روانشناسی معامله گری چیست؟ + نکات روانشناسی بازار
موضوع علم روانشناسی، بررسی رفتار و فرآیندهای روانی انسان و اهداف آن را میتوان پیشبینی، توصیف، تبیین و کنترل رفتار برشمرد. با توجه به این دو تعریف، وقتی از روانشناسی بازار حرف میزنیم، منظور ما بررسی و تحلیل مکانیزمها و الگوهای رفتاری معاملهگران و فعالان بازارهای مالی است. در روانشناسی بازار، در ابتدا، الگوهای رفتاری معاملهگران را توصیف و سپس با توجه به این توصیف، پیشبینی میکنیم که معاملهگران در زمانهای مختلف، چه رفتارهایی از خود بروز میدهند.
بسیاری از رفتارهای اشتباه معاملهگران که باعث میشود تصمیماتشان به جای سوددهی منجر به ضرر و خسارت شود، ریشه در روش زندگی آنها از کودکی تا جوانی دارد. این که این الگوهای رفتاری اشتباه با الگوهای رفتاری جدید و صحیح جایگزین شوند، نیازمند آگاهی، آموزش، رعایت اصول و داشتن نظم و انضباط بالا از طرف فرد معاملهگر است
در این مقاله قصد داریم با روانشناسی بازار و اهمیت آن و همچنین با انواع رفتارهای معاملهگران بیشتر آشنا شویم.
روانشناسی بازار چیست؟
طبیعتا چالش های زندگی روزمره و اتفاقاتی که حول موضوعات پیرامون میافتد، احساسات و نگرشهای مختلفی را در انسان به وجود میآورند. برای مثال این که یک فرد یک معاملهای را برای مدتی طولانی نگه میدارد، بیانگر آن است که فرد میخواهد از بروز زیان اجتناب کند. یکی از موارد بسیار موثر در بازار، رفتار معاملهگران است. رفتن به سراغ روانشناسی بازار و درک رفتارهای معاملهگران، تاثیر قابل توجهی در موفقیت افراد در بازارهای مالی خواهد داشت. در واقع میتوان اینطور گفت که یکی از سه رکن اصلی موفقیت در بازارهای مالی، روانشناسی بازار است. یک فرد معاملهگر که میخواهد به موفقیت برسد، باید علاوه بر روشهای معاملاتی و مدیریت سرمایه، بر روانشناسی بازار نیز مسلط باشد
در تعریف روانشناسی بازار، از عبارات و توضیحات مختلفی استفاده میشود. از جمله این تعاریف میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- روانشناسی بازار احساسی کلی است که بازار در یک زمان مشخص آن را تجربه میکند. از عواملی که بر ذهنیت سرمایهگذاری افراد تاثیر میگذارند، میتوان به ترسف امید، طمع و انتظارات و شرایط اشاره کرد
- روانشناسی بازار یکی از مباحث اصلی اقتصاد رفتاری است و به ایدهای گفته میشود که موضوع مطالعه آن تقابل بین حرکات و وضعیت احساسی اعضای بازار است
- روانشناسی بازار یک مبحث میانرشتهای بین اقتصاد و روانشناسی است که عوامل موثر بر تصمیمگیریهای اقتصادی را بررسی میکند. به عقیده بسیاری از متخصصان و کارشناسان، نیروی محرکه اصلی در جابجایی بازارهای مالی، احساسات است و نوسانات چالش های معامله گری در بازار مالی احساسات سرمایهگذاران است که چرخههای روانشناختی بازار را ایجاد میکند
- روانشناسی بازار به احساسات غالب بین خریداران و فروشندگان یک بازار مالی در یک بازه زمانی مشخص گفته میشود. روانشناسی بازار نیروی بسیار قدرتمندی است که توسط اصول یا رویدادهایی خاص تعریف میشود.
تفاوت روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری
بالاتر به چند تعریف متداول از روانشناسی بازار اشاره کردیم و گفتیم روانشناسی بازار به احساسی کلی در بین فعالان بازار گفته میشود که آنها را به خرید یا فروش سوق میدهد. اما تفاوت روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری در چیست؟
همانطور که گفتیم، روانشناسی بازار به رفتارهای غالب و احساسات کلی تریدرهای بازار در هر برهه از زمان، اشاره دارد. این اصطلاح اغلب توسط رسانههای مالی و تحلیلگران برای توضیح حرکت بازار استفاده میشود.
گفتیم که در روانشناسی بازار، ما با توصیف رفتار کلی چالش های معامله گری در بازار مالی یک بازار که تحت تاثیر عوامل عاطفی و شناختی است سر و کار داریم؛ اما در روانشناسی معاملهگری ضمن اشاره به همین عوامل عاطفی و شناختی، فقط یک فرد را مورد بررسی قرار میدهیم. به بیان دیگر میتوان چنین گفت که روانشناسی معاملهگری به بررسی رفتارها و جنبههای مختلف شخصیتی فرد که بر فعالیتهای معاملاتی او تأثیرگذار هستند، میپردازد. مطالعه کنید: آموزش فارکس از صفر
چرا روانشناسی بازار اهمیت دارد؟
گاهی اوقات، وقتی که با نگاهی تکنیکال به بازار نگاه میکنیم، درک شرایط بازار آسان به نظر میرسد. به عنوان مثال، وقتی معاملهای که سریع از آن خارج شدهاید را بررسی میکنید، کافی است عوامل تکنیکالی که باعث اقناع شما برای خروج از معامله شدهاند را دوباره تحلیل کنید. سپس به سراغ اندیکاتورها و ابزارهای معاملاتی متفاوت و مختلف رفته و به مرور زمان نقطه خروج را در یک جای بهتر انتخاب کنید. این مسئله مربوط به زمانی است که ما بازار را تنها با نگاه تکنیکال بررسی کنیم. در حالی که بسیاری از اوقات، حتی داشتن بهترین استراتژیهای مالی نیز منجر به موفقیت ما نمیشود و معاملاتمان را به معاملاتی سودآور تبدیل نمیکنند. اینجاست که روانشناسی بازار اهمیت خود را نشان میدهد.
روانشناسی بازار به ما میآموزد که هر روند معینی در بازار، ممکن است بیش از آن که به ما سود یا زیان را نشان دهد، بیانگر احساسات لحظه ای بازار باشد. همچنین روانشناسی بازار به ما کمک میکند تا از خودمان به عنوان یک سرمایهگذار، شناختی کافی بدست بیاوریم. آگاهی از روانشناسی بازار و شناخت خود به عنوان یک سرمایهگذار، به ما این امکان را میدهد که بررسی کنیم آیا در مدیریت سرمایه خود حرفهای عمل میکنیم یا تریدر احساسی هستیم؟
برطرف کردن مشکلات فکری و روانی که مانع موفقیت استراتژیهای معاملاتی ما هستند، کار راحتی نیست. دلیل این امر آن است که مشکلات اصلی روانی پشت تعصبات و موارد بدیهی پنهان شده و در موقعیتهای مهمی، آسیبهای زیادی به افراد وارد میکند
نکته دیگری که باید حتما آن را در نظر داشت این است که احساسات افراد، روان ایشان را کنترل میکند. بین احساسات، روان افراد و الگوهای رفتاری آنها ارتباطی نزدیک و مستقیم وجود دارد؛ پس بدیهی است که اگر فرد برروی احساسات خود تسلط و کنترل داشته باشد، به نسبت قبل، معاملات بهتری را انجام خواهد داد. به بیان دیگر میتوان گفت که کنترل احساسات نقشی موثر در موفقیت معاملهگران خواهد داشت.
رفتار سرمایه گذاران
شاید سرمایهگذاران مختلف، همه در پاسخ به این سوال که با چه هدفی وارد بازارهای مالی شدهاند و سراغ سرمایهگذاری آمدهاند، پاسخی یکسان بدهند: کسب سود بیشتر. اما این تمام پاسخ نیست. دلایل بسیاری وجود دارد که افراد را به سمت فعالیتهای مختلف میکشاند. این قضیه راجع به سرمایهگذاری و فعالیت در بازارهای مالی نیز صادق است. خواستههایی در درون ما وجود دارد که گاهی نهتنها آنها را ابراز نمیکنیم بلکه حتی از وجودشان نیز بیاطلاعیم. فعالیتهای ما همیشه در مسیر اهداف ما متمرکز نیستند بلکه گاهی این فعالیتها برای پاسخ به نیازها و احساسات درونی ماست.عدم آگاهی و اشراف نسبت به این تمایلات و خواستههای درونی، میتواند باعث شود که خطاهای مختلفی از ما سر بزند. این خطاها اگر به احساسات ما ضربه نزنند، به وضعیت مالی ما قطعا ضربه خواهند زد.
به طور کلی رفتارهای سرمایهگذاران را میتوان ناشی از 6 احساس مهم دانست؛ احساساتی که باعث میشوند معاملهگر در تصمیمات و رفتارهای خود دچار خطا شود. ترس، طمع، هیجان و اضطراب، امید، ناامیدی و خستگی مجموعه این احساسات هستند که باعث میشوند در موقعیتهای مختلف، معاملهگران دچار خطا در تصمیمگیری و رفتارهای خود شوند. به عنوان مثال ترس از ضرر بیشتر میتواند باعث شود که تریدر بعد از تحمل ضرر، دست به اقداماتی بدون برنامه، سریع و هیجانی زده که باعث تحمیل چالش های معامله گری در بازار مالی خسارتی مجدد به او شود. یا در مثالی دیگر میتوان به هیجان و اضطراب اشاره کرد که معمولا نشانگر آن است که فرد در موقعیتی اشتباه قرار دارد یا در حال انجام معاملهای است که به ضرر اوست.
سرمایه گذاران چگونه از روانشناسی بازار استفاده می کنند؟
آگاهی به رفتارهای مختلف و ریشههای احساسی آنها، این توانایی را به فرد میدهد تا بتواند بهتر رفتارهای خود را تحلیل کند. این تحلیل رفتارهای شخصی، باعث میشود که فرد تصمیمات بهتری گرفته و در زمانهای بهتری وارد موقعیتهای سودآور شده یا از موقعیتهای ضررده خارج شود
در بازار یک نگرش عمومی وجود دارد که درست برعکس عمل میکند. مطابق این نگرش، بهترین فرصت برای خرید آن هنگام است که اکثر مردم ناامید هستند و روند بازار نزولی است، و در نقطه مقابل، بالاترین ریسک مربوط به زمانی است که اکثر فعالان بازار اعتماد به نفس و خوشبینی بیش از حدی داشته باشند. چنین نگرشها و قوانینی است که سرمایهگذاران را ترغیب میکند احساسات بازار را بیشتر درک کنند. اگر چه در عمل، شناسایی موقعیتهای بهینه کار چندان راحتی نیست اما در نهایت خواندن و درک کردن احساسات بازار، کمک میکند تا معاملهگران مراحل مختلف چرخههای روانشناختی بازار را راحتتر تشخیص دهند و خرید و فروشها را در موقعیتهای مناسبتری انجام دهند.
مطالعات روانشناسی بازار
روانشناسی معاملهگری ما را با ابعاد متفاوت و گستردهای از ذهن و افکار روبهرو میکند. اگر میخواهیم ساختار ذهنی مناسبی برای معاملهگر شدن داشته باشیم، باید مرتبا بر روی ابعاد مختلف این مسئله مطالعه و تمرین کنیم. مسائلی مانند زمان مناسب انجام معامله و زمان نامناسب آن، زمان مناسب برای ماندن در معامله و زمان مناسب برای خروج از آن، و سایر مسائلی که معاملهگران و فعالان بازارهای مالی دائما با آنها روبهرو هستند، همه از موضوعاتی هستند که روانشناسی معاملهگری آنها را بررسی میکند اما نظریات روانشناسی بازار و روانشناسی معاملهگری در ابتدا چگونه و توسط چه افرادی مطرح شد؟ اولین کسانی که نظریه متداول بازار را به چالش کشیده و فرضیات مطرح و مقبول زمان خود را قبول نکردند، آموس توورسکی (اقتصاددان) و دانیل کانمن (روانشناس) بودند. این دو نفر سابقه دریافت جایزه نوبل را در کارنامه خود دارند، اولین افرادی بودند که نظریات متداولی مانند این که تصمیمات انسان در بازار همیشه بر اساس اطلاعات عمومی و اطلاعات مربوط به قیمتهاست را نپذیرفتند و با طرح نظریات جدید توانستند در اقتصاد رفتاری پیشگام باشند
نظریات توورسکی و کانمن متمرکز بر خطاهای سیستماتیکی است که ناشی از سوگیریهای شناختی هستند. در تعریف سوگیریهای شناختی میتوان گفت الگوی تفکر رایجی است که منجر به تصمیمگیری غیرمنطقی انسان میشود. از جمله این خطاهای شناختی میتوان به سوگیری تایید اشاره کرد. افرادی که دچار این خطا هستند، به اطلاعاتی که باورهایشان را تایید میکند بیش از اندازه بها میدهند و اطلاعاتی که مغایر با باورهایشان است را نادیده گرفته یا رد میکنند.
مطالعات توورسکی و کانمن و نظریاتشان که بر شناسایی خطاهای سیستماتیک و سوگیریهای شناختی متمرکز است، به طرزی گسترده مورد پذیرش واقع شده است. این نظریات برای استراتژیهای سرمایهگذاری، تجارت و مدیریت پرتفوی مورد استفاده قرار میگیرند.
روانشناسی بازار به ما چه میآموزد؟
روانشناسی بازار به ما میآمورد که یکی از سه رکن اصلی موفقیت در بازارهای مالی، روانشناسی بازار است. یک فرد معاملهگر اگر میخواهد به موفقیت برسد، باید علاوه بر روشهای معاملاتی و مدیریت سرمایه، بر روانشناسی بازار نیز مسلط باشد. چرا که مطابق مطالعات روانشناسی بازار، نقش احساسات در تعیین جریان بازار و همچنین اهمیت کنترل احساسات در موفقیت فعالیتهای مالی افراد انکارناپذیر است.
روانشناسی بازار چطور میتواند به نفع معاملهگرها باشد؟
آگاهی از روانشناسی بازار و شناخت خود به عنوان یک سرمایهگذار، به ما این امکان را میدهد که بررسی کنیم آیا در مدیریت سرمایه خود حرفهای عمل میکنیم یا سرمایهگذاری احساسی هستیم؟ این مسئله به ما به عنوان یک فرد معاملهگر کمک میکند خطاهای شناختی و الگوهای رفتاری غلط خود را تصحیح کرده و همچنین با درک احساسات جاری در بازار، تصمیمات بهتری برای فعالیتهای مالی خود بگیریم
روانشناسی بازار در کدام بازارها کاربرد دارد؟
روانشناسی بازار برای همه انواع کلاسهای دارایی از سهام و اوراق بهادار تا فارکس، ارزهای دیجیتال و… کاربرد دارد. میتوان گفت از آن جایی که موضوع اصلی علم روانشناسی بررسی رفتار و فرآیندهای روانی انسان است و کنشگر اصلی تمام بازارها انسانها هستند، پس روانشناسی بازار در تمام بازارها کاربرد دارد
جمعبندی
این نکته مورد اتفاق نظر سرمایهگذاران و معاملهگران است که احساسات، بر قیمتها و چرخههای بازار موثر است و هر معاملهگری میداند که داشتن آگاهی از مباحث روانشناسی بازار، در کنار آشنایی با روشهای معاملاتی و مدیریت سرمایه، مسیر موفقیت را برای او هموارتر خواهد کرد. تاثیر مستقیم و به سزای روانشناسی بازار بر سرمایهگذاری افراد در بازارهای مالی مختلف، انکارپذیر نیست. به همین علت است که اشراف بر روانشناسی بازار از طریق مطالعه کتابها و شرکت در دورههای آموزشی مرتبط، میتواند برای گرفتن بهترین تصمیمها به معاملهگران کمککننده باشد.
چالش های معامله گری در بازار مالی
قرارگیری در مسیر صحیح آموزش: یکی از چالش های معامله گری قرار گرفتن در مسیر صحیح آموزش می باشد. در روزهایی که تبلیغات اثر به سزایی در جذب مخاطب پیدا کرده است و افراد در رویارویی با تبلیغات متنوع در فضای مجازی جذب موضوعی خاص می شوند، به پدیده ای با عنوان (خود استاد پنداری) در زمینه ی بازارهای مالی مواجه می شویم که فعالان اینستاگرامی با سابقه فعالیت بسیار کم و عدم بازدهی مناسب در معاملات خود، اقدام به تحلیل می کنند و مخاطبان آنها را افراد تازه وارد به بورس تشکیل می دهند که مبنا و صحت تحلیل آنها نیز تعداد فالوورهای آن صفحه است یعنی هر چه تعداد فالوورهای آن صفحه اینستاگرامی و یا تعداد ممبرهای تلگرامی فرد بیشتر باشد اعتبار ان فرد به لحاظ تحلیل بیشتر می شود. حال جالب است بدانید که در حال حاضر ممبرهای فیک و حتی لایک های فیک نیز توسط ربات ها ایجاد و مدیریت می شود و کمتر کسی میتواند متوجه این موضوع شود؛ یعنی زرق و برق این صفحات به گونه ای مباشد که افراد مبتدی ناخواسته به دام این افراد می افتند.
در هین راستا متاسفانه افراد تازه وارد جذب این صفحات می شوند و در مواجهه با تبلیغ درآمدهایی راحت و کسب سودهای چند صد در صدی از بازارهای مختلف تاب نمی آورند و با خرید پکیج های اموزشی آن هم با نام هایی دهن پرکن که عمدتا حاوی یکسری مطالب پیش پا افتاده و سطحی است حاضر به پرداخت قیمت هایی گزاف می شوند چرا که با آن سطح از تبلیغات رنگین، رمز موفقیت خود را در همین بسته های آموزشی می بینند. این در حالی است که کسانی که خاک بازار را خورده اند و چالش های بازار را در برهه های حساس لمس کرده اند به انزوا کشیده شده اند، چرا که دیگر در میان سیل عظیم پکیج هایی که معامله گران با آن ها به نتیجه نرسیده اند، دیگر توانی برای اثبات خویش ندارند و رفته رفته همه با یک چشم دیده می شوند.
تجربه من از حل کردن چالش آموزش در مسیر معامله گری
زمانی که تصمیم گرفتم به بازارهای مالی وارد شوم، نمیدانستم از کجا باید شروع کنم، ذهنیتی مشخص از مسیر پیش رو نداشتم. طبعاً چون اطلاعات کافی نداشتم در این زمینه ساده و زود باور بودم. با شخصی آشنا شدم که معامله گری و سود آوری را بسیار ساده جلوه می داد، به طبع کسی نمی تواند ادعا کند که در مقابل کسب درآمد راحت و آن هم به دلار تحت تاثیر قرار نمی گیرد. من هم از این قاعده مستثنی نبودم و با یک مبلغ گزاف در کلاس های آن فرد شرکت کردم. به جرات می توانم بگویم که نه تنها مطلبی در راستای بازارهای مالی نیاموختم بلکه من را از مسیر درست خارج کرد. به بن بست رسیده بودم گمان می کردم کسب سود از بازارهای مالی دروغی بزرگ است که به مردم گفته اند که به اهداف مالی خودشان برسند. زمانی که به خودم آمدم متوجه شدم دو سال از عمرم را هدر داده ام و این مدت مسیر را اشتباه رفته ام. چند وقتی از بازار دور بودم مجدد شروع کردم. شروع به مطالعه ی کتاب های مختلف کردم تا چراغ راهم شوند و خدا رو شکر در این مسیر با کسانی آشنا شدم که توانستم مسیر درست را از بیراهه تمییز دهم. اصلا قصد ندارم در این مقاله شعار دهم چرا که گوش همه ی ما پر شده است از حرفای کلیشه ای. اما با تجربه های تلخ و شیرینی که کسب کردم عرض میکنم، به هیچ عنوان مطالعه کتاب را کنار نگذارید چرا که قطعا یکی از گزینه هایی است که می تواند شما را در مسیر صحیح آموزش قرار دهد. به سراغ هر شخصی که برای یاد گیری می روید رزومه ی کاری آن شخص را مورد بررسی قرار دهید نه تعداد لایک و فالورو و……… کسی که کسب سود از بازارهای مالی را راحت جلوه می دهد و شما را تشویق می کند به کسب درآمدهای آنچنانی بدون هیچ زحمت خاصی، مطمئن باشد آن شخص یا شیاد است و یا نادان.
دومین چالش معامله گری در بازارهای مالی
پیش بینی روند بازار، قبل از اینکه ستاپی کامل شود یکی از مواردی است که به شدت معامله گرانی عجول را متضرر می سازد. به طور مثال ورود در پولبک ها یکی از ستاپ هایی است که میزان موفقیت بالایی دارد اما طمع از دست دادن حداکثر میزان سود و ترس از ریسک بیش از حد دو مقوله ای هستند که موجب می شوند قبل از کامل شدن ستاپ، معامله گران به نماد مورد نظر ورود کنند. اساسا حرص برای کسب سود بیشتر و ترس از ریسک بیشتر موجب ورود زود هنگام معامله گران می شود که در اکثر موارد باعث متضرر شدن آن ها می گردد.
زمانی که وارد بازار فارکس شدم تمامی فکر و تمرکزم این بود که معامله ای را با ضرر نبندم و سعی می کردم که در پایین ترین قیمت ممکن وارد چالش های معامله گری در بازار مالی معامله شوم. به همین دلیل همیشه ترس از جا ماندن داشتم غافل از اینکه لزوما پایین ترین قیمت نمی تواند بهترین قیمت باشد. از آن جایی که نوسانات بازار فارکس شدید است، پوزیشن هایی که وارد سود می شد، از ترس اینکه آن حداقل ها را از دست ندهم با کمترین سود ممکن معامله را می بستم و اجازه ی رشد در جهت سود را نمیدادم. بعد از چند وقت که به استیتمنت حساب نگاه کردم متوجه شدم که تبدیل به معامله گری شده ام که سودهای کوچک با ضررهای نسبتا بزرگ را ثبت کرده ام. ترس در بازار فارکس و طمع در بورس ایران دو عاملی هستند که غالبا معامله گران در ابتدای فعالیتشان با آن دست و پنجه نرم می کنند. در کتاب استراتژیست به نقل از نیما آزادی، ترس و طمع دو واژه ای است که به طور کامل باید از فرهنگ لغت معامله گری ما حذف بشوند. ما بایستی در سیستم معاملاتی با تدوین بخش های مهم و کلیدی خود را از اسارت این دو احساس منفی برهانیم.
سومین چالش معامله گری در بازارهای مالی
خروج زود هنگام از معامله سومین چالش معامله گری می باشد. اغلب معامله گران آماتور صبر و تحمل کافی در موقعیت های معاملاتی رو به رشد را ندارند. مدام تابلو را زیر نظر دارند و با هر رنج مثبت و منفی تحت تاثیر قرار می گیرند. با وجود اینکه هنوز قیمت فاصله ی زیادی با تارگت مشخص شده دارد اما به محض مشاهده ی رنج منفی به سود کم رضایت می دهند و از معامله خارج می شوند. بدیهی است که بعد از مدتی جنبه ی تریدری شخص به چالش های معامله گری در بازار مالی خطر می افتد. برای رفع چنین مشکلی علاوه بر حد سود قیمتی می توان زمان رسیدن قیمت به هدف را هم تعیین کرد و تا رسیدن قیمت به تارگت در زمان مشخص شده به معامله فرصت داد (set and forget). چنانچه در زمان مشخص شده به تارگت مد نظر نرسید از معامله خارج شد. بنابراین با کمک گرفتن از پارامتر زمان می توان از شناسایی سودهای ریز در صورتی که سهم پتانسیل رشد دارد اجتناب کرد. البته در برخی از اوقات هم ممکن است معامله ای که با هدف رشد خوب وارد آن شده ایم پس از مدتی وارد زیان شود. در این حالت باید به دنیال علت بود. معمولا در بازار سرمایه ایران که دستخوش تغییرات سیاسی و یا دستکاری های زیاد در بازار می باشد این موضوع بیشتر به چشم می خورد. البته این نکته را هم باید در نظر داشت که مهنم برایند معاملات است و صرفا نباید با قرار گرفتن در این موقعیت ها که گاها اتفاق می افتد اصل موضوع را زیر سوال برد.
چهارمین چالش معامله گری در بازارهای مالی
اجازه ندهیم زیان های کوچک به ضررهای بزرگ تبدیل شوند: هیچ کسی حق ندارد که برای بازار تعیین تکلیف کند. تعصب بیش از حد بر روی تحلیل باعث می شود که وقتی معامله گر وارد ضرر می شود از بستن آن امتناع کند و با بزرگ کردن حد ضرر، دست به دعا به دنبال روزنه های امید برای برگشت به نقطه ی صفر می گردد. غافل از اینکه با این عمل در باتلاق ضرر فرو می رود.
چند هفته ای بود که برآیند معاملاتم مثبت بود و اعتماد به نفس بالایی پیدا کرده بودم این باعث شده بود که هر هفته نسبت به هفته قبل مغرورتر شوم. کار به جایی رسیده بود که اگر بازار در راستای تحلیل من پیش نمی رفت حرکت بازار را غیر طبیعی می دانستم. در یکی از معاملاتم روی یورو دلار گواه های زیادی را مبنی بر ریزش یورو جمع کرده بودم. اتفاقا از همیشه هم مطمئن تر بودم. اما هر چه بازار پیش می رفت یورو دلار رشد می کرد و حساب من افت. نمی خواستم که اشتباهم را بپذیرم، زیر لب میگفتم حتما هنوز معامله گران سازمانی وارد نشده اند و این هیجان به خاطر حضور معامله گران خرد در بازار است. با این تفکرات و تفاسیر و صد البته تحت فشار، تصمیم به بزرگ کردن استاپ گرفتم اما بازار درسی به من داد که هیچ وقت فراموش نخواهم کرد.
در کتاب به بورس خوش آمدید به نقل از مهدی افضلیان: بهتر است با رسیدن قیمت به حد زیان، واقعیت را بپذیرید و بدون هیچگونه غرور از معامله خارج شوید و به دنبال فرصت های معاملاتی بهتر در بازار باشید، چرا که در نهایت برآیند معاملات یک سرمایه گذار در میان مدت باید مثبت و روبه بالا باشد و ضررهای این چنینی نیز بخشی از فعالیت در بازار سرمایه به حساب می آید.
شک و تردید پنجمین چالش معامله گری در بازارهای مالی
نبود استراتژی و پلن معاملاتی شخصی همراه با عدم اعتماد به نفس معامله گر موجب می شود که پس از شناسایی یک فرصت معاملاتی مناسب وارد بازار نشود. اندکی بعد مارکت در جهت تحلیل پیش می رود و ثابت می کند که تجزیه و تحلیل معامله گر صحیح بوده است، و بعد از اینکه معامله گران حاضر در بازار سود خود را شناسایی کردند، تصمیم به ورود می گیرد و بلافاصله جهت مارکت عوض می شود. برخی معامله گران به توانایی خود در تحلیل اطمینان ندارند که این موضوع ناشی از روشی است که برای تحلیل انتخاب کرده اند. واضح است که استفاده ی همزمان از ابزارها و اندیکاتورهایی که ماهیت و نحوه ی به کار گیری آن ها را درک نکرده است اعتماد به نفس را از معامله گر می گیرد.
تجربه من از حل کردن چالش شک و تردید در مسیر معامله گری
تازه با تکنیکال آشنا شده بودم، هر چارتی که باز میکردم هر آنچه که بلد بودم را روی چارت پیاده میکردم. ابزار و اندیکاتوری نبود که من نحوه ی استفاده آن را بلد باشم اما روی چارت من قرار نگرفته باشد. زمانی که قصد معامله داشتم درگیر بودم با کلی ابزار که الان در این ناحیه بخرم یا بفروشم؟ چرا یک تعداد از ابزارها سیگنال خرید می دهند و یک تعداد فروش؟ من مانده بودم با یک چارت شلوغ و سردرگم و یک ذهن پریشان که الان به کدام ابزار اعتماد کنم و حرف کدام را را گوش کنم؟ تمامی این آشفتگی ها به این خاطر بود که من ماهیت آن ابزارها را درک نکرده بودم و نمی دانستم که هر کدام از آن ها در کجای چارت کاربرد دارد. به همین دلیل اغلب معاملاتم با شک و تردیدی همراه بود که همیشه از آن رنج میبردم. سعی کنید در وهله ی اول ماهیت و ذات ابزار را بفهمید و بعد با مکتوب کردن یک پلن معاملاتی که روی دیتای زیادی امتحان خود را پس داده است تصمیم به معامله بگیرید. وقتی پلن و استراتژی را نوشتید تحت هیچ شرایطی از آن تخطی نکنید همانند رباتی عمل کنید که به طور ثابت الگوریتم مورد نظر را مو به مو اجرا میکند.
در کتاب سهام نخرید مگر با شناخت رفتار و روانشناسی بازار به نقل از مهدی افضلیان: همواره در معاملات سهام، قاطعیت کافی داشته و از استراتژی تدوین شده پیروی کنید و حتی الامکان در انجام معاملات تردید نداشته باشید. در این صورت می توانید به یک معامله گر موفق و خبره در بازارهای مالی تبدیل شوید.
سندروم دست بی قرار ششمین چالش معامله گری در بازارهای مالی
برخی معامله گران بر این باورند که همیشه و در هر شرایطی باید معامله کنند چرا که ممکن است هر لحظه از رشد بازار عقب بمانند. با وجود موقعیت های نامناسب در چارت، این افراد دست به معامله می زنند. در واقع موضوعی که بیشتر برای این افراد اهمیت دارد ترشح آدرنالین است. حس انتقام جویی از دیگر حالات روحی است که معامله گر جهت جبران ضررهای خود دست به معاملات پی در پی و بدون تمرکز حواس می زند. بدیهی است که این سبک از معاملات به جز ضرر بیشتر دستاوردی برای معامله گر نخواهد داشت. در چنین شرایطی فاصله گرفتن از مارکت بهترین پیشنهاد است.
در ابتدای فعالیتم در بازار فارکس اگر معاملاتم به سود منجر می شد بسیار ذوق زده و خوشحال می شدم اما تحمل این را نداشتم که بازار پول من را بگیرد و اغلب مواقع اگر معامله ام با ضرر بسته می شد دست به یک تلاش نافرجام میزدم. سعی میکردم که بلافاصله و تحت هر شرایطی ضرر وارد شده به حساب را سریعاً جبران کنم و چون دیگر تمرکز حواس هم نداشتم تند و تند معامله میکردم و مارکت هم تند و تند با استاپ از من پذیرایی می کرد. و هر بار برگرداندن حساب سخت تر می شد. به هیچ عنوان معاملات احساسی انجام ندهید احساسات خود را قبل و بعد از هر معامله کنترل کنید همانند یک کارمند بانک باشید که وقتی پول را در حساب بانک می گذارید خوشحال نمی شود و هر زمان که پول خود را از حساب بانک بر می دارید، کارمند ناراحت نمی شود. در بازار کاملا ربات گونه رفتار کنید و به استراتژی که در بک تست امتحان خود را پس داده است پایبند باشید.
در کتاب استراتژیست به نقل از نیما آزادی، هر موقعیت معاملاتی مستقل بوده و کوچکترین وابستگی به معاملات دیگر ندارد. تک تک موقعیت های معاملاتی ما در راستای رشد حساب و سرمایه ما هستند و اگر در این بین برخی منجر به زیان شوند، موقعیت های دیگر در صدد جبران آن زیان نیستند، بلکه به شکل مستقل باید به آن نگریست.
کتاب تحلیل و معامله گری در بازار ارز
کتاب جامع و کامل تحلیل و معامله گری در بازار ارز نوشته امیر آژیر بسیار کاربردی و با زبانی ساده و قابل فهم توسط نشر چالش به چاپ رسیده است . آیا معامله در 24 ساعت شبانه روز قابل انجام است ؟ آیا از نزول قیمت ها هم میتوان سود کرد ؟ اساتید و معامله گران موفق بین المللی از چه استراتژی استفاده میکنند ؟ نحوه ثبت نام در کارگزاری های بین المللی چطور انجام میشه ؟ فارکس چیه و چطور کار میکنه ؟ از کجا و چطور میتونم شروع کنم ؟ اگر مشتاق جواب سوالات فوق هستید کتاب تحلیل و معامله گری در بازار ارز را مطالعه کنید. سرمایه و پول اولیه شما کم میباشد ، بخش اهرم های معاملاتی را مطالعه کنید. تحلیل های تکنیکال و تحلیل های فاندامنتال و مدیریت ریسک بازار نیاز شما برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق میباشد.
بورس بین الملل بزرگترین، کاراترین، پویاترین و جذابترین بازار مالی در جهان با حجم تبادلات روزانه بیش از ۳ تریلیون دلار میباشد.برخی از مزایای معامله در بازار تبادلات ارزی (بورس بین الملل):
امکان معامله در طول ساعت شبانهروز. امکان معامله در هر دو جهت بازار صعودی یا نزولی. استفاده از اعتبار اهرمی به منظور افزایش قدرت خرید. امکان تایید سود و ضرر و انجام معاملات سفارشی در غیاب شما. هزینه بسیار ناچیز برای انجام معاملات. نقد شوندگی بسیار بالا. حداکثر شفافیت و کارایی. دسترسی آسان و سریع. فرصتهای بیشمار معاملاتی. انعطافپذیری بالا. عدم نیاز به پرداخت مالیات، عوارض و حتی اعتباراتی که به سرمایه شما داده میشود. بدون محدودیت جنــســیتی یا فیزیک بدنی و با شرایط سنی ۱۸ سال به بالا و با حداقل سرمایه. حداقل درگیری در پیچیدگیهای قوانین دولتی،کمیسون معاملاتی صفر. امکان معامله در هر نقطه دنیا. امنیت و ضمانت. امکان استفاده رایگان از حساب آزمایشی. در کتاب بازار ارز همچنین شما با مطالب زیر آشنا خواهید شد :
اصول تحلیلگری بازارهای بین المللی (ارز ، سهام ، کالا و . )
توضیح ساده و روان مفاهیم ابتدایی و کلان بازار ارز
بررسی مفاهیم و توضیح کاربردی تحلیل تکنیکال
بررسی مفاهیم و توضیح کاربردی تحلیل فاندامنتال
بررسی مفاهیم روانشناسی ، مدیریت ریسک و پول
معرفی و نحوه استفاده از استراتژیهای آزمایش شده و موفق
نحوه انتخاب کارگزار مناسب و توضیح کاربردی متداول ترین نرم افزار معاملاتی
نحوه بکارگیری ابزار معامله (اندیکاتورها ، نظریه ها ، عوامل اقتصادی و سیاسی)
بیان نکات مهم و پنهان در تحلیلگری بازار توسط اساتید و معامله گران موفق بین المللی
کتاب تحلیل و معامله گری در بازار ارز
ناشر: چالش
تاریخ نشر: 1401
تعداد صفحه: 400
شابک: 978-964-2522-33-0
قطع کتاب: وزیری
نوع جلد: شومیز
وزن: 562 گرم
رتبه فروش: #1263 (مشاهده پرفروش ترین ها)
موجودی: فقط یک جلد در انبار موجود است.
جان مورفی، کامیار فراهانی فرد (مترجم)، رضا قاسمیان لنگرودی (مترجم)، ساناز قهقرایی زمانی (ویراستار) جان مورفی
در این کتاب تلاش شده مطالبی برای علاقمندان به بازارهای مالی بین المللی با نگاهی اصولی و علمی مطرح شود تا درک درستی از ورود به این بازارها را بدست آورند.
بررسی ۷ مورد از رایجترین مشکلات معاملهگرها + روش حل آنها
روزانه افراد زیادی در بستر بازارهای سرمایه گذاری ملی و بینالمللی مشغول به فعالیت هستند که این مسیر چالشهای مختص به خود را دارد. اگر شما نیز برای مدتی در بازارهای مالی مانند بازار ارز، سهام یا کریپتو فعالیت کرده باشید، حتماً متوجه شدهاید که در مسیر معامله، مشکلاتی برای تریدرها وجود دارد که مدیریت آن مشکلات کار سختی به نظر میرسد. در ادامه قصد داریم تا رایجترین مشکلات معامله گرها را بررسی کنیم و ببینیم که در نهایت چطور میتوانیم مشکلات مسیر معاملهگری خود را حل و فصل کنیم. اگر شما نیز به تازگی وارد بازار سرمایه گذاری شدهاید یا با وجود سابقه معاملاتی همچنان با مشکلاتی در این مسیر روبهرو هستید، با ما همراه باشید تا با هم این مهم را بررسی نموده و به نتیجه مطلوب برسیم.
چرا در مسیر معامله به مشکل برمیخوریم؟
اگر بخواهیم در بین بازارهای مختلف مالی، بازار بزرگ فارکس را برای مشکلات معامله گرها مثال بزنیم، طبیعتاً افراد از سراسر جهان در چنین بازاری فعالیت میکنند که بیشتر آنها از سطح دانش مالی بالایی نیز برخودار هستند. حالا اگر افراد مبتدی به این بازار ورود کنند، طبیعی است که در برابر افراد حرفهایتر نتوانند عملکرد خوبی داشته باشند. البته این دلیل نمیشود که تمام افراد مبتدی را در رده بازندگان فارکس قرار دهیم، طبیعتاً برخی از افراد، معامله را در ذات و استعداد خود دارند و در هر صورت میتوانند عملکرد معقولی داشته باشند. اما بهصورت کلی نبود دانش پایه معاملاتی، یکی از اصلیترین مشکلات معامله گرها است. اما گاهاً پس از کسب دانش پایه معاملاتی هم، باز درگیری مشکلاتی در حین معامله هستیم که به رفتارهای غریزی ما برمیگردد.
گاهاً با وجود این که میدانیم معاملهای را اشتباهی آغاز کرده یا پایان دادهایم، در برابر عمل خود هیچ پاسخی نداریم و حس میکنیم که همه چیز در یک چشم برهم زدن اتفاق افتاده و ما دست و پای خود را گم کردهایم. این رفتارها به آن دلیل اتفاق میاُفتد که هنوز استراتژیهای معاملاتی و شگردهایی که یاد گرفتهایم در ذهن ناخودآگاهمان نهادینه نشدهاند و برای این که بتوانیم در شرایط بحرانی عملکرد بهتری داشته باشیم، باید بیشتر خود را به چالش بکشیم و تمرین کنیم. در ادامه به برخی دیگر از رایجترین مشکلات معامله گرها و راهحلهای آنها بهصورت موردی خواهیم پرداخت که در نهایت دید واضحتری در مورد این مشکلات و راهحلهای آنان به ما میبخشند.
رایجترین مشکلات معامله گرها کدامند؟
همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم، نبود دانش پایه معاملاتی میتواند یکی از اصلیترین مشکلات معامله گرها باشد، همچنین رفتارهای غریزی ما در برابر شرایط بحرانی نیز یکی دیگر از این موارد خواهد بود. به غیر از این دو مشکل اساسی، مشکلات زیر را نیز میتوان در مسیر معاملات برای بیشتر تریدرها عنوان کرد:
شاید خندهدار به نظر برسد، اما این یک واقعیت است که بیشتر معاملهگران بازارهای مالی، درک صحیحی از تغییر قیمتها و شرایط بازار ندارند. آنها حتی نمیدانند که قیمت تحت تأثیر عرضه و تقاضا است که دچار نوسان میشود. به همین خاطر درگیر جزئیات و ابزارهای جادویی و خودکار میشوند تا بتوانند از بازار سود بگیرند و اغلب نیز در این مسیر ناکام میمانند. این معاملهگرها تصور میکنند که عواملی نامرئی وجود دارند که قیمتها را کنترل میکنند و باعث بروز نوسانات پیدرپی میشوند و همین باور اشتباه سبب میشود تا بهصورت کلی یک دید ناواضح نسبت به بازار داشته باشند و نتوانند در جهت درستی معامله کنند.
یکی دیگر از رایجترین مشکلات معامله گرها این است که ریسک بازار را نمیپذیرند. این در حالی است که فعالیت در بازارهای مالی همیشه با ریسک همراه است. اگرچه معاملهگران در ظاهر ریسک را میپذیرند، اما در باطن و در عملکرد خود نشان میدهند که هیچ اعتقادی به ریسک ندارند و با استفاده از ابزارهای مختلف میخواهند معاملات خود را اصطلاحا «free risk» کنند که در این مسیر هم اغلب ناکام میمانند؛ چراکه همیشه بازار برای تریدرها غافلگیر کننده است و همین مورد هم معامله در بازارهای مختلف را جذاب کرده است. اگر به این صورت نباشد، کل ماهیت معامله زیر سؤال میرود!
یکی دیگر از مواردی که به علت عدم پذیرش، معاملهگران را دچار مشکل میکند، موضوع ضرر در این بازارها است که با ماهیت ریسک گره خورده است. بیشتر معاملهگران تا به نقطه ضرر نزدیک میشوند، دچار استرس شده و بدون هیچ تحلیلی، معامله را خاتمه میدهند و بعداً متوجه میشوند که این خاتمه بیشتر به ضرر آنها تمام شده است و اگر در معامله میماندند، بازار به روند صعودی باز میگشت. این رفتار از آن جهت از معاملهگران روی میدهد، چون فکر میکنند اگر ضرر کنند، اتفاق غیر طبیعی روی داده و معاملات آنها باید همیشه با سود همراه باشد. ایشان معمولاً سود و زیان خود را برحسب سود و زیان هر معامله محاسبه میکنند. در قسمت راهحلها به شما خواهیم گفت که سود و زیان معاملات خود را چگونه ارزیابی کنید.
برخی از افراد اگرچه هر روز از نظر مالی آموزش میبینند، اما همچنان فکر میکنند که از بقیه معاملهگران عقب هستند و اعتماد به نفس خود را از دست میدهند. این افراد چون فکر میکنند که خود در هر صورت از دیگران عقب هستند، برای استارت زدن معاملات خود، صرفاً روی سیگنال افراد دیگر حساب میکنند. این سیگنالها گاهاً به سود میانجامد، اما معمولاً در بیشتر مواقع سیگنالها نیز نمیتواند سود معاملات را برای این افراد تضمین کند و باز هم به آن چیزی که بیش از همه از آن میترسند، یعنی زیان، دچار میشوند.
گاهاً معاملهگران حرفهای نیز با وجود اینکه استراتژیهای معاملاتی را فراگرفتهاند و به خوبی میتوانند شرایط بحرانی را مدیریت کنند، اما همچنان وقتی به سود قابل توجهی دست مییابند، در پی طمع برای کسب سود بیشتر، معاملات را در نقطهی مناسب خود پایان نمیدهند. این رفتار در انواع روندها ادامه دارد و ریشه تمام آنها را میتوان در طمع برای کسب سود بیشتر جستوجو کرد. طمع نه تنها در بازارهای مالی، بلکه در اکثر موقعیتها، یک رفتار آسیب زننده است و معاملهگران باید این رفتار خود را مدیریت کنند تا بتوانند عملکرد معقولتری در بازار داشته باشند.
خشم نیز مانند طمع، یکی از رفتارهای آسیب زننده است. گاهاً وقتی معاملهگران دچار زیانهای پیدرپی میشوند، سعی میکنند از بازار انتقام بگیرند و دچار خشم میشوند. طبیعتاً وقتی با خشم وارد بازار میشویم، همین خشم اجازه نمیدهد تا رفتار و عملکرد مناسبی را از خود بروز دهیم. بازار بزرگتر از آن است که یک تریدر به تنهایی بتواند از آن انتقام بگیرد.
وقتی برنامهریزی در کار نباشد، موفقیتی هم در کار نخواهد بود. برخی از معاملهگران صرفاً از روی شانس معامله کرده و از برنامه ریزی برای پوزیشنهای معاملاتی خود جلوگیری میکنند. بنابراین نداشتن برنامه نیز یکی دیگر از مشکلات معامله گرها در مسیر فعالیت در بازارهای مالی مختلف به حساب میآید که نیاز به مدیریت دارد.
موارد عنوان شده برخی از مشکلات معامله گرها بودند که به آنها اشاره شد. به غیر از موارد فوق، مشکلات دیگری نیز در مسیر فعالیتهای مالی برای تریدرها وجود دارد که بررسی تمام این موارد از محدودهی این مطلب خارج است. اگر یکی یا چند مورد از مشکلات نامبرده در مورد شما صدق میکند، با ما همراه باشید تا در ادامه به بیان یک سری از راهحلهای کلی برای این مشکلات بپردازیم.
چطور میتوان مشکلات معاملهگری را برطرف کرد؟
قطعاً هر مشکلی که در هر برهه از زندگی انسان پیش میآید، راهحلهایی نیز دارد. به همین خاطر در ادامه به راهحلهایی خواهیم پرداخت که برای حل مشکلات فوق تأثیرگذار خواهند بود. هرکدام از تریدرهایی که با رایجترین مشکلات معامله گرها روبهرو هستند، میتوانند روی راهحلهای زیر حساب کنند:
یک تریدر حرفهای، یک شاگرد مادامالعمر است که هرگز از آموزش دیدن در زمینه بازار مالی موردعلاقه خود، دست برنمیدارد. بنابراین آموزش دیدن باید یکی از کارهای روتین یک تریدر حرفهای باشد، تا در نهایت بتواند هربار عملکرد خود را بهبود بخشیده و به اهداف مالی خود دست پیدا کند. طبیعتاً در مسیر یادگیری اصولی و صحیح، دیگر مشکلات معامله گرها مانند طمعورزی، عدم برنامهریزی، عدم پذیرشها و …. نیز به مرور و به تدریج برطرف خواهند شد.
- درک صحیح از اصول پایه بازارهای مالی
گاهاً برخی از تریدرها، اگرچه تحت آموزش قرار میگیرند، اما آموزش آنها را به حاشیه میراند و از درک صحیح بازار دور میکند. زمانی آموزشها میتوانند باعث پیشرفت تریدرها شوند که درک درست و اصولی از بازار در پس زمینه این آموزشها قرار داشته باشد. بنابراین بهتر است در مسیر آموزش خود سعی کنید تا با درک سیستم عرضه و تقاضا در بازار، روند تغییر قیمتها را درک کنید و تصور نکنید که قیمتها فقط روی نمودار جابهجا میشوند. اصول بازار بسیار سادهتر از چیزی است که اکثر معاملهگران تصور میکنند. بنابراین سعی کنید از پیچیده کردن بازار دست برداشته و بیشتر روی اصول پایه تأکید داشته باشید تا بتوانید بازدهی بیشتری از آموزشهای خود بگیرید.
سعی کنید از درون و با تمام وجود بپذیرید که معامله با ریسک و زیان همراه است. اگر بتوانید این دو مورد را نه ظاهری، بلکه از باطن بپذیرید و با آن کنار بیایید، دیگر در شرایط بحرانی و در پی شایعات و اخباری که بازار را به یکباره دچار آشفتگی میکنند، رفتار معقول و عملکرد صحیحی داشته باشید که در نهایت به سود بردن شما از معاملاتتان منجر شود. وقتی زیان را بپذیرید، دیگر از آن هراسی ندارید و میتوانید با زیانها کنار آمده و آن را نیز بخشی از فعالیت حرفهای خود در نظر بگیرید.
- برنامهریزی و تعیین حد سود و زیان برای معاملات
سعی کنید هرگز بدون برنامه وارد معامله نشوید. یکی از بهترین برنامهریزیها برای معاملات، تعیین حد سود و زیان برای آنها است. با تعیین سود و زیان، استرس شما کاهش ميیابد و تا حد زیادی میتوانید معاملات خود را مدیریت کنید.
همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم، برخی از تریدرها، سود و زیان هر معامله را بهصورت مستقل بررسی میکنند، به همین خاطر وقتی زیان میبینند، فکر میکنند که کل فعالیت و تلاشهای آنها در بازار بیفایده بوده است. اما در حقیقت چنین نیست. معاملهگران باید یک دوره زمانی خاص را برای خود تعیین کنند و سپس در پایان آن دوره، معاملات سودده و زیانده خود را ارزیابی کنند؛ آنگاه از اگر مقدار سود کلی از زیانهای کلی بیشتر باشد، آنها موفق عمل کردهاند و اغلب هم در پایان دوره، سودها بیشتر از زیانها خواهد بود. گاهی نیز مقدار زیان بیشتر است که با در نظر گرفتن دیگر راهحلهای عنوان شده، میتوان نتیجه نهایی را تغییر داد (دوره زمانی ارزیابی سود و زیان میتواند هفتگی، ماهانه یا چند ماهه باشد!)
اگر شما تمام راهحلهای فوق را بهکار بگیرید، باز هم تضمینی وجود ندارد که بتوانید به سرعت وارد یک روند صعودی از نظر دریافت سود در بازار شوید. شما تنها زمانی میتوانید به یک تریدر موفق در بازار تبدیل شوید که کلیه راهحلها و رفتارهای صحیح معاملاتی در اعماق ناخودآگاهتان نهادینه شود و این امر تنها با تمرین امکانپذیر خواهد بود. هریک از چالشهای معامله گری را میتوان با تمرین در اجرای راهحلها برطرف کرد. بهتر است تمرین را در بستر حسابهای دمو و آزمایشی انجام دهید تا ذهن ناخودآگاه شما رفتارهای جدیدتان را بپذیرد. آنگاه در بازارهای اصلی نیز شاهد بهبود تواناییهای خود خواهید بود.
اگر میخواهید کلیه چالشهای معامله گری شما برطرف شوند، باید یاد بگیرید به برنامههای خود پایبند باشید. بیشتر اوقات تریدرها برای خود برنامهریزی کرده و حد سود و زیان معاملات خود را نیز تعیین میکنند، اما در بحبوبهی بازار به این برنامهها پایبند نمیمانند و مدام سطح سود و زیان خود را جابهجا میکنند. این رفتار شاید در لحظه مناسب به نظر برسد، اما در کل باعث میشود که هیچ بهبودی در رفتار و اصول معاملاتی شما ایجاد نشود. پس هربار که پایبندی خود را زیر سؤال بردید، خود را جریمه کنید تا دفعهی بعد بتوانید در هر شرایطی به برنامه خود عمل کنید!
برای حل مشکلات معامله گرها و همچنین برای برطرف کردن چالشهای معامله گری، باید راهحلهای فوق را جدی بگیرید و یک شاگرد مادامالعمر باقی بمانید.
دیدگاه شما