خود را نقد کنید یا دوباره این چرخه را تکرار کنید. اگر این کار را به درستی انجام دهید، می‌توانید سود زیادی در هر مرحله از چرخه بدست‌آورید.

یک قدم جلوتر از دیگران

این نکته را فراموش نکنید که گفتم: “اگر این کار را به درستی انجام دهید.” شانس در این استراتژی نقش مهمی دارد، زیرا شما دقیقا نمی‌دانید که تسلط بیت کوین کی به نقطه اوج رسیده و کاهش خواهد یافت. آگاهی از این احتمال که این اتفاق به زودی رخ خواهد داد همیشه شما را یک قدم جلوتر از دیگران نگه خواهد داشت. زمان‌بندی درست مهم‌ترین نکته در کسب سود از نوسانات دامینانس بیت کوین است.

سوالات متدوال

سوالات متداول

دامیننس بیت کوین چیست؟

دامیننس بیت کوین به زبان ساده به معنی تسلط (قیمت) بیت کوین بر دیگر آلت‌کوین‌ها در بازار ارزهای دیجیتال است.

چرا بیت کوین دامیننس مهم است؟

بیت کوین دامینانس می تواند به شما در درک صعودی یا نزولی بودن روند آلت کوین‌ها و شروع یا پایان آلت سیزن کمک کند.

شاخص دامیننس بیت کوین را کجا ببینیم؟

برای مشاهده بیت کوین دامیننس می‌تواند از نمودارهای وب‌سایت کوین مارکت کپ یا تریدینگ ویو استفاده کنید.

خط روند چیست؟ انواع خط روند در تحلیل تکنیکال

انواع خط روند در تحلیل تکنیکال معاملات

استفاده از تحلیل تکنیکال در نمودارها، یکی از بهترین روش‌ها برای پیش بینی شرایط بازار و تعیین استراتژی ورود یا خروج به آن است. تحلیل تکنیکال ویژگی‌های متنوعی دارد که یادگیری آنها می‌تواند نقشی کلیدی در سرمایه‌گذاری‌های کاربران داشته باشد.

در این مقاله با خط روند و انواع روندها در تحلیل تکنیکال آشنا می‌شویم. همچنین سه استراتژی مهم معاملاتی را بررسی خواهیم کرد.

روند (Trend) چیست؟

یک روند، جهت کلی بازار در یک دوره زمانی مشخص است. در بیان بهتر، روندها از افت و خیز قیمت‌ها تشکیل می‌شوند و جهت این افت و خیزها، روند بازار را تعیین می‌کنند. روندها می‌توانند هم صعودی و هم نزولی باشند که به ترتیب مربوط به بازارهای صعودی و نزولی است. جهت کلی بازار نیازی به بازه زمانی مشخصی برای تشکیل خط روند ندارد، اما هر چه بازه طولانی‌تر باشد، روند تشکیل شده اعتبار بیشتری دارد. روندها با رسم خطوطی که به عنوان خطوط روند شناخته می‌شوند.

انواع مختلف روند

خط روند

روند‌ها نقشی حیاتی برای معامله‌گران دارند و توانایی شناسایی آنها و بکارگیری‌شان در معاملات می‌تواند کمک شایانی به تریدر‌ها کند. به طور معمول سه نوع مختلف خط روند در بازار وجود دارد:

روند صعودی (Uptrend)

یک خط روند صعودی زمانی شکل می‌گیرد که ارزش سهام یک معامله افزایش یابد. به‌عنوان‌مثال اگر قیمت اتریوم ۳ دلار افزایش یابد و در همان بازه مجدداً ۳ دلار کاهش داشته باشد و پس از این افت و خیز مجدداً ۵ دلار افزایش یابد، روند تشکیل شده صعودی خواهد بود.

روند نزولی (Downtrend)

خط روند نزولی دقیقاً نقطه مقابل روند صعودی است. یک روند نزولی زمانی شکل می‌گیرد که ارزش سهام یک معامله کاهش یابد. به‌عنوان مثال اگر قیمت اتریوم ۳ دلار کاهش داشته باشد و در همان بازه مجدداً ۳ دلار افزایش داشته باشد و پس از این افت و خیز، کندل بعدی ۵ دلار کاهش یابد، روند تشکیل شده نزولی خواهد بود.

روند جانبی (Sideways trend)

خط روند جانبی زمانی شکل می‌گیرد که بازار ثابت بماند، یعنی قیمت ارز دیجیتال به بالاترین یا پایین ترین نقطه قیمتی نرسد. بسیاری از معامله‌گران حرفه‌ای توجه زیادی به روند جانبی ندارند با این حال روندهای جانبی نقش مهمی در معاملات اسکالپینگ دارند.

نحوه ترسیم خطوط روند روی نمودار

یکی از راه‌هایی که یک تحلیل گر می‌تواند خط روند را ببیند، ترسیم خطوط روند است. خط روند یک خط مستقیم است که ۲ یا چند نقطه قیمت را به هم متصل می‌کند. این خط روی نمودار ادامه می‌یابد تا به عنوان یک خط حمایت یا مقاومت عمل کند.

شما از این روش‌های ترسیم می‌توان در ابزارهایی مانند تریدینگ ویو استفاده کرد.

ترسیم خط روند صعودی

خط روند صعودی

خط روند صعودی یک خط مستقیم است که به سمت راست و بالا کشیده شده است , ۲ یا چند نقطه پایین را به هم متصل می‌کند. نقطه پایین دوم در ترسیم خط روند صعودی، باید بالاتر از نقطه ابتدایی باشد. خطوط روند صعودی به عنوان پشتیبان عمل می‌کند و نشان می‌دهد که حتی با افزایش قیمت، تقاضا نسبت به عرضه بیشتر است. تا زمانی که قیمت‌ها بالای خط روند باقی بمانند، روند صعودی دست نخورده در نظر گرفته می‌شود. شکست زیر خط روند صعودی نشان می‌دهد که ممکن است تغییری در روند رخ دهد.

ترسیم خط روند نزولی

خط روند نزولی

خط روند نزولی خط مستقیمی است که به سمت راست و پایین کشیده شده است که ۲ یا چند نقطه اوج را به هم متصل می‌کند. ارتفاع نقطه دوم باید کمتر از نقطه اول باشد تا خط شیب رو به پایین داشته باشد. خطوط روند نزولی به عنوان مقاومت عمل می‌کند و نشان می‌دهد که حتی با کاهش قیمت، عرضه بیشتر از تقاضا است. تا زمانی که قیمت‌ها زیر خط روند باقی می‌مانند، روند نزولی دست نخورده در نظر گرفته می‌شود. شکست بالای خط روند نزولی نشان می‌دهد که ممکن است تغییری در روند رخ دهد.

آشنایی با تحلیل روند

تحلیل خط روند تکنیکی است که در تحلیل تکنیکال استفاده می‌شود. تحلیل روند به چرا درک روند بازار اهمیت دارد؟ دنبال پیش بینی قیمت یک ارز در بازه‌‌های دورتر، با کمک داده‌های به‌دست‌آمده توسط روندها است. تحلیل روند از داده‌های تاریخی مانند حرکت قیمت و حجم معاملات برای پیش بینی روند بلندمدت احساسات در بازار استفاده می‌کند. تحلیل روند سعی می‌کند یک روند مانند روند صعودی بازار را پیش‌بینی کند و آن روند را تا زمانی که داده‌ها نشان‌دهنده معکوس شدن روند باشند، دنبال کند.

تجزیه و تحلیل خط روند از آن جهت دارای اهمیت است که حرکت روندها در نهایت منجر به کسب سود برای سرمایه‌گذاران می‌شود. بررسی یک روند با کمک داده‌های تاریخی ارز مورد نظر، آینده قیمتی آن ارز را برای معامله‌گران پیش بینی می‌کند.

ابر ایچی موکو یکی دیگر ابزارهایی است که می‌توان در تحلیل بازار از آن استفاده کرد.

استراتژی‌های معاملاتی با خطوط روند

اکنون که معنای خط روند و انواع آنها را درک کرده‌ایم، بیایید به استراتژی‌هایی که بسیاری از معامله گران برای شناسایی روندها استفاده می‌کنند نگاه کنیم.

شاخص معاملات MACD

شاخص واگرایی میانگین متحرک (MACD)، میانگین قیمت یک ارز را در یک بازه زمانی خاص برای کمک به معامله گران در شناسایی روندها پیدا می‌کند. MACD مؤثرترین استراتژی معاملاتی روند است چرا که چندین معامله‌گر در یک بازه زمانی خاص وارد یک موقعیت خرید می‌شوند که در این موقعیت خرید، میانگین متحرک کوتاه‌مدت از میانگین متحرک بلندمدت پیشی می‌گیرد. با این حال، اگر میانگین متحرک کوتاه مدت از میانگین متحرک بلندمدت عبور کند، معامله‌گران می‌توانند موقعیت کوتاه‌مدت را نیز در نظر بگیرند.

معامله گران معمولاً روندهای میانگین متحرک را با چندین شکل دیگر از تحلیل تکنیکال ادغام می‌کنند تا سیگنال‌ها را فیلتر کرده و روند را تعیین کنند. میانگین متحرک نیز نقشی حیاتی در کمک به تحلیل روند ایفا می‌کند.

شاخص معاملاتی RSI

شاخص قدرت نسبی (RSI) یک استراتژی است که به شناسایی حرکت قیمت ارز و همچنین سیگنال‌های خرید و فروش کمک می‌کند. RSI با مشاهده میانگین سود و زیان در یک دوره زمانی خاص، حرکت مثبت و منفی قیمت سهام را تعیین می‌کند. RSI به شکل درصدی نشان داده می‌شود که از صفر تا ۱۰۰ در یک مقیاس در نوسان است.

نشانگر ADX

اندیکاتور ADX به معامله گران کمک می‌کند قدرت معامله گران را اندازه گیری کنند. ADX همچنین معامله‌گران را قادر می‌سازد تا قدرت قیمتی ارز مورد نظر را در دو جهت مثبت و منفی تخمین بزنند. خط روی اندیکاتور ADX بین صفر تا ۱۰۰ تغییر می‌کند. اگر اندیکاتور مقادیر ۲۵ تا ۱۰۰ را نشان دهد، نشان دهنده این است که یک روند قوی در حال رخ دادن است، در حالی که اگر مقادیر به زیر ۲۵ سقوط کنند، نشان می‌دهد که روند ضعیفی در حال رخ دادن است.

روندها تمام داستان را بازگو نمی‌کنند!

درست است که روندها نقشی کلیدی در تحلیل تکنیکال ایفا می‌کنند، اما بسیاری معتقد هستند که تحلیل روند‌ها، بازگوی تمامی اتفاقات بازار نخواهند بود چرا که هر بازه‌ای از زمان در بازار، خواه یک ثانیه خواه چندین روز، حاوی اطلاعات ارزشمند هستند. ضمن آنکه بررسی روندها بیشتر از روی گذشته قیمتی یک ارز انجام می‌شود و پیش بینی آینده کاری بسیار سخت و پر ریسک است. همچنین احساسات کاربران در بازار می‌تواند روند قیمتی یک ارز را به طور کل تغییر دهد. کارشناسان معتقدند تحلیل روند به تنهایی پاسخگوی نیاز سرمایه‌گذاران نخواهد بود و می‌بایست تحلیل بنیادی نیز در دستور کار آنها قرار بگیرد.

مزایای در نظر گرفتن روند بازار

خطوط روند ابزاری مهم در تحلیل تکنیکال

استفاده از خط روند و تحلیل آنها، یکی از جنبه‌های مهم تحلیل تکنیکال است، اما به خاطر داشته باشید که این تنها یکی از ابزارها و تکنیک‌های موجود است. هنگامی که یک خط روند شکسته می‌شود، باید فقط به عنوان یک هشدار در نظر گرفته شود که روند ممکن است در حال تغییر باشد. برای تأیید تغییر روند باید از ابزارها و سیگنال‌های بیشتری استفاده کرد تا تضمین بیشتری را برای شما داشته باشد.

روند صعودی، روند نزولی و روند جانبی.

نوعی تحلیل تکنیکال که سرمایه گذاران برای تعیین حرکات آتی قیمت اوراق بهادار دنبال می‌کنند. روندها از قله‌ها و نزول‌ها در طول زمان تشکیل شده‌اند، که به فرد امکان می‌دهد حرکت کلی قیمت یک اوراق بهادار را پیش بینی کند.

روانشناسی بازار فارکس | اهمیت روانشناسی در معاملات فارکس

با توجه به افزایش روز افزون توجهات به بازارهای موازی همچون فارکس و رمزارزها، داشتن اطلاعات کافی در خصوص این بازارها امری ضروری است. معامله کردن در این بازارها یکی از سخت‌ترین شغل‌هاست که با فراز و فرودهای بسیاری همراه است. شاید تاکنون درباره افرادی که در بازار فارکس فعالیت کرده و به سود زیادی رسیده‌اند و یا افرادی که ضرر و زیان زیادی را در آن متحمل شده‌اند، شنیده باشید. علت اصلی این موفقیت و شکست‌ها را می‌بایست در آگاهی و تجربه افراد نسبت به این بازار جستجو نمود.

بر این اساس، پیش از اینکه وارد بازار فارکس شوید و معاملات خود را آغاز کنید، بهتر است ابتدا پیش‌نیازهای اساسی معامله و روانشناسی معامله‌گری (Trading Psychology) فارکس را به خوبی بدانید. آگاهی از اصول روانشناسی فارکس به اندازه تمام اطلاعات، استراتژی‌های ورود و خروج، مدیریت سرمایه و تجزیه تحلیل‌هایی که برای یک معامله سودآور به آن نیاز دارید، اهمیت دارد که در مقاله حاضر به آن پرداخته می‌شود.

فارکس چیست؟

فارکس از کنار هم قرار گرفتن حروف ابتدایی دو عبارت Foreign و Exchange به معنای بازار تبادل ارزهای خارجی تشکیل شده است. در این بازار افراد به معامله ارزهای خارجی با یکدیگر می‌پردازند. نحوه معامله به صورت جفت‌ارز مثلاً (EUR/USD) است که در واقع نرخ برابری یورو در برابر دلار آمریکا می‌باشد. بر این اساس، به صورت گردشی وقتی شما ارزی را می‌خرید، در همان لحظه ارز دیگری را فروخته‌اید.

یکی از جذابیت‌های این بازار فعالیت 24 ساعته آن طی پنج روز هفته (دوشنبه تا جمعه) می‌باشد. همچنین در اختیار قرار دادن اهرم‌های بالای معاملاتی بر روی موجودی حساب‌ها، امکان جذاب دیگری است که می‌توان از آن بهره‌مند شد. علاوه بر موارد ذکر شده، گستردگی جفت‌ارزهای قابل معامله و نیز امکان باز کردن پوزیشن‌ها در هنگام صعود (Buy) و نزول (Sell)، می‌تواند قابلیت سودآوری این بازار را به حداکثر برساند.

اهمیت روانشناسی در معاملات فارکس

به طور معمول آغاز کردن هر فعالیت تا رسیدن به نتیجه مطلوب، با رنج و سختی همراه است. اگر ابعاد مختلف کاری که می‌خواهید انجام بدهید را به خوبی بشناسید آموزش‌های لازم را دریافت کرده باشید، با سرعت بیشتر و خطای کمتری به موفقیت دست خواهید یافت.

بنابر نظر عموم تریدرهای خبره این بازار، تصور اینکه با معامله در فارکس بدون داشتن دانش کافی، می‌توان در مدت زمانی کوتاه به ثروتی هنگفت دست یافت، امری نادرست می‌باشد. هرچند که این بازار قادر است تا سود زیادی را در مدت کوتاهی نصیب شما کند، اما بدیهی است که تداوم این سودها نیازمند آشنایی کامل با آن و تسلط بر اصول روانشناسی بازار است.

شاید افراد مبتدی در هنگام شروع با موفقیت‌هایی رو به رو شوند، اما بدون شک این موفقیت‌ها، تا زمانی که به طور کامل آموزش‌های لازم را دریافت نکنند، دوام چندانی نخواهد داشت. در واقع یک شبه نمی‌توان ره صد ساله را طی کرد. رسیدن به اهداف، مستلزم صبر و یادگیری مداوم و داشتن تسلط بر هیجانات و کنترل احساسات می‌باشد.

5 اصل اساسی در روانشناسی بازار فارکس

سرمایه‌گذاران برای کسب سود بیشتر و رسیدن به اهداف خاصی که در نظر دارند، نیازمند شناخت کامل روانشناسی بازار هستند. معامله‌گران در هر لحظه باید به نگه داشتن یک پوزیشن، بستن آن و یا تصمیم به باز کردن پوزیشن جدید فکر کنند. همه این موضوعات می‌توانند افکار معامله‌گران و تصمیمات آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهند. برای اینکه یک تریدر بتواند رفتار بازار را سریع‌تر پیش‌بینی کند، بهتر است درک کاملی از روانشناسی بازار فارکس داشته باشد. بر این اساس، در ادامه، 5 اصل مهم روانشناسی فارکس که تسلط بر آن کمک شایانی به بهبود روند معاملات در این بازار خواهد نمود، مورد بررسی قرار می‌گیرد.

1.اهداف و تصمیمات خود را ارزیابی کنید

معامله‌گران معمولاً به دلیل عدم داشتن مهارت‌های روانشناختی مناسب و کنترل احساسات خود، دست به معاملاتی می‌زنند که اغلب منجر به ضرر و زیان می‌شود. برای اتخاذ یک پوزیشن درست باید مهارت تصمیم گیری را بیاموزید. این مهارت با کسب تجربه در افراد بهتر می‌شود. ابتدا باید هدف خود را مشخص کنید. سپس با جمع‌آوری اطلاعات ضروری و بررسی آن‌ها و عواقبی که تصمیم شما در پی خواهد داشت، بهترین تصمیم را اتخاذ کنید. در این راه باید استراتژی درستی داشته باشید تا ذهن شما را در یک مسیر صحیح قرار دهد و به تصمیماتتان لطمه نزد. با تصمیم‌گیری صحیح که منشا آن یک استراتژی مناسب است، می‌توانید در بازار فارکس موفق‌تر عمل کرده و روی ارزیابی‌های خود سرمایه‌گذاری کنید.

2.کنترل احساسات خود را بدست بگیرید

یکی از موارد مهم در روانشناسی بازار فارکس، کنترل احساسات است. احساسات کنترل‌نشده مانند ترس می‌تواند منجر به شکست شما شود. ترس باعث ازدست دادن فرصت‌ها می‌شود. اگر پولی که برای معامله به فارکس تزریق کرده‌اید، همه‌ یا بخش اعظمی از پول شماست و در واقع توانایی از دست دادن آن را ندارید، ممکن است به راحتی در این راه شکست بخورید و پول زیادی ازدست بدهید. پس از گرفتن قرض و وام برای معامله کردن پرهیز کنید.

هر گونه احساسات شدید، حتی با یک دید کاملاً مثبت، می‌تواند باعث بروز اشتباه شود. بازار فارکس پیچیده‌تر از آن چیزی است که گمان می‌کنید. نباید مانند یک قمارباز به راحتی ریسک کنید. در زمان معامله باید آرامش خود را حفظ کرده و به خوبی بازار را بررسی کرده باشید. استرس و پشیمانی ذهن شما را به مرور خسته می‌کند. تمام ذهن خود را روی سود یا ضرر حاصل از یک معامله قرار ندهید و نتیجه را بصورت کلان ببینید. هیچ راهی وجود ندارد که با تکیه بر آن بتوان گفت یک معامله قطعاً سود ده است. بنابراین بر روی استراتژی خود تمرکز کنید و نقاط ضعف و قوت خود را بیابید. ممکن است اکنون نتیجه‌ای نگیرید، اما با گذشت زمان و کسب تجربه، از میزان اشتباهات شما کاسته شده و این امر منجر به موفقیت شما خواهد شد.

3.تمرین را فراموش نکنید

تمرین کردن باعث می‌شود که شما حرکات بازار را بهتر بشناسید و عادات خوب ترید کردن را در خود پرورش دهید. بازار فارکس این امکان را به شما می‌دهد که به صورت دمو، بدون اینکه سرمایه خود را به خطر بیندازید، برای یادگیری بیشتر معامله کنید. معامله با حساب دمو به شما کمک می‌کند تا تمرین کنید و اصول و مهارت‌های معامله‌گری در بازار را فرا بگیرید. اگر مبتدی هستید از معامله به صورت دمو غافل نشوید و پس از آن سرمایه‌گذاری را با مبالغ کم آغاز کنید.

باید استراتژی مناسبی را با در نظر گرفتن هدف سرمایه‌گذاری، بازه زمانی معامله و تعیین حد سود و ضرر بیابید. به استراتژی‌ها و تحلیل های خود پایبند باشید. اگر به هدفی که می‌خواستید رسیدید، سود خود را گرفته و از آن خارج شوید. کسانی که برای رسیدن به سود بیشتر همه چیز را رها کرده و طمع می‌کنند، غالباً موفق نمی‌شوند. زیرا طمع جایی در بازار فارکس ندارد.

4.اعتماد به نفس بیش از حد ممنوع

داشتن اعتماد به نفس در هنگام معاملات در بازار فارکس، بسیار ضروری است. این اعتماد به نفس زمانی به شما کمک می‌کند که به استراتژی خود پایبند باشید. اگر با نظم و انضباط، تحلیل‌های خود را دنبال کنید به موفقیت خواهید رسید. اعتماد به نفس بیش از حد زمانی اتفاق می‌افتد که معامله‌گر موفقیت‌های قابل توجهی کسب کرده و سرخوش از این موفقیت‌ها بدون رعایت کامل استراتژی خود دست به معاملاتی با ریسک بالا می‌زند. از آنجایی که بازار پیچیده و غیر قابل پیش‌بینی است، این ریسک کردن ممکن است ضررهای زیادی را تحمیل کرده و باور معامله‌گر برای موفقیت را به شدت کاهش دهد.

5.صبور باشید و از طمع دور بمانید

اینکه در بازار فارکس می‌توان سود زیادی بدست آورد، شایعه نیست، اما بی‌صبری و هیجانی عمل کردن هم باعث می‌شود که شما ضرر کنید. برخی از کاربران وقتی ضرر می‌کنند، بلافاصله روحیه خود را از دست می‌دهند. در این شرایط یا می‌خواهند با معاملات سنگین از بازار انتقام بگیرند یا اینکه این کار را به طور کلی کنار بگذارند. این تصور نیز که باید برای رسیدن به موفقیت هر روز معامله کنید، اشتباه است. معاملات پی در پی باعث تصمیم‌گیری‌های هیجانی می‌شود. یعنی با رسیدن به مقدار کمی سود یا ضرر دست به فروش و خرید می‌زنند و در نتیجه به آن هدفی که در نظر دارند، نرسیده و نا‌امیدی وجودشان را فرا می‌گیرد.

شما می‌توانید تنها با چرا درک روند بازار اهمیت دارد؟ چرا درک روند بازار اهمیت دارد؟ یک معامله درست در طول هفته به آن سودی که در انتظارش بودید، دست پیدا کنید. صبور باشید و با تسلط بر خود، اشتباهاتتان را بیابید. از همان ابتدای خرید متناسب با تایم فریم ورودتان، ذهن خود را برای مدت زمان معینی آماده نگهداری پوزیشن کنید. برای رسیدن به نتیجه مطلوب به تجزیه و تحلیل‌هایتان ادامه دهید تا تسلط بیشتری برمعاملات خود داشته باشید.

جمع‌بندی

بازار فارکس، یک بازار جهانی 24 ساعته است که کاربرانی از سراسر جهان از جمله بانک‌های بزرگ در آن فعالیت دارند. این بازار هیجانات زیادی دارد و تنها با چند کلیک می‌توان میلیون‌ها دلار پول بدست آورد. همین امر شما را برای فعالیت در این بازار وسوسه می‌کند.

برای موفقیت در این بازار ابتدا باید کاملاً با آن آشنا شده و فارکس را مانند یک کسب‌وکار جدی بگیرید. همانطور که درباره روانشناسی بازار فارکس صحبت کردیم، شما باید بر افکار و احساساتتان مسلط باشید تا بتوانید به درستی معامله کنید. یک ذهنیت مثبت بسازید و با هر ضرر و زیانی زانوی غم بغل نگیرید. نتیجه را بر اساس برآیند معاملاتتان ارزیابی کنید و نه تنها بر اساس سود یا ضرر یک معامله!

بهترین منبع برای شناسایی عادت‌های روانشناسی یک تریدر، خود اوست و جایی که این عادات در آن مکتوب شده، تاریخچه معاملاتش می‌باشد. با مراجعه به تاریخچه می‌توان معاملات را آنالیز کرده و نقاط ضعف و قوت خود را بیابيد. بررسی تاریخچه معاملات یک راهکار برای جلوگیری از رفتارهای هیجانی و احساسی است.

افکارتان را متمرکز کنید. اعتماد بنفس بیش از حد و طمع، شما را از رسیدن به اهدافتان بازمی‌دارد. در مقابل، عدم خود باوری و نداشتن اعتماد بنفس، باعث می‌شود که در بازار بزرگ فارکس از رقبای خود جا بمانید. شما برای موفقیت، به پیروزی‌های بزرگ و هیجان‌انگیز نیازی ندارید، بلکه به یک استراتژی منسجم نیاز دارید که همواره به آن پایبند بمانید. نباید انتظار داشته باشید که بازار همیشه به سمت مطلوب شما حرکت کند. باید برای شرایط مختلف بازار استراتژی‌های مختلفی داشته باشید، تا زمانی که در یک وضعیت جدید قرار گرفتید بتوانید به بهترین نحو با آن مواجه شوید.

خط روند چیست و چگونه رسم می‌شود؟ + کاربرد آن در تحلیل تکنیکال

خط روند چیست

خط روند یک ابزار اصلی برای معامله گران بورس است که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند در هر جفت ارز (یک نقطه بالا و یک نقطه پایین) و در هر بازه زمانی مورد استفاده قرار گیرد. در این مقاله قصد داریم که در 3 مرحله به شما آموزش دهیم که خط روند چیست و چگونه باید آن را رسم کنید. این خطوط ابزاری قدرتمند برای ورود و خروج از معاملات است و می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند در ترکیب با هر وسیله دیگری که ممکن است از قبل استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنید، استفاده شود.

اهمیت خط روند در تحلیل تکنیکال چیست؟

طبق تعریف، خط روند خطی است که دو یا چند دره نزولی یا دو یا چند قله صعودی (اوج) را به هم متصل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، خطوطی که در آینده پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند. در حالت ایده آل، معامله گران به این خطوط گسترده نگاه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و با قیمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که در اطراف آن‌ها واکنش نشان می دهند معامله می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند، یا با جهش از روند حرکت می کنند. این خط ابتدایی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین، اساسی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین و مهم‌ترین اصل تحلیل تکنیکال و معاملات آنلاین در بازار سرمایه، فارکس و استوک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مارکت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌باشد.اگر فقط همین یک عامل را یک نفر به خوبی یاد بگیرد، به هیچ عامل و استراتژی خاص و پیچیده دیگری نیاز پیدا نخواهد چرا درک روند بازار اهمیت دارد؟ چرا درک روند بازار اهمیت دارد؟ کرد و می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند به راحتی در مارکت موفق شود و سودهای خوبی را بدست آورد.

خط روند چیست؟

خط روند نقشه حرکت قیمت در بازار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌باشد. ما ازاین طریق متوجه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شویم چه رفتاری را از خودش نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد. با علائم و نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که قیمت از خودش به جای می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذارد چه کنیم برای اینکه زبان قیمت را ترجمه کنیم و صدای قیمت را بشنویم. خط رونداز اصولی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین فاکتورهای فهمیدن و درک کردن نقشه حرکت قیمت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌باشد.اما خط روند به چه مفهوم است؟ کجا باید رسم شود؟ چه کاربردی دارد؟ تمامی این سوالات را قصد داریم به صورت فشرده در این مقاله به شما آموزش دهیم.

کاربرد خط روند

خط روند در تحلیل تکنیکال خطی است که در صعود و نزول روند قیمت از آن استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم. بنابراین مشخص شد که در بازارهای رنج از خط روند نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانیم استفاده کنیم. چرا؟ به این خاطر که بازارهای رنج هیچ روندی ندارد. اگر روند قیمت نزولی باشد برای رسم باید که قله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و یا سقف قیمت را پیدا کنیم. با پیدا کردن این نقاط آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را به هم وصل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم تا جریان قیمت و نقشه راه آن را پیدا کنیم.

 خط روند در تحلیل تکنیکال

به نمودار بالا توجه کنید خط قرمز نشان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهنده روند نزولی و خط آبی نشان دهنده روند صعودی می‌باشد.
برای رسم چند قله را باید به هم وصل کنیم؟ تعداد قله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های لازم برای رسم خط روند از 2 قله شروع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و هرچه قله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های بیشتری را پیدا کنید و رسم کنید اعتبار آن خط روند بیشتر خواهد بود.

انواع خط روند

روند صعودی، حرکت قیمت دارایی‌های مالی را در زمانی که جهت کلی به سمت بالا است توصیف می‌کند. در یک روند صعودی، هر قله و دره متوالی، بالاتر از آن‌هایی هستند که پیش‌تر در نمودار قیمتی وجود داشتند. روند صعودی فرصتی را برای سرمایه گذاران فراهم می‌کند تا از افزایش قیمت دارایی‌ها سود ببرند. فروش یک دارایی پس از شکست در ایجاد قله و دره بالاتر، یکی از مؤثرترین راه‌ها برای جلوگیری از زیان‌های بزرگی است که می‌تواند ناشی از تغییر روند باشد.

خط روند صعودی، در امتداد کف‌های قیمتی رسم می‌شود و به تعیین محل شکل‌گیری کف‌های آینده کمک می‌کند. میانگین متحرک نیز توسط برخی از معامله‌گران تکنیکال برای تجزیه و تحلیل روندهای صعودی استفاده می‌شود. زمانی که قیمت بالاتر از میانگین متحرک باشد، روند صعودی در نظر گرفته می‌شود.

روند نزولی، به پرایس اکشن (price action) دارایی‌های مالی و اوراق بهاداری گفته می‌شود، که در طول زمان با ارزی زیر قیمت نوسان می‌کنند. در حالی که قیمت دارایی‌های مالی در طول زمان به صورت متناوب نوسان دارد، دارایی‌هایی که روند نزولی دارند با قله‌ها و دره‌های پایین مشخص می‌شوند.

به این دلیل که روند نزولی اطلاعات بیشتری نسبت به فقط یک شکست تصادفی نشان می‌دهد، معامله‌گران تکنیکال به این روندها توجه می‌کنند. به نظر می رسد اوراق بهاداری که روند نزولی دارند، تا زمانی که برخی از شرایط بازار تغییر نکند، به احتمال زیاد به روند کاهشی خود ادامه می‌دهند، که به این معنی است که یک روند نزولی نشان دهنده یک وضعیت اساساً رو به وخامت است.

روند خنثی، حرکتی افقی در قیمت است. این روند زمانی رخ می‌دهد که نیروی عرضه و تقاضا با هم برابر شود. این اتفاق معمولاً در طول یک دوره تثبیت قبل از این که قیمت به روند قبلی برگردد یا به یک روند جدید برود، رخ می‌دهد. روند خنثی به «چرا درک روند بازار اهمیت دارد؟ روند افقی» هم شهرت دارد.

روند خنثی عموماً نتیجه حرکت قیمت بین سطوح حمایت و مقاومت است. غیرمعمول نیست که ببینیم یک روند خنثی یا افقی، بر عملکرد قیمت یک دارایی خاص، برای یک دوره طولانی و قبل از شروع یک روند جدید صعودی یا نزولی، حاکم است. این دوره‌های تثبیت اغلب در طول روندهای طولانی مورد نیاز هستند، زیرا تقریباً غیرممکن است که حرکت‌های قیمتی بزرگ در بلندمدت خود را حفظ کنند.

چگونه معامله با خط روند انجام می‌شود؟

دو روش یا استراتژی برای معامله با در نظر گرفتن انواع خط روند وجود دارد:

  • انجام معامله روی خط روند
  • انجام معامله پس از شکست خط روند

البته درست نیست که تنها شاخص تصمیم‌گیری خط روند باشد، برخی شرایط نیز باید برای انجام معامله مهیا باشند، چرا که در بحث خطوط روند با مسئله‌ای به نام شکست یا Breakout مواجه هستیم. Breakout به شکست قیمت سهام بالا یا پایین خط روند گفته می‌شود. این مورد اغلب نشان دهنده آغاز یک روند قدرتمند جدید است و یکی از قابل اعتمادترین شاخص‌ها است.

بسیاری از معامله‌گران در چنین شرایطی نزدیک به حمایت سهام می‌خرند و نزدیک به مقاومت آن را می‌فروشند. اگر نزدیک به حمایت خرید کنید و سهام خراب شود، ضرر می‌کنید. اگر سهامی نزدیک به مقاومت بفروشید و سهام به سمت بالا حرکت کند، باز هم پول خود را از دست خواهید داد.

شکست خط روند چیست؟

شکسته شدن به این معنا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌باشد که قیمت تمایل دارد روند خودش را عوض کند. اما همیشه شکسته شدن به منزله تغییر روند قیمت نیست. بنابراین هربار که مشاهده کردید که یک قیمت خط روندی را شکست اینطور تحلیل نکنید که این شکست نشان دهنده تغییر قیمت است. شما باید صبر کنید زیرا قیمت بعد از شکستن تازه شروع به بررسی می‌شود، خیلی از این بررسی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها منجر به این می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود که معامله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرها تصمیم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرند که به همان روند قبلی برگردند. اما بعد از اینکه قیمت بعد از شکسته شدن را تثبیت کنند و اعلام کنند که این خط روند شکسته شده است. ما از این به بعد است که باید به دنبال این باشیم که پوزیشن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها یا افکارمان را مخالف روند قبلی سوق دهیم و در این زمان است که ما باید برای انتخاب پوزیشن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مخالف تصمیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیری کنیم.

خط روند یک خط حمایتی و مقاومتی است. برای روندهای نزولی یک خط مقاوت قدرتمند است و برای روند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های صعودی یک خط حمایتی قدرتمند است.اگرخط روند شکسته شود آیا تاثیر آن از بین خواهد رفت؟ خیر، اگر خط حمایت بوده تبدیل به یک خط مقاومت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و اگر یک خط مقاومت بوده تبدیل به یک خط حمایت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.

نحوه رسم و بررسی درست بودن خطوط روند

  1. هر دره نزولی را به نزولی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین دره پایین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر از خودش وصل کنید (یا بالاترین سطح چرخش را به بالاترین سطح چرخش خود دهید)
    ما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهیم یک خط را به هم متصل کنیم یا دو (یا بیشتر) به عبارت دیگر، پایین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین چرخش یا دو (یا بیشتر) و بالاترین سطح چرخش. برای کسانی که با اصطلاح اوج / پایین نوسان آشنا نیستند، منظور ما فقط قله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و دره‌های ایجاد شده با قیمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های فشرده است. هنگامی که قله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را به سایر قله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها یا دره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را به دره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دیگر متصل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهیم کندل نمودار قیمتی بین این دو نقطه (روند صعودی یا نزولی یک اوراق بهادار یا سهام و…) را در دوره زمانی مشخص بررسی کنیم.
  2. هرچه نقاط اتصال بیشتر باشد، بهتر است.
  3. به مثال بالا در ترسیم خط روند توجه کنید. در این تصویر همانطور که مشاهده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنید ما قله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های صعودی را به هم وصل کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ایم اما، بین این دو امتیاز، قیمت از خطی که ما کشیدیم عبور کرد. این خط روند را بی اعتبار می‌کند. حال به تصویر زیر توجه کنید آنچه ما می خواهیم همان چیزی است که در تصویر دوم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینیم، دو پایین چرخش که توسط خطی شکسته نشده از قیمت به هم متصل شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. این یک خط روند معتبر است که آماده است تا در آینده پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینی شود.
  4. خرید روندهای معاملات صعودی، فروش روندهای معاملات نزولی. روند دوست شماست! این قانون ثابت در مورد خط روند معاملات نیز اعمال می شود. برای معامله گران باتجربه ، این بدان معناست که ما فقط باید به دنبال خرید در خطوط حمایت صعودی و فروش در خطوط مقاومت نزولی باشیم. برای معامله گرانی که اصطلاحات اصطلاحی معامله نمی کنند ، اجازه دهید تصاویر زیر این موضوع را برای شما توضیح دهند.

خط روند رو به بالا به معنای صعودی است، بنابراین ما می خواهیم به دنبال فرصت های خرید باشیم. فرصت های خرید زمانی اتفاق می افتد که قیمت کاهش یابد و روند نزدیک به قبل برسد که باعث جهش های صعودی شده است. خط کج (نزولی) به معنای روند نزولی است، بنابراین ما می خواهیم به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دنبال فرصت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های فروش بگردیم. فرصت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های فروش زمانی اتفاق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌افتد که قیمت بالا رود و به خط نزدیک شود که باعث جهش نزولی شده است. معاملات فقط در جهت روند خوب به ما اجازه می دهد تا حد ممکن از جهش های بالقوه روند استفاده کنیم. گرچه آن‌ها همیشه معاملات برنده را به ما نشان نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند.

اتصال نقاط در خطوط روند

با دایره کامل، خط روند یک ابزار بسیار ساده برای استفاده است. شما در حال اتصال نقاط روی یک نمودار هستید. امیدوارم که سه نکته بالا به شما کمک کند خطوط ترسیم را به مرحله بعدی برسانید. اطمینان حاصل کنید که خطوطی که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشید دو یا چند بالاترین یا دو یا چند پایین را به هم متصل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، اما قیمت آنها در آن شکسته نشده است. همچنین، به دنبال خرید در بازارهای صعودی و فروش در بازارهای نزولی، اطمینان حاصل کنید که از معاملات با روند استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنید.

محدودیت خط روند

خط روند جزء اصلی تحلیل تکنیکال است. این ویژگی نشان دهنده روند فعلی سهام است، که معامله‌گران برای تصمیم گیری به موقع خرید و فروش از آن استفاده می‌کنند. با این حال، ارزش پیش‌بینی خط روند ممکن است محدود باشد، زیرا اغلب در توصیف اقدامات گذشته مفیدتر از پیش‌بینی حرکت‌های آینده است. برخی از محدودیت‌های خط روند از این قرارند:

هرچه یک خط روند طولانی‌تر باشد، اعتبار آن بیشتر است. مشکل این جا است که ممکن است زمانی که خط روند به یک شاخص قابل اعتماد نزدیک می‌شود، دیگر برای اقدام و معامله دیر شده باشد.

در زمان بررسی خط روند، با مفهومی به نام نفوذ(Penetration) سروکار داریم. یک خط روند زمانی نفوذ می‌کند که یک سهم در سمت دیگر آن بسته می‌شود. نفوذ ممکن است به معنای تعدیل زاویه خط روند یا معکوس شدن الگوهای خط روند باشد. این نوع تحلیل ممکن است پیچیده به نظر برسد، اما برای تصمیم گیری دقیق خرید و فروش چندان کارایی ندارد.

شناخت انواع بازارها برای تعیین روند

هرچه تغییر در بازار سریع‌تر رخ دهد، روند نیز سریع‌تر شکل می‌گیرد. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که بازارهای مختلف به سبب ویژگی‌ها و نوع دارایی‌هایی که ارائه می‌دهند، در تشخیص الگوهای خط روند، نیاز به تحلیل‌های متفاوتی دارند. برای مثال:

فارکس: تعیین روند در بازارهای مختلف متفاوت است. برای مثال در بازاری مانند فارکس، تنها تحلیل تکنیکال کافی نیست و به دلیل تأثیر شاخص‌های بنیادی، تحلیل بنیادی نیز برای تعیین روند لازم است.

ارزهای دیجیتالی: در مورد این دارایی‌های خاص که نسبتاً جدید و بسیار در حال رشد هستند، در کنار تحلیل تکنیکال و بررسی نمودارهای قیمتی، ویژگی‌های ذاتی ارز دیجیتال نیز مطرح است.

نکته پایانی!

افرادی که به صورت مبتدی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند رسم صحیح را یاد بگیرند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانند در ابتدای راه و تا زمانی که تسلط کامل بر کشیدن پیدا کنند از ابزاری مانند لاین چارت کمک بگیرند. این ابزار به شما کمک می‌کند که نقاط صعودی و نزولی را راحت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر مشخص کنید. اما ابزارهایی مانند لاین چارت نویزهای بازار را نشان نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند و فقط به این منظور مناسب است که بتوانید قله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و دره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را راحت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر تشخیص دهید.

برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد می‌کنیم:

چرا درک روند بازار اهمیت دارد؟

[email protected]

آخرین مقالات

اهمیت شناخت بازار در موفقیت استارت‌آپ‌ها

اهمیت شناخت بازار در موفقیت استارت‌آپ‌ها

مقدمه

دنیای امروز، دنیای نوآوری و فناوری است. ایده‌پروری، تفکر خلاق و عرضه یک محصول نوآورانه برای پاسخ به یک نیاز بازار، کلید موفقیت در کسب‌وکارها محسوب می‌شود. اما آیا همیشه و در هر شرایطی می‌توان به موفقیت محصول امید بست؟ آیا هر محصول جدید و نوآورانه به موفقیت ختم می‌شود؟ چرا بیشتر کسب‌وکارهای استارت‌آپی در تجاری‌سازی ایده‌های خلاقانه و ناب خود شکست می‌خورند؟

بررسی‌ها نشان می‌دهد که در بسیاری از موارد، تلاش‌های کارآفرینانه با شکست مواجه می‌شوند. بنیان‌گذاران استارت‌آپی، اغلب نمی‌توانند نیازهای بازار را به درستی تشخیص داده و حتی در صورت عبور از این مرحله، نمی‌توانند هدف محصول و کارکردهای اصلی مورد انتظار آن را با توجه به خواست و نیاز مشتری تعیین کنند. این‌که چرا استارت‌آپ‌ها نمی‌توانند نیازهای بازار را برآورده نمایند، دلایل مشخص و متعددی دارد که آشکارترین آن‌ها، خود محصول و تناسب آن با بازار تقاضا است!

برای تضمین موفقیت، بایستی بازار تقاضا را به خوبی شناخت تا بتوان ایده، فناوری و محصول نهایی را دقیقاً در جهت رفع نیاز شناسایی شده توسعه داد. در این حالت، تناسب بین محصول و بازار اتفاق افتاده و عملاً نوآوری به یک تلاش موفق تجاری مبدل می‌گردد. سؤال اینجا است که منظور از شناخت بازار چیست و چگونه می‌توان آن را شناخت؟

در این مقاله، مروری اجمالی بر این موضوع مهم داشته و در سعی شده تا مهم‌ترین ابعاد شناخت بازار، برای کارآفرینان و استارت‌آپ‌ها تشریح گردد.

چرا کارآفرینان قبل از ورود به بازار، باید آن را به خوبی بشناسند؟

اساس و بنیان کسب‌وکارهای استارت‌آپی، بر ایجاد یک ایده نوآورانه و تلاش برای تجاری‌سازی آن در یک فضای پویا و به دور از ساختارهای سلسله مراتبی و خشک سازمان‌های بزرگ است. بدیهی است که این ویژگی، مجموعه‌ای از ملاحظات و محدودیت‌ها، اعم از مالی، منابع انسانی و . را پدید می‌آورد. اما مهم‌تر از همه این‌ها، ریسک ناشی از عدم قطعیت است که می‌تواند شکست بسیاری از ایده‌های فنی جالب‌توجه را رقم بزند.

صاحب‌نظران در ارتباط با نرخ بالای شکست‌های استارت‌آپی، عوامل متعددی را یادآور می‌شوند که در میان آن‌ها، بازار و مشتری در زمره مهم‌ترین فاکتورها قرار دارند. به مبحث بازار، از چند نظر می‌توان نگریست. اول این‌که آیا ایده مطرح شده، از کیفیت فنی لازم برای برآورده ساختن نیاز بازار برخوردار است؟ شاید حتی نیاز بازار به‌درستی تشخیص داده شده باشد، اما توانمندی لازم برای رفع آن وجود ندارد. اغلب کارآفرینان و صاحبان ایده، بر روی همین مشکل متمرکز می‌شوند و به دلیل سابقه فنی خود و ناآشنایی با سایر جنبه‌های کسب‌وکار، فکر می‌کنند که اگر محصولشان از کیفیت فنی مناسبی برخوردار باشد، دیگر همه چیز تمام است. این در حالی است که بررسی‌ها نشان می‌دهد، کیفیت فنی قابل‌قبول، تنها یکی از شروط موفقیت کسب‌وکار بوده و در کنار چرا درک روند بازار اهمیت دارد؟ آن، باید به موارد دیگری هم توجه داشت. مسئله دوم، این است که آیا شناخت دقیق بازار و مشخصه‌های اصلی آن وجود دارد؟ اگر شناخت کافی وجود نداشته باشد، یک گام عقب‌تر از قبل هستیم و فارغ از این‌که ایده و محصول در چه شرایط کیفی قرار دارد، بازار هیچ استقبالی از محصول به عمل نمی‌آورد.

یک ربات همه فن حریف برای پخت غذا یا یک محلول شیمیایی ضدویروس و تمیزکننده را در نظر بگیرید. احتمالاً به‌عنوان توسعه‌دهنده و صاحب فناوری، احساس می‌کنید که یک محصول شاهکار خلق کرده‌اید. تا حدی درست فکر می‌کنید، اما در کمال تعجب، هیچ استقبالی از محصولتان نمی‌شود. با خود می‌گویید که اشکال در کجا است و شروع به بررسی چندباره محصول و عملکرد فنی آن می‌کنید. این در حالی است که شاید مشکل در جای دیگری نهفته باشد. مثلاً ربات خود را در منطقه‌ای عرضه کرده‌اید که فرهنگ تغذیه و ذائقه مردم، مبتنی بر پخت غذای شخصی است. آن‌ها غذا پختن را یک کار مفرح می‌دانند و طبیعتاً زیر بار یک ربات برای این کار نخواهند رفت. کافی است ربات خود را در شهری صنعتی که زن و مرد در کنار هم به کار و فعالیت مشغولند، عرضه کنید. محدودیت زمانی برای پخت غذا، باعث می‌شود که این محصول، توجه همه را به خود جلب کند. در مثال دوم، شاید این محلول در دوران کووید-19 با استقبال شدید مواجه شود، اما دو قرن پیش که کسی با ویروس و باکتری آشنایی نداشت و از آن مهم‌تر، مردم اصلاً اهمیتی برای این پدیده قائل نبودند، احتمالاً یک شکست واقعی برای تولیدکننده رقم می‌زد.

ربات آشپز و محلول ضدعفونی را می‌توان دو مثال انتزاعی از عدم توجه به بازار و چرا درک روند بازار اهمیت دارد؟ ویژگی‌های آن دانست. هنگامی‌که یک کارآفرین، روند توسعه یک مفهوم و مدل تجاری برای راه‌اندازی کسب‌وکار را آغاز می‌کند، در وهله نخست، باید بازاری را که در آستانه ورود به آن است، در نظر بگیرد. رمز موفقیت، صرف وقت برای درک کامل چشم‌انداز بازار است که این امر، به معنای سرمایه‌گذاری در تحقیقات بازار برای تجزیه‌وتحلیل همه جوانب بازار می‌باشد.

موارد زیر به شما کمک می‌کند تا در مورد بازار بالقوه خود بیشتر بدانید و قبل از ورود به آن، استراتژی مناسبی اتخاذ کنید.

1. نقاط ورود به بازار را شناسایی کرده و استراتژی ورود را تدوین نمایید.

یکی از عناصر اصلی در موفقیت یک ایده جدید و تجاری‌سازی آن، درک بازار و مجموعه بازیگرانی است که با آن درگیر هستند . در ابتدا، شما باید به روشنی مشخص کنید که قصد فروش چه چیزی را به چه کسانی دارید. همچنین، مهم است که تشخیص دهید لزوماً نباید بر یک سهم بزرگ از بازار تمرکز نمود. برخی مواقع، هدف قرار دادن یک بازار کوچک و تخصصی، بهتر از یک بازار بزرگ و پراکنده خواهد بود.

بعد از این‌که بازار خود را شناسایی کردید، باید نحوه دستیابی به مشتریان بالقوه را تعیین کنید. به عبارت دیگر، مشخص کنید که استراتژی ورود شما به بازار هدف چیست. هنگامی‌که می‌خواهید نقاط مختلف ورود را تعیین کنید، مهم‌ترین نکته انتخاب نقطه ورودی است که منجر به بیشترین فرصت‌های رشد در بازار هدف شما و بازارهای مجاور آن شود. وقت بگذارید و در مورد هر نقطه ورود بالقوه تحقیق کنید تا اطمینان حاصل نمایید که منابع خود را به بهترین موارد تخصیص می‌دهید.

2. عوامل کلیدی بازار را تعیین کنید.

هنگام توسعه استراتژی بازار، مهم است که تمام عوامل بالقوه موجود در بازار را به خوبی درک کنید. هزینه، مشخصات جمعیتی مصرف‌کنندگان و همچنین چالش‌ها و فرصت‌های پیش رو، بایستی مورد بررسی‌های دقیق قرار گیرند. بررسی این عوامل، به شما کمک می‌کند تا مشخص کنید چطور نیازی به بازاریابی برای مصرف‌کنندگان دارید، با چه رقبا و در چه سطحی از رقابت مواجه می‌شوید و چگونه باید برنامه تجاری خود را توسعه دهید.

بر ای درک بهتر بازار، عوامل زیر را در نظر بگیرید:

الف) هزینه‌ها: از تمام هزینه‌های احتمالی که ممکن است کسب‌وکارتان را تحت تأثیر قرار داده و قیمت تمام شده محصول را افزایش دهد، فهرستی تهیه کنید. این هزینه‌ها، شامل هزینه‌های مستقیم، مانند هزینه مواد اولیه، هزینه تولید و هزینه نگهداری محصول و همچنین، هزینه‌های غیرمستقیم، نظیر مالیات، هزینه‌های واردات و صادرات، استراتژی‌های قیمت‌گذاری و . می‌باشد. بررسی کنید که در صورت بروز هزینه‌های غیرمنتظره، آیا کسب‌وکار شما توانایی پرداخت سریع آن‌ها را دارد؟ تحلیل هزینه‌ها و یافتن درکی دقیق از آن‌ها، به شما اجازه می‌دهد تا قدرت مانور خود در بحث توزیع، بازاریابی و فروش را دریابید. برای مثال، بودجه مرتبط با تاکتیک‌های بازاریابی را واقع‌بینانه‌تر در نظر گرفته و حتی چشم‌انداز کلی شرکت را بهتر ترسیم کنید.

ب) مصرف‌کنندگان: شما قرار است محصول خود را به چه کسی بفروشید؟ بزرگ‌ترین مشکلات آن‌ها چیست و محصولات یا خدمات شما چگونه می‌توانند این مشکلات را برطرف کنند؟ فکر می‌کنید مشتریان و مصرف‌کنندگان چه واکنشی به استراتژی بازاریابی شما نشان خواهند داد؟ نظرشان در مورد رقابت چیست؟ آیا به رقبا هم همانند شما نگاه می‌کنند؟ اگر مصرف‌کنندگان را به خوبی بشناسید، متوجه خواهید شد که انتخاب آن‌ها تنها متمرکز بر قیمت بوده یا عملکرد محصول یا حتی شهرت و اعتبار برند برای آن‌ها مهم‌تر است. هر یک از این گزینه‌ها، می‌تواند تمامی استراتژی‌های بازاریابی شما را به کلی تغییر دهند.

ج) چالش‌ها: این احتمال وجود دارد که چالش‌های جدیدی به وجود آید که شما نمی‌دانید چگونه با آن‌ها روبرو شوید. انعطاف‌پذیری و ذهن باز، به شما این امکان را می‌دهد که هنگام بروز چالش‌ها، واکنش مناسب و به موقعی نشان داده و با ایده‌های جدید و نوآورانه، برای مقابله با آن‌ها آماده باشید.

د) فرصت‌ها: حتی هنگامی‌که فکر می‌کنید در اوج موفقیت هستید، باز هم ممکن است که فرصت جدیدی پیش رویتان قرار گیرد که نسبت به همه آنچه پیش‌تر داشته‌اید، ارزش بیشتری دارد. در طرف دیگر نیز، در اوج ناامیدی و هنگامی‌که فکر می‌کنید همه درب‌ها به رویتان بسته شده، ممکن است فرصتی از راه برسد که همه چیز را دستخوش تغییراتی جدی کند. سعی کنید، بازار را با این نگاه فرصت‌محور و بهره‌برداری حداکثری از آن‌ها در نظر بگیرید تا تغییر و انطباق با فرصت‌های جدید جهت رشد کسب‌وکار، به سادگی رخ دهد.

3. فرصت‌های بازار جهانی را شناسایی کنید.

موفقیت کسب‌وکار، تنها با تمرکز بر بازار اولیه که اغلب در یک مقیاس محلی و نهایتاً ملی است، حاصل نمی‌شود. برخی مواقع، نیاز است کمی بلندپروازانه‌تر نگاه کنید و فرصت‌ها را در یک مقیاس جهانی رصد کنید . این رویکرد، فرصت‌های بین‌المللی و یک بازار بزرگ جهانی را پیش روی شما قرار می‌دهد که طبیعتاً تفاوت‌های بسیاری با رویکرد فعلی شما خواهد داشت. هنگامی‌که قصد گسترش فعالیت‌ها و ورود به بازار جهانی را دارید، برخی الزامات این تحول بنیادین را باید بشناسید.

در ادامه، چند نکته در مورد نحوه آماده‌سازی استارت‌آپ‌ها جهت ورود به تجارت‌های بین‌المللی آورده شده است:

  • از آداب و رسوم، فرهنگ و آداب معاشرت رایج در بازار جدید آگاه شوید.
  • وضعیت اقتصادی کشور و همچنین نوسانات ارزی، جدول زمانی و مقررات مربوط به واردات و صادرات را حتماً بررسی کنید.
  • قوانین و مقررات تجارت در کشور هدف را مدنظر قرار داده و حتی‌الامکان از وکلای مجرب برای راهنمایی و مشاوره استفاده کنید.
  • درباره مصرف‌کنندگان و فرهنگ کشور هدف تحقیق کنید تا درک کاملی از واکنش مردم محلی به محصولتان به دست آورید.
  • فضای رقابتی در کشور هدف را رصد کرده و مهم‌ترین رقبای بالفعل و بالقوه خود را شناسایی کنید.

علاوه بر موارد بالا، این نکته را در نظر داشته باشید که صرف وجود فرصت‌هایی برای تجارت و کسب‌وکار در یک بازار جدید (در یک کشور خارجی)، به این معنی نیست که باید کورکورانه وارد این بازار شوید. فرصت‌های جدید جهانی، به تحقیقات و صرف زمان مشابه با سرمایه‌گذاری اصلی شما (تحقیقات بازار هنگام راه‌اندازی کسب‌وکار اولیه) نیاز دارند. آماده انجام یک تحقیق و بررسی همه‌جانبه در بازار هدف جدید باشید که شاید از تحقیقات بازار اولیه هم بیشتر به طول انجامیده و پیچیده‌تر باشد!

4. فضای رقابتی فعلی را تحلیل کنید.

درک فضای رقابتی و اطلاع از روند تغییرات در سهم بازیگران از بازار فعلی، یکی از مهم‌ترین الزامات یک کسب‌وکار موفق است. شما باید وقت بگذارید و درباره نزدیک‌ترین رقبای خود تحقیق کنید. محصول یا خدمت آن‌ها چه مشابهت‌ها و تفاوت‌هایی با محصول یا خدمت شما دارد؟ از چه مزیت رقابتی، اعم از منابع مالی چشمگیر، قابلیت‌های فنی یا تیم کاری قوی برخوردارند؟ سهم بازار هر یک، چه میزان است و روند آن افزایشی یا کاهشی بوده است؟ کلیدی‌ترین موفقیت‌ها و شکست‌هایشان چه در بعد فنی و چه در سایر ابعاد کسب‌وکار چه بوده است؟

دقت کنید، این‌که در چه بازاری باید وارد شوید و از کدام‌یک باید حذر کنید، کاملاً وابسته به سطح رقابت‌ها است. شاید دانستن این‌که در یک بازار مشخص، رقبای متعددی به کار مشغولند، شما را به صرافت اجتناب از تلاش برای ورود به آن بازار بیندازد، ولو این‌که بازار جذاب و بزرگی به نظر آید. حتی ممکن است رقبای زیادی شناسایی نکنید، اما متوجه شوید که بازار به دلایلی از جمله حضور محصولات مشابه در سال‌های اخیر، عملاً اشباع شده و شانس چندانی برای موفقیت محصول شما وجود نداشته باشد.

5. استراتژی خروج را تعریف کنید.

مهم نیست که کسب‌وکار و تجارت شما چگونه گسترش می‌یابد. تحت هر شرایطی، شما باید یک استراتژی خروج هم برنامه‌ریزی کنید تا برای هر احتمالی در آینده آماده باشید. با خود فکر کنید که اگر موفقیت فوق‌العاده‌ای کسب کنید، برنامه بعدی چیست و اگر شکست خوردید، قرار است ادامه دهید یا خیر. یک مثال بارز، کارآفرینان موفقی هستند که پس از راه‌اندازی یک استارت‌آپ و رساندن محصول به بازار، آن را به شرکت دیگری واگذار کرده و تمرکز خود را روی یک ایده جدید می‌گذارند. در این حالت، کارآفرینان سریالی تنها بر تجاری‌سازی محصول متمرکزند، نه ساختن یک امپراتوری رؤیایی که تا آخر عمر در آن به فعالیت مشغولند. این در حالی است که برخی صاحبان ایده، هیچ تصمیمی به واگذاری کسب‌وکار خود نداشته و هر موفقیت کوچکی در تجاری‌سازی محصول، عزم آن‌ها را برای تلاش‌های بعدی و ارائه محصولات نوآورانه جدید، راسخ‌تر می‌سازد. حتماً موافقید که اتخاذ هر یک از این دو رویکرد، تفاوت‌های فراوانی در مسیر حرکتی یک کارآفرین پدید خواهد آورد!



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.