مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک یکی از شرطهای ضروری برای موفقیت در معاملهگری فعال (Active trading) است و بااینوجود اغلب نادیده گرفته میشود. باید در نظر داشت یک تریدر بدون استراتژی مدیریت ریسک مناسب، حتی پس از سود بسیار تنها با یک یا دو معامله بد همهچیز را از دست خواهد داد. مدیریت ریسک به کاهش ضرر کمک میکند و همچنین میتواند معاملهگران را در برابر از دست دادن کل سرمایه بیمه کند. اگر شما ریسک یک معامله را مدیریت کنید، درهای کسب درامد در بازار برای شما باز خواهد شد.
در ادامه به برخی از استراتژیهای ساده مدیریت ریسک برای محافظت از سود و سرمایه شما، میپردازیم.
پایبند بودن به قانون یک درصد
بسیاری از معاملهگران روزانه از قانون یک درصد پیروی میکنند. این قانون به این صورت است که شما هرگز نباید بیش از یک درصد از کل سرمایه خود را در یک معامله قرار دهید. بنابراین اگر برای مثال ۱۰ هزار دلار در حساب معاملاتی خود دارید، موقعیتی که قصد ورود به آن را دارید، تحت هیچ شرایطی نباید بیش از ۱۰۰ دلار باشد؛ یعنی یک درصد از کل سرمایه شما!
این استراتژی در بین سرمایهگذاران خردی که سرمایه زیادی ندارند بسیار محبوب است. هرچند گاهی این افراد ریسک بیشتری کرده و با دو درصد از کل سرمایه خود وارد یک معامله میشوند.
بد نیست بدانید که سرمایهگذاران بزرگتر حتی درصد کمتری از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله میکنند. چرا که هرچه میزان سرمایه شما بیشتر باشد به طبع آن اندازه موقعیت معاملاتی (Position) شما نیز بزرگتر خواهد بود.
بهترین راه برای متعادل نگهداشتن ضرر و زیان، این است که این قانون را رعایت کنید و هیچوقت بیشتر از ۲ درصد از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله نکنید. در غیر این صورت کل سرمایه شما در معرض ریسک زیادی قرار خواهد داشت.
تنظیم نقاط حد ضرر و سود (Stop-Loss & Take-Profit Points)
نقطه حد ضرر، قیمتی است که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و میزان ضرر را به جان میخرد. این مسئله اغلب زمانی رخ میدهد که روند معامله طبق انتظار یک معاملهگر پیش نرود. اصولاً نقاط حد ضرر برای این است که معاملهگر دچار توهم ذهنی “قیمت دوباره برمیگردد” نشده و با کمک نقطه حد ضرر، از ضررهای بیشتر جلوگیری میکند.
بهعنوانمثال اگر سطح کلیدی حمایت یک رمزارز یا یک سهام شکسته شود، معاملهگران به سرعت اقدام به فروش آن دارایی میکنند.
از طرف دیگر نقطه برداشت سود به قیمتی گفته میشود که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و با کسب سود از معامله خارج میشود. معمولاً این نقاط کمک میکنند که یک معاملهگر سود مطمئنه از یک معامله را به دست آورد.
بهعنوانمثال، اگر رمزارز یا سهامی پس از یک حرکت بزرگ صعودی به سطح مقاومتی کلیدی خود نزدیک شود، معاملهگران ممکن است پیش از رسیدن قیمت به ثبات نسبی در نزدیکترین مقاومت کلیدی اقدام به فروش دارایی کنند.
برنامهریزی معاملات؛ بخشی جدانشدنی از زندگی یک معاملهگر موفق
معاملهگران موفق معمولاً این عبارت را نقل میکنند: ” از قبل برای معاملات خود برنامهریزی کنید و اجازه بدهید این برنامهریزیها معاملات شما را پیش ببرند.” برنامهریزی کردن، اغلب فاصله بین موفقیت و شکست است.
مشخص کردن حد ضرر (Stop Loss) و نقطه برداشت سود (Take Profit) دو بخش کلیدی از برنامهریزی یک معاملهگر موفق است. یک تریدر موفق میداند که تا چه اندازه حاضر است برای یک دارایی هزینه کند و با چه قیمتی مایل است آن را بفروشد.
با دانستن این موارد، شما میتوانید احتمال بازدهی معاملات خود را با اهداف تعیینشده بسنجید و اگر میانگین سود مناسب باشد، وارد معاملات مذکور شوید.
در سوی دیگر یک تریدر ناموفق غالباً بدون داشتن برنامه در مورد نقاط فروش سود یا زیان، وارد معامله میشوند. درست مانند قماربازان به صورت پنجاهپنجاه و با تکیه بر شانس پیش میروند. آنها در این حین ناگهان مغلوب احساسات شده و معاملات احساسی جای معاملات منطقی را میگیرد. در ادامه با هر ضرر افراد معمولاً دوست دارند صبر کنند و امیدوارند که بتوانند پول ازدسترفته خود را به شکلی جبران کنند، درحالیکه اگر سود کنند به طمع کسب سودهای بیشتر شروع به معاملات بیپروا میکنند.
محاسبه بازده مورد انتظار
تنظیم نقاط حد ضرر و حد برداشت سود برای محاسبه بازده مورد انتظار نیز ضروری است. این محاسبه برای معاملهگران یا تریدرها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا به کمک آن انتظارات از معامله شکلی منطقی پیدا خواهد کرد. همچنین، این محاسبه روشی سیستماتیک برای مقایسه معاملات مختلف بوده و نهایتاً به کمک آن میتوان سودآورترین معاملات را انتخاب کرد.
با استفاده از فرمول زیر میتوان بازده مورد انتظار را محاسبه کرد:
[(احتمال سود) x (حد سود % سود)] + [(احتمال ضرر) x (حد ضرر% ضرر)]
[(Probability of Gain) x (Take Profit % Gain)] + [(Probability of Loss) x (Stop-Loss % Loss)]
بازده مورد انتظار یک معاملهگر فعال را میتوان به کمک این محاسبه به دست آورد. معاملهگران از این فرمول برای سایر موقعیتهای معاملاتی استفاده میکنند تا نهایتاً دارایی یا رمزارزی که بیشترین بازده را دارد انتخاب کنند. علاوه بر این احتمال سود یا ضرر را میتوان با استفاده از شکستهای تاریخی و شکست از سطح حمایت یا مقاومت نیز محاسبه کرد، هرچند برخی از معاملهگران به کمک تجربه و دانش خود، این میزان را بر پایه علم حدس میزنند.
تنوعبخشی و هج بودن (Hedge)
هرگز تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید تا مطمئن باشید که از معاملات خود حداکثر استفاده را میبرید. اگر تمام پول خود را در یک سهام یا یک رمزارز قرار دهید، در واقع خود را برای یک ضرر بزرگ آماده میکنید. بنابراین به یاد داشته باشید که باید به سرمایهگذاریهای خود تنوعبخشید. تنوعبخشی شامل مسائل زیادی از جمله صنعتی که در آن سرمایهگذاری کردهاید، بازارهای متفاوت و یا حتی مناطق جغرافیایی مختلف میشود. این مسئله نهتنها به شما کمک خواهد کرد تا ریسک خود را مدیریت کنید ، بلکه فرصت سرمایهگذاریهای بیشتری را در اختیار شما قرار میدهد.
همچنین ممکن است زمانی مجبور به حفظ یا هدج کردن(Hedge) موقعیت معاملاتی خود باشید. معمولاً از هدج در زمانی استفاده میشود که معاملهگر به دنبال کاهش اثر نامطلوب حرکت قیمت است. در این مواقع فرد با اقدامی در مخالف جهت بازار یک ارز یا اقداماتی جبرانی برای حفظ سرمایه، از خود در برابر ریسک محافظت کرده و در زمان آرامش بازار، از این استراتژی دفاعی خارج میشود.
نسبت ریسک به پاداش یا R%
نسبت ریسک به سود یا پاداش، به میزان سود احتمالی دریافتی به ازای هر واحد دارایی در معرض خطر و ریسک سرمایهگذاری گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران از محاسبه بازده مورد انتظار سرمایهگذاری و نسبت ریسک / پاداش استفاده کرده تا ریسک موردنیاز برای یک بازده مطلوب را محاسبه کنند.
یک سرمایهگذاری با نسبت ریسک به پاداش ۱ به ۷ (۱:۷) به این معنی است که یک سرمایهگذار حاضر است با احتساب کسب ۷ دلار، بر سر ۱ دلار از سرمایهاش ریسک کند. به همین ترتیب نسبت ریسک / پاداش ۱ به ۳ (۱:۳) نشان میدهد که یک سرمایهگذار برای کسب ۳ دلار سود باید ۱ دلار سرمایهگذاری کرده و بر سر آن ریسک کند.
برای محاسبه ریسک مجدداً نیاز به تعیین نقطه حد ضرر داریم (stop-loss) بین نقطه ورود ما به معامله و میزانی کمتر از این نقطه تعیین میشود.
معمولاً بازهای بین ۲ تا ۸ درصد، نقطه مناسبی برای تعیین حد ضرر محسوب میشود اما تعیین این میزان بستگی به نوع بازار و روحیه معاملهگر هم دارد.
نقطه حد سود (Take-Profit) که قبلاً به کمک بازده مورد انتظار محاسبه و پیشبینیشده است، نیز برای تعیین نقطه خروج مورداستفاده قرار میگیرد.
یک معاملهگر قصد دارد سهمی از یک دارایی را به قیمت ۲۹۰ تومان خریداری کند و حد ضرر را روی ۲۶۰ و نقطه سود را روی ۳۸۰ تومان تعیین کرده است. بنابراین ریسک این معامله به ازای هر سهم ۳۰ تومان و احتمال سود آن ۸۰ تومان است.
با تقسیم ریسک بر پاداش به یک نسبت عددی خواهیم رسید که در این مثال به شکل زیر است:
۰.۳۷۵ = ۸۰ / ۳۰ = ریسک/پاداش
اگر نسبت حاصلشده عددی بزرگتر از ۱.۰ باشد، ریسک معامله بیشتر از سو بالقوه آن در یک معامله است پس در نتیجه این معامله ریسک زیادی به همراه دارد. اگر این نسبت عددی کوچکتر از ۱.۰ باشد، سود بالقوه این معامله از ریسکی که متحمل خواهیم شد، بیشتر است.
سخن آخر
یک معاملهگر یا تریدر حتی پیش از ورود به یک معامله، باید نقاط ورود و خروج خود را مشخص کند. با بهرهگیری از حد ضرر مؤثر، نهتنها از ضرر مالی جلوگیری شده بلکه تعداد دفعات خروج غیرضروری از یک معامله نیز به حداقل میرسد. همینطور با استفاده از روش محاسباتی بازده مورد انتظار و نسبت ریسک به پاداش میتوان، هج کردن چیست و چه کاربردی دارد؟ دیدی وسیعتر و هوشمندانهتری نسبت به معاملاتی که در آنها قدم میگذاریم پیدا کنیم و در پایان، برنامه نبرد را از پیش برنامهریزی کنید تا از قبل بدانید که در جنگ پیروز شدهاید.
چگونه مانند یک مدیر هج فاند معامله کنیم؟
شاید این حرف تعجببرانگیز باشد اما تفاوتهای زیادی بین شما و یک مدیر حرفهای هج فاند (Hedge Fund) یا صندوق پوشش ریسک وجود ندارد. تنها تفاوت واقعی موجودی حساب و توانایی خودکنترلی شما است.
تمامی مدیران در بازارهای مالی از مسیری مشابه شما کارشان را آغاز کردند؛ آنها درست مانند شما باید یاد میگرفتند که چگونه معاملهگر موفقی شوند، به مهارت بالایی دست یابند، استراتژی خود را بهدرستی تعیین کنند و یاد بگیرند که بر احساسات خود غلبه کرده و رفتار خود را در بازار کنترل کنند. غلبه بر احساسات و کنترل رفتار احتمالا مهمترین وجه تمایز یک فرد حرفهای و مبتدی است.
با تجربه و زمان کافی، اگر در مدتزمان مناسبی بتوانید پیگیر بودن خود را حفظ کنید، درست همانند هرکس دیگری خواهید توانست جهت بازار را با اطمینان قابل قبولی حدس بزنید. اما همانطور که شاید همه شما هم بدانید این موارد بهتنهایی کافی نخواهند بود. چیزی که واقعا یک فرد حرفهای را از مبتدی تمایز میکند، توانایی او در برخورد با هر معامله بهعنوان فرص جدیدی برای استفاده از برتری (Edge) معاملاتیاش است، بدون اینکه احساسات را در آن دخیل کنند. معامله در صندوقهای میلیون یا میلیارد دلاری مسلما آسان نبوده و برای ذهنهای ضعیف ساخته نشده است. تنها راهی که میتوان با موفقیت این حجمهای عظیم را برای مشتریان با سرمایه بسیار بالا معامله کرد، داشتن کنترلی مطلق بر ذهن و رفتار در بازار است.
فقط چند صفر اضافه
توانایی تغییر طرز فکر در مورد موجودی حساب معاملاتیتان چیزی است که واقعاً برای موفقیت در این بازی به آن نیاز دارید. کاری که معاملهگران حرفهای صندوقهای پوشش ریسک انجام میدهند این است که حساب خود را همانند تابلوی امتیازی در نظر میگیرند که در سطح جهانی باید امتیازش را بالا ببرند. این امتیاز همان موجودی حساب است، برای آنها این امتیاز فقط اعدادی روی صفحه نمایش است که هرچه تعداد صفرهای پس از دو رقم اولش بیشتر باشد، پس عملکرد آنها نیز بهتر خواهد بود.
آیا میتوانید یک معامله ۱ میلیارد دلاری را همانند یک معامله هزار دلاری مدیریت کنید؟ تنها راه دستیابی به این توانایی این است هر دو معامله را به شکل یک عدد ببینید که یکی فقط تعداد صفرهای بیشتری دارد. اگر میزان بزرگی پول در این دو معامله را به ذهن خود وارد کنید، قطعا در این بازی شکست خواهید خورد.
تنها سلاح شما بهعنوان یک معاملهگر خرد این است که تحت تاثیر قدرت موجودی حساب قرار نگیرید. این امر از روشهای مختلفی قابل انجام است:
- با پولی که واقعا تحمل از دست دادن آن را ندارید معامله نکنید.
- ارزش خالص مقدار پولی را که پس از کسر بدهی باقی میماند، بدانید.
- در هر معامله درصد کمی از حسابتان را ریسک کنید.
- آزمایش «خواب» راه مطمئنی است؛ اگر بتوانید با معامله باز بخوابید، پس در مسیر درستی قرار دارید.
اگر همه موارد فوق را انجام دادید، به مرحله نهایی میرسید. برای اینکه بتوانید مانند مدیر یک صندوق سرمایهگذاری معامله کنید، باید طرز فکرتان راجع به پولی که با آن معامله میکنید، تغییر دهید.
بر اساس تجربه تنها چیزی که از معامله با حساب شخصی اضطرابآورتر است، معامله با حساب شخص دیگری هست. بنابراین یک مدیر هج فاند باید بسیار خونسرد (منظم و مسلط به خویش) باشد، چراکه در غیر این صورت توانایی کسب بازدهی بالاتر از میانگین را برای مشتریانش نخواهد داشت.
اما یک مدیر هج فاند چگونه این کار را انجام میدهد؟
هنگامی که فرض کنید پول موجود در حساب شما تنها یک عدد است، حتی با داشتن حسابهای معاملهگری بسیار بزرگ هم میتوانید احساسات را از تصمیمات معاملاتی خود حذف کنید. شما باید طرز فکر متفاوتی نسبت به پول داشته باشد و آن زمان است که میتوانید در بازار بهگونهای عمل کنید که گویی در حال معامله با یک حساب آزمایشی (Demo) هستید.
آیا تابهحال پیش آمده که در حساب آزمایشی با موفقیت معامله کنید اما پس از انتقال به حساب واقعی در عرض یک ماه پول خود را از دست بدهید؟ علت چیست؟ خب خیلی ساده است؛ در حساب واقعی شما بجای کنترل نحوه تفکر درباره پول (همانند آنچه در حساب آزمایشی انجام دادید)، به پول اجازه میدهید که شما را کنترل کند. شما نباید اجازه دهید این اتفاق رخ دهد. راهحل این است که به موجودی حساب همانند یک عدد نگاه کنید نه چیزی بیشتر. شما باید قدرتی که به پول دادید را از آن پس بگیرید، اجازه ندهید که پول کنترل شما را در دست گیرد تا درنهایت بتوانید روی موجودی حساب خود کنترل داشته باشید.
این گفته در ابتدا ممکن است همانند گفتههایی باشد که در سخنرانیهای انگیزشی بیان میشود، مخصوصا اگر بهتازگی ضرر سنگینی کرده باشید. اما بر اساس تجربه باید گفت که این یک واقعیت است. طرز تفکر شما در مورد موجودی حساب، مستقیما بر موفقیت یا عدم موفقیت شما در معاملهگری تأثیر میگذارد.
هرچه فکر کنید همان میشود
مدیران سرمایهدار صندوقهای پوشش ریسک نمیخواهند مانند آنتونی رابینز (نویسنده آمریکایی کتابهای موفقیت) رموز موفقیت خود را به شما توضیح دهند، اما این را بدانید که طرز فکر شما واقعا روی عملکرد معاملاتی شما تاثیر به سزایی دارد. اینکه فکر میکنید معاملهگر موفقی خواهید شد یا نه احتمالا با نتیجه کار مطابقت خواهد داشت. نخستین قدم در دستیابی به هر چیزی در زندگی این است که خود را در این مسیر واقعا متقاعد کنید و به آن باور داشته باشید.
در معاملهگری تا زمان رسیدن به موفقیت باید طوری رفتار کنید که انگار به آن رسیدهاید، چراکه این تنها راه حفظ ثبات و انضباط در این مسیر است. آیا فکر میکنید که مدیر صندوقی که حسابهای میلیون دلاری در اختیارش است هرروز پشت سیستم خود نشسته و معامله میکند؟ اگر شما چنین حسابهایی در اختیار داشتید هرروز معامله میکردید؟ مسلما خیر. چون هر شخصی که کمی هم بازارهای مالی آشنایی داشته باشد میداند که معاملات روزانه یکی از سختترین و پراسترسترین راههای کسب سود است. به بیان سادهتر، سیگنالهای سودده در معاملات روزانه آنقدر کافی نیستند که معاملهگری را بهتر از قماربازی نشان دهند.
معاملهگران در صندوقهای پوشش ریسک باید همواره تحقیقات حجیمی انجام دهند، آنها به اطلاعاتی دسترسی دارند که معاملهگران خرد از آنها محروم هستند. این معاملهگران معمولا یک نمای کلان از رویدادها در ذهن خود ساخته و سپس در نمودار به دنبال قیمت مناسب برای ورود میگردند. این افراد تنها به دلیل اینکه قیمت از یک خط عبور کرد یا برگشت دائما معامله نمیکنند (این امر احمقانه به نظر میرسد و واقعا هم اینگونه است). مزیتی که شما بهعنوان معاملهگر خرد دارید این است که میتوانید از روشهایی نظیر پرایس اکشن، عرضه و تقاضا یا حتی تحلیل فاندامنتال، رد پای پول را در نمودار پیدا کنید، رد پایی که دست چنین صندوقهایی را برای شما رو میکند. ترکیب این روشها با خودکنترلی، ثبات و نظم میتواند موجب موفقیت شما شوند. این فرآیند تنها “دستورالعمل” موفقیت در بازار است، به ما اعتماد کرده و آن را آزمایش کنید.
چرا باید موجودی حساب خود را فراموش کنید؟
شما باید با حساب کوچک خود همانند حسابی بزرگ برخورد کنید! معاملهگران صندوق چگونه چنین حسابهای بزرگی را مدیریت میکنند؟ بهآرامی، بهصورت مداوم، استادانه. این همان چیزی است که ما آموزش میدهیم و خودمان هم بر همین اساس معامله میکنیم. شما باید بجای کمیت به دنبال کیفیت معاملات خود باشید. شاید تمام چیزی که به آن نیاز داشته باشید یک یا دو معامله خوب در ماه است. شما برای اینکه وارد معامله شوید یا معامله باز شما به ثمر برسد شاید مجبور شوید همانند یک تمساح روزها یا هفتهها منتظر بمانید. این رویکرد آهسته و هدفمند چیزی است که در بازار جواب خود را پس داده است. شما بهعنوان معاملهگری خرد با استفاده از روش درست و رعایت انضباط میتوانید سودده شوید.
قرار نیست راه چندساله را یکشبه بروید. پس تا زمانی که واقعا به موجودی حسابهای بالا برسید، باید موجودی پایین حساب خود را در ذهنتان جعل کنید. اگر موجودی حسابتان برای مثال ۱۰۰۰ دلار است، برای یک تا دو سال نخست تنها ۱۰-۵۰ دلار در هر معامله ریسک کنید. در این مدت اگر واقعا سودده باشید شاید این حساب دو برابر شود. این سود ۱۰۰۰ دلاری، شاید برای این مدتزمان چندان زیاد نباشد اما درهرصورت شما توانستید بازدهی ۱۰۰ درصدی کسب کنید. حال میتوانید چند صفر دیگر به این ۱۰۰۰ دلار اضافه کنید و از خودتان بپرسید که آیا این مقدار برایتان پول زیادی است؟
بگذارید برای چند جمله بیپرده با شما صحبت کنیم …
علت شکست اغلب معاملهگران عدم توجه به یک نکته بسیار ساده است …
اینکه تا نتوانید یک حساب کوچک را در مدتزمانی قابلتوجه با موفقیت مدیریت کنید، هرگز نخواهید توانست یک حساب بزرگ را مدیریت کنید. بنابراین اندازه حساب مهم نیست.
مواردی که مهم هستند:
- توانایی شما برای رعایت نظم و انضباط در معاملات
- توانایی شما برای تداوم در روند معاملاتی
- رسیدن به مرحله استادی در روشی ساده و درعینحال کارآمد، نظیر پرایس اکشن
- معامله در تایم فریمهای بالا نظیر روزانه
- تعداد معاملات کم
- مدیریت سرمایه
نتیجهگیری
چه رویایی که در پس ذهن شما است؟ معامله در سواحل آزاد و درآمد هزاران دلاری در هر هفته؟ آن هم بدون تحمل ترافیک و حرفهای یک رئیس عوضی؟ این رویا را رها نکنید. در رسیدن به آن حتی تردید هم نکنید. اگر حتی یک نفر هم توانسته هج کردن چیست و چه کاربردی دارد؟ باشد که به این رویا برسد، پس شما هم میتوانید.
چیزی که واقعا باید به آن باور داشته باشید این است که معاملهگری یک بازی تماما ذهنی است. به همین دلیل است که ما در مدرسه معاملهگری فقط تحلیل تکنیکال را به شما آموزش نمیدهیم، هدف ما آموزش انواع روشهای تحلیل فاندامنتال است. هرچند تحلیل تکنیکال هم در بین آموزشهای ما قرار داشته و اهمیت بالایی هم دارد، اما در روند آموزشی مدرسه نحوه یادگیری و زمان اجرای دانستهها اولویت بالاتری دارند.
چیزی که مدیران صندوق پوشش ریسک بهصورت غریزی یا با آزمونوخطا آموختهاند، این است که سختترین قسمت معاملهگری ورود به معامله نیست. سختترین قسمت، نحوه واکنش به اتفاقات بعد از ورود است. اینکه چگونه احساسات، افکار، ترس و طمع خود را مدیریت میکنید.
ما بخش مهمی از زندگی خود را در کنار بازارهای مالی گذراندهایم، رک و پوستکنده معامله و سرمایهگذاری در متن شب روز ما جای دارد. دروسی که در این سایت و دوره آموزشی به اعضا ارائه میشود به معنای واقعی کلمه انگیزه اصلی ما برای ادامه مسیر است. از به اشتراکگذاری تجربیات و احساساتمان در طول روز با اعضا واقعا خوشحال هستیم. احساس عدم نیاز به “هرروز سرکار رفتن” یا جواب پس ندادن به کسی که اهمیتی به شما نمیدهد، احساس اینکه از خانه، مسافرت، جنگل و دریا بتوانید پول دربیاورید، همگی را تجربه کردیم و میخواهیم شما نیز همین احساس را داشته باشید. این امر تنها از طریق تغییر نگرش شما نسبت به موجودی حسابتان امکانپذیر است، به یاد داشته باشید که شما قدرت کنترل رفتار و عکسالعمل را، در درون خود دارید، تنها کاری که باید بکنید پیدا کردن آنها است، آنجاست که دیگر در مسیر درستی قدم خواهید گذاشت.
برای پیگیری اخبار روز و فوری فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرام UtoFX بپیوندید.
بازار کالا (Commodity Market) چیست و چه معاملاتی در آن انجام می شود؟
بازارهای بورس تاثیر مستقیمی بر روی روند یکدیگر دارند. شناخت یک بازار بیشتر باعث میشود تا تحلیل درست و دقیق تری نسبت به بازار بورس و روند آن داشته باشیم. از این رو در این مقاله به بررسی بازار بورس کالای ایران می پردازیم.
بازار کالا (Commodity Market) چیست و چه معاملاتی در آن انجام می شود؟
بازار کالا ( Commodity Market )
بازار بورس کالا چیست و شامل چه مواردی می شود؟ یکی از انواع بازارهای زیر مجموعه بازار بورس در ایران و جهان، بازار بورس کالا است. همانطور که از اسم این بازار می توان حدس زد، بازار بورس کالا برای خرید و فروش کالا در نظر گرفته شده است اما چگونه می توان در یک بازار مالی مجازی کالا خرید و فروش کرد و اصلا هدف از ایجاد چنین بازاری چیست؟
بسیاری از ما حتی آن هایی که شناخت خوبی از بازار سرمایه و بازار بورس داریم، متاسفانه با تنوع این بازار و سایر بخش های آن مانند بورس کالا آشنا نبوده و از مزیت های این بازارها نیز خبری نداریم. این روند باعث می شود در درجه اول خود را محدود به خرید و فروش سهام هایی خاص نموده و از سود گرفتن از برخی فرصت های بزرگ و عالی دور بمانیم.
از طرفی دیگر بازارهای بورس تاثیر مستقیمی روی روند یکدیگر دارند. شناخت یک بازار بیشتر باعث می شود تا تحلیل درست و دقیق تری نسبت به بازار بورس و روند آن داشته باشیم. از این رو در ادامه به بررسی بازار بورس کالای ایران می پردازیم.
البته بررسی دقیق و جامع بازار بورس کالا نیاز به زمان و صفحات زیادی است. برای شناخت دقیق این بازار و بررسی دقیق آن باید با فاکتورهای اساسی و تاثیرگذار در آن آشنا بوده و با این شناخت به بررسی آن بپردازید. اما مطالب این مقاله می تواند گامی ممکن برای شروع این شناخت باشد.
در ادامه مفاهیم اولیه و اساسی بازار بورس کالا را با هم مرور خواهیم کرد تا با شناخت این مفاهیم، هم به درک درستی از این بازار دست یابید و هم فرصت های جدید سرمایه هج کردن چیست و چه کاربردی دارد؟ گذاری و کسب سود را بشناسید.
بازار بورس کالا و انواع آن
شایدد کمی عجیب به نظر برسد اما در ایران لقب مدرن ترین و هوشمندترین بازار مالی را می توان به بازار بورس کالا نسبت داد. این بازار حتی چندین قدم جلوتر از بازار سهام در سطح بالاتری از هوشمندی و مدیریت حرفه ای قرار دارد. معاملات در این بازار تنها به وسیله حرفه ای ها صورت گرفته و کمتر تازه کاری را می توان دید که وارد بازار بورس کالا می شود.
امکان کسب سودهای چند برابری در مدت زمانی کوتاه و دسترسی به خرید کالاهای مختلف، از مزیت های اصلی این بازار است. بسیاری از افراد بر این باورند که که بازار بورس کالا تنها برای خرید و فروش کالاهایی مانند کالاهای کشاورزی و یا فرآورده های نفتی و از این قبیل موارد است. اما بهتر است بدانید که در این بازار نیز ابزارها و معاملاتی تعبیه شده است که قصد و هدف آن ها تنها کسب سود است.
برای درک بهتر این موضوع ابتدا باید بازار بورس کالا را از نظر تنوع بیشتر بشناسیم. به صورت کلی بازار بورس کالا به 4 دسته اصلی بازار مالی، بازار مشتقه، بازار فیزیکی و بازار فرعی تقسیم می شود. هر کدام از این بازارها در بورس کالا برای هدف و برنامه ای خاص به وجود آمده اند. در ادامه و با شناخت این بازارها، متوجه خواهید شد که تنوع خرید و فروش در این بازار چیزی کم از بازار سهام نداشته هج کردن چیست و چه کاربردی دارد؟ و فرصت های کسب سود از خرید و فروش در این بازار با بازار سهام اختلاف چندانی ندارد. (1)
بازار فیزیکی بورس کالا
یکی از انواع بازار بورس کالا، بازار فیزیکی است. بازار فیزیکی بر پایه بازارهای سنتی خرید و فروش ساخته شده است و هدف از ایجاد این بازار الکترونیکی کردن خرید و فروش در ابعاد گسترده است. در این بازار تولیدکنندگان مواد اولیه مختلف اعم از محصولات کشاورزی مانند زعفران، فلزات سنگین و. یا محصولات پتروشیمی مانند نفت و بنزین، کالای خود را ارئه می نمایند.
شرکت ها و افراد نیازمند به این مواد اولیه برای پیش برد اهداف خود می توانند از بازار بورس کالا برای خرید این مواد اولیه استفاده نمایند. در واقع به جای اینکه تلفن را برداشته و ساعت ها سرگرم چک و چونه زدن با این شرکت و آن شرکت باشید، مستقیما با ورود به بورس فیزیکی کالا می توانید با بهترین قیمت اقدام به خرید این محصولات نموده و یا حتی با استفاده از ترفندهایی از این بازار سود نیز به دست بیاورید. (2)
4 دسته اساسی و اصلی مورد معامله در بازار بورس فیزیکی کالا محصولات صنعتی و معدنی، محصولات پتروشیمی، محصولات و فرآورده های نفتی و محصولات کشاورزی هستند. تمام تولیدکنندگان بزرگ این محصولات، کالاهای تولیدی خود را د بازار فیزیکی بورس کالا عرضه می نمایند. با توجه به امکانات این بازار عدم حضور خریدار و یا فروشنده در آن باعث ضررهای زیادی برای هر کدام از طرفین خواهد شد. فروشنده یک بازار رقابتی بسیار بزرگ و حساس را از دست خواهد داد و خریدار نیز از مزیت های بورس کالا مانند آربیتراژ و روش های هج کردن برای کنترل ریسک معاملات خود برخوردار نخواهد بود. از این رو کمتر شرکتی را می توان یافت که با این محصولات درگیر نبوده و از مزیت های بورس کالا بهره مند نشود. (3)
ورود به بازار بورس کالا برای خریدار و فروشنده و افراد حقیقی و حقوقی روند مشخصی دارد که از طریق کارگزاری های ارائه دهنده خدمات بورسی می توان به این مهم دسترسی پیدا کرد. شما برای ورود به این بازار نیاز به کد بورسی اختصاصی بازار بورس کالا خواهید داشت که متفاوت از کد بورسی بازار سهام است. البته با کد بورسی بازار سهام به بخش هاایی از بازار بورس کالا مانند بازار مشتقه دسترسی خواهید داشت که در ادامه به آن می پردازیم.
بازار مشتقه بورس کالا
یکی از مهم ترین و جذاب ترین بخش ها در بازار بورس کالا، بازار ابزار مشتقه و قرادادهای آتی است. این بخش از بازار بورس کالا با هدف کسب سود برای سرمایه گذاران خرد و بزرگ تعبیه شده و هدف اصلی آن هم همین مورد است.
بازار مشتقه یکی از معمول ترین بازارهای در تمام بورس های بین المللی است که اتفاقا در ایران با هوشمندی بسیار بالایی در دسترس عموم قرار دارد. برای حضور در بازار مشتقه شما نیاز به معلومات زیادی خواهید داشت. تنها حرفه ای ها هستند که می توانند در این بازار سودهای هنگفتی به دست آورند از این رو بدون کسب تجربه و دانش لازم، ورود به این بازار ریسک بزرگی دارد. بازار مشتقه بورس کالای ایران امکان خرید فروش قراردادهای خرید و فروش آتی برای کالاهایی مانند سکه را فراهم می آورد.
این بازار یک بازار دو طرفه است. برخلاف بازارها سهام که در آن شما تنها با افزایش قیمت سهم می توانید کسب سود نمایید، در بازار مشتقه امکان این امر حتی با کاهش قیمت ها نیز وجود دارد.
به این ترتیب که شما به جای خرید اوراق سکه در قیمت بالاتر، آن ها را در این قیمت ها با قرارداد آتی به فروش می رسانید. سپس با کاهش قیمت و خرید آن از معامله خارج شده و اختلاف قیمت ایجاد شده می تواند سود شما از این معامله باشد.
کسب سود در این بازار به روش دیگری هم امکان پذیر است. در بورس اوراق مشتقه کالا در پایان هر روز معاملاتی، تسویه صورت می پذیرد. در واقع اختلاف قیمت ایجاد شده در هر روز کاری میان خریدار و فروشنده تسویه می شود. از این رو با حرکت قیمت در جهت پوزیشن شما در معامله شما هم از نوسان قیمت کسب سود خواهید نمود و و هم از تسویه معاملاتی در طول 24 ساعت می توانید به سوددهی برسید.
تحویل سکه ها در بازار بورس کالا
تمام قراردادهای آتی در بازار مشتقه بورس کالا دارای سررسید مشخصی هستند. از زمان ارائه این اوراق تا زمان سررسید، ماه ها زمان می برد. در این مدت این برگه ها هزاران بار معامله شده و از دست این خریدار به آن خریدار دست به دست می شود. اما کاربران باید در نظر داشته باشند که خرید و فروش و برگه های اوراق سکه در این بازار بر حسب سکه های فیزیکی واقعی ارائه شده اند.
از این رو وقتی به سررسید یک قرارداد آتی می رسید، آخرین فروشنده و آخرین خریدار در صورت عدم توافق برای تسویه نقدی در بورس، مشمول قانون تسویه فیزیکی هج کردن چیست و چه کاربردی دارد؟ می شوند. به این معنی که فروشنده بایستی تعداد سکه های فروخته شده را به صورت فیزیکی تهیه کرده و با دریافت مبلغ آن از فروشنده، عمل تسویه فیزیکی را انجام دهد.
البته در اکثر موارد خریدار و فروشنده با هم توافق می نمایند تا اختلاف قیمت خرید و فروش را به صورت آنلاین در سامانه، تسویه کنند. اما این امر تنها منوط به توافق هر دو طرف بوده و در صورت درخواست هر یک از طرفین معامله مشمول تسویه فیزیکی خواهد شد. خرید و فروش در این بازار ابعاد بسیار گسترده و جزئیات دقیقی دارد که کاربران بایستی حتما از قبل با آن ها آشنا باشند.
در این بازار حتی امکان استفاده از اهرم نیز برای کاربران وجود دارد و از این طریق کاربران می توانند چند برابر دارایی خود خرید کنند. برای ورود به این بازار می توانید از طریق کارگزاری های دارای مجوز از سازمان بورس اقدام نموده و با استفاده از پلتفرم های آنلاین در این بازار فوق مدرن و هوشمند به معامله بپردازید.
محدوده نوسان قیمت در این بازار نیز برای هر روز معاملاتی 50 درصد است. این عدد را با محدوده نوسان بازار بورس سهام که 5 درصد است، مقایسه نمایید. در واقع در یک روز کاری امکان رشد یا افت 50 درصدی قیمت یک قرارداد وجود دارد که می تواند جذابیتی فوق العاده در آن به شمار برود.
مزیت های بازار بورس کالا
مزیت های بازار بورس کالا را از چند جهت می توان مورد بررسی قرار داد. در درجه اول با معرفی محصولات و مواد اولیه خام در این بازار دسترسی شرکت ها و افراد به آن ها بسیار ساده تر شده و هر کسی با داشتن کد بورسی، می تواند در این بازار به خرید این مواد اولیه برای صنعت و کسب و کار خود نماید.
از طرف دیگر این بازار باعث می شود تا قیمت ها بر اساس عرضه و تقاضای منطقی و حقیقی بازار رشد کرده و یا افت کنند. بازیگران ها و دلالان کمترین نفوذ را در قیمت اعمال کرده و در نتیجه قیمت ها بدون حباب در جایگاه و ارزش حال حاضر آن قرار داشته باشند.
جمع بندی و نتیجه گیری
بازار بورس کالا یکی از مدرن ترین و هوشمندترین انواع بازار مالی در ایران و جهان است. در ایران این بازار حتی مدرن تر و امروزی تر از بازار سهام قرار داشته و روند معاملات در آن با استفاده از ابزارهای خاصی به صورت دو طرفه است. خرید و فروش در بورس کالا نیازمند داشتن دانش و تجربه بالایی است.
به دلیل محدودیت های نوسان 50 درصدی در یک روز و ضریب اهرمی، جذابیت های این بازار برای سرمایه گذاری نیز بیشتر از بازار سهام معمولی است.
شناخت مفاهیم اولیه بازار بورس کالا برای ورود به آن الزامی است. ورود به این بازار می تواند قدمی شگرف در سرمایه گذاری برای شما باشد؛ در نتیجه در ورود به این بازار نهایت دقت و احتیاط را داشته باشید.
ارزش مفهومی در بازار ارزهای دیجیتال
مفاهیم مختلفی در بازارهای مالی وجود دارد که هرکدام برای کارکردهای مختلفی تعریف شدهاند. یکی از این مفاهیم Notional Value یا ارزش مفهومی است که ما در این مطلب آن را بررسی می کنیم.
ارزش مفهومی زمانی استفاده می شود که بخواهیم دارایی های معامله شده در قراردادهای مشتقه را ارزش گذاری کنیم. به عبارت دیگر، Notional Value این اطلاعات را در اختیار ما قرار می دهد که چه مقدار سرمایه در پوزیشن های مربوط به ابزارهای مشتقه کنترل می شود. ارزش مفهومی در بازارهای مالی مانند قراردادهای آپشن یا اختیار، فیوچرز یا آتی و بازار ارزهای دیجیتال استفاده می شود.ارزش مفهومی در قراردادهای مشتقه به خاطر وجود لوریج از ارزش بازار (Market Value) بیشتر است. لوریج به معامله گران اجازه می دهد که با مقدار کمی از سرمایه، وارد معامله های بزرگ تر شوند. ارزش Notional مربوط به ارزش کل پوزیشن می شود، در حالی که ارزش بازار متفاوت است. در بخش بعدی درباره ارزش بازار و تفاوت آن با ارزش مفهومی اشاره می کنیم. مقدار لوریج استفاده شده را می توان به وسیله تقسیم ارزش مفهومی بر ارزش بازار به دست آورد.
لوریج= ارزش مفهومی / ارزش بازار
اگر فردی می خواهد دارایی را که ارزش مفهومی آن ۱۵۰ هزار دلار و ارزش بازار آن ۱۰ هزار دلار است، خریداری کند، او می تواند از یک لوریج به اندازه ۱۵ استفاده کند. به عبارت دیگر می تواند با سرمایه به مراتب کمتر و لورج محاسبه شده، وارد پوزیشن خرید یا فروش شود.
تفاوت ارزش مفهومی با ارزش بازار
ارزش مفهومی و ارزش بازار هر دو ارزش یک اوراق بهادار را توصیف می کنند. ارزش مفهومی بیانگر این است که یک اوراق بهادار از لحاظ نظری چه مقدار از ارزش کل را در اختیار دارد. به عنوان مثال از طریق قراردادهای مشتقه یا تعهدات بدهی. از سوی دیگر، ارزش بازار، قیمت یک اوراق بهادار در حال حاضر را نشان میدهد که می توان با آن یک اوراق بهادار را در بورس یا از طریق یک کارگزار خرید و فروش کرد.ارزش بازار همچنین برای اشاره به ارزش بازار یک شرکت سهامی عام استفاده می شود و با ضرب تعداد سهام موجود در قیمت فعلی سهم، تعیین می شود.
نکات مهم
- ارزش مفهومی بیانگر کل ارزشی است که توسط یک موقعیت معاملاتی یا تعهدات معاملاتی کنترل می شود، به عنوان مثال، چه مقدار ارزش توسط یک قرارداد مشتقه نشان داده می شود.
- ارزش بازار نشان دهنده قیمت اوراق بهاداری است که توسط خریداران و فروشندگان بازار از طریق عرضه و تقاضا تعیین می شود.
- به عنوان مثال، یک قرارداد اختیار خرید به نمایندگی از 100 سهم از سهام XYZ با قیمت اعتصاب 40 دلار ممکن است در بازار با 1.20 دلار در هر قرارداد معامله شود (100 x 1.20 دلار = ارزش بازار 120 دلار)، اما ارزش مفهومی 4000 دلار (100 x 40 دلار) را نشان دهد.
ارزش مفهومی چگونه محاسبه می شود؟
برای محاسبه ارزش مفهومی به دو مولفه نیاز داریم. این دو مولفه اندازه قرارداد (Contract Size) و قیمت اسپات و لحظه ای دارایی مورد نظر (Current Spot Price) است.اندازه قرارداد به تعداد واحدهایی که در یک قرارداد آتی مورد معامله قرار می گیرد، گفته می شود. این واحد حجم (Volume)، وزن (Weight)، یا هر معیار اندازه گیری مالی (Financial Measurment) می تواند باشد. برای اندازه گیری ارزش مفهومی تنها کافیست اندازه قرارداد را در قیمت اسپات ضرب کنیم.
ارزش مفهومی (Notional Value)= اندازه قرارداد (Contract Size) × قیمت اسپات (Current Spot Price)
برای درک بهتر، اجازه دهید مثالی بزنیم. یک قرارداد فیوچرز نفت خام، شامل ۱۰۰۰ بشکه می شود. اگر قیمت بازار هر بشکه را ۵۰ دلار در نظر بگیریم، ارزش مفهومی یک قرارداد آتی نفت خام ۵۰ هزار دلار می شود.
ارزش مفهومی چه کاربردی دارد؟
حال که متوجه شدیم ارزش مفهومی یا Notional Value چیست، چگونه محاسبه می شود و چه تفاوتی با ارزش بازار دارد، بهتر است درباره کاربردهای ارزش مفهومی صحبت کنیم.
- تعیین مارجین معاملات با استفاده از Notional Value:یکی از کاربردهای Notional Value، تعیین مارجین معاملات است. برای مثال اگر مارجین پوزیشن نفت خام ۵ درصد باشد، برای ورود به پوزیشن نفت خام حداقل به ۲۵۰۰ دلار نیاز داریم. این عدد چگونه به دست آمد؟ با ضرب مقدار مارجین (پنج درصد) در ارزش مفهومی که در بخش قبل آن را محاسبه کردیم (۵۰ هزار دلار)، مقدار مارجین مورد نظر را محاسبه کردیم.
- استفاده از ارزش مفهومی در مدیریت ریسک معاملات:همان طور که در مقدمه این مقاله هم به آن اشاره کردیم، یکی دیگر از کاربردهای ارزش مفهومی، مدیریت ریسک سرمایه گذاری است. سرمایه گذاران برای اینکه بتوانند با ریسک های موجود مانند تغییر روند قیمتی روبه رو شوند و سرمایه خود را حفظ کنند، معمولا از استراتژی به نام هج (Hedg) کردن استفاده می کند. یکی از اصول هج کردن، باز کردن پوزیشن های معکوس است
برای اینکه بتوانیم کاربرد ارزش مفهومی را در مدیریت ریسک و هج کردن توضیح دهیم، مثالی می زنیم. فرض کنید در مثالی که از ابتدای مقاله با آن همراه هستیم، فردی یک میلیون دلار در قرارداد فیوچرز نفت سرمایه گذاری کرده است. این فرد برای اینکه بتواند سرمایه خود را در برابر ریزش قیمت مصون کند، باید در جهت عکس قرار داد خود که قرارداد خرید است، اقدام به فروش قرارداد کند. اما سوال اینجاست که به چه مقدار؟
نسبت هج = ارزش مورد معامله / ارزش مفهومی
برای اینکه این فرد بتواند اصطلاحا نسبت هج را برای سرمایه خود به دست بیاورد، کافی است ارزش معامله خود را بر ارزش مفهومی قرارداد تقسیم کند. در مثال ما ارزش مفهومی قرارداد ۵۰ هزار دلار است؛ بنابراین نسبت یا نرخ هج برابر با ۲۰ می شود. فرد سرمایه گذار باید ۲۰ قرارد آتی را برای هج کردن سرمایه خود بفروشد که سرمایه گذاری اش با ضرر روبه رو نشود.
ارزش مفهومی در بازار ارزهای دیجیتال
از آنجایی که مفاهیمی مانند قراردادهای مشتقه و آتی در بازار ارزهای دیجیتال نیز وجود دارد، بنابراین ارزش مفهومی نیز به همان مفهوم است. در اینجا برای درک بهتر، از نحوه محاسبه ارزش مفهومی در بایننس استفاده می کنیم.هر قرارداد فیوچرز بیت کوین در بایننس ۱۰۰ دلار است (این عدد برای آلت کوین ها ۱۰ دلار است). این قراردادهای بر خلاف قراردادهای دائمی یا پرپچوال، در یک زمان مشخص باید تسویه شوند یا به عبارت دیگر قراردادهای فیوچرز یک تاریخ سررسید دارند که دو طرف معامله باید در تاریخ مشخص به تعهدات خود عمل کنند.
بایننس برای محاسبه ارزش مفهومی قراردادهای فیوچرز، تعداد قراردادها را در ارزش آن ها (۱۰۰) دلار ضرب و بر قیمت بازار تقسیم می کند. اگر فردی ۱۰ قرارداد خرید استقراضی (Long) داشته باشد، و قیمت لحظه ای بیت کوین ۲۰ هزار دلار باشد، Notional Value قرارداد بیت کوین برابر با ۰.۰۵ دلار می شود.
سخن آخر
ارزش بازار و ارزش مفهومی هر کدام مبالغ مختلفی را نشان می دهند که درک آنها برای سرمایه گذاران مهم است. ارزش مفهومی، عبارت است از مقدار ارزشی که توسط یک تعهد یا قرارداد نشان داده می شود. برای مثال، یک قرارداد اختیار معامله که 1000 بوشل گندم را در اختیار دارد یا یک اوراق قرضه شرکتی با ارزش اسمی در سررسید 1000 دلار. با این حال، ارزش بازار این تعهدات به دلیل عرضه و تقاضا و شرایط حاکم بر بازار متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال، اگر قرارداد اختیار معامله نقدشوندگی پایینی داشته باشد، ارزش بازار آن ممکن است نزدیک به صفر باشد، یا اگر نرخ بهره به طور قابل توجهی افزایش یابد، ارزش بازار اوراق قرضه کمتر از 1000 دلار خواهد بود.
مــبـــانــی کـدنـویـســی اکسپرت هِــــج
قصد دارم در این مقاله، اکسپرت هج را معرفی کنم که ایدهای بسیار سادهای هم دارد. اما ابتدا یادداشتی مهم دربارهی مبانی اکسپرت هج را با هم بخوانیم:
- هج (برگرفته از ویکیپدیا، دانشنامهی آزاد)
برگرفته از مدخل (Hedging)
در امور مالی، “هج”، یک نوع خاصی از سرمایهگذاری است که بهطور ویژه برای کاهش یا از بین بردن ریسک، در یک سرمایهگذاری دیگر، استفاده میشود. هجینگ (hedging)، یک استراتژی برای بهحداقلرساندنِ ضرر در کسبوکار است، و در همان حال اجازه میدهد، آن کسبوکار برای ما سود هم داشته باشد. عموماً، کسی که این کار را انجام میدهد، یا بهعبارتی، فرد هجر (hedger)، روی اوراقِ بهاداری سرمایهگذاری میکند که باور دارد نسبت به “اَرزش واقعیشان” زیر قیمت آمدهاند
(برای مثال، وام مسکنی که او گرفته)، و وی این [موضوع] را با فروش هج کردن چیست و چه کاربردی دارد؟ موقت[۲] اوراق بهادار مرتبط، ترکیب میکند. بنابراین، در اینجا فرد اهمیتی نمیدهد که اَرزش مجموعهی بازار بالا میرود یا پایین میآید. هولبروک ورکینگ (Holbrook Working)، که یکی از پیشگامان تئوری هجینگ است، این استراتژی را استراتژی “احتکار در پایه” (Speculation in the basis) مینامد – جاییکه این پایه، اختلافِ بین اَرزش تئوری هج، و اَرزش واقعی آن (یا بین قیمتهای واقعی، و قیمتهای آینده در زمان هولبروک ورکینگ) بهحساب میآید.
در هر نوع فعالیت کاری، طبیعتاً ریسکهایی داریم. و هج کردن چیست و چه کاربردی دارد؟ برخی از این ریسکها برای مشاغل یا فعالیتهایی خاص، “عادی” محسوب میشوند؛ مثلاً بالا رفتن یا پایین آمدن قیمت نفت در شرکتهای استخراج و پخش فرآوردههای نفتی، اَمری طبیعی حساب میشود. اما برخی دیگر از ریسکها، طبیعی نیستند و اصلاً مشتاق آنها هم نیستیم، ولی بدون پوشش و حمایت، نمیتوان از آنها جلوگیری کرد. کسی که فروشگاه دارد، میتواند از ریسکهایی مانند رقابت، محصولات ضعیف یا مشتریناپسند، خود را محفوظ نگه دارد. اما در آتش سوختنِ اجناس، طبیعتاً ناخواسته است ولی میشود با بیمهی آتشسوزی این ریسک را “پوشاند” [در اصلِ مقاله، برای لغت “پوشاند” معادل hedge آورده شدهاست، که در معنی کلی، یعنی پوشاندن و حفظ کردن با پوشش، تا بهنوعی به بحث هجینگ در مقاله ربط پیدا کند].
تمام هجها [یعنی تمام پوشش دادنها] اَبزارهای مالی نیستند: برای مثال، تولیدکنندهای که به کشور دیگری صادرات میکند، با پول کشور مقصد هزینههای خود را انجام میدهد و کالا میفروشد تا اینگونه از ریسک بهوجودآمده بهخاطر اختلاف پول دو کشور، جلوگیری کند و آن را پوشش دهد (=هج کند).
بیشتر در این مورد بخوانید.
- تمام چیزهایی که از سِرور نیاز داریم را باید با تابع MarketInfo (string symbol, int type) فراخوانی کنیم. این تابع به ما اجازه میدهد هر دادهای را وَرای دادههایی که روی نمودارِ فعال، دیده میشوند، فراخوانی کنیم. و همچنین اجازه خواهیم داشت هر نوع معاملهای در هر اَرزی را، فراتر از نمودار اَرزی که جلوی ماست، انجام دهیم. و میتوانیم دو اَرز را بهسادگی هج کنیم. جا هج کردن چیست و چه کاربردی دارد؟ دارد از خداوند بزرگ بهخاطر دانشی که به ما بخشیده، و تیم متاتریدر ۴ تشکر کنیم که کار را برای ما بسیار ساده کردهاند!
- یک موضوع مهم در هجینگ، همبستگی بین دو اَرزِ درحال رصد است که میتوان توابع کوچکی را از آنها استخراج کرد و در ادامه آنها را نشان خواهیم داد.
همبستگی (Correlation)، در دنیای مالی، اندازهگیری آماری در ارتباطِ بین دو سند بهادار، بهحساب میآید. ضریب همبستگی بین ۱- و ۱+ متغییر است. همبستگی ۱+ یعنی دو جفتاَرز ۱۰۰ درصد در یک جهت، در یک زمان، حرکت خواهند کرد. و ۱- نیز میگوید دو جفتاَرز ۱۰۰ درصد در جهت مخالف خواهند رفت. این عدد اگر صفر باشد، رابطهی بین این دو جفتاَرز کاملاً رَندوم خواهد بود. بیشتر بخوانید.
مطالب بالا چیزهای سادهای هستند، و فارکس هجرهایی که از اکسپرت متاتریدر ۴ استفاده میکنند، باید این مطالب را بدانند. اکنون میتوانیم ساختن یک اکسپرت هج را شروع کنیم.
قدم به قدم با کدنویسی اکسپرت هج
مرحله اول: پارامترهای ورودی
قبل از شروع نوشتن اکسپرت هج، نیاز داریم که ۲ اَرز دارای همبستگی را انتخاب کنیم؛ بهعبارت دیگر:
- GBPUSD وEURUSD که همیشه در یک جهت حرکت میکنند؛
- EURUSD و USDCHF که همیشه در جهت مخالف میکنند؛
- و غیره.
در این مقاله، دو جفتاَرز هج مورد علاقهی خودم را انتخاب میکنم کهEURJPY و GBPJPY هستند. این دو همیشه در یک جهت حرکت میکنند و برای ثبت معاملهی هج، کار سادهتری خواهیم داشت. بیایید شروع کنیم. برای شروع کار بیایید با این متغیرهای ورودی آشنا شویم.
مرحله دوم: اعلام متغیر
در زیر، متغیرهایی را میبینید که در این اکسپرت استفاده شده، و من فقط متغیری را توضیح میدهم که برای درک عملکرد اکسپرت ضروری است.
مرحله سوم: دریافت تمام پارامترهای آماری مورد نیاز
اکنون بیایید بعضی از مقادیر (values) آماری که در قسمت init() ثبت میشوند را مشخص کنیم.
مرحله چهارم: توابع کاربردی
قبل از اینکه جذابترین بخش کار که منتظرش هستیم، یعنی تابع “start()”، را اِستارت بزنیم، بیایید با توابعی شروع کنیم که در این اکسپرت از آنها استفاده شدهاست. اما لطفاً توجه داشته باشید که تمامی این توابع خارج از تابع start() خواهند بود.
ابتدا نیاز داریم با توابعِ محاسباتیِ همبستگی آغاز کنیم. توابع زیر برای فردی است که ابتدا از آنها استفاده کرده و سپس اندیکاتور همبستگی ([email protected])را رایگان در اختیار عموم گذاشته و من نیز آنها را برای استفاده در این اکسپرت، سادهسازی کردهام، و اینگونه دیگر نیازی به فراخوانی مقدار همبستگی از اندیکاتور خارجی نداریم. ایدهی خوبیست، نه؟
متغیرCorPeriod را بهعنوان یک متغیر ورودی، خارج میکنیم تا اجازهی تغییر آن را داشته باشیم. وقتی میخواهید همبستگی بین دو اَرز را محاسبه کنید، فقط کافیست تابع Cor(string base,string hedge) را فرا بخوانید، مانند این Cor(EURJPY,GBPJPY). کار سادهایست…
- تابع ارسال هج (Send Hedge Function)
بهنظرم سادهتر این است که چگونگی ارسال معاملات هج را با ساختن تابعSendH ، مدیریت کنیم.
میتوانید از این لینک درمورد تابعOrderSend بیشتر بخوانید.
تابع ErrorDescription(GetLastError())که در بالا آمده است، اجازه میدهد اکسپرت ما به ما بگوید هنگامی که تابع ترید مشغول به کار بوده، چه خطایی رخ داده است. برای استفاده از آن باید فایل stdlib.mqh را با استفاده از کد زیر، جایگذاری کنیم:
و برای استفاده از آن، تابع ErrorDescription() را، همانطور که در بالا نشان داده شد، فرا بخوانید.
فراتر از ارسال معاملات، نیاز به تابعی داریم که تمام معاملات هج را وقتی به سود مورد نظر ما رسیدند، ببندد.
و در اینجا آن را مشاهده میکنید:
این تابع فقط معاملاتی را میبندد که عدد جادویی مشابه دارند؛ به این معنی که در کار معاملات هجی که دیگر اعداد جادویی را دارند، دخالت نمیکند. چیزی نیست که نگران آن باشید. قبل از استفاده از این تابع [برای] بستن معاملات، باید تعریف کنیم که “اکنون چقدر داریم”، آنهم با تابع زیر.
همانند تابعِ بستن معاملات، برای دانستن سود هج، فقط باید معاملاتی را رصد کنیم که عدد جادویی یکسانی دارند، تا بتوانیم آنها را دُرست ببندیم. برای استفاده، آنها را مانند زیر کدنویسی کنید:
تمام مقادیر سود به دلار آمریکا محاسبه شدهاند. از خط بالا درمییابیم که وقتی سود کلی معاملاتی که عدد جادویی آنها ۳۱۸ است، بیش از ۱۰۰ دلار باشد، آن معاملات بسته خواهند شد. همین. برای باز کردن معاملات هج باید بدانیم که هیچ معاملهی دیگری در همان اَرز و با همان عدد جادویی، در حال حاضر باز، وجود ندارد. این کار را میتوان با این تابع انجام داد.
میتوان بدین شکل از آن استفاده کرد:
این تابع، این را به ما برمیگرداند که در لحظه “چه تعداد معاملهی باز GBPJPY با عدد جادویی ۳۱۸ وجود دارد”. یک تابع دیگر هم داریم برای تعریف نوع معاملات باز.
- پیدا کردن نوع معامله در پوزیشن مشخصشدهی موجود
این تابع مقدار صحیح نوع معامله، برای اَرز و عدد جادویی مشخصشده، که در لحظه باز هستند، را به ما برمیگرداند. اگر معاملهی باز GBPJPY، OP_BUY باشد، مقدار برگشتی صفر خواهد بود. این تابع فقط با تابع ترید کار نمیکند، بلکه با تابعی که وضعیت هجینگ کنونی را نشان میدهد هم کار میکند. این تابع را “OP2Str” مینامند.
چیز خاصی برای گفتن نداریم. خود تابع گویای نحوهی عملکرد خود است.
این هم یک تابع دیگر است برای بستن مستقیم فقط یک معامله (فرقی نمیکند چه نوع معاملهای باشد)، درصورتیکه هنگام ارسال یا بستن هج، خطایی رخ دهد.
نگاه کنید به CloseScrap(“GBPJPY”,OP_BUY,318): این [تابع] فقط معاملهی بلندمدت GBPJPY با عدد جادویی هج کردن چیست و چه کاربردی دارد؟ ۳۱۸ را میبندد. ساده است… یک تابع دیگر هم برای آشنایی با آن داریم.
- نشان دادن هر وضعیت منطقیای[۳] که شما میخواهید
چیز پیچیدهای نیست. این تابع وضعیت منطقی بعضی از پارامترها، مانند مقدار BlockOpening را نشان میدهد. وقتی آن را true تعیین میکنید، این تابع روی صفحهی نمایش Yes را به شما نشان میدهد. و وقتی آن را false تعیین میکنید، روی صفحهی نمایش No نشان داده میشود. تمام مطلب همین است. پس بیایید از فرآیند کدنویسی هج لذت ببریم.هج کردن چیست و چه کاربردی دارد؟
مرحله پنجم: هستهی اکسپرت
ابتدا با این شروع کنید:
سپس دامنهی همبستگی را مشخص کنید.
پس از آن مسیر هج را مشخص کنید (این فقط یک مثال است)، در این مقاله من سبک ترید خود را با مقدار سوآپ انتخاب میکنم، سپس فقط به روشی که بتوانم از سوآپ هر روز درآمد داشته باشم، ترید خواهم کرد.
اکنون زمان ارسال هج رسیده است:
سپس آنها را وقتی که به سود مورد نظر میرسند، ببندید.
و یک چیز جالبتر: بخشShowStatus .
و پایان هر اکسپرت.
مرحله ششم: سَرِهمکردن همهچیز
در اینجا میبینید که myHedge.mq4 من این شکلی خواهد بود:
نتیجهگیری
این فقط یک مثال ساده از اکسپرت هج بود. قطعاً باید آن را منطبق با نیازها و سبک خود، تغییر دهید. مطمئناً سبکها (استراتژیهای) بسیاری وجود دارند که به شما کمک میکنند. توجه داشته باشید که این نوع اکسپرت را بهخاطر محدودیتهایش نمیتوانید با استراتژیتستر، تست کنید. فقط باید آن را در شرایط واقعی امتحان کرد. مثالی از نتیجهی تست یک اکسپرت هج را مشاهده میکنید:
و تابع ShowStatus هم چنین چیزی را به شما خواهد داد:
امیدوارم از این مقاله لذت برده باشید و بتوانید اکسپرت هج خود را، عالی بسازید.
[۱]) هج “hedge” یعنی همپوشانی. اگر روی یک اَرز، با حجم یکسان و در همان تایمفریم، دو معامله، یکی buy و یکی sellهمزمان باز کنیم، آنگاه اصطلاحاً معاملهی hedge یا معاملهی همپوشانی باز کردهایم.
[۲]) فروش موقت یعنی فروختن چیزی موقتاً، با این قصد که بعداً دوباره آن را با قیمت پایینتر بخریم.
دیدگاه شما