بدين معنی که وقتی شما يک معامله را آغاز ميکنيد ديگر هيچ کنترلی بر روی قيمتها نداريد پس نگرانی به شما هيچ کمکی نخواهد کرد. در عوض بايد بر روی نقاط کليدی نمودار تمرکز کنيد و از قبل برنامه ريزی کنيد که اگر قيمت به اين نقاط رسيد عکس العمل شما چه خواهد بود. با انجام اينکار شما يک معامله غير احساسی خواهيد داشت و يکی از بزرگترين محاسن اين کار عدم اضطراب در هنگام معامله است.
برای مثال فرض کنيد شما سهم ايکس را تحت نظر داريد و بنا به دلايل تحليلی خودتان در قيمت ۴۲ دلار مقدار ۱۰۰ سهم را خريداری ميکنيد . بعد از اينکه معامله را آغاز کرديد می بايست سوالات زير را از خودتان بپرسيد:
– اگر اين معامله خلاف پيش بينی من حرکت کرد با چه ميزان ضرر از معامله خارج خواهم شد و يا با توجه به سرمايه و ريسک پذيری ام تا چه ميزان ضرر را ميتوانم در اين معامله تحمل کنم؟
– اگر اين معامله در جهت پيش بينی من حرکت کرد من کی و با چه ميزان سود از آن خارج خواهم شد و در حقيقت استراتزی من برای خروج اين معامله چيست؟
– آيا اگر اين معامله در جهت موافق با پيش بينی من حرکت کند من در چه قيمتی و به چه ميزان بر معامله خود خواهم افزود؟
– تا چه زمانی منتظر رسيدن معامله به هدف قيمتی خود خواهم ماند و تا چه زمانی اگر اين معامله به حد سود من نرسيد از آن خارج خواهم شد و آيا با استفاده از دستور trailing stop برای بستن معامله اقدام خواهم کرد؟
سایت ثبت نام کدبورسی رایگان و سهام عدالت
ثبت نام و دریافت کدبورسی رایگان و انلاین، ثبت نام کد بورسی رایگان سهام عدالت
تبدیل شدن به بورس بازان حرفه ای و موفق
توصیههای یکی از مشهورترین بورس بازان تاریخ
یکی از بزرگان وال استریت که به خرس بزرگ وال استریت مشهور است لیورمور می باشد. او در ریاضیات استعداد فوق العاده ای وعالی داشت و همین موضوع باعث شد در زمانی که اکثر مردم نوسانات قیمت را تصادفى مى دانستند به وجود «الگوهایى» در نوسانات قیمت ها پى ببرد و به یکی از ثروتمندان بورس جهان تبدیل شود. جسی لیورمور متولد ۱۸۷۷ ، یکی از بزرگترین معامله گرانی است که کمتر کسی از آن می داند. لیورمور ، که نویسنده کتاب “چگونه می توانیم سهام را معامله کنیم” ، یکی از بزرگترین معامله گران تمام دوران بود. در اوج خود سرمایه او ۱۰۰ میلیون دلار ارزش داشت که استراتژی جس لیورمور در بورس به دلار امروز بسته به شاخص مورد استفاده ، تقریباً برابر با ۱.۵-۱۳ میلیارد دلار است.
لیورمور میگوید: من خیلی زود فهمیدم که هیچ اتفاقی در وال استریت تازه نیست و نمیتواند هم تازه باشد، زیرا تمام گمانهزنیها در والاستریت بسیار قدیمی و کهنه هستند. تمام آنچه که امروز در بازار بورس میافتد قبلا هم رخ داده و دوباره امروز دارد اتفاق میافتد که من هرگز آنها را فراموش نکرده و نمیکنم.
اولین سود لیورمور
او اولین معامله خودش را با توجه به سیگنال خریدی که سیستمش داده بود با خرید ۵ دلار از سهمى آغاز کرد و دو روز بعد سهم خریداری شده را با ۱۵ دلار سود نقد کرد. در آن روزها که اکثر مردم نوسانات قیمت را تصادفی می دانستند مغازه هایى براى قمار روى نوسانات زنده بازار شکل گرفته بود.
لیورمور با سیستمش به قدری در این مغازه ها موفق عمل کرده بود که تمامی این مغازه ها ورود جس را به محل کسبشان ممنوع کردند. لیورمور که در سن ۲۰ سالگی ده هزار دلار پول نقد جمع کرده بود براى خرید و فروش به وال استریت رفت.
یکى از مهمترین درس هایى که او در ۵ سال اول تریدش گرفته بود این بود که وقتى شروع به استفاده از یک سیستم مطمئن کرد با رعایت کامل دیسیپلین، هرگز خارج از سیگنال هاى سیستم ترید نکند، درسى که برایش به قیمت چند هزار دلار تمام شده بود.
بعد از ورود به وال استریت سریعا ورشکست شد و به شهر خود بازگشت. او بعد از بازگشت نا امید نشد و شروع کرد به بررسى دلایل شکست خود در وال استریت و متوجه شد که سیستم او یک سیستم بى نقص اسکالپینگ است که بر مبناى قیمت زنده عمل مى کند و سریعا با چند پوینت سود خارج مى شود اما در وال استریت در صورتی متوجه خواهی شد نماد مورد نظر را به چه قیمتى خریده اید که رسید خرید شما از کارگزار برسد.
بی توجهی به توصیه های دیگران
جس دوباره و با چند معامله موفق در مغازه ها پولش را برگرداند و سیستمى براى خرید در وال استریت را تدوین کرد. زمانی که جس به وال استریت بازگشت سرمایه اش ۵ برابر شد یعنی ۵۰ هزار دلار نقد. اما طولی نگشید که همین پول بازهم از دست رفت و ورشکست شد اما درسی تازه گرفت. درس تازه او این بود که به توصیه هاى دیگران توجه نکند.
عامل زمان
لیورمور با طراحی یک سیستم که در زمان خودش عالی بود و با تمرکز بیشتر روى حرکات بزرگ، در بورس شروع به درآمدزایی کرد.او هر بار که شروع به درامد زایی می کند بعد از اینکه قیمت ها روز به روز افزایش میافت اما ناگهان با ضرر هنگفت از بازار خارج مى شد.
اما بعد از یک زیان بزرگ، روند قیمت ها تغییر پیدا می کرد و پیش بینى جس درست از آب در مى امد. جس از شرایط پیش آمده دوباره درس تازه ای گرفت که آن عامل زمان بود. یک تحلیلگر برای موفقیت باید بتواند زمان درست ورود و خروج از یک ترید را به خوبی و درست تشخیص دهد.
خرید پله ای
لیورمور با تشخیص درسته زمان برگشت، تنها در روز ۲۴ اکتبر ۱۹۰۷ سه میلیون دلار سود کرد. فروش هاى او چنان موثر عمل کردند که مورگان شخصاً از جس مى خواهد که فروش را متوقف کند وگرنه به تنهایى بازار را نابود مى کند. بعد از این روز او به خرس بزرگ وال استریت مشهور شد.
یکى از مهمترین دستاوردهاى لیورمور در ترید، تشخیص محدوده هاى مقاومت و حمایت توسط اوست.
لیورمور همیشه به صورت پله اى به معاملات خود را انجام می داد، با رعایت این نکته که در خرید همیشه قیمت خرید در پله دوم بالاتر از پله اول و قیمت خرید در پله سوم بالاتر از پله دوم و…. در فروش هم به عکس.
او همیشه قبل از ورود به یک ترید محاسبه و بررسی مى کرد که چه تعداد سهم خواهد خرید. او همیشه با حدود ۲۰درصد سرمایه اى که براى این ترید را کنار گذاشته بود سرمایه گذاری می کرد. اگر قیمت آن طور که باب میلش بود پیش مى رفت در پله هاى بعدى بقیه سرمایه را وارد میکرد وگرنه خارج می شد آن هم با ضرر کم.
تست بازار (اهمیت حجم)
زمانى که او صلاح میدید حجم بالایى از سرمایه را وارد کند، در ابتدا با مقدار کم در جهت عکس وارد مى شد و براساس توانایى بازار در جذب این سرمایه، وارد ترید مى شد.
او دوباره سقوط بزرگ ۱۹۲۹ بازار را درست پیش بینى کرد و در زمان سقوط او فقط فروش داشت. این بار نام او تیتر اول نیویورک تایمز شد. بسیارى از افراد او را مقصر این سقوط میدانستند و او نامه هاى تهدیدآمیزی را دریافت می کرد.
چنداصل برای تبدیل شدن به یکی از بورس بازان حرفه ای
۱ــ یک تریدر، نخست باید بورس مورد نظر را که مایل است در آن سرمایه گذاری کند را بشناسد.
۲ــ به عنوان یک تریدر باید تحلیل کند که بازار کدام سهم ها را می تواند رشد دهد.
۳ــ باید بطور مرتب و مداوم از دیدگاههای کارشناسی روز تحلیلگران بنیادی و تکنیکی بازار و فعالین حرفه ای بازار آگاهی پیدا کند.
۴ــ وقتی که تشخیص دادیم کدام یک از سهام ها رشد خواهند کرد باید نقدینگی لازم برای خرید سهام را داشته باشیم.
۵ــ باید بتوانیم چرخش قیمتی کل سهمها را برای حداقل ۵ روز معاملاتی آتی در ذهن خود پیشبینی کنیم در هنگام بررسی سهام نباید علایق شخصی دخیل شود و باید بی طرف باشیم تا بتوانیم سمت و سوها را بهتر تشخیص دهیم.
۶ــ باید خرید پلکانی انجام دهیم خرید پلکانی سهام یعنی خرید در روند منفی و زمانی خرید پلکانی انجام می شود که ما نمیدانیم کف قیمتی سهم در چه قیمتی قرار دارد و این مزیت را دارد که اگر سهمی پس از خرید ما افت قیمتی داشت باز فرصت برای خریدن آن سهم را خواهیم داشت.
۷ــ اگر شخصی تمایل داشته باشد معاملات کوتاه مدت انجام دهد باید محاسبهگر دقیقی باشد و بداند مبلغی که کارگزاران بابت خرید و فروش کسر می کنند قابل توجه است.
۸ــبعضی وقتها هرگونه خرید و فروشی ریسک بالایی خواهد داشت و بهترین کار تماشای بازار است. در این شرایط اگر بازار به سمت مثبت برگشت نماید میتوان از خریدهای قبلی خود سود برد و اگر بازار باز به سمت منفیتر شدن میل کرد و افت بیشتری داشت، آن زمان میتوان خریدهای ارزندهتری در قیمتهای نازلتر انجام داد.
۹ــ سهمها در هر زمان یک محدوده قیمتی تعادلی برای خود دارند، ما به همه سهامداران توصیه میکنیم سهامداری کنند و سهام پرپتانسیل و بنیادی و دارای چشم انداز مثبت را در قیمتهای تعادلی یا کمتر از قیمت تعادلی و بصورت پلکانی خریداری نمایند. چنین سهمهایی هر اندازه بیشتر افت قیمت داشتند ارزش بیشتری برای خریداری پیدا میکنند.
چنین سهمهایی وقتی شروع به رشد مینمایند محدوده اوجی خواهند داشت و بیشتر از آن را حباب قیمتی مینامند. یک سهامدار با استراتژی، وقتی سهام پرتفویش به محدوده حباب میرسد برای سلامت بازار و برای شکستن آن حباب، شروع به عرضه و فروش آن سهم مینماید.
خرید در کفهای قیمتی و فروش در محدودههای اوج و مرز حبابی، میتواند علاوه بر سودآوری برای سهامدار، باعث سلامت بازار نیز گردد و ما تصمیم گرفتیم نام این کار را «حباب شکنی» بگذاریم و همانطور که قبلا” نیز گفتیم پیشنهاد میکنیم واژه «حبابشکنی» بجای واژه «نوسانگیری» در ادبیات بورس ایران وارد شود.
واژه نوسانگیری تداعیکننده معانی بیمسما چون «سفته بازی» است که هرگز انرژی مثبت به سهامدار القاء نمیکند اما از واژه «حباب شکنی» انرژی مثبت ساطع میشود چرا که این کار حرکتی است که به سلامت بازار منجر خواهد شد. به همین خاطر بهتر است که بجای واژه «نوسانگیری»، از واژه «حباب شکنی» استفاده کنید.
۱۰ــ باید قدرت مانیتورینگ داشته باشیم یعنی آنلاین بودن در کل ساعات معاملاتی و داشتن قدرت مانیتورینگ بالاتر، به طوریکه بتوانید مدام کل نمادها را در دایره نگاه تیزبین خود داشته باشید، میتواند فرصتهای متنوعی برای خرید در قیمتهای پائین تر و یا فروش در قیمتهای حداکثری به شما بدهد و در موفقیت شما تاثیر بسزایی خواهد داشت.
۱۱ــ موفقیت در معاملهگری با آرامش رابطهای مستقیم دارد. یک معاملهگر حرفهای به همان اندازه که آرامش دارد میتواند معاملات موفقتری داشته باشد. هیجانات باعث کاهش ضریب موفقیت یک معاملهگر میشود.
۱۲ ــ معاملهگری در هر شرایطی بستگی به شرایط روز دارد. با توجه به بعضی روزهای بشدت منفی در بورس تهران، به نظر میرسد چنین افت و خیزهایی در بورس یک جامعه عاطفی و احساسی، اجتناب ناپذیر است. به همین خاطر باید نقدینگی خود را تقسیم کرد و بخشی از نقدینگی خود را برای چنین روزهایی کنار گذاشت تا بتوان برترین سهمها را در چنین روزهایی در کفهای قیمتی خریداری کرد.
۱۳ــ استراتژی جس لیورمور در بورس مهمترین مسئله برای یک معاملهگر، تعیین استراتژی در بورس است. هیچ کاری بدون استراتژی قوی، ممکن نخواهد بود.
۱۴ــبورس تهران نسبت به گذشتهها بسیار تغییر کرده و برای موفقیت در معاملات، یک معاملهگر حرفهای بایستی مدام بدنبال ایدههای نو و تازه باشد.
۱۵ــ هرگز نباید به فرصتهای از دست رفته فکر کرد چون همیشه فرصت های خرید دیگری وجود دارند. اگر از فرصت خریدی جا ماندیم باید بدانیم همیشه فرصت خرید دیگری هست و باید به دیگر فرصتها بیاندیشیم. در بورس باید همیشه به جلو نگاه کنیم و عقبگرد و نگاه به عقب باعث میشود فرصتها و تهدیدهای پیش رو را نبینیم.
۱۶ ــ افزایش قدرت مانیتوریگ بازار، برای یک معاملهگر حرفهای بسیار حائز اهمیت است و حال با معاملات آنلاین میتوان بهتر به این مهم نائل گشت و قدرت مانیتوریگ خود را طی ساعات معاملاتی افزایش داد
۱۷ــ نیاز نیست در بورس خیلی پیچیده فکر کنیم و محاسبات بسیار پیچیده داشته باشیم. عواملی که بر بورس اثر میگذارند بسیار ساده هستند.
۱۸ ــ فعالیت در بورس به خودی خود ریسک فراوانی دارد و ریسک بورس ذاتا بالاست و به همین خاطر است که افراد جامعه کمتر تمایل دارند در چنین بازار پر ریسکی فعالیت کنند پس نباید در این حرفه ی پر ریسک، ریسک مضاعف تری به خود تحمیل کنیم.
۱۹ــ یک معاملهگر حرفهای تضاد ایده ندارد. یک معاملهگر حرفهای بایستی پارادوکسهای متضاد را باید کاملا از میان برداشته یا به حداقل برساند. از جمله پارادوکسهای متضاد «ترس» است. ترسیدن در معاملهگری معنا و مفهوم ندارد و یک معاملهگر حرفهای هرگز نمیترسد. «ترس و بورس» یک پارادکس متضاد است. یا مثلا” اگر کسی «معاملات کوتاه مدت» را یک کار غیر اخلاقی بداند این فرد هرگز نمیتواند دست به معاملات بسیار موفق در کوتاهمدت بزند.
۲۰ــ یک معاملهگر حرفهای مدام به تحلیلهای کوتاه و خلاصه متوسل میشود. بایستی تحلیلهای کوتاه بدست آورد و سهمها را سریعا” حلاجی کند. تجزیه و تحلیلها، برای معاملهگران حرفهای باید خیلی کوتاه باشد.
یک معاملهگر حرفهای نمیتواند و فرصت آن را نخواهد داشت که مدام تحلیلهای بلند بنیادی و تکنیکال را مطالعه کند و نمیتواند وقتش استراتژی جس لیورمور در بورس را صرف تحلیلهای طولانی کند. ضمنا با مولفههایی که در طولانیمدت بر سهمها و بازار اثر میگذارند نمیتوان در کوتاه مدت دست به معاملات موفق زد.
کاربران گرامی ! چنانچه سؤالی در زمینه این مطلب دارید می توانید در بخش نظرات آنرا با ما در میان بگذارید.
جس لیورمور پسر روستایی یا ثروتمندترین مرد دنیا
در دنیای ترید و معامله گر بازار بورس افرادی هستند که الگو و آرزوی تمامی معامله گران هستند.
بی شک جس لیورمور یکی از اسطوره های بازار وال استریت هست
که با معامله گری در بازار بورس و آتی به ثروتمندترین مرد روزگار خود تبدیل شد.
او سن 14 سالگی از خانواده خود در یک روستایی حوالی نیویورک جدا شد و به وال استریت آمد.
پدر جس اصرار داشت که جس مثل سایر جوانان دانشگاه برود،کشاورزی کند و زندگی بخور و نمیری داشته باشد.
اما جس نپذیرفت و روزی از روستای خود فرار کرد و به نیویورک آمد.
بعد از چند روز آوارگی و کارتون خواب بودن، در یک کارگزاری بورس در وال استریت آبدارچی شد.
جس صبح ها تا شب در آنجا کار میکرد و شب ها نیز همانجا در یک اتاق تنگ میخوابید.
او علاوه بر کار، بازار بورس را به زیر نظر میگرفت و تمامی قیمت ها را یادداشت میکرد
تا نحوه معامله در بازار بورس و آتی را یاد بگیرد.
چند ماه بعد هنگامی که 15 سالش بود اولین معامله خود را با پول واقعی انجام داد.
او در یک کارگزاری بورس سهامی خرید و 6 دلار سود کرد.
جس لیورمور پسر روستایی یا ثروتمندترین مرد دنیا
از آن روز به صورت جدی معامله در بازار را دنبال کرد و خیلی زود اولین هزار دلار خود را کسب کرد.
سپس شغل خود را ترک کرد و تصمیم گرفت به طور تمام وقت در بازار بورس و آتی مشغول شود.
خیلی سریع سرمایه او رشد کرد و با معاملاتی که انجام میداد 10000 دلار کسب کرد.
او بعد از مدتی استراتژی خود را تغییر داد و به معاملات بلند مدت و طبق روند روی آورد.
در سال 1901 بود که با استراتژی جدیدش توانست 10000 دلار خود را در یک بازار صعودی روی سهام نورسن پاسیفیک به 50000 دلار تبدیل کند.
در این زمان جس تنها 24 سال داشت و راه پول درآوردن رو یاد گرفته بود.
سیر صعودی او ادامه پیدا کرد.
او هر روز روند سهام ها و کالاهای زیادی را بررسی میکردو
در پی شکار موقعیت های معاملاتی خارق العاده بود.
جس در سال 1906 هنگامی که در سان فرانسیسکو زمین لرزه شد و بیشتر شهر نابود شد،
بیش از 250 هزار دلار از فروش یکی از سهام ها سود کسب کرد.
در سال 1907 که بازار آمریکا فروریخت.
جس لیورمور (Jesse Lauriston Livermore) بزرگترین فروشنده بازار بود :
جس بزرگترین فروشنده بازار بود و توانست بیش از 3 میلیون دلار سود کسب کند.
در آن روز جی پی مورگان از او درخواست کرد که معاملات فروشش را متوقف کند.
زیرا اگر همینطور ادامه پیدا کند وال استریت نابود میشود.
در آن روز او 3 میلیون دلار سود کرد و از آن پس او را خرس وال استریت لقب دادند.
جس در مسیر زندگی خود بالا و پایین های زیادی را تجربه کرد.
اما هموراه ادامه میداد، او در سال 1929 با ریزش بازار سهام دوباره خود را به صدر ثروتمندترین مردان روزگار رساند و 100 میلیون دلار سود کرد.
پسر روستایی ای که روزی از خانه فرار کرده بود و در نیویورک آواره بود، تبدیل شد به بزرگترین مرد وال استریت و ثروتمندترین مرد تمامی جهان خود.
او اسطوره معامله گری، موفقیت، مقاومت و مداومت هست.
اشتراک گذاری
مطالب زیر را حتما بخوانید!
نظر شما چیست ؟
نظرتان درباره جس لیورمور پسر روستایی یا ثروتمندترین مرد دنیا را با سایر بازدیدکنندگان سایت به اشتراک بگذارید.
اطلاعیه سایت
آخرین بروزرسانی سایت : 0 شهریور 1401
دوستان توجه داشته باشید ویدیو هایی که درسایت از اساتید ایرانی یا خارجی گذاشته میشود فقط جنبه آموزش دارد و جنبه تایید فرد یا شخص تهیه کننده ویدیو را ندارد.(چه دوره های آموزشی دیگر چه فعالیتهای مرتبط با فرد) بازار های مالی و سرمایه گذاری (سهام ،ارز ، طلا ، نقره و سکه ) یکی از بهترین مکان ها برای سرمایه گذاری و کسب سود و ایجاد درآمد غیر فعال است . اما این بازارها خصوصا” با بهره گیری از اهرم یا لوریج دارای ریسک ذاتی بالایی است لذا در صورت نداشتن تجربه کافی از ورود به این بازارها خودداری کرده و تنها سرمایه هایی را وارد این بازارها کنید که از دست دادن احتمالی آن ضربه سنگینی به زندگی شما وارد نکند . یادآوری می نماید هیچکس به اندازه شخص شما استراتژی جس لیورمور در بورس دلش به حال سرمایه شما نمی سوزد لذا به حرف افراد و شرکتها برای مدیریت سرمایه خود ، اعتماد نکنید. ارائه مقالات ، اخبار ، تحلیلها و دیگر مطالب این سایت تنها در راستای آموزش واطلاع رسانی بوده ، مسئولیت استفاده از آن بر عهده استفاده کننده است.
روانشناسی بازار
مصاحبه با تریدری که 200 دلار را به 196000 دلار تبدیل کرد
دوره آموزشی جامع و رايگان معامله گر ٣ بعدی
کسب مهارت راه رسیدن به موفقیت در معامله گری
ژورنال نویسی در بازارهای مالی مدرس نوید عمادی
ذهنتان را در معامله گری از پیش فرضها خالی کنید
مطالب ویژه
کورس Chris Capre Advanced Price Action Course 2020
کورس پرایس اکشن ال بروکس 2018
آموزشهای علی تقی خان از بازار های مالی
کورس آموزش پرایس اکشن آل بروکس
کورس Avdo – Forex Grid Mentoring Program
مجموعه 4 کورس برای معامله گران از جیسون باند
کورس Fibs Don’t Lie Advanced
سیستم معاملاتی Forex Master Levels از Nicola Delic
دانلود کورس آموزش پرایس اکشن نایل فولر Nial Fuller’s Price Action
کورس 2018 Total Fibonacci Trading محصول TradeSmart University
مجموعه The Forex Scalper Mentorship Package
کورس FTA Global Macro Pro Trader
- 2266 کاربر
کاربران عضو شده در سایت - 662 مقاله
مقالات و آموزش های منتشر شده تا کنون - 51 محصول
محصولات حرفه ای آماده ی فروش - 397 دیدگاه
دیدگاه های منتشر شده تا کنون
درباره ما
گردانندگان کتابخانه اقتصادی برآنند تاجایی که امکان دارد، در زمینه تخصص خود “بازار های مالی” اطلاعات مفید گردآوری نموده و در اختیار علاقه مندان قرار دهند.
تیم ما تلاش میکند تا این منابع ارزشمند را شناسایی، تهیه و در سایت منتشر نماید.
ما اعتقاد داریم که هیچ چیز به اندازه دانش نمی تواند به انسان در راه افزایش کیفیت زندگی کمک کند و این وبسایت به نوعی یک فعالیت عام المنفعه در جهت پیشرفت جامعه ایست که همه در آن زندگی می کنیم.
سلب مسئولیت ، رعایت مالکیت معنوی و افشای ریسک :
بازار های مالی و سرمایه گذاری (سهام ،ارز ، طلا ، نقره و سکه ) یکی از بهترین مکان ها برای سرمایه گذاری و کسب سود و ایجاد درآمد غیر فعال است . اما این بازارها خصوصا” با بهره گیری استراتژی جس لیورمور در بورس از اهرم یا لوریج دارای ریسک ذاتی بالایی است لذا در صورت نداشتن تجربه کافی از ورود به این بازارها خودداری کرده و تنها سرمایه هایی را وارد این بازارها کنید که از دست دادن احتمالی آن ضربه سنگینی به زندگی شما وارد نکند . یادآوری می نماید هیچکس به اندازه شخص شما دلش به حال سرمایه شما نمی سوزد لذا به حرف افراد و شرکتها برای مدیریت سرمایه خود ، اعتماد نکنید.
ارائه مقالات ، اخبار ، تحلیلها و دیگر مطالب این سایت تنها در راستای آموزش واطلاع رسانی بوده ، مسئولیت استفاده از آن بر عهده استفاده کننده است.
استراتژی جس لیورمور در بورس
StevJoyday - Levitra Cialis Ou Viagra levitra canada free shipping Stendra In Canada Website With Doctor Consult Prix Levitra 10 Mg Posologie - 1398/6/30
تندخوانی - بابت اطلاع رسانیتون ممنونم.
پاسخ:خواهش می کنم از شما هم ممنونم نظرات خود را با ما به اشتراک می گذارید با تشکر - 1396/3/29
فن بیان - ممنون بابت اطلاع رسانیتون.
پاسخ:هدف ما ایرانی سربلند می باشد و ملتی که بتواند راه خود را به خوبی ادامه بدهد وهم چنین که نظر می دید و ما را در بهتر کردن این وبلاگ یاری می کنید - 1396/3/29
مایلینو - با تشکر از سایت خوبتون و مطاب خوبی که قرار میدید.
پاسخ:باسلام ما سعی می کنیم که دوستان در مسیر پیشرفت قرار بگیرند و زندگی بهتری داشته باشند و همین طور ایرانی بهتر ممنونم بابت نظرتون نظرهای شما به ما انگیزه ی خوبی می ده برای ادامه راه - 1396/3/11
تبلیغات
توصیه هایی از جس لیورمور (از معامله گران مشهور و موفق آمریکایی)که از آنها در بازار بورس استفاده می استراتژی جس لیورمور در بورس ک
اصل اول: نمیتوان با تمرکز روزانه بر نوسانات قیمت سهام پول درآورد. لیورمور بر اهمیت تمرکز بر بازار بهصورت کل، بهجای سهام جداگانه تأکید میکرد. او اشاره داشت که موفقیت بزرگتر، از تعیین جهت کل بازار بهجای انتخاب مسیر یک سهام خاص بدون در نظر گرفتن مسیر بازار، حاصل میشود.
اصل دوم: از استراتژی بخر و نگه دار در دوران رونق استفاده کنید و وقتی همهچیز آرام شد سهام خود را بفروشید. لیورمور همیشه یک استراتژی خروج داشت.
اصل سوم: اطلاعات بنیادی یک شرکت، بازار و اقتصاد را مطالعه کنید. لیورمور سرمایه گذاران موفق و ناموفق را بهوسیله میزان تلاشی که برای سرمایه گذاری صرف میکردند، از هم جدا میکرد.
اصل چهارم: سرمایه گذارانی که اهداف کوتاهمدتی را در بورس دنبال میکنند، درنهایت سرمایه شان را از دست میدهند.
اصل پنجم: اطلاعات نهانی که از شرکت به بیرون درز پیدا میکند، نادیده بگیرید، تحلیل مستقل خودتان را انجام دهید. لیورمور درباره جایی که از آن اطلاعاتش را میگرفت بسیار محتاط بود و استفاده از منابع متعدد را توصیه میکرد.
اصل ششم: تغییر در استراتژیهای سرمایه گذاری خود را با توجه به شرایط در حال تکامل بازار با آغوش باز بپذیرید.
تاریخ ارسال پست: 16 / 8 / 1395 ساعت: 9:25 بعد از ظهر
مطالب مرتبط
قدر هر وسیله ای که داری را بدان
داستانی در رابطه با ایمان داشتن به خدای بزرگ
انسان های باهدف انسان های بی هدف
داستانی در مورد داشته ها و نداشته های خود
سخت تلاش کن.
موفقیت به شیوه بیل گیتس
راز موفقیت از زبان ۱۰ میلیاردر جهان
سخنی از حضرت علی(ع) در مورد ناتوانی انسان از شناخت ذات خدا
توانایی فوق العاده انسان برای غلبه بر محدودیت هایش
سه نکته از بزرگان سرمایه گذاری دنیا + نگاه راهبردی
رازهای موفقیت. (21 جمله انرژي زا از آنتوني رابينز)
چگونه بدون
23 راز موفقیت وارن بافت برای شما که می خواهید ثروتمند شوید(بخش اول)
23 راز موفقیت وارن بافت برای شما که می خواهید ثروتمند شوید(بخش دوم)
21 راز موفقیت وارن بافت برای شما که می خواهید ثروتمند شوید(بخش سوم)
بخش نظرات این مطلب
تمام حقوق برای وب سایت ((نکته های پیشرفت در کسب و کار و زندگی )) محفوظ است.
انتشار مطالب سایت بدون اخذ مجوز از مدیریت سایت ممنوع است و پیگرد قانونی دارد
مصاحبه با جس فلدر معامله گر بازارهای مالی
20 سال است که جس فلدر در حیطه مدیریت سرمایه فعالیت میکند. او اولین فعالیت حرفه ای خود را در کمپانی Bera Stearn (کمپانی خدمات مالی، سرمایه گذاری بانکی و مدیریت سرمایه) آغاز کرد و سپس یک صندوق سرمایه گذاری چند میلیارد دلاری در sanata monica کالیفرنیا تأسیس کرد.
وی به تازگی یک شرکت خانوادگی در شهر Bend در ایالت Oregon تأسیس کرده که نشریه The Felder Reprot را منتشر میکند. این نشریه، نشریهای تخصصی را برای سرمایه گذاران حقیقی چاپ میکند. من جس فلدر را قبلاً نیز میشناختم، اما چیزی که نظرم را به او جلب کرد، مقاله ای بود که در وال استریت ژورنال (Wall Sreat Jornal) منتشر کرد: «چرا جس فلدر از پرهزینه ترین تصمیمی که در زندگی خود گرفته پیشمان نیست؟» در این مقاله، او به جدا شدن از صحنه فعالیت در وال استریت و تأسیس شرکت سرمایه گذاری چند میلیون دلاری اش، اشاره میکند. در ادامه، بخشی از مقاله را میخوانیم:
15 سال پیش، در زمان وقوع حباب شرکتهای اینترنتی که شاخص نزدک ( NASDAQ : این بازار بزرگترین بازار معاملهٔ الکترونیک سهام در آمریکا است) به 5000 رسیده بود، من از سمت معامله گر ارشد و مؤسس شرکتی که تبدیل شده بود به یک شرکت سرمایه گذاری چند میلیون دلاری، استعفا دادم که پرهزینه ترین تصمیم زندگی ام بود.
دلیل استعفایم نه بی میلی به کار زیاد (80 ساعت در هفته و شاید هم بیشتر) بود، نه بی علاقگی به همکارانم (هرچند واقعاً دیگر علاقه ای به آنان نداشتم!) و نه حتی بی میلی به کاری که انجام میدادم؛ بلکه به این دلیل استعفا دادم که فهمیدم بازار بورس، وال استریت، و مخصوصاً صندوق سرمایه گذاری ای که در آن فعالیت میکردم، پر شده بود از حقه بازی و نفرت؛ و من دیگر نمیتوانستم این جو را تحمل کنم و جزئی از این مجموعه باشم (این موضوع مثل یک پتک بر سرم میخورد و دیوانه وار اذیتم میکرد).
او مقاله اش را با این جمله به پایان رساند: تا به حال تمام تلاشم را کرده ام تا بفهمم چگونه میتوان با بهترین راه اخلاقی ممکن به مردم در زمینه سرمایه گذاری کمک رساند.صبر کن، کمی تأمل. یعنی میگویید جس فلدر شرکت سرمایه گذاری چند میلیارد دلاری دارای رتبه “B” را که خودش تأسیس کرده بود، به خاطر رعایت اخلاق، صداقت و داشتن عذاب وجدان رها کرد؟ آری، نجابت، کمترین چیزی است که در این باره میتوان گفت!
پس از استعفا، سرپرستی شرکت او را به شخص دیگری واگذار کردند. شرکت سرمایه گذاری، پس از گذشت کمتر از یک دهه، با سرپرستی اشخاص دیگر با انبوهی از مشکلات حقوقی، افول شدیدی کرد. عجب داستان دیوانه کنندهای! بعد از خواندن مقاله وال استریت ژورنال، به سراغ او رفتم، با این هدف که ببینم آیا تمایل دارد تجریبات و دانشش را با من به اشتراک بگذارد. اگر چه به تمامی سؤالاتم پاسخ نداد، ولی این فرصت را در اختیارم گذاشت که هر ازگاهی ملاقاتی داشته باشیم تا بتوانم نظراتش را درموضوعات مختلف جویا شوم.
چه چیزی برای اولین بار توجه و علاقه شما را نسبت به بازار سهام جلب کرد؟
وقتی 8 سالم بود، پدرم یک کامپیوتر شخصی برایم خرید که یک بازی شبیه ساز بورس به اسم «میلیونر» داشت. زمان زیادی طول نکشید که از بازی خسته شدم و کنارش گذاشتم، ولی با مضمون و مفاهیم بازارهای مالی آشنا شدم. به زودی معاملات مجازی را آغاز کردم. یک دفتر حسابداری داشتم که اواخر هر هفته اطلاعات قیمت را در آن به روزرسانی میکردم. بالاخره سرمایه گذاری با یک حساب واقعی را شروع کردم و زمانی که در دانشکاه قبول شدم، فهمیدم این حوزه، همانی است که میخواهم آینده کاری ام را در آن آغاز کنم.
چه روش یا استراتژی معاملاتی بود که شما آن را انجام دادید و در آن موفق نبودید؟
سخت است بگویم همه این روشها سبب شکست من شده اند.در آن زمان تلاش کردم روشهای مختلف را، که هرکدام مزیتی در فرایند کاری ام داشتند، تا جایی که ممکن است با هم ترکیب کنم. برخی در شرایط خاص بهتر از بقیه کار میکردند. فکر میکنم زمانی که به یکی از آنها بیشتر تکیه میکردم، به دردسر می افتادم. اما الان سعی میکنم تا زمانی که همه شرایط برای یک معامله موفق استراتژی جس لیورمور در بورس مهیا شود، صبر کنم و فقط تحت آن شرایط وارد معامله شوم. عمیقاً معتقدم چیزی که معامله گران بزرگ را از دیگر معامله گران متمایز میکند، صبر و نظم خارق العاده آنهاست.
سبک یا قوانین معاملاتی چه شخص یا اشخاصی روی شما و سبک معاملاتی شما تاثیر گذاشت؟
زمانی که داشتم راجع به معامله گران و سرمایه گذاران بسیار موفق مطالعه می کردم، مراحل مختلفی را پشت سر گذاشتم و تجربه کردم. ابتدا سبک سرمایه گذاری بر پایه ارزشگذاری متعلق به وارن بافت و بنیامین گراهام توجهم را جلب کرد. سپس علاقه شدیدی به سبک تکامل یافته وارن بافت که توسط چارلی مانگر نوشته شده بود پیدا کردم. پس از آن، وارد حوزه تحلیل تکنیکال شدم و در نهایت، به سبک تحلیلی امواج الیوت و دی مارک DeMark روی آوردم.
همچنین سبک معاملاتی آقای پاول تئودور جونز و سبک معاملاتی دنباله روی روند را نیز مطالعه کرده ام. بعدها مجذوب روشها و تاریخچه زندگی استن دراکن میلر شدم. استن دراکن میلر احتمالاً موفق ترین مدیر شرکت های سرمایه گذاری در میان نسلهای مختلف است. من شیوه او را میپسندم: “منتظر میمانی موقعیتهای معاملاتی فوق العاده، که آدم را به هیجان میآورد، ایجاد شوند و بعد تا جایی که میتوانی خرید میکنی.”
بهترین تعریفی که از سبک معاملاتی خودتان میکنید چیست؟
سبک معاملاتی من ترکیبی از تحلیل بنیادی، تحلیل رفتاری، تحلیل تکنیکال و تجزیه وتحلیل کلان اقتصاد است. اولین کسی که دیدم راجع به این سبک صحبت کرده است، تاد هریسون بود.
در حالت ایده ال، من دنبال سهم هایی هستم که خیلی ارزان و منفورند. دنبال سهم ارزانم، زیرا قیمت (پولی که برای خرید پرداخت میشود) نرخ بازده سرمایه را تعیین میکند. هرچه چیزی را ارزانتر بخریم، نرخ بازده مان میتواند بالاتر رود؛ و به این دلیل دنبال سهم های منفور در بازار هستم که هرچقدر سهمی منفورتر باشد، احتمالاً میزان تقاضای باقیمانده برای کاهش قیمت در آن کمتر است. وقتی سهمی به طور گسترده مورد نفرت بازار قرار بگیرد، به این مفهوم است که هرکه میخواسته سهم را بفروشد، تاکنون فروخته است و دیگر فروشنده ای وجود ندارد.
هر زمان سهمی را پیدا کردم که این دو شرط را داشت، با استفاده از تحلیل تکنیکال، به دنبال سیگنالهای تغییر روند نزولی به صعودی میگردم. سپس منتظر پایان مومنتوم های نزولی در تایم فریمهای مختلف میمانم. برای فروش (فراچارت: short)، همه این موارد، به طور معکوس، صدق میکند.
به نظر شما چه چیزی معامله گران بزرگ را از بقیه مجزا میکند؟
معامله گران بزرگ میل دارند سریعتر از توده مردم حرکت کنند و با دیگران متفاوت باشند. نه تنها در این مورد، بلکه در زمینه های دیگر نیز این گونه عمل میکنند. نباید گفته شود پول با همراهی با توده بدست نمی آید، چون اغلب اوقات این تنها راهی است که افراد زیادی با آن به پول دست مییابند؛ بلکه باید گفت پول با دنباله روی از توده مردم کسب نمیشود. آنها ( معامله گران بزرگ) ایده هایشان را شکل میدهند و با اعتماد به نفس، بدون توجه به نظرات کوتاه مدت، آنها را عملی میکنند.
چه مطلبی میتوانید راجع به رویکردتان در مدیریت ریسک به خوانندگان ما بگویید؟
تقریباً بیشتر مواقع به میل خودم و بر اساس شخصیتم خرید و فروش انجام میدهم. به ندرت خودم را در معرض ریسکهای عمومی بازار قرار میدهم. از این گذشته، سعی میکنم از حد ضرر قیمتی استفاده نکنم. ترجیح میدهم به جای استفاده از حد ضررهای بزرگ قیمتی، از حد زیان بنیادی و زمانی استفاده کنم. هر زمان سناریوی تحلیلی ام از اعتبار افتاد، یا اگر معامله در زمان مورد انتظار به بار ننشست، از آن خارج میشوم.
چه کتابها، وبسایتها و یا منابع دیگری برای اشخاصی که میخواهند دانش معامله گری خود را افزایش دهند پیشنهاد میکنید؟
● من تقریبا سالی یک بار کتاب جادوگران بازاررا مطالعه میکنم؛
● گزارش سهامداری سالانه وارن بافتنیز یکی از منابع بسیار ارزشمند برای فهم بازار و کسبوکار است؛
● کتاب خاطرات یک اپراتور سهام و همچنین بیوگرافی جس لیورمور هر دو عالی و استثنایی هستند؛
● به علاوه، ازنظر من توییتر (شبکه اجتماعی) نیز ابزاری خارقالعاده، بهخصوص برای دسترسی به اخبار، و البته به اشتراک گذاشتن ایدهها با دیگر معاملهگران و آموختن از اجتماع پرپتانسیل معاملهگران است. این، برای من بسیار ارزشمند است.
در رابطه با حجم معاملات چه توصیه ای به خوانندگان دارید؟
حجم معاملات باید با اعتماد به موقعیت معاملاتی، و میزان مهارت و نظم کاریتان همسو باشد و متناسب با آنها تعیین شود. تنها زمانی حجم معاملات را زیاد کنید که با داشتن اعتماد به موقعیت معاملاتی و میزان مهارت و نظم کاری، بتوانید به طور مؤثر معامله انجام دهید. نکته حساس اینجاست که اعتماد بیش از حد، در بازارهای مالی نابودکننده است، چه اعتماد به ایده، چه اعتماد به توانایی ها. اینجا اهمیت اعتماد داشتن به دانش و مهارت، خود را نشان می دهد. به همین علت است که اکثر معامله گران موفق، به جای اثبات یک ایده، بیشتر وقتشان را صرف این میکنند که بفهمند کجا ممکن است در اجرای آن به اشتباه بیفتند.
خب، حالا که به یک معامله گر موفق در بازار تبدیل شده اید، چه اقداماتی را برای ارتقای مهارتتان انجام میدهید؟
من تا ابد دانش آموز این عرصه هستم. به هیچ وجه نمیتوانم تصور کنم روزی به نقطه ای برسم که حس کنم آنقدر که میتوانستم یاد گرفتهام و باید متوقف شوم. غالباً برایم هیجان آور است که با مفهوم و تاکتیک تازه ای آشنا شوم. من مدام میتوانم مهارتهایم را بهبود دهم. این فرایندی پایان ناپذیر است.
آیا عادت، روش و یا شیوه ای دارید که ازنظر بقیه نامتعارف باشد؟
به نظرم بزرگترین بی منطقی در بازار این است که گفته میشود شما باید فقط یک استراتژی و یا سبک معاملاتی را انتخاب کنید و به کار ببرید: یا معامله گر بنیادی باشید یا تکنیکال؛ یا دنباله رو روند باشید یا به دنبال نقاط بازگشتی. من نمیتوانم این مطالب را بپذیرم. درحقیقت، به نظرم بزرگترین اشتباهی که یک معامله گر میتواند انجام دهد این است که یک سبک معاملاتی را انتخاب کند و بقیه را کنار بگذارد. وقتی سبکهای معاملاتی مختلف را کنار هم میگذارید، همیشه نتیجه بهتری میگیرید.
چه توصیه ای میکنید به کسانی که به تازگی میخواهند وارد عرصه معامله گری شوند و چه دستورالعملی برای آنان دارید؟
ابتدا پیشنهاد میکنم سبکهای معاملاتی مختلف را مطالعه کنند و درباره اشخاصی که این سبکهای معاملاتی را اجرا کرده اند مطلب بخوانند؛ و در نهایت، سبک یا موضوعاتی را بیابند که واقعاً مجذوبشان کرده است. وقتی چنین چیزی را یافتید، در مسیر موفقیت در معامله گری قرار گرفته اید. از یاد نبرید که در نهایت باید سبک مخصوص خودتان را پیدا کنید. (او دقیقا به بزرگترین حقیقت در معامله گری اشاره کرده) تنها کاری که نیاز است انجام دهید این است که سبک معاملاتی ای را که با آن ارتباط برقرار نمیکنید و نمیتوانید با آن خو بگیرید رها کنید و تلاش نکنید آن را یاد بگیرید.
هرچه میتوانید، بیشتر راجع به چیزهایی که واقعاً برایتان جذاب است یاد بگیرید؛ پس از آن، بی شک به نسخه شخصی خودتان، سبک معاملاتی منحصربه فرد شما، دست پیدا خواهید کرد.
چگونه برای معاملات خود برنامه ریزی کنیم؟ | برنامه ریزی برای معاملات
برای معاملات خود برنامه ريزی کنيد و بر اساس برنامه ريزی معامله کنيد .
بدون شک هيچ تريدری بدون برنامه ريزی برای معاملاتش نميتواند مدت زيادی در بازار دوام بياورد اما بايد توجه داشت که يک برنامه ريزی هر چقدر هم خوب باشد چنانچه با نظم و انظباط آنرا اجرا نکنيم هيچ نفعی برای ما نخواهد داشت.
ريچارد دنيس ) بنيانگذار استراتژی لاک پشتها ( می گويد هيچ وقت نگران اينکه قيمتها به کجا ميروند نباشيد بلکه به اين فکر کنيد که اگر قيمتها به هر طرفی رفتند شما چه خواهيد کرد.
بدين معنی که وقتی شما يک معامله را آغاز ميکنيد ديگر هيچ کنترلی بر روی قيمتها نداريد پس نگرانی به شما هيچ کمکی نخواهد کرد. در عوض بايد بر روی نقاط کليدی نمودار تمرکز کنيد و از قبل برنامه ريزی کنيد که اگر قيمت به اين نقاط رسيد عکس العمل شما چه خواهد بود. با انجام اينکار شما يک معامله غير احساسی خواهيد داشت و يکی از بزرگترين محاسن اين کار عدم اضطراب در هنگام معامله است.
برای مثال فرض کنيد شما سهم ايکس را تحت نظر داريد و بنا به دلايل تحليلی خودتان در قيمت ۴۲ دلار مقدار ۱۰۰ سهم را خريداری ميکنيد . بعد از اينکه معامله را آغاز کرديد می بايست سوالات زير را از خودتان بپرسيد:
– اگر اين معامله خلاف پيش بينی من حرکت کرد با چه ميزان ضرر از معامله خارج خواهم شد و يا با توجه به سرمايه و ريسک پذيری ام تا چه ميزان ضرر را ميتوانم در اين معامله تحمل کنم؟
– اگر اين معامله در جهت پيش بينی من حرکت کرد من کی استراتژی جس لیورمور در بورس و با چه ميزان سود از آن خارج خواهم شد و در حقيقت استراتزی من برای خروج اين معامله چيست؟
– آيا اگر اين معامله در جهت موافق با پيش بينی من حرکت کند من در چه قيمتی و به چه ميزان بر معامله خود خواهم افزود؟
– تا چه زمانی منتظر رسيدن معامله به هدف قيمتی خود خواهم ماند و تا چه زمانی اگر اين معامله به حد سود من نرسيد از آن خارج خواهم شد و آيا با استفاده از دستور trailing stop برای بستن معامله اقدام خواهم کرد؟
– چنانچه اين معامله با ضرر بسته شود من يکبار ديگر معامله خود را با برنامه تريدم چک ميکنم و مطمئن ميشوم که تمام قوانين را رعايت کرده بودم و سپس منتظر فرصت های بعدی می مانم.
پس شما قبل از ورود به بازار يک برنامه ريزی کامل برای معامله خودتان خواهيد کرد . حال به عنوان يک مثال برای برنامه ريزی فرض کنيد دستور خريدی برای ۱۰۰ سهم ايکس در قيمت ۴۲ دلار وارد کرده ايد و حد ضرر خود را در قيمت ۳۹ دلار قرار می دهيد . در حالی که واقعا نميدانيد قيمتها به کدام سو خواهند رفت ؟ حال فرض کنيد که قيمتها در جهت موافق با پيش بينی شما حرکت ميکنند. در اينصورت شما دومين دستور خريد خود را در قيمت ۵۰ دلار قرار ميدهيد و بعد از مدتی دستور بعدی شما نيز در قيمت ۵۰ دلار و با حد ضرر ۴۵ دلار فعال ميشود . معامله همچنان در جهت سوددهی برای شما حرکت ميکند و شما هم حد ضررتان را بالاتر مياوريد و در فاصله مناسبی از قيمت بازار قرار ميدهيد. نهايتا در قيمت ۱۳۰ دلار حد ضرر شما ميخورد و شما با يک سود کلان از معامله خارج ميشويد. ميبينيد چنانچه يک برنامه ريزی کامل داشته باشيد تا چه حد کارها راحت ميشود؟
زمانی که برنامه ريزی کاملی داريد شما ميدانيد چه کاری ميخواهيد انجام بدهيد. حد ضرر را تنظيم ميکنيد , به موقع بر ميزان معاملاتتان می افزاييد و به موقع نيز خارج ميشويد. بطور خلاصه در اين حالت شما به مانند يک تريدر حرفه ای و فارغ از هرگونه احساسات عمل کرده ايد. مطمئن باشيد اگر يک برنامه ريزی کامل برای معامله داشته باشيد و با نظم و انظباط آن را دنبال کنيد تريد کردن برايتان يک کار ساده و جذاب خواهد شد که هيچگونه اضطرابی را هم به شما وارد نخواهد کرد.
برنامه ريزی برای معاملات مانند برنامه ريزی برای مسافرت است.
پیشبینی کردن در برنامه ریزی برای معاملات
شما بايد برای هر اتفاقی که ممکن است رخ دهد يک عکس العمل مناسب و از پيش تعيين شده داشته باشيد . خيلی از مواقع معامله همان راهی را ميرود که شما ميخواهيد اما فراموش نکنيد که اين اتفاق هميشه ممکن نيست و شما بايد آماده باشيد که اگر قيمتها به سمت بالا رفتند چه کنيد و يا اگر قيمتها سقوط کردند چه خواهيد کرد يا حتی مثلا اگر مدت زيادی گذشت و قيمتها بدون نوسان قابل توجه و رو به جلو حرکت کردند تصميم شما درباره معامله تان چه خواهد بود.
اکثر مردم ترجيح ميدهند نظر ديگران را جويا شوند و اين نشاندهنده نداشتن برنامه ريزی و انظباط در معاملات شان است. با اين کار اينگونه افراد خودشان را از زحمت فکر کردن خلاص ميکنند که خب مطمئنا اين کار به نفعشان نخواهد بود.
زمانی که شما شروع به اجرا کردن برنامه تريد خودتان مينماييد نبايد احتياجی به دانستن نظر ديگران داشته باشيد. وقتی شما سهم ايکس را زير نظر داريد و در قيمت ۶۰ دلار آنرا می خريد و حد ضرر اوليه تان را ۵۶ دلار قرار ميدهيد چرا بايد از حرف کسی که ميگويد ” سهم ايکس را بفروشيد زيرا از خريد اشباع شده و بزودی به قيمت ۲۰ دلار سقوط خواهد کرد ” دلواپس و نگران شويد؟ اينرا بدانيد که اولا آن شخص هر چقدر هم حرفه ای باشد باز هم امکان اشتباه دارد و ثانيا وقتی حد ضرر شما در قيمت ۵۶ دلار است و به محض افت قيمت در اين نقطه پوزيشن شما بسته خواهد شد ديگر جايی برای نگرانی وجود ندارد. در اين حالت است که پاسخ شما به سوال ” آيا امروز از قوانين مربوط به معاملاتم بطور کامل پيروی کردم؟ ” مثبت خواهد بود و پاسخ مثبت به اين سوال نشاندهنده اين است که مسير حرکت شما درست است.
اين اصلا مهم نيست که شما با ۵۰۰۰ دلار يا ۵۰ ميليون دلار معامله ميکنيدد بلکه نکته مهم رعايت قوانين است که برای هر دو حساب لازم است. شما بايد تمام احساسات خود را از بين ببريد و فقط بر اساس برنامه ای که قبلا تنظيم کرده ايد عمل کنيد.
دیدگاه شما