تحلیل تکنیکال چیست؟
بسیاری از تریدرها از تحلیل تکنیکال برای پیشبینی روند بازار در آینده استفاده میکنند. اما این نوع تحلیل تا چه اندازه دقیق و کاربردی است؟ چرا باوجود اینکه بسیاری از افراد تکنیکهای آن را استفاده می کنند باز هم دچار اشتباه میشوند و ضرر می کنند؟ در این مقاله در مورد ماهیت تحلیل تکنیکال، ابزارهای رایج و نکات فنی مربوط به آن اصلاح قیمت در بورس به چه معناست؟ میخوانید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال روشی برای پیشبینی قیمت در بازار بر اساس بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات است. در بازارهای سنتی مانند بازار سهام و بورس اوراق بهادار از تحلیل تکنیکال به طور گسترده استفاده میشود. جالب است بدانید این روش یکی از اجزای اصلی در بازار ارزهای دیجیتال است.
تحلیل تکنیکال روی دادههای تاریخی قیمت یا پرایساکشن (Price Action) تمرکز فراوانی دارد. بنابراین از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت و بررسی اطلاعات مربوط به حجم یک دارایی استفاده میشود. بسیاری از معاملهگران برای شناسایی روندها و فرصتهای مناسب برای کسب سود از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند.
ریشه ابتدایی «تحلیل تکنیکال» به قرن هفدهم در «آمستردام» و قرن هجدهم در «ژاپن» بازمیگردد؛ اما آنچه امروز با مفهوم تحلیل تکنیکال با آن مواجهیم مربوط به فعالیتهای چارلز داو «Charles Dow»؛ روزنامهنگار حوزه اقتصادی و مؤسس والاستریت ژورنال است. او از اولین کسانی بود که روندهای قابل بررسی و مجزا در داراییها و حرکت بازار در مسیرهای خاص را کشف کرد. مدتی بعد فعالیتهای او منجر به ایجاد «تئوری داو» شد که تحولات بیشتری در تحلیل تکنیکال ایجاد کرد.
در ابتدا تحلیل تکنیکال بر پایه دستنویسها و محاسبات دستی بود، اما با پیشرفت تکنولوژی و دستیابی به محاسبات مدرن، گستردهتر شد و اکنون به ابزار مهمی برای بسیاری از سرمایهگذاران و معاملهگران تبدیل شده است.
تحلیل تکنیکال چگونه کار میکند؟
همانطور که اشاره شد تحلیل تکنیکال از اساس بر پایه مطالعه قیمت فعلی و تاریخچه قیمتهای قبلی یک دارایی است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی به طور اتفاقی رخ نمیدهد و به طور کلی این نوسانات با گذشت زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل میشوند.
در واقع تحلیل تکنیکال، شدت تحمیل (نفوذ) بازار بر عرضه و تقاضا را بررسی میکنند. که این بازتابی از تمایلات کلی بازار است. به عبارت دیگر قیمت یک دارایی چیزی جز کشمکش میان نیروی فروش یا خرید بر یکدیگر نیست. این نیروها با احساسات معاملهگران و سرمایهگذاران ارتباط نزدیکی دارد. (به خصوص دربارهی ترس و طمع).
نکته قابل تامل درباره تحلیل تکنیکال این است که درصد خطای آن در بازارهایی که شرایط عادی و حجم و نقدینگی بالا دارند، بسیار پایین و پیشبینی آن قابل اطمینانتر است. بازارهای پرحجم کمتر در معرض دستکاری قیمتی قرار دارند و تاثیرپذیری آنها از موارد غیرعادی خارجی کمتر است؛ نتیجه چنین شرایطی این است که سیگنالهای غلط در آن کمتر ایجاد میشود و تحلیل تکنیکال نقش پررنگی در آنها دارد.
شاخصها و اندیکاتورهای متداول تحلیل تکنیکال
معامله گران به منظور بررسی موشکافانهی قیمتها و در نهایت یافتن فرصتهای مطلوب از انواع مختلفی از ابزارهای نموداری (چارت محور) که به اندیکاتور یا شاخص معروف هستند، استفاده میکنند. آنها به کمک اندیکاتور یا شاخصهای تکنیکال، توانایی شناسایی روندهای موجود را پیدا کرده و اطلاعات روشن و هوشمندانهای از روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، پیدا میکنند. از آنجایی که این شاخصها و اندیکاتورها همیشه درصدی خطا دارند، برخی از معاملهگران همزمان از چندین شاخص یا اندیکاتور به عنوان راهی برای کاهش خطرات(ریسک) استفاده میکنند.
میانگین متحرک ساده (SMA)
معمولا معاملهگرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، شاخصها و معیارهای مختلفی برای تعیین روند بازار بر اساس نمودارها و تاریخچه قیمتها به کار میبرند.
در بین تعداد زیادی اندیکاتور، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از پرکاربردترین و معروفترین اندیکاتورهای مورد استفادهی تریدرها است. همانطور که از نامش پیداست، قیمتهای پایانی یک دارایی در یک بازه زمانی تعیین شده را محاسبه میکند؛ به بیان دیگر (SMA)، متوسط قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص است.
خط نارنجی SMA که در بسیاری از نقاط به عنوان خطوط حمایت و مقاومت عمل کرده است.
نحوهی استفاده SMA:
به طور کلی اگر قیمت بالای خط میانگین متحرک باشد، گفته می شود که روند صعودی است و برعکس اگر قیمت پایین خط میانگین باشد، روند نزولی است. اما این تمام ماجرا نیست. گاهی یک خبر میتواند باعث تغییر روند بشود. به این معنی که با وجود اینکه خط میانگین متحرک به شما سیگنالی برای خرید یا فروش میدهد، اما بازار طبق پیشبینی شما پیش نمی رود. راهحل چیست؟
شما میتوانید همزمان با چند شاخص میانگین متحرک کار کنید تا روند بازار را بهتر پیش بینی کنید.
میانگین متحرک نمایی (EMA)
میانگین متحرک نمایی (EMA) نسخه اصلاح شده از میانگین متحرک ساده (SMA) است. در این اندیکاتور قیمتهای بسته شدهی اخیر، وزن بیشتری نسبت به قیمتهای قدیمیتر دارند؛ به بیانی دیگر «میانگین متحرکنمایی» همان «میانگین وزنی متوسط قیمت» است که قیمتهای اخیر، وزن بیشتری را در محاسبه دربرمیگیرند.
خط نارنجی SMA و خط آبی EMA را نشان میدهد.
به زبان ساده، میانگین متحرک نمایی از میانگین متحرک ساده سریعتر به تغییر قیمت واکنش نشان میدهد. از طرفی میدانیم، هر چه شما سریعتر روند بازار را تشخیص بدهید، میتوانید سود بیشتری هم بدست بیاورید. اما نقطه ضعف میانگین متحرک نمایی این است که همانطور که سرعت آن در نمایش روند بالاست، می تواند به خطا نوسانات قیمتی را به صورت تغییر روند نمایش دهد. و این باعث می شود که کمتر قابل اتکا باشد.
میانگین متحرک نمایی برای افرادی که به صورت کوتاهمدت معامله میکنند گزینهی بهتری است. خیلی از تریدرها از هر دو میانگین به صورت همزمان استفاده میکنند تا درک بهتری از روند بازار پیدا کنند.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص دیگری که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرد، شاخص قدرت نسبی (RSI) است که زیرمجموعهای از اسیلاتورها شناخته میشوند. برخلاف میانگین متحرک ساده که به سادگی تغییرات قیمت را در طول زمان دنبال میکند، اسیلاتورها فرمولهای ریاضی را روی دادههای قیمتی اعمال کرده و خروجی آنها در محدودههایی از پیش تعیین شده قرار میگیرد. در مورد RSI، این محدوده از ۰ تا ۱۰۰ است.
در این تصویر RSI در محدودهی ۶۰ قرار دارد.
نحوهی استفاده از RSI:
- RSI زیر ۳۰ سیگنال خرید: عددهای زیر ۳۰ شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از حد فروخته شده است. خیلی از تریدرها این نقطه را مناسب برای خرید میدانند. چون به اندازه ی کافی این ارز فروخته شده و به احتمال زیاد زمان اصلاح و صعودی شدن بازار است.
- RSI بالای ۷۰ سیگنال فروش: عددهای بالای ۷۰ شرایطی را نشان میدهد که یک ارز زیادی خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد. چون بسیاری از خریداران برای اینکه سود خود را گرفته اند داراییهایشان را میفروشند.
شاخص Stochastic RSI
علاوه بر ابزارهای ابتدایی و ساده در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی وجود دارند که برای تولید داده نیازمند چندین اندیکاتور دیگر هستند. برای مثال برای محاسبه اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic RSI)، یک فرمول ریاضی به RSI معمولی اضافه میشود و نتیجه آن با توجه به (RSI) و آن فرمول ریاضی محاسبه میشود.
در تصویر بالا شاخص Stoch RSI در زیر بازه ۲۰ قرار دارد و انتظار میرود که با اصلاح قیمتی به سمت بالا حرکت کتد.
نحوهی استفاده Stoch RSI:
استوکستیک RSI، مانند RSI از شاخصهای اسیلاتور است، که بین بازه ی ۰ تا ۱۰۰ در نوسان است.
- اگر شاخص به زیر ۲۰ برود، شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از اندازه فروخته شده است و احتمال صعود قیمت وجود دارد.
- اگر شاخص بالای ۸۰ برود، شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از حد خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد.
- از خط میانی ۵۰ میتوان برای تشخیص روند بازار استفاده کرد. بالای ۵۰ روند صعودی و پایین ۵۰ روند نزولی را میتوان انتظار داشت.
باند بولینجر (Bollinger Bands)
شاخص باند بولینجر (Bollinger Bands) نوع دیگری از اسیلاتورها است که در بین معاملهگران محبوبیت بسیاری دارد. باند بولینجر برای پیشبینی وضعیت احتمالی بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) و همچنین اندازهگیری نوسانات بازار استفاده میشود.
به زبان ساده این شاخص به ما می گوید که با بازاری ساکت سروکار داریم و یا بازاری پرنوسان و شلوغ:
- زمانی که بازار آرام است، پهنای باند کوچک میشود.
- زمانی که بازار پرنوسان است، پهنای باند بزرگ می شود.
همانطور که مشخص است، قیمت بعد از برخورد با باند بالایی به سمت خط میانی حرکت کرده است.
باند بولینجر از سه خط تشکیل شده است:
- باند بالایی
- خط میانی
- باند پایینی
خط میانی همان خط میانگین متحرک ساده است. خطوط بالایی و پایینی، انحراف معیارهای حول خط میانی هستند. در اصلاح قیمت در بورس به چه معناست؟ اینجا قصد نداریم انحراف معیار یا فرمولهای این شاخص را بازگو کنیم، بلکه نحوهی استفاده از این شاخص را به شما آموزش میدهیم.
نحوهی استفاده BB:
به طور کلی قیمت تمایل دارد که به سمت خط میانی حرکت کند. این تمام کاربرد و نکته ی مهم استفاده از شاخص بولینجر است.
- اگر قیمت خیلی صعودی و به خط بالایی باند برسد، احتمال بازگشت و ریزش به سمت خط میانی وجود دارد.
- اگر قیمت خیلی ریزشی و به خط پایینی نزدیک شود، احتمال بازگشت و صعود به سمت خط میانی وجود دارد.
به بیانی سادهتر، از باند بولینجر برای تشخیص خطوط مقاومت و حمایتی استفاده میشود.
شاخص مکدی (MACD)
مثال دیگر اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (Moving Average Convergence Divergence) است که به اختصار MACD نامیده میشود.
تمایز خط آبی از خط سیگنال به راحتی ممکن نیست، و سیگنال خیلی قوی به ما نمیدهد. اما خطوط بالای هیستوگرام قرار دارند.
به طور کلی مکدی با سه خط (سه مفهوم) نمایش داده میشود.
- خط اول میانگین متحرک سریعتر را نشان میدهد. (خط آبی)
- خط دوم میانگین متحرک کندتر را نشان میدهد. (خط قرمز- خط سیگنال)
- خط سوم اختلاف بین خط اول و دوم را نمایش میدهد. (هیستوگرام-سفید)
تریدرها از این خطوط، سیگنالهای خرید یا فروش را دریافت میکنند. چطور؟
نحوهی استفاده MACD:
زمانی که خط اول (آبی)، خط سیگنال (قرمز) را قطع میکند، و به بالا یا پایین آن حرکت میکند، سیگنال خرید یا فروش استخراج میشود.
- سیگنال خرید: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به بالای آن حرکت کند.
- سیگنال فروش: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به پایین آن حرکت کند.
اما این سیگنالها خیلی قوی نیستند، و در بسیاری از موارد با تغییر قیمت روند باز هم تغییر میکند.
خط میانی یا هیستوگرام ابزاری است برای تقویت سیگنالها:
- اگر سیگنال صعودی و در بالای خط میانی باشد، سیگنال خرید قویتر است.
- اگر سیگنال نزولی و در پایین خط میانی اتفاق بیفتد، سیگنال فروش قویتر است.
در تصویر بالا مشاهده میکنید که مکدی با اختلاف بالای خط میانی (هیستوگرام) است.
سیگنالهای معاملاتی
به طور کلی اندیکاتورها دید خوبی نسبت به روندهای کلی بازار به یک معاملهگر میدهد، اما از آنها میتوان برای یافتن نقاط احتمالی ورود و خروج (سیگنال خرید یا فروش) هم استفاده کرد؛ این سیگنالها ممکن است در شرایط خاصی در نمودار یک اندیکاتور ایجاد شوند.
همانطور که قبلاً بحث شد، سیگنالهای معاملاتی تولید شده از سوی تحلیل تکنیکال همیشه دقیق نیستند و همیشه باید درصدی را برای خطا (سیگنالهای غلط) از جانب اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال در نظر گرفت. این امر کمی در بازار ارزهای دیجیتال نگرانکننده است؛ چون در این بازار، داراییها حجم کمتری دارند و طبعا نوسانات بیشتری را نسبت به بازارهای سنتی تجربه میکنند.
نقدی مخالف بر تحلیل تکنیکال
گرچه امروزه تحلیل تکنیکال به طور گسترده در بازارهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد اما از نظر بسیاری از متخصصان، تحلیل تکنیکال روشی بحثبرانگیز و غیرقابل اعتماد است. به عبارتی گفته می شود که چون افراد زیادی به آن فکر میکنند، وقایع رخ میدهد. منتقدان معتقدند در شرایط بازارهای مالی اگر تعداد زیادی از معاملهگران و سرمایهگذاران به انواع یکسانی از شاخصها مانند خطوط حمایت و مقاومت اعتماد کنند، احتمال عملکرد صحیح این شاخصها افزایش مییابد.
از طرف دیگر بسیاری از طرفداران تحلیل تکنیکال معتقدند که هر تحلیلگر با روش خاص خود و با استفاده از اندیکاتورهای مختلف و زیاد، نمودارها را تجزیه و تحلیل میکند. این بدان معناست که عملا استفاده از یک استراتژی خاص و یکسان برای تعداد زیادی از معاملهگران غیرممکن است.
تحلیل بنیادین در مقابل تحلیل تکنیکال
پیشفرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمتهای حال حاضر در بازار تمام عوامل بنیادی مربوط به یک دارایی خاص را منعکس میکند. بر خلاف رویکرد تحلیل تکنیکال که عمدتا بر دادههای قیمتی و تاریخچه قیمتی و حجم (نمودارهای بازار) متمرکز است، تحلیل بنیادین یا فاندامنتال به تحقیق گسترده پیرامون عوامل کیفی پروژه اصرار دارد.
در تحلیل بنیادین، دیدگاه این است که عملکرد آینده یک دارایی به چیزهایی بیش از دادههای تاریخی وابسته است؛ اساساً تحلیل بنیادین روشی است که برای برآورد ارزش ذاتی یک شرکت، یک تجارت یا یک دارایی استفاده میشود. در این تحلیل طیف گستردهای از شرایط خرد و کلان اقتصادی مانند مدیریت و شهرت شرکت، رقابت در بازار و نرخ رشد و سلامت صنعت در نظر گرفته میشود.
بنابراین، ممکن است اینگونه در نظر بگیریم که برخلاف تحلیل تکنیکال که عمدتا به عنوان ابزاری برای پیشبینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده میشود، تحلیل بنیادین با در نظر گرفتن زمینه و پتانسیلهای موجود اصلاح قیمت در بورس به چه معناست؟ در یک دارایی، میتواند برای یک تحلیلگر مشخص کند که آیا یک دارایی بیش از حد ارزشگذاری شده یا خیر. درحالی که بیشتر معاملهگران کوتاه مدت ترجیح میدهند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند، ترجیح مدیران صندوقها و سرمایهگذاران بلند مدت، تحلیل بنیادین است.
یک مزیت مهم در تحلیل تکنیکال این است که به دادههای کمی متکی است. بنابراین چارچوبی بیطرفانه برای تحقیق عینی از تاریخچه قیمتی فراهم میکند و برخی حدس و گمانها که با رویکرد کیفی در تحلیل بنیادین ارائه میشود را از بین میبرد.
با این حال تحلیل تکنیکال علیرغم سروکار داشتن با دادههای تجربی کماکان تحت تأثیر تعصبات و طرفداریهای شخصی است. به عنوان مثال یک معاملهگر که به شدت یک ارز را پیش داوری کرده، طوری از ابزارهای تحلیل تکنیکال بهره ببرد و اطلاعات را ناخودآگاه دستکاری کند که نهایتا آن گونه که دوست دارد تصمیم بگیرد. در بسیاری از موارد این اتفاق بدون آگاهی آنها رخ میدهد. علاوه بر این در دورههایی که بازارها الگو یا روند مشخصی ندارند، تحلیل تکنیکال ممکن است شکست بخورد.
سخن آخر
جدا از نقد و بحثهای طولانی درباره اینکه کدام روش تحلیل بهتر است، به نظر ترکیبی از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین توسط بسیاری از افراد مورد پذیرش است. درحالی که تحلیل بنیادین بیشتر به استراتژیهای سرمایهگذاری بلندمدت مربوط میشود، تحلیل تکنیکال ممکن است اطلاعات روشنی در مورد شرایط بازار در روند کوتاهمدت فراهم کند. احتمالا این اطلاعات، برای معاملهگران و سرمایهگذاران مفیدتر است.
چه زمانی اصلاح بورس تمام می شود؟ / احتمال درجا زدن سهام های بزرگ تا ۲ ماه آینده
در هفته اخیر دوباره شاخص بورس عقب نشینی کرد و این موضوع نشان داد که هر برگشتی به سمت ۲ میلیون واحد در بازار کاملا موقتی بوده و بازار مجدداً وارد فاز نزولی شده و کف ۱/۶۰۰/۰۰۰ واحدی را رو به پایین خواهد شکست و احتمالا در محدوده ۱/۴۳۰/۰۰۰ واحد بعد از کف سازی هیجان بازار آرام خواهد گرفت و اصلاح کلی بازار تمام خواهد شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج، در هفته اخیر بعد از یک بازگشت شاخص از یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحد و رشد تا مرز یک میلیون و ۷۰۰ هزار واحد بار دیگر شاخص عقب نشینی کرد و این موضوع نشان داد که هر برگشتی در بازار کاملا موقتی بوده و بازار مجدداً وارد فاز نزولی شده و کف ۱/۶۰۰/۰۰۰ واحدی را رو به پایین خواهد شکست و احتمالا در محدوده ۱/۴۳۰/۰۰۰ واحد بعد از دست به دست شدن سهام ها و کف سازی مناسب و معتبر، هیجان بازار آرام خواهد گرفت و اصلاح کلی بازار تمام خواهد شد.
بنابراین در حال حاضر خرید در منفی های سهام در کل نه برای نوسان و کوتاه مدت بلکه برای میان مدت توجیه دارد و البته سهام های اصلاح قیمت در بورس به چه معناست؟ که از نظر بنیادی پتانسیل خوبی دارند و در شاخص مثبت، مدتی در حال درجا زدن بوده و در منفی ها با سهام بزرگ همراهی کردند و منفی شدند، در این مدت پتانسیل رشد دارند و در واقع این سهم ها درمنفی ترین روزهای بازار هم نقد پذیر بوده در حالی که سهام بزرگ در روزهای منفی امکان فروش نداشته و در روزهای مثبت امکان خرید ندارند. بنابراین این اصلاح برای منطقی شدن بازار نیاز است؛ یعنی اینکه سهام کوچک و متوسط بنیادی باید از سهام بزرگ بنیادی با p/e تحلیلی برابر در حرکت جلو باشند، برای نمونه در حال حاضر نمادهای پالایشی لیدر بازار هستند در حالی که به نسبت رشد باید لیدرهای بازار فلزات و پتروشیمی ها باشند؛ نکته دیگر اینکه از نظر بنیادی و تابلوخوانی بازار پتانسیل رشدهای خیلی سنگین دارد اما چارت تایم ۴ ساعته و روزانه حمایت های مهمی از دست داده که این حمایتهای مهم الان برای نمادها تبدیل به مقاومت مهم شده و در چارت تایم یک ساعته خیلی از سهام بازار دو سقف پایین تر از سقف قبلی ساخته اند و این یعنی تمایل بیشتر سهام بازار به قرار گرفتن در یک کانال نزولی کوتاه مدت است.
به عبارت دیگر اکثر سهام بازار در کوتاه مدت یک تا سه ماهه نزولی خواهند بود و شاید تا بعد از انتخابات آمریکا در بهترین حالت در حال نوسان دادن و درجا زدن در یک محدوده ثابت و در بدترین حالت در یک کانال نزولی کوتاه مدت قرار می گیرند، اما به دید میان مدت مطلقا هیچ بازار رقیبی به جذابی بورس نیست و در همین مدت خیلی از سهام بازار به ویژه آنهایی که از حرکت صعودی دو سال اخیر بازار عقب بوده اند نه تنها سقفهای قبلی را می زنند بلکه رشد حداقل صد در صدی نسبت به نقطه سقف قبلشان خواهند داشت.
نسبت شاخص بورس به ارزش دلار
همچنین بر اساس دلار نیمایی ۱۸۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰تومانی، کف ارزش بازار سرمایه محدود ۴/۵ میلیون میلیارد تومان خواهد بود. این عدد به این معناست که سرمایه گذاری در بازار سرمایه در مقاطعی که ارزش بازار پایین تر از این رقم باشد، موجب جذب نقدینگی به سمت بازار سرمایه می شود.
بنابراین در کلیت بازار هر برگشت مثبتی در بازار فعلا موقت خواهد بود و در نمادهای بزرگ بازار کاملا باید احتیاط کنید این بازار فعلا باید حسابی دست به دست شود و کف سازی مناسبی بکند و حمایت مناسبی بدست بیاورد تا آرامش به بازار برگردد. بنابراین توصیه می شود که سهامداران با احتیاط کامل خرید و فروش کنند خرید های هیجانی و بالا میتوند ضررهای پی در پی به همراه داشته باشد از این رو باید فروشندگان هیجانی تخلیه شوند و از بازار خارج شوند. اکنون بازار به دست به دست شدن نیاز دارد، زیرا در حال حاضر ارزش معاملات همچنان بسیار پایین است، برای نمونه بازار کنونی با عرضه پیدرپی صفوف همراه است که برآیند و کلیت بازار حاکی از ترس حقیقی ها از خریدهای پر قدرت و سنگین و جهت دار در بازار است، بنابراین در حال حاضر مدیریت حقوقیها در عرضهها میتواند به پایداری روند بازار کمک مثبتی بکند از این رو حقیقی ها و حقوقی ها باید به هم کمک کنند تا بار دیگر آرامش و اعتماد به بازار برگردد شاید یک پروسه چند ماه زمان احتیاج باشد و تا آن زمان نباید در قیمت های بالا خرید کرد.
رویکرد خوشبینانه تحلیل بازار
رویکرد خوشبینانه تحلیل بازار حکایت از این دارد که در شرایط کنونی ارزش بازار سرمایه در حدود ۶ میلیون میلیارد تومان است که بخش عمده ای از این مازاد، ارزش نسبت به کف ارزش بازار سرمایه به دلیل عدم تقارن در افت برخی سهام بزرگ با مارکت فاصله تاثیرگذاری به نسبت سایر بخش های بازار به وجود آورده است. اما در هر صورت نسبت P/E بازار سرمایه با دلار ۱۸۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ تومانی، در سطح ۱۳ تا ۱۴ واحد است و این عدد نسبت به یکماه گذشته حدود ۵ واحد افت داشته و از محدوده ۱۸ تا ۲۰ واحد به محدوده ۱۳ واحدی رسیده است، بنابراین نمی توان گفت بازار سرمایه درحال حاضر گران است بلکه باید گفت بازار سرمایه نزدیک به محدوده های کف ارزش خود قرار دارد. این محاسبات برای سرمایه گذاران میان مدت و بلند مدت و همچنین نقدینگی های بزرگ بسیار با اهمیت و تاثیر گذار است. از این رو بنظر می رسد هرچه عدد شاخص به سمت ۱۶۰۰۰۰۰ الی ۱۶۵۰۰۰۰ واحد یا پایین تر حرکت کند ،جذابیت خرید سهام و بطور کلی بازار سرمایه به نسبت سایر بازارها بیشتر می شود.
در وضعیت متغیر های اثر گذار بر ارزش دلار تغییر مثبتی ایجاد نشده و حجم نقدینگی در ۵ ماهه سال ۱۳۹۹ به ۲/۵ میلیون میلیارد تومان رسیده که نرخ رشدی تقریبا مشابه با گذشته داشته است و رشد پایه پولی نسبت به سال گذشته تغییر چشمگیری که منجر به اثرات قابل توجه بر قیمت دلار شود را نشان نمی دهد، تورم و سطح درآمدهای ارزی دولت و شرایط سیاسی نیز تغییر محسوسی نداشته است. اما در بازارهای جهانی، وضعیتی کاملا متفاوت با کوارتر اول سال ۲۰۲۰ را شاهد هستیم. به طوری که قیمت مس به سمت ۷۳۰۰ دلار، فولاد به سمت ۵۰۰ دلار، روی به سمت ۳۰۰۰ دلار حرکت کرده اند و با رشد ۵ الی ۸ دلاری نفت، حتی گروه پالایشی نیز تغییرات جدی را شاهد خواهند بود بنابراین اگر نخواهیم خوش بینی از قیمت های آتی را منعکس کنیم و از طرفی از نرخ های گذشته نگر هم استفاده نکنیم، با درنظر گرفتن نرخ رشد ۱۰ درصدی دلار در سامانه نیما و نرخ های کنونی در بازارهای جهانی، باید شاهد جهش حدود ۲۰٪ سود بازار سرمایه رخ دهد. به عبارتی جمع سود خالص بازار سرمایه بصورت آینده نگر، به راحتی تا سطح ۵۰۰۰۰۰ الی۵۳۰۰۰۰ میلیارد تومان افزایش خواهد یافت که این امر موجب می شود تا کف ارزش بازار ۵ الی ۵/۵ میلیون میلیارد تومانی بازار سرمایه به عنوان نقطه ایی قابل اتکا برای سرمایه گذاری تعیین شود. بنابراین منفی های این روزهای بازار، منفی هایی از جنس ترس است و نه منطق و بازار سرمایه هر روند غیر منطقی ای را به سرعت به نقطه تعادل باز خواهد گرداند. امروز قیمت سهام با وضعیت عملکردی بسیاری از شرکت ها واگرایی غیر منطقی ای ایجاد کرده است که این روند حداقل برای یک هفته الی ده روز گذشته ادامه داشته است. بنابراین، منفی های این روزها می تواند آن بخش از روند باشد که منطقی نیست و به سرعت بازخواهد گشت.
پیش گشایش چیست؟ | 0 تا 100 خرید و فروش در پیش گشایش
پیش گشایش چیست؟ فرصتی جهت کشف قیمت سهام در ابتدای یک روز کاری. البته کار به همین راحتیها هم نیست. باید توان بررسی رفتار معامله گران را داشته باشید تا نهایت بهره را از این فرصت ببرید. مرحله پیش گشایش ابداً به معنای انجام معامله نیست بلکه پیش از شروع بازار شما فرصت دارید که اردر خرید یا فروشتان را ثبت کنید و همینطور توانایی مشاهده سایر سفارشات را نیز دارید
بازار بورس اقیانوس عمیقی از اصطلاحات است که دانستن آنها به نوع عملکرد شما در این وادی تأثیر میگذارد. مسلماً نوع عملکرد نیز بر میزان سود و زیانی که عایدتان خواهد شد تاثیرگذار است. وقتی صحبت از پیش گشایش میشود برای بسیاری این سؤال مطرح میشود که پیش گشایش چیست؟ آیا در زمانهای خاصی اتفاق می افتد؟ آیا نیازمند فعالیت خاصی ست؟ برای پاسخ به این پرسشها در ادامه مقاله با ما همراه باشید.
پیش گشایش بورس مهلتی جهت ثبت سفارش
همانطور که اطلاع دارید بازار بورس از ساعت 9 صبح کار خود را شروع میکند و سهام مختلف در صورتی که مجوز معامله داشته باشند از ساعت 9 الی 12:30 دقیقه خرید و فروش میشوند. مرحله پیش گشایش دقیقاً به بازه زمانی پیش از ساعت 9 صبح اشاره دارد. ساعت پیش گشایش بورس یعنی از ساعت 8:30 الی 9 صبح پیش گشایش یا سفارش گیری شروع میشود.
این پیش گشایش برای همه سهمها اتفاق می افتد. نه اینکه فقط سهام خاصی شامل این مرحله شود. فرقی ندارد سهام پرطرفدار، کم طرفدار و . باشد. برای همه سهمها این نیم ساعت سفارش گیری بورس ۱۴۰۰ در نظر گرفته میشود. مدتی است که به منظور جلوگیری از تخلاتی که صورت میگرفت طبق قوانین جدید زمان پیش گشایش بورس از نیم ساعت به یک ربع تقلیل پیدا کرده است. یعنی از ساعت 8:45 الی 9 صبح ادامه دارد.
قیمت سهام در هر روز معاملاتی متغیر است و جالب است بدانید وجود پیش گشایش و سفارش گیری تأثیر مهمی بر قیمت سهام در آن روز دارد. در مدت زمان پیش گشایش هیچ معاملهای صورت نمیگیرد. شما میتوانید تعداد سفارشات و قیمتهای مختلفی که برای یک سهم ثبت میشود را مشاهده کنید. در طول این زمان ممکن است در برخی سهام شاهد صف خرید و در برخی دیگر شاهد صف فروش باشید. همچنین سهامی هم وجود دارند که در قیمتهای مختلف سفارش گذاری میشوند. برای آشنایی با مبحث انواع صف ها می توانید مقاله " منظور از صف خرید بورس " را مطالعه نمایید.
به این نکته توجه کنید که در زمان ثبت سفارش در بورس تقدم زمانی محاسبه میشود. در اینجا پیش گشایش به چه معناست؟ به این معناست، کسانی که سفارش خرید یا فروش را زودتر ثبت کردهاند، در هنگام ساعت پیش گشایش بورس ، سهامشان زودتر معامله میشود به این عمل سرخطی زدن نیز میگویند که می توانید در مقاله " سفارش سرخطی چیست " آن را مطالعه نمایید. شما هنگام پیش گشایش و پس از عملیات ثبت به راحتی میتوانید جایگاه سفارشتان را در تریدر خود مشاهده کنید و ببینید چند سهم قبل از شما ثبت شدهاند و به این وسیله پیش بینی خواهید کرد که آیا سهمی به شما تعلق خواهد گرفت یا نه؟ در اینصورت فرصت کافی برای ویرایش یا حذف سفارشتان را دارید. از دیگر قانونهای جدید این است که از 5 دقیقه پیش از اتمام پیش گشایش بازار امکان حذف و یا ویرایش سفارش وجود ندارد
اگر سهامی را زیر نظر دارید که صف خرید یا صف فروش است در واقع هر ثانیه حیاتی خواهد بود. زیرا هر ثانیه تأخیر ممکن است اصلاح قیمت در بورس به چه معناست؟ شما را چند صد سهام عقب بیاندازد و جایگاه لحظهای خوبی نصیبتان نشود. البته زمان پیش گشایش بازار چشم از تابلو برندارید. زیرا با توجه به تعداد سفارشاتی که ثبت میشود ممکن است سهامی از صف خرید به صف فروش تبدیل شود وخود این یک آلارم است به این معنا که سفارش خود را ویرایش یا حذف کنید زیرا در قیمت پایینتر هم توانایی خرید آن سهام را خواهید داشت. این روال به صورت برعکس نیز امکان پذیر است. یعنی اگر صف فروش کمتر از صف خرید بود نیازی نیست سهامتان را با قیمت کم به فروش برسانید.
آشنایی با پیش گشایش بورس برای مبتدیها الزامیست
در پاسخ به این پرسش که پیش گشایش چیست؟ باید بگوییم که این مرحله فرصت مناسبی برای کشف قیمت یک سهام است اما خیلی هم به آن چیزی که میبینید باور نکنید. متاسفانه تداخل حقوقیها و بازیهای مختلفی که در سهام به وجود میآورند مبتدیها و آنهایی که به تازگی وارد این بازار شدهاند را گول میزنند. برای مثال با درست کردن صفهای خرید یا فروش سنگین افراد دیگر را به ثبت سفارش ترغیب میکنند و تنها چند دقیقه مانده به پایان مهلت سفارش گیری، اردرهای خود را حذف میکنند و در قسمت دیگر برای مثال در صف فروش وارد شده و بدین ترتیب موفق میشوند سهام خود را با قیمت بالایی به سهامداران حقیقی ناوارد بفروشند.
بنابراین اصلاح قیمت در بورس به چه معناست؟ لازم است که شش دنگ حواستان به سفارشها و حجم معاملات باشد و مدام چک کنید و ببینید اگر کدهای حقوقی با حجمهای بالا ثبت سفارش میکنند یعنی یک جای کار میلنگد و میتوانید صبر کنید تا سهام وارد ساعت معاملاتی شود و در آن هنگام به خرید و فروش بپردازید. پس از اینکه مهلت سفارش گذاری به پایان رسید، سفارشات به مرحله مچینگ میرسند. یعنی مچ کردن سفارشات خرید و فروش با یکدیگر.
اشاره به این نکته هم لازم است که گاهی ممکن است سهام خاصی به دلایل مختلف متوقف باشد. در چنین شرایطی پیش از باز شدن سهام ممکن است ناظر بازار یک بازه نیم ساعته برای پیش گشایش بورس و سفارش درنظر بگیرید. که این صلاحدید ممکن است در ساعات معامله بازار انجام شود اما همان یک سهام خاص پیش گشایش را پشت سر میگذارد.
همیشه ثبت سفارش در مرحله پیش گشایش به معنای انجام معامله نیست. گاهی ممکن است سهام به قیمت ثبت شده شما نرسد و گاهی اوقات از نظر جایگاه لحظهای در رتبهای قرار گرفتهاید که تا پایان ساعت کاری روزانه بورس نوبت مچینگ سفارشتان نشود.
اگر تازه وارد هستید و به تازگی نبست به دریافت کد بورسی خود اقدام کرده اید سعی دارید که برای خرید و فروش برخی سهام در زمان پیش گشایش اقدام کنید پیش از هرگونه عالیتی حتماً پاسخی روشن برای سؤال پیش گشایش چیست داشته باشید. با آموزش دقیق در این زمینه نه تنها در دام بازیهای فریبکارانه نمیافتید بلکه از این فرصت برای کشف قیمت استفاده کرده و سهام خود را در مناسبترین قیمت خریده یا به روش میرسانید.
نحوه خرید در پیش گشایش بورس
بسیاری بر این باور هستند که در زمان پیش گشایش معامله ای بین خریداران و فروشندگان انجام می شود اما این باور غلط می باشد زیرا تنها در این بازه سفارش ها در سامانه ثبت و در صف قرار میگیرند از این جهت میتوان گفت نحوه خرید در پیش گشایش بورس نیاز به فن خاصی ندارد و قابل معامله نمی باشد.
برخی از سوالات متداول
پیش گشایش بورس چیست ؟
مرحله پیش گشایش بورس دقیقاً به بازه زمانی پیش از ساعت 9 صبح اشاره دارد. یعنی از ساعت 8:30 الی 9 صبح پیش گشایش یا سفارش گیری شروع میشود.
در مرحله پیش گشایش چه اتفاقی برای سهام می افتد ؟
در مرحله پیش گشایش نماد یا سهام آماده دریافت سفارش برای خرید و فروش می شود اما معامله ای ثبت نمیگردد تا زمانی که سهام به حالت مجاز برای معامله آماده شود.
آیا نحوه سفارش گیری در مرحله پیش گشایش تفاوتی دارد ؟
در جواب این سوال باید ذکر کنیم خیر این مرحله همانند زمان خرید و فروش می باشد و پس از مچ شدن قیمت سهام می توان بعد از آن خرید و فروش را انجام داد.در مقاله "چه موقع سهام بخریم؟" به بررسی بهترین زمان خرید سهام پرداخته ایم که مطالعه آن می تواند مفید باشد.
اصطلاح لیکویید شدن به چه معناست؟
یکی از اصطلاحاتی که در مسیر که هر تریدر با آن آشنا می شود لیکویید شدن است. لیکویید شدن به درجه ای اشاره دارد که در آن، یک دارایی میتواند بدون اینکه تاثیری بر ثبات قیمت کلی آن داشته باشد، به سرعت خریده یا فروخته شود.
لیکویید به معنای تبدیل دارایی ها به پول نقد یا معادل وجه نقد از طریق فروش آنها در بازار آزاد است. لیکویید شدن نیز اصطلاحی است که در مراحل ورشکستگی مورد استفاده قرار می گیرد که در آن واحد اقتصادی تصمیم می گیرد یا توسط یک قضاوت قانونی یا قرارداد مجبور می شود دارایی ها را به شکل پول نقد تبدیل کند.
لیکویید شدن در صرافی بایننس
بسیاری از صرافیهایی اصلاح قیمت در بورس به چه معناست؟ که معاملات مشتقه بیت کوین را ارائه میدهند، از لیکویید شدن یا صفر شدن اکانت معاملاتی تریدرها سود بسیار زیادی بدست میآورند. صرافی بایننس یکی از بزرگترین صرافی های ارز دیجیتال بوده که معاملات فیوچرزبیت کوین را ارائه میدهد. معامله گران با تنظیم قیمت حد ضرر در خرید و فروش هایشان به راحتی میتوانند از لیکویید شدن جلوگیری کنند.
بسیاری از تریدرها و فعالان بازار دقیقا نمیدانند که صرافی ها در بازار مشتقه، چگونه ریسک خود را مدیریت میکنند. برای مثال، در معاملات فیوچرز بیت کوین همواره دو دسته معامله گر وجود دارند. افرادی که سفارش Long داشته و دسته دیگر سفارش Short باز کردهاند. تقریبا همه افراد معتقدند که صرافی بایننس سود برندگان را از ضرر بازندگان تامین میکند. اما موضوع به این سادگی نیست. در این میان تکلیف تریدرهایی که قیمت لیکویید آنها فعال شده چه خواهد شد؟ اگر میزان سود افراد پیروز از زیان افراد بازنده بیشتر شود، سود این افراد از کجا تامین خواهد شد؟
هر صرافی یک صندوق بیمه ایجاد کرده است تا در مواقعی که بازار نوسانات شدیدی دارد به معامله گران خود این اطمینان را بدهند که سود آنها پرداخت خواهد شد. برای مثال، صرافی بیتمکس –علیرغم نوسانات شدید قیمت بیت کوین، صندوق بیمه با دارایی تقریبا ثابتی را تامین کرده و این اطمینان را به معامله گران خود میدهد که در صورت نوسانات شدید قیمت و لیکویید شدن تریدرها در معاملات فیوچرز سود معامله گران پیروز را پرداخت خواهد کرد.
نمودار بالا دارایی بیمه صرافی بیت مکس را نشان میدهد. همانطور که در تصویر مشخص است، حتی پس از ریزش بسیار شدید قیمت بیت کوین مقدار این دارایی تقریبا ثابت باقی مانده است. در این ریزش بازار نزدیک به 1 میلیارد دلار از سرمایه تریدرها در بازار فیوچرز نابود شد. با وجود چنین نوسان شدیدی در بازار و لیکویید شدن تعدادبسیار زیادی از معامله گران، میبینیم که مقدار سرمایه این صندوق بیمه تغییر چندانی نکرده است.
یک معامله گر قرارداد طولانی را با 100.00 دلار امضا می کند ، با قیمت انحلال 99.50 دلار و ورشکستگی 99.00 دلار. معامله گر لیکویید می شود و موتور معاملاتی با قیمت محدود 99.00 دلار (قیمت ورشکستگی) سفارش فروش محدود می دهد. حکم لیکویید99.25 دلار است. صندوق بیمه اکنون 0.25 دلار درآمد دارد.
یک معامله گر دیگر قرارداد طولانی را با 100 دلار با قیمت انحلال 99.5 دلار و ورشکستگی 99.00 دلار منعقد می کند و موتور معاملاتی با قیمت محدود 98.75 دلار سفارش فروش محدود می دهد. این از قیمت ورشکستگی 99.00 دلار منهای کمک مالی صندوق بیمه 0.25 دلار محاسبه می شود. موتور بازرگانی از صندوق های بیمه موجود برای ارائه سفارش با قیمت محدود تر استفاده می کند. حکم لیکوییدبا قیمت 98.75 دلار پر می شود. صندوق بیمه اکنون 0 دلار دارد و از ADL جلوگیری شده است.
ساز و کار قیمت لیکویید شدن در معاملات فیوچرز بیت کوین
هنگامی که یک پوزیشن معاملاتی لیکویید میشود، مدیریت ریسک آن معامله بر عهده صرافی خواهد بود؛ برای انجام اینکار چند راه وجود دارد. بیشتر صرافی ها برای مدیریت ریسک چنین معاملاتی، تصمیم به ایجاد “صندوق بیمه” میکنند. برای مثال صرافی بایننس برای مدیریت ریسک معاملات لیکویید شده در بازار فیوچرز بیت کوین اقدام به تشکیل این صندوق کرده و از طریق آن، ریسک این معاملات را مدیریت میکند. همچنین به مشتریان خود این اطمینان را میدهد که سود آنها در هر شرایطی پرداخت خواهد شد.
نکته قابل توجه این است که این صندوقها، از محل لیکویید شدن حساب های معاملاتی بیشترین بهره را برده و از این جهت این اتفاق به نفع صرافی ها خواهد بود. اما این مسئله به راحتی توسط تریدرها قابل کنترل است. تریدرها به راحتی میتوانند با تنظیم حد ضرربرای تمامی معاملات، مانع ازفعال شدن قیمت لیکویید توسط صرافی شوند. اما بسیاری از معامله گران این نکته را توجه نمیکنند. انتخاب حد ضرر در معاملات فیوچرز و اسپات مخصوصا در مورد بیت کوین به دلیل نوسانات بسیار بالا، باید مورد توجه ویژه قرار گیرد.
اجازه دهید نگاهی به درآمد صرافی بیتمکس – Bitmex داشته باشیم. صرافی بیتمکس از اصلاح قیمت در بورس به چه معناست؟ محل لیکویید شدن کاربرانش حدود 330 میلیون دلار بدست آورده است.
بررسی رابطه بین رشد سود و بازده سهام با استفاده از مدل سود باقی مانده در بورس اوراق بهادار تهران
موضوع اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین رشد سود و بازده سهام با استفاده از مدل سود باقی مانده در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در این پژوهش از مدل سود باقی مانده برای تفکیک رشد سود به رشد سرمایه به کار رفته و رشد سود باقی مانده و بررسی رابطه آنها با بازده جاری و آتی سهام استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز برای دوره زمانی 1383 تا 1390 جمع آوری و برای آزمون فرضیهها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج نشان میدهد بین رشد سود باقی مانده و بازده جاری سهام رابطه مثبت و معنیدار و بین رشد سرمایه به کار رفته و بازده جاری سهام رابطه منفی و معنیداری وجود دارد، همچنین بین رشد سود باقیمانده و بازده آتی سهام رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد و بین رشد سرمایه به کار رفته و بازده آتی سهام رابطه معنیداری وجود ندارد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Relationship between Earning Growth and Stock Returns by Using Residual Income in Tehran Stock Exchange (TSE)
نویسندگان [English]
- B Shamszadeh 1
- M Sadeghifar 2
- B Almasi 3
1 Assistant Professor of Accounting Bu-Ali Sina University, Hamadan, Iran
2 Assistant Professor of Statistics, Bu-Ali Sina University, Hamadan, Iran
3 Master of Accounting, Hamadan Branch, Islamic Azad University, Hamadan, Iran
چکیده [English]
The main objective of this study is to explore the relationship between earnings growth and stock returns using the residual income (RI) model in companies listed on the Tehran Stock Exchange. We use residual income (RI) for decomposing earnings growth into growth in RI and growth in invested capital in order to explain its relationship with current and future stock returns. Data were collected for the period 2004 to 2011 from TSE. We use Pearson correlation coefficient to test our hypotheses. The results show, significant positive relationship between growth in RI and current stock returns and significant negative relationship between growth in invested capital and current stock returns. Also, there is a significant positive relationship between growth in RI and future stock returns, and there is no relationship between growth in invested capital and future returns.
کلیدواژهها [English]
- Earnings growth
- Residual income
- Stock Returns
اصل مقاله
مدت طولانی بود که هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ تجربی، سود و رشد سود به عنوان تبیین کنندههای اصلی بازده سهام تلقی میشدند [21]. سود حسابداری از جمله برترین شاخصهای اندازهگیری فعالیتهای یک واحد اقتصادی است [3]. منطق ارتباط سود حسابداری و بازده سهام در سال 1968 توسط بال و براون ارائه شده است [15]. در سال 1992 تئوری، مفاهیم و متغیرهای ضروری برای ارزیابی همبستگی بین سود حسابداری و بازده سهام در یک دوره بلند مدت از سوی ایستون، هریس و اولسون پایه گذاری شد [22].
اما ایراد سود حسابداری به عنوان تبیین کننده بازده سهام این است که در این معیار ارزیابی، تنها به کمیّت سود توجه میشود، در حالیکه برای تعیین ارزش واقعی شرکت باید به کیفیت سود نیز توجه کرد [9]. به این معنا که سود با چه میزان سرمایه گذاری به دست آمده؟ هزینه سرمایه چقدر بوده است؟ آیا همین که شرکت نسبت به سال قبل توانسته باشد سود بیشتری کسب کند کافی است؟ مطمئناً این طور نخواهد بود چرا که این سؤال پیش میآید که این میزان سود در ازای چه میزان سرمایه به دست آمده است؟ بنابراین سود حسابداری به تنهایی معیار مناسبی برای ارزیابی بازده سهام نیست زیرا در محاسبه آن هزینه سرمایه در نظر گرفته نمیشود.
در این پژوهش، از مفهوم سود باقی مانده برای تفکیک رشد سود به رشد سود باقیمانده، رشد سرمایه به کار رفته و اجزای دیگر استفاده شده است.
با استفاده از این تفکیک پرسشهایی مطرح میشود؛ اول اینکه آیا میتوان تغییرات بازده سهام را با استفاده از این تفکیک، بهتر تشریح کرد؟ دوم اینکه، آیا رشد سود باقی مانده و سایر اجزای رشد سود ارتباط متفاوتی با بازده دارند؟ سوم اینکه، آیا رشد سود باقی مانده و رشد سرمایه به کار رفته بازده آتی سهام را پیشبینی میکند؟
مبانی نظری
این موضوع که شرکت باید سودی بیش از هزینه سرمایه به کار رفته ایجاد کند، از مدتها قبل مورد توجه اقتصاددانان بوده است [17]. سالها پیش اقتصاددانان معروفی از جمله آلفرد مارشال عقیده داشتند که شرکتها برای ایجاد ارزش، باید سودی بیش از هزینه سرمایه به کار رفته ایجاد کنند [19].
پیتر دراکر میگوید: «تا زمانیکه یک شرکت سودی بیش از هزینه سرمایه ایجاد نکند دارای زیان است» [19]. در قرن بیستم این مفهوم با عناوین متفاوتی از جمله سود باقیمانده[1] تعریف شد [8].
سود باقی مانده عبارت است از: سود عملیاتی پس از کسر مالیات، منهای هزینه سرمایه به کار رفته.
این مدل با مفهوم با ارزش افزوده اقتصادی (EVA) تفاوت دارد. در مدل ارزش افزوده اقتصادی بایستی تعدیلاتی مانند: هزینه مطالبات مشکوکالوصول، هزینه مزایای پایان خدمت کارکنان، هزینههای تبلیغات، بازاریابی، آموزش، تحقیق و توسعه و اجاره، هزینههای معوق و. در سود عملیات پس از کسر مالیات و کل سرمایه به کار گرفته شده صورت گیرد که این تعدیلات، اصل محافظهکاری و رعایت یکنواختی در اجرای اصول پذیرفته شده حسابداری را نقض خواهد کرد و همچنین قضاوتهای شخصی را بالا میبرد و فرآیند جمعآوری اطلاعات برای محاسبه ارزش ذاتی شرکت را نیز طولانی میکند [8].
در محاسبه سود حسابداری، تنها هزینه تأمین مالی از طریق بدهی منظور میشود و مدیران وجوه فراهم شده توسط اصلاح قیمت در بورس به چه معناست؟ سهامداران را بدون هزینه فرض میکنند اما در مفهوم سود باقیمانده، هزینه تأمین مالی از طریق صاحبان سهام نیز منظور میشود. معیار سود باقی مانده شرایطی را فراهم میکند تا با در نظر گرفتن هزینه سرمایه به کار رفته، هم هزینه بدهی و هم هزینه حقوق صاحبان سهام، سود حسابداری را به سود اقتصادی تبدیل کرده و به این صورت عملکرد واقعی شرکت را بررسی و ارزیابی کرد.
بنابراین از آنجا که بازده سهام تابعی از رشد سود اقتصادی است، استفاده از یک شاخص اندازهگیری بهتر و مناسبتر میتواند توانایی بهتری برای تبیین بازده سهام داشته باشد. مدل سود باقی مانده یک معیار اقتصادی مناسب برای سهام داران است [13].
به نظر میرسد سود باقی مانده شروع خوبی برای اصلاح روابط تجربی بین رشد سود حسابداری و بازده سهام باشد. محققین حسابداری مدتهاست که سود حسابداری را به عنوان معیار ناقص سودآوری شرکت از دیدگاه سهامداران مورد انتقاد قرار اصلاح قیمت در بورس به چه معناست؟ دادهاند زیرا سود حسابداری هزینه فرصت سرمایه به کار رفته را منعکس نمیکند [14]. این محققین سود باقی مانده را نماینده بهتری برای سودهای اقتصادی میدانند زیرا که هزینه سرمایه به کار گرفته شده را لحاظ میکند. آنتونی (1973)، استفاده از سود باقی مانده برای تجزیه و تحلیل سودآوری شرکت را حمایت میکند. او اعتقاد دارد که «جامعه مالی بهتر میتواند نتایج عملکرد شرکت را قضاوت کند، اگر گزارشهای شرکت با شناخت هزینه سرمایه تجزیه و تحلیل شود» [13].
سود باقی مانده (Residual Income)
مدل سود باقی مانده یکی از معمولترین ابزارهایی است که برای ارزشیابی سهام و عملکرد شرکت استفاده میشود. این مفهوم در دهه 1920 توسط شرکت جنرال موتور و در دهه 1950 توسط شرکت جنرال الکتریک استفاده شد و از چهار دهه قبل در متون حسابداری مدیریت قرار داده شده است.
علیرغم این که مدل سود باقی مانده قابلیتها و کارایی لازم جهت استفاده را دارد اما در عمل تا سالها، کمتر مورد استفاده قرار میگرفت اما در چند سال اخیر توجه انجمنهای علمی را بیشتر به خود جلب نموده است. این مدل چارچوبی را در اختیار حسابداران قرار میدهد تا عملکرد شرکت را در شرایط حسابداری تعهدی تجزیه و تحلیل کنند [7].
سود باقی مانده یک معیار مناسب برای اندازهگیری عملکرد شرکتها و تصمیمگیریهای مدیریت است [14] و همچنین یک معیار اندازهگیری مناسب برای گزارشگری مالی است [13].
سود باقی مانده بر مدیریت ترازنامه تأکید دارد. مدیریت نادرست ترازنامه سبب افزایش غیر ضروری دارایی و در نتیجه افزایش سرمایه و زیاد شدن هزینه سرمایه میشود. این بدان معنی است که شرکتها برای افزایش سرمایه باید به هزینه سرمایه نیز توجه کنند و مثلاً با یک استقراض غیرضروری هزینه زیادی را در مقابل سودی که از آن منابع کسب میکنند، متحمل نشوند.
سود باقی مانده عبارت است از سود عملیاتی پس از کسر مالیات منهای هزینه سرمایه. برای محاسبه سود عملیاتی پس از کسر مالیات (NOPAT) صرفهجویی مالیاتی ناشی از هزینههای تأمین مالی از سود کسر میگردد [14]. ما در این جا به سود قبل از کسر بهره و بعد از مالیات نیاز داریم چرا که اگر هزینه بهره در محاسبه سود باقی مانده اضافه نشود موجب اندازه گیری مضاعف هزینه بهره میشود ولی از آن جایی که هزینه بهره یک هزینه قابل قبول مالیاتی است صرفهجویی ناشی از آن را لحاظ میکنیم.
در مدل بالا سود باقی مانده سال جاری؛ سود خالص سال جاری؛ هزینه بهره سال جاری؛ میانگین موزون هزینه سرمایه و سرمایه به کار رفته در سال گذشته است که شامل مجموع سهام عادی و تمام بدهیهای بهرهدار شرکت میباشد.
میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC[2])
هزینه تأمین سرمایه برابر است با هزینه فرصت سرمایه برای تأمین کنندگان سرمایه؛ به بیان دیگر تأمینکنندگان سرمایه، سرمایه خود را در اختیار شرکت قرار نمیدهند مگر این که به اندازه هزینه فرصت خود، بازده کسب نمایند.
منظور از هزینه سرمایه، هزینه تأمین مالی شرکت برای انجام سرمایهگذاری یا تأمین سرمایه در گردش است که از دو بخش تشکیل شده است: یک بخش هزینه تأمین مالی از محل بدهی بلند مدت با بهره و بخش دیگر هزینه تأمین مالی از محل حقوق صاحبان سهام است. هر یک از این راهها هزینه خاص خود را دارد. رایجترین راه برای محاسبه هزینه سرمایه، محاسبه هزینه تأمین سرمایه از هر یک از روشهای ممکن (انتشار سهام عادی یا ممتاز و انتشار اوراق قرضه یا دریافت وام) و محاسبه میانگین موزون این اعداد است.
به همین دلیل این عدد را میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) مینامند [1].
رابطه بین سود و بازده سهام با استفاده از مدل سود باقی مانده
بالاچاندران و موهان رام در سال 2012 رابطه بین رشد سود و بازده سهام (R) را به شکل رابطه (1) بیان کردند [14]:
حال با استفاده از مدل سود باقیمانده رشد سود را تفکیک میکنیم که روش انجام کار به شرح زیر است:
سود باقی مانده (RI) سال جاری برابر است با:
بهطور مشابه (RI) دوره قبل برابر است با:
با کسر کردن معادله (3) از معادله (2) تغییرات RI را میتوان به صورت زیر بیان کرد:
بهمنظور ساده کردن مدل، متغیر را به معادله (4) اضافه و مجدداً کسر میکنیم:
دیدگاه شما