مقایسه فشار و دبی در دستگاه های واترجت صنعتی همانطور که در نمودار قابل مشاهد است، در توان یکسان دستگاه، تاثیر افزایش فشار در افزایش سرعت تخریب بتن بیشتر از تاثیر افزایش دبی می باشد. در مقاله ای که در آینده منتشر می شود، سایر اثرات دبی بر سرعت تخریب بتن مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت.
کندل استیک (نمودار شمعی) مفهوم کندل استیک در بازار فارکس
کندل استیک (شمعی ژاپنی) نوعی نمودار قیمت است که قیمت های بالا پایین باز شدن و بسته شدن یک جفت ارز یک سهام یا یک اوراق بهادار را در یک دوره زمانی مشخص نشان میدهد، به دلیل شکل این نوع نمودار ها که شبیه به شمع است به آن کندل می گویند.
قدمت نمودار های شمعی به بیش از صد سال قبل در کشور ژاپن بر می گردد که فردی ژاپنی به نام هوما متوجه شد که بین قیمت عرضه و تقاضا برنج ارتباط وجود دارد او نمودار کند استیک برنج را طراحی کرد تا تجار ژاپنی بتوانند قیمت های بازار و شتاب قیمتی روزانه را صد ها سال قبل تر از بکارگیری این نمودار ها در بازار های مالی جهان (بازار فارکس) به طوری که ما امروز مشاهده میکنیم رصد کنند.
اما اجزا تشکیل دهنده یک کندل را در این قسمت با هم بررسی میکنیم بخش میانی شمع به نام بدنه یا (Real Body) شناخته می شود و نشان دهنده این است آیا قیمت بسته شدن یا بالاتر از قیمت بازشدن بوده است یا پایین تر از آن .
اما با ذکر یک مثال می خواهیم بیشتر در مورد اجزا کندل ها صحبت کنیم یک کندل را در تایم فریم روزانه در بازار فارکس در نظر بگیرید به طور کلی کندل ها دارای
انواع نمودار قیمت در تحلیل تکنیکال
انواع نمودار قیمت در تحلیل تکنیکال
1- نمودار خطی
2- نمودار شمعی
3- نمودار میله ای
برای ما در ایوستیار، نمودار شمعی یا کندل استیک، معاملاتی تر هست. یعنی در مواقعی که تصمیم به معامله یا خرید و فروش یک سهام داریم، از نمودار شمعی استفاده می کنیم. اما نمودار خطی را بیشتر، مواقعی که می خواهیم تحلیل کنیم، استفاده می کنیم. نمودار خطی به ما کمک می کند تا واکنش قیمت به سطوح حمایت و مقاوت را بهتر بشناسیم یا بهتر ببینم و تشخیص دهیم.
همچنین گاهی اوقات نمودار خطی در موج شماری به ما کمک می کند. ( موج شماری مربوط به سطوح پیشرفته آموزش تحلیل تکنیکال و دوره الیوت – می شود). نمودار میله ای هم برای ما بیشتر جنبه تحلیلی و موج شماری دارد. بخصوص برای تشخیص ریز موج ها. اما در سبک الیوت ماینر که سطح پیشرفته ای از تحلیل تکنیکال است، مبنای معاملات ایشان بر اساس نمودار میله ای است. همانطور که گفتیم، مبنای کار ما نمودار شمعی است. به خاطر اینکه الگوهای شمعی ژاپنی قدرت زیادی دارند توجه کردن به شمع های بزرگ نمودارها و تشخیص آنها نسبت به الگو های مبتنی بر نمودار میله ای راحت تر است. الگوهای شمعی در بازار ایران بخوبی عمل می کنند در نتیجه در سطوح قیمتی مهم بازار، توجه به کندل های ژاپنی یا نمودار شمعی بسیار مهم است.
پس، معاملات ما روی نمودار شمعی است و از نمودار خطی و میله ای برای تحلیل و دید پیدا کردن به روند قیمتی سهم یا بازار استفاده می کنیم.
زوم صحیح نمودار قیمت در تحلیل تکنیکال
برای اینکه بهترین دید را روی نمودار قیمت – زمان یک سهم داشته باشید، در نرم افزار متاتریدر، زوم را تا آخرین حدممکن کوچک کنید (zoom out کنید). سپس 2 بار نمودار را بزرگ کنید. ( 2 بار روی zoom in کلیک کنید).
نمودار های حسابی و لگاریتمی
قبل از تعریف و بررسی انواع این نمودار ها نکته ی اول در مورد دیتای مورد استفاده است، دیتا همواره خام است و نمی تواند لگاریتمی شود. بنابراین کسانی که دیتا را از شرکت های تامین کننده ی دیتا خریداری می کنند و سپس آنها را در نرم افزار هایی مثل داینامیک تریدر، آمی بروکر ، متا استاک و … اجرا می کنند همواره چارت حسابی را روی نمودار می بینند.
نکته ی دوم این است که نمودار های ما در تحلیل تکنیکال دارای دو محور قیمت و زمان است و در نمودار لگاریتمی فقط محور قیمت (محور عمودی) لگاریتمی می شود و محور زمان (محور افقی) خطی باقی می ماند بنابراین لفظ درست تر برای این نوع نمودار ، نمودار نیمه لگاریتمی ( Semi-Log) است که در برخی نرم افزار ها به اشتباه به آن لگاریتمی (Log) گفته میشود.
در متن زیر از این غلط رایج استفاده کردیم و منظور ما از چارت لگاریتمی همان نیمه لگاریتمی است!
بنابراین اگر نرم افزار مورد استفاده، ابزار لگاریتمی کردن چارت را داشته باشد، می توانید چارت را از حالت حسابی به لگاریتمی تغییر دهید و دیتا همواره خام است. به چارتی که دیتا به صورت خام و بدون اعمال تغییرات درصدی در قیمت نمایش داده می شود، چارت حسابی ( خطی) می گوییم. در چارت حسابی تغییرات قیمت به صورت خطی در نظر گرفته می شود که با واقعیت بازار همخوانی ندارد.
به چارتی که تغییرات قیمت در آن به صورت درصدی در نظر گرفته شود، چارت لگاریتمی می گوییم. در چارت لگاریتمی تغییرات قیمت با واقعیات بازار هم خوانی کاملی دارد.
اما برای درک بهتر موضوع چارتی را برای بررسی در نظر می گیریم. برای مثال چارت حسابی و تعدیل شده پالایشگاه بندر عباس (فراچارت: نماد شبندر) را در نظر می گیریم :
شبندر سهمی است که حرکت صعودی خوبی در آن است و قیمت از محدوده ی 70 تومان تا محدوده ی 1100 تومان رشد داشته است. برای توضیح بیشتر دو معامله ی فرضی برای شبندر طراحی می کنیم.
در معامله ی اول شبندر را در قیمت 100 تومان می خریم و در قیمت 500 تومان می فروشیم، در این معامله 400 تومان به ازای هر سهم سود کسب می کنیم. در معامله ی دوم شبندر را در قیمت 700 تومان می خریم و در قیمت 1100 تومان می فروشیم، در معامله دوم نیز 400 تومان به ازای هر سهم سود کسب می کنیم.
این دو معامله در دو کادر سبز رنگ روی چارت مشخص شده اند. این دو کادر سبز رنگ دقیقا ارتفاع برابری با هم دارند چرا که اختلاف قیمت در کادر اول 400 تومان (400=100-500) و اختلاف قیمت در کادر دوم نیز 400 تومان (400=700-1100) می باشد. این ارتفاعِ برابر، خاصیت چارت حسابی ( خطی) است.
اما آیا این چارت با این تناسب واقعیات بازار را نمایش می دهد ؟!
در معامله اول اگر 100 میلیون تومان از سهم شبندر را در قیمت 100 تومان می خریدیم و پس از 400 تومان افزایش قیمت در سهم، آن را در قیمت 500 تومان می فروختیم، در نهایت 400 میلیون تومان سود می کردیم.
در معامله دوم اگر 100 میلیون تومان از سهم شبندر را در قیمت 700 تومان می خریدیم و پس از 400 تومان افزایش قیمت در سهم، آن را در قیمت 1100 تومان می فروختیم، در نهایت 57 میلیون تومان سود می کردیم.
در معامله اول به ازای 400 تومان افزایش قیمت سهم 400 درصد سود و در معامله دوم نیز به ازای 400 تومان افزایش قیمت در سهم فقط 57 درصد سود کسب کردیم!
به وضوح مشخص می شود در چارت حسابی میزان واقعی سود توجه کردن به شمع های بزرگ نمودارها آوری و میزان حرکت واقعی امواج مشخص نیست و ارتفاع کادر سبز اول ( تفاوت قیمت خرید و فروش) با سود 400 درصدی با ارتفاع کادر سبز دوم ( تفاوت قیمت خرید و فروش) با سود 57 درصدی یکسان است!
اگر بخواهیم این نمودار را با واقعیت بازار و میزان واقعی سود آوری تطابق دهیم ارتفاع کادر سبز در معامله ی اول باید خیلی بزرگتر از ارتفاع توجه کردن به شمع های بزرگ نمودارها کادر سبز در معامله ی دوم باشد چرا که میزان سود آوری در معامله ی اول چندین برابر میزان سود در معامله دوم است.
برای اعمال موارد فوق و مشاهده ی چارت صحیح ، باید تغییرات قیمت به صورت درصدی محاسبه و روی چارت نمایش داده شود. برای این منظور کافی است چارت را از حالت حسابی به حالت لگاریتمی تغییر دهیم. در چارت توجه کردن به شمع های بزرگ نمودارها زیر به چارت لگاریتمی شبندر و همچنین تغییرات در ارتفاع دو کادر سبز رنگ در دو معامله ی مذکور دقت فرمایید :
همان طور که ملاحضه می کنید این چارت لگاریتمی با واقعیت رخ داده در بازار و میزان سود آوری تطابق خوبی دارد و ارتفاع کادر سبز اول با کادر سبز دوم هر دو 400 تومان است ولی چون به لحاظ درصدی تفاوت های فاحشی دارند، این تفاوت ها در چارت اِعمال شده است.
در مورد مبنای لگاریتم و تغییرات قیمت و نسبت تغییرات می توان بحث بیشتری کرد اما بحث ریاضی بیشتر ما رو از هدف این متن دور می کند.
بنابراین همیشه توصیه می کنم برای انواع تحلیل ها از چارت لگاریتمی استفاده کنید. در تحلیل تکنیکال کمتر به این موضوع پرداخته می شود و در دروسی مثل تحلیل تکنیکال کلاسیک یا هارمونیک یا الیوت معمولی هیچ صحبتی از نوع نمودار مورد استفاده ، نمی شود و بین تحلیل گران مختلف در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد اما آنچه حتمی به نظر می رسد استفاده از یک نوع چارت برای همه ی نمودار ها می باشد، گاها دیده ام افرادی هم روی چارت حسابی تحلیل می کنند و هم روی چارت لگاریتمی! و دنبال واکنش ها برای انتخاب نوع چارت هستند ، این کار قطعا کار اشتباهی است. در برخی از انواع دروس تخصصی مثل نئوویو (فراچارت: الیوت به سبک نیلی) تاکید به استفاده از چارت لگاریتمی شده است و اختلاف نظری برایتحلیل گران باقی نگذاشته است.
حال به نکته ای بسیار مهم در چارت های حسابی و لگاریتمی باید توجه کرد :
ابزار فیبوناچی یکی از ابزار های پر کاربرد در تمامی انواع تحلیل تکنیکال می باشد. معمولا ابزارهای فیبو ناچی در نرم افزار ها بر پایه چارت حسابی برنامه نویسی شده اند و وقتی چارت را لگاریتمی می کنیم نمی توانند به درستی بازگشت ها را محاسبه کنند.
به چارت حسابی زیر دقت کنید :
قیمت از نقطه ی (A) در قیمت 63 تومان تا نقطه ی (B) در 1104 تومان افزایش پیدا کرده است و سپس قیمت تا نقطه ی (C) در قیمت 261 تومان کاهش پیدا کرده است. اگر برای حرکت AB فیبوناچی ریتریسمنت رسم کنیم می بینیم نقطه ی (C) کمی پایین تر از تراز 78.6 درصد قرار گرفته است یعنی تقریبا بازگشتی 80 درصدی را نشان می دهد.
حال این چارت را لگاریتمی می کنیم و مجددا روی موج AB فیبوناچی را رسم می کنیم :
در کمال تعجب باز می بینیم در چارت لگاریتمی نیز همان محاسبه را انجام داده و نقطه ی (C) همان 78.6 درصد (حدودا 80 درصد) باز گشت شده است.
آیا این درصد بازگشت درست محاسبه شده است؟
بدون هیچ محاسبه و به صورت چشمی هم به چارت نگاه کنیم کاملا واضح است که موج BC حدودا 50 درصد از موج AB را بازگشت کرده است نه 80 درصد! و این محاسبه قطعا اشتباه است. این اشتباه از آنجا ناشی شده که محاسبات همچنان در حالت معمولی انجام شده است.
بنابراین وقتی چارت را لگاریتمی می کنیم باید همه ی محاسبات ریاضی ما از جمله بحث فیبوناچی به صورت درصدی انجام شود. یکی از معضلات بازار سرمایه ما عدم درک درست این مطلب حتی توسط اساتید به نام است، در بسیاری از چارت ها می بینیم که چارت لگاریتمی می شود و روی آن از محاسبات معمولی (مربوط به چارت حسابی) استفاده شده است!
بنابراین به یاد داشته باشید در چارت حسابی باید از محاسبات معمولی و در چارت لگاریتمی باید از محاسبات درصدی استفاده شود.
متاسفانه در اکثر نرم افزارها با لگاریتمی کردن چارت در فیبوناچی هیچ تغییری اعمال توجه کردن به شمع های بزرگ نمودارها نمی شود یا در برخی نرم افزارها مثل داینامیک تریدر که در قسمت فیبوناچی گزینه ای به صورت CH% قرار دارد، که محاسبات فیبوناچی را به صورت درصدی انجام می دهد، این گزینه عملکرد صحیحی ندارد، در فیبوناچی ریتریسمنت و اکستنشن، اشتباهات فاحش و برای همگان قابل دیدن است اما در فیبوناچی پروجکشن و اکسپنشن، محاسبات اشتباهات کمتری دارد.
هر چه طول موج هایی که اندازه گیری می کنید بیشتر باشد، اشتباهات فاحش تر می شود و حتی به صورت چشمی قابل تشخیص می باشد.
برای این که بتوانیم در چارت لگاریتمی محاسبات فیبوناچی را به درستی انجام دهیم، 3 راه مختلف وجود دارد که ساده ترین راه استفاده از نرم افزارهای مثل متاتریدر 5 (یا نرم افزارهای دیگری که این محاسبات را به درستی انجام می دهند) می باشد که این محاسبات را به درستی انجام می دهد. در این نرم افزار با استفاده از اندیکاتور LogoScale چارت را لگاریتمی می کنیم و محاسبات فیبوناچی در این حالت به صورت درصدی در می آید.).
برای مثال همان نمودار شبندر را در مفید تریدر 5 لگاریتمی کردیم و فیبوناچی را رسم کردیم، به نمودار دقت فرمایید :
همان طور که ملاحظه می کنید نقطه ی (C) که در چارت لگاریتمی با محاسبات معمولی 80 درصد بازگشت را نشان می داد در چارت لگاریتمی با محاسبات صحیح درصدی حدودا 55 درصد بازگشت را نشان می دهد همان بازگشتی که با چشم نیز حدودا همین مقدار را تخمین زدیم. پس خطای این محاسبه حدود 25 درصد می باشد (25=55-80).
با توجه به تعاریف پایه ای و مثال هایی که آورده شد، تصور توجه کردن به شمع های بزرگ نمودارها می کنم با این مفهوم به خوبی آشنا شدید. در هر بازاری که تغییرات قیمت زیاد باشد، تفاوت های فاحشی بین چارت حسابی و لگاریتمی وجود دارد از این رو در بازار های نقدی مثل بورس، این تفاوت ها آن قدر زیاد است که با چشم نیز به راحتی قابل تشخیص است. در بازار فارکس برخی به اشتباه تصور می کنند چارت لگاریتمی معنی و مفهمومی ندارد اما باید بدانیم در قسمت های جاری بازار و جایی که قیمت های حداقل و حداکثر در یک موج تفاوت زیادی ندارند، چارت حسابی و لگاریتمی تفاوت چندانی با هم ندارد اما در موج های بزرگ این تفاوت کاملا ملموس است و باید از چارت لگاریتمی به همراه محاسبات درصدی استفاده شود.
برای مثال چارت حسابی با محاسبات معمولی ماهانه طلا را در مفید تریدر 5 مورد بررسی قرار می دهیم: همانطور که ملاحظه می کنید نقطه ی C کمی بیش از 50 درصد بازگشت دارد، حدودا 53 درصد.
حال به چارت لگاریتمی با محاسبات صحیح درصدی دقت فرمایید :
نقطه ی C بین تراز 23.6 درصد و تراز 38.2 درصد قرار دارد و حدودا نزدیک به 30 درصد از موج قبلی را بازگشت کرده است.
همانطور که ملاحظه کردید حدودا یک تفاوت فاحش 23 درصدی بین این دو نوع محاسبه وجود دارد که هر چه طول امواجی که اندازه گیری می کنیم کمتر باشد، این تفاوت ها کمتر به چشم می آید ولی همواره وجود دارد.
منبع:
لینک های مفید
در نمودارهای لگاریتمی تغییرات قیمت به صورت درصدی اندازه گیری می شود. به بیان دیگر، حرکت قیمت از 10 تا توجه کردن به شمع های بزرگ نمودارها 20 بسیار بزرگتر از حرکت قیمت از 50 تا 60 نشان داده می شود. دلیلش این است که از لحاظ درصدی، صعود از 50 تا 60 معادل 20 درصد رشد است اما صعود از 10 تا 20 معادل 100 درصد صعود است. نمودارهای لگاریتمی بر اساس صعود درصدی ایجاد شده اند و صعود از 10 تا 20 را معادل صعود از 50 تا 100 نمایش می دهد.
به صورت عمومی، تفاوت مابین دو مقیاس برای دوره های زمانی کوتاه مدت خیلی اهمیتی ندارد. بیشتر تحلیلگران همچنان از مقیاس حسابی برای تحلیل هایشان استفاده می کنند. اما تفاوت در نمودارهای بلند مدت تر اهمیت بیشتری دارد. در یک نمودار لگاریتمی، صعود متوالی قیمت در مقایسه با حرکتهای ابتدایی قیمت کوچکتر نمایان می شود. در نتیجه، خطوط روند در نمودارهای لگاریتمی بسیار سریعتر شکسته می شوند. هیچ جواب قطعی وجود ندارد که نشان دهد کدام تکنیک برتر است. برای بیشتر نمودارهایی که من استفاده می کنم نمودارها حسابی هستند. با این حال ، نگاه کردن به هر دوی این نمودارها برای انجام تحلیل های بلند مدت تر ایده ی بسیار خوبی است. نرم افزارها تغییر مقیاس نمودار را به سادگی انجام می دهند.
دوره یک نمودار: در هر نمودار محور افقی نشان دهنده زمان می باشد. اما اجزای داخلی یک نمودار می تواند نشان
دهنده یک یا چند دقیقه ، ساعت ، روز ، هفته ، ماه ، فصل ، سال باشد.
معمولاً نرم افزارهای مورد استفاده در تکنیکال این تغییرات دوره را به درخواست شما به صورت خودکار انجام میدهد. در شکل های زیر نمودار هایی با دوره های مختلف نمایش داده شده است.
بدیهی است هر چه دوره نمودار بالاتر باشد، نمودار از اهمیت بالاتری برخوردار است.
(Bar chart) 1. نمودار میله ای
(Line chart) 2. نمودار خطی
(point&figure chart) 3. نمودار نقطه ورقم
(candlestick) 4. نمودارشمعی
این نمودار، رایج ترین نمودار در تحلیل تکنیکی می باشد. در این نمودار تغییرات قیمت در یک میله نشان داده می شود.
بوسیله میله سمت چپ متصل توجه کردن به شمع های بزرگ نمودارها به میله بزرگ (opening price اولین قیمت در کل دوره (قیمت باز شدن یا
به وسیله میله سمت راست متصل به میله بزرگ (closing price) قیمت بسته شدن
به وسیله انتهایی ترین قسمت بالایی میله بزرگ (high price) بیشترین قیمت در طول دوره
به وسیله پایین ترین قسمت انتهایی میله بزرگ نشان داده می (low price) کمترین قیمت در طول دوره
شود.
در مواقعی که بی نظمی بازار کم باشد، بهترین نمودار برای تشخیص روند ها در نمودار ها، نمودار میله ای است.
نمودار خطی
یک نمودار در دوره های متوالی به وجود می (closing price) نمودار خطی از به هم پیوستن قیمت های بسته شدن آید. این نمودار قدیمی ترین نمودار موجود در تحلیل تکنیکی بوده و در مواقعی که بی نظمی بازار زیاد باشد، برای حذف نوسانات اضافه بازار از این نمودار استفاده می شود. این موضوع در قسمت روند ها بیشتر مورد بررسی قرار می گیرد.
نمودار شمعی:
که بیانگر محدوده (shadow) به این نمودار، شمعی ژاپنی نیز می گویند. این نمودار دارای دوقسمت است. قسمت سایه نوسان قیمت در طول دوره بین پایین ترین و بالاترین قیمت است.
که فاصله بین قیمت باز شدن و بسته شدن است. اگر قیمت بسته شدن از قیمت باز شدن (Body) قسمت بدنه بالاتر باشد، بدنه توخالی و اگر قیمت بسته شدن از قیمت باز شدن پایین تر باشد بدنه سیاه و توپر است. این نمودار جنبه دیداری خوبی دارد و به صورت ذاتی تحلیل های ضعیفی نیز به همراه دارد. به مانند نمودار های میله ای هر شمع بیانگر یک دوره خاص (دقیقه، ساعت، روز) می باشد.
نمودار نقطه و رقم:
این نمودار در اوایل قرن بیستم به وجود آمد و بلافاصله محبوبیت و کارآرایی بالایی پیدا کرد، همچنین از قواعد معمول سایر نمودارها کمتر تبعیت می کند. این نمودار امروزه بیشتر برای تشخیص نقاط متراکم و هدف یابی بعدی قیمت در صورت خروج از منطقه تراکم مورد استفاده قرار می گیرد. در این نمودار برای حذف نوسانات زائد یک درصد نوسان مجاز تعیین می شود و فقط نوسان های بزرگتر و مساوی درصد یا اندازه ذکر شده در دوره مورد نظر در نمودار (Box size) و نوسان های منفی به X دخالت داده می شوند. همچنین نوسان های مثبت به وسیله ستون هایی متشکل از عناصر وسیله ستون هایی متشکل از علامت 0 به نمایش در می اید. چنانچه نوسانات انجام شده در طول دوره بزرگ تر از نوسان انجام شده در خلاف جهت روند بازار بوده و از حاصل ضرب "نوسان مجاز در میزان بازگشتی " بزرکتر باشد یک ستون جدید در خلاف جهت به وجود می آید. در غیر این صورت تغییری در نمودار حاصل نخواهد شد. آشنایی با ظرائف این نمودار مستلزم مطالعات بسیار بر روی این نمودار می باشد.
نمودار ها را می توان در دو مقیاس حسابی و لگاریتمی رسم کرد. برخی از تحلیل گران، مخصوصا تحلیل گران بلند مدت از نمودار های لگاریتمی استفاده می کنند که مزایای بیشتری دارد. قابل ذکر است که در بازار ارز نمی توان از مقیاس لگاریتمی استفاده کرد به دلیل اینکه مقیاس ها بین یک و دو است.
چرا شمع ها را با واترجت باید تخریب کرد؟
برای تخریب بتن شمع و ترمیم بتن میتوان از واترجت صنعتی یا کارواش صنعتی استفاده کرد. کندن بتن با واتر جت صنعتی مزایای متعددی دارد.
شمع ها در سازه ها به منظور تحمل بارهای عمودی در اعماق بیشتر به کار برده می شوند. عموما در مکان هایی که سطحی سست دارند مانند اسکله ها مورد استفاده قرار می گیرد. شمع ها از قبل ساخته و در نقاط مورد نظر نصب و یا به اصطلاح کوبیده می شوند. شمع ها شامل سه نوع عمده فلزی، بتنی و چوبی می باشند. در شمع های بتنی، پس از قرار گیری در موضع مشخص شده، جهت اتصال به سازه اصلی لازم است سر آن برای اتصال به سازه بتنی آماده سازی شود. جهت آماده سازی شمع های بتنی از تخریب بتن با واترجت استفاده می شود. واترجت بتن را تخریب کرده و میلگردها را سالم باقی میگذارد. بدین ترتیب امکان اتصال به بتن جدید امکان پذیر می باشد.
انواع شمع بتنی
شمع بتنی به دو صورت مسلح پیش ساخته یا مسلح رخته شده در محل می باشد. شمع های پیش ساخته نباید دارای عیبی بوده و یا ترکی در آن باشد. حداقل مقاومت فشاری که شمع ها باید تحمل کنند 250 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع است. همچنین از لحاظ هندسی، اگر یک خط بین مرکز سطح مقطع و یک خط از لبه دو سطح مقطه ترسیم شود، اختلاف فاصله بین این دو خط نباید بیشتر از 2.5 سانتیمتر باشد .
تخریب بتن شمع ها
در شمع های بتنی ریخته شده در محل، انتهای شمع که بالاتر از سطح فونداسیون قرار می گیرد، پس از مرحله 7 روزه، لازم است بتون اضافه تخریب شود. همچنین سر شمع های پیش ساخته نیز به طور کامل تخریب شده و میلگردهای آنها باقی می ماند. تخریب بتن شمع های مسلح با استفاده از واترجت صنعتی یا چکش برقی انجام می شود.
تخریب بتن شمع ها با استفاده از چکش برقی یا هیدرولیکی موجب ایجاد ترک در شمع می شود. ترک های مویی در شمع ها با توجه به بار فشاری که روی آن وجود دارد موجب خسارت به سازه در زمان تکمیل ساخت و ساز می شود. ایراداتی که در اثر ایجاد ترک مویی در شمع به وجود می آید شامل موارد زیر می شود:
- - رشد ترک مویی براثر بارهای داینامیک
- - نفوذ یون های نیترات و کلرات
- - نفوذ رطوبت و زنگ زدگی میلگردها
بر اثر نفوذ رطوبت و زنگ زدگی میلگردها، ذرات اکسید آهن موجب افزایش فشار و ترکیدگی شمع ها می شود. در اثر خوردگی میلگرد و همچنین تخریب شمع، مقاومت فشاری آن به شدت کاهش پیدا کرده و موجب شکست سازه می شود. در بسیاری از پروژه ها اگر در اثر تخریب بتن با پیکور، آسیب به قسمت های دیگر شمع وارد شود، پیمانکار موظف به ترمیم قسمت های آسیب دیده می شود. این در حالی است که ترک های مویی بسیاری در اثر ضربات موضعی چکش برقی ایجاد می شود که بسیاری از آنها قابل رویت نیستند.
روش دیگر تخریب بتن شمع های بتنی، استفاده از واترجت صنعت فوق فشار قوی است. واتر جت ها با فشار بالای آب به بتن نفوذ کرده و ملات سیمان را از سنگدانه ها جدا کرده و به تدریج به داخل بتون نفوذ می کند.
تخریب بتن شمع با واترجت صنعتی
واترجت صنعتی از فشار 50 بار تا 3000 بار در صنعت مورد استفاده قرار می گیرد. واترجت های با فشار پایین به نام کارواش نیز شهرت دارند. لیکن فشار 1000 تا 3000 بار برای تخریب بتن مورد استفاده قرار می گیرد. در مواردی که بتون دچار عیوبی نظیر خوردگی و کرمو شدگی باشد، فشار 1000 تا 2000 قابل استفاده است ولی برای سازه های سخت تر مثل شمع و ستون سازه ها از فشار متوسط 2500 بار استفاده می شود.
تخریب بتن مسلح با واترجت صنعت فوق فشار قوی دارای مزایای زیر می باشد:
- - عدم ایجاد ترک مویی در شمع ها
- - عدم ایجاد ضربه و خرابی در شمع ها
- - قابل کنترل بودن تخریب بتن
- - عدم آسیب به میلگردها
- - ایجاد سطح مضرس جهت پیوند با بتون جدید
- - عدم ایجاد آلودگی در محیط کارگاه
با توجه به مطالب فوق، مناسب ترین پیشنهاد برای تخریب بتن شمع ها واترجت صنعتی فوق فشار قوی است. شرکت های متعددی در ایران به ارائه خدمات واترجت می پردازند. در این میان شرکت های محدودی هستند که از واترجت فوق فشار قوی استفاده می کنند که هریک دارای مزایا و معایبی هستند:
واترجت صنعتی فالش
دستگاه های واترجت فالش آلمان (Flach)، تا فشار 3000 بار و دارای تنوع بالای اکسسوری برای کاربردهای مختلف می باشد، به طوری که با یک بار خرید دستگاه می توان با اضافه کردن قطعات ارزان قیمت جانبی، کاربردهای مختلفی را با بالاترین راندمان به انجام رساند. در کنار بهره مندی از استانداردهای آلمان، تنوع بالای محصولات فالش از مزیت های بزرگ این برند می باشد. همچنین توجه به کاربر از دیگر مزیت های بزرگ فالش است. محصولات فالش کاملا مطابق با نحوه استفاده در کاربردهای مختلف طراحی شده که موجب افزایش راندمان نهایی عملیات می شود. به عنوان نمونه، در مقایسه با سایر برندهای فعال در ایران، می توان به موارد زیر اشاره نمود:
- - وزن سبک گان حتی در فشار 3000 بار، به دلیل استفاده از آلیاژهای سبک و مقاوم
- - تنوع اکسسوری برای تخریب بتن شامل گان دستی، ابزارهای دستی تخریب بتن سقف و دیوار، ربات نیمه خودکار و ربات تخریب بتن
- - تنوع نازل برای تخریب بتن سطوح مختلف
همچنین بزرگترین مزیت دستگاه های واترجت فالش خدمات پس از فروش آن در ایران می باشد، چرا که این شرکت تنها شرکتی است که دستگاه و تمام قطعات یدکی و مصرفی آن را در انبار خود همیشه موجود دارد و خدمات پس از فروش واقعی ارائه می دهد.
از مهمترین مزیت دیگر استفاده از دستگاه های فالش در ایران، این است که نمایندگان فنی این شرکت در آلمان دوره دیده و در تیم اجرایی خود، برخوردار از اساتید دانشگاهی در رشته های مهندسی مکانیک بوده و علاوه بر برگزاری دوره های آموزشی فنی واترجت و ایمنی، به ساخت مکانیزم جهت تسهیل عملیات در سایت های عملیاتی نیز می پردازند. چنین تیمی بهترین پیشنهادات فنی و اجرایی را ارائه می دهد.
سایر دستگاه های واترجت
دستگاه های واترجت برندهای مطرح در ایران دارای مشخصه های فنی نزدیک به هم می باشند لیکن اختلافات آنها را می توان در عموامل زیر جستتجو نمود:
دبی آب
تحقیقات شرکت Falch آلمان نشان میدهد که دو دستگاه که توان یکسان 250 کیلووات دارند لزوماً راندمان یکسانی در تخریب بتن ندارند. این تست با دو دستگاه، یکی 1000 بار با دبی 130 لیتر بر دقیقه و دیگری با 2500 بار و دبی 52 لیتر بر دقیقه صورت گرفته است و هر دو دستگاه به یک ربات مشابه Aqua cutter متصل شده بودند و در نهایت نتایج تست نشان میدهد که دستگاهی که فشار 2500 بار دارد در حدود 17 درصد راندمان تخریب بالاتری نسبت به دستگاه مشابه خود با فشار 1000 داشته است هرچند که دبی دستگاه 2500 بار 52 لیتر بر دقیقه و دبی دستگاه 1000 بار 130 لیتر بر دقیقه میباشد. شایان ذکر است که توان هر دو دستگاه از نظر کیلوواتی و موتور دیزل به کار رفته در آنها کاملا یکسان بوده و در نتیجه مصرف سوخت یکسانی هم داشتهاند.
مقایسه فشار و دبی در دستگاه های واترجت صنعتی همانطور که در نمودار قابل مشاهد است، در توان یکسان دستگاه، تاثیر افزایش فشار در افزایش سرعت تخریب بتن بیشتر از تاثیر افزایش دبی می باشد. در مقاله ای که در آینده منتشر می شود، سایر اثرات دبی بر سرعت تخریب بتن مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت.
معرفی پرایس اکشن به زبان ساده و گام به گام
پرایس اکشن را نوعی از تحلیل تکنیکال در نظر می گیرند چرا که براساس تاریخچه قیمت به تحلیل نمودارها می پردازد. تاریخچه قیمت شامل نوسانات قیمت در راستای کاهش یا افزایش، سطوح حمایتی و مقاومتی قیمتی است. در واقع با پرایس اکشن می توان به راحتی تغییر قیمت ها را تفسیر کرد. معامله توجه کردن به شمع های بزرگ نمودارها گری که برای تحلیل های خود پرایس اکشن را انتخاب می کند، اندازه نسبی، موقعیت و حجم نمودارهای میله ای را مورد تفسیر قرار می دهد، البته در برخی از موارد برای تحلیل دقیق تر خود، از میانگین متحرک یا همان Moving Average استفاده می کند.
در پرایس اکشن از نمودارهایی استفاده می شود که قیمت را در طی زمان مورد بررسی قرار می دهند. از جمله این نمودارها می توان به نمودارهای شمعی اشاره کرد که تغییرات قیمت ها را می توان راحت تر مشاهده کرد. الگوهای شمعی مختلفی همچون هارامی کراس، صلیب هارامی، اینگالف همه نمونه هایی از تفسیرهای تصویری از پرایس اکشن هستند. البته به این نکته توجه داشته باشید ساختارهای شمعی دیگری نیز وجود دارند که از تحلیل های پرایس اکشن ایجاد شده اند و می توان براساس آن تغییرات قیمت را مورد بررسی قرار داد. از این الگوها می توان در نمودارهای دیگری همچون نمودارهای نقطه ای و نمودار جعبه ای استفاده کرد.
البته این نکته را در نظر داشته باشید که معامله گران از ساختارهای تشکیل شده از داده های پرایس اکشن برای بدست آوردن اندیکاتورهای تکنیکال استفاده می کنند.
از جمله این ساختارهای تشکیل شده می توان به الگوی مثلث افزایشی اشاره کرد که از آن برای پیش بینی یک شکست احتمالی در روند معاملاتی اشاره کرد. چرا که این نمودار نشان می دهد که معامله گران به صورت مکرر قصد شکستن خط مقاومتی را داشته اند و هر بار با قدرت بیشتری این کار را انجام می دهند.
مراحل معامله با استفاده از پرایس اکشن
معامله گر یا تریدر با استفاده از روش های مختلفی اقدام به تشخیص الگوهای معاملاتی و تعیین سطوح حد ضرر خود استفاده می کند. البته این نکته را در نظر داشته باشید که استفاده از یک استراتژی برای چندین سهم، می تواند باعث از دست دادن تعدادی از فرصت های معاملاتی شود. به همین خاطر معامله گر از دو مرحله زیر برای تحلیل تکنیکال معامله خود استفاده می کند.
1.بررسی وضعیت: در این مرحله معامله گر به بررسی و تعیین وضعیت خود می پردازد. به عنوان مثال ممکن است که قیمت یک سهم در حال کاهش یا افزایش باشد.
2.تعیین فرصت های معاملاتی: تحلیل گر با بررسی روند قیمت یک سهم، پیش بینی می کند که روند معاملاتی یک سهم چگونه پیش می رود. البته این نکته را در نظر داشته باشید که تحلیل گران ممکن است از یک وضعیت تحلیل های مختلفی داشته باشند.
دلیل محبوبیت پرایس اکشن چیست؟
پرایس اکشن بیشتر در معاملات کوتاه مدت با هدف کسب سود مورد استفاده قرار می گیرد. تحلیلگران بر این باور هستند که بازار یک روند تصادفی را طی می کند، بنابراین نمی توان استراتژی خاصی برای روند بازار در نظر گرفت. در واقع با استفاده از ابزارهای مختلف از جمله تحلیل تکنیکال می توان روند قیمتی را تشخیص داد.
از جمله مزیت های پرایس اکشن می توان به این مورد اشاره کرد که تحلیل گران می توانند با استفاده از استراتژی های تعریف شده توسط خودشان استفاده کرده و این موجب انعطاف پذیری در معامله می شود.
پرایس اکشن را می توان در نرم افزارهای مختلف و سامانه های معاملاتی متفاوتی استفاده کرد.
از دیگر مزیت های پرایس اکشن این است که می توان با استفاده از آن هر استراتژی تعریف شده در داده های قدیمی را مجددا بازیابی کرد. این بدان معناست که شما می توانید داده های قدیمی را در استراتژی پرایس اکشن وارد کرده و در صورت کارآمدی استراتژی های بدست آمده، از آن استراتژی کمک بگیرید.
البته در این میان معامله گرانی هستند که از چندین اندیکاتور از جمله اندیکاتور Rsi برای تحلیل استفاده می کنند تا شرایط قانع کننده ای برای معاملات خود داشته باشند. اما مهم ترین نکته در پرایس اکشن این است که در معامله پرایس اکشن، معامله گران احساس مسئولیت دارند، چرا که پرایس اکشن این قابلیت را برای معامله گران فراهم می کند تا به راحتی تصمیم بگیرند.
نظریه ها و استراتژی های مختلفی وجود دارد که توسط پرایس اکشن امکان پذیر است و ادعای کسب سود بالا را دارند اما معامله گران باید به این نکته توجه داشته باشند اغلب اخبار در این زمینه مثبت بوده و کسب سود را نشان می دهد. البته این نکته را در نظر بگیرید که فرد تحلیل گر باید درک خوبی از شرایط بازار داشته باشد و سپس اقدام به معامله کند.
معرفی مهم ترین محورهای اصلی پرایس اکشن
نمودار شمعی:
با استفاده از نمودار شمعی می توان چهار پارامتر همچون قیمت بالا، قیمت باز شدن، قیمت بسته شدن و قیمت پایین را مشاهده کرد. منظور از قیمت بالا، بیشترین قیمتی است که سهام مورد نظر در دوره معین تحلیل داشته است. قیمت پایین مخالف قیمت بالا است. قیمت بسته شدن همان آخرین قیمت معامله سهام است. قیمت باز شدن همان قیمت اولین معامله در دوره معین است.
همان طور که در تصویر بالا مشاهده می کنید، بدنه نمودار نشان دهنده بازه قیمت در یک دوره معین تحلیل است. به عنوان مثال اگر معامله گر به صورت هفتگی تحلیل کند، هر شمع نشان دهنده پرایس اکشن در طول یک هفته است. در واقع بدنه هر شمع نشان دهنده تفاوت بین قیمت معادله سهم در ابتدا و انتهای هر هفته است.
روند گاوی:
زمانی روند گاوی ایجاد می شود که قیمت ها در حال افزایش بوده و نمودار نیز صعودی باشد. زمانی که تحلیل گر روند گاوی را مشاهده می کند بدان معناست که روند صعودی ادامه خواهد داشت. در اصل زمانی روند گاوی در تحلیل های خود مشاهده می کنیم که مجموعه شمع ها در حال افزایش باشد.
روند خرسی:
روند خرسی کاملا برعکس روند گاوی بوده و زمانی مشاهده می شود که قیمت ها در حال کاهش بوده و نمودار نزولی است. معمولا شرایط قیمت در بازار حرسی در ارز دیجیتال به صورت مداوم در حال کم شدن است.
بازار خنثی:
بازار خنثی به بازارهایی گفته می شود که نه روند صعودی و نه روند نزولی دارد. در اصل سهامی که در بازار خنثی معامله می شود قیمت ثابتی داشته و تغییرات اندکی را تجربه می کند. بازار خنثی در برخی از موقعیت های شغلی ممکن است روی دهد که سرمایه گذاران منتظر دریافت خبری از شرکت عرضه کننده سهام هستند. براساس نظریه نویسنده با سابقه در بازارهای ارز دیجیتال، Heikin Ashi Trader احتمال از دست دادن سرمایه در بازارهای خنثی بیشتر است، دلیل توجه کردن به شمع های بزرگ نمودارها توجه کردن به شمع های بزرگ نمودارها آن هم به خاطر عدم هماهنگی معامله گر و رفتارهای بازار است که برخلاف یکدیگر حرکت می کنند.
خط حمایت:
خط حمایت یا همان سطح حمایتی به قسمتی از نمودار گفته می شود که روند نزولی با مواجه به این خط، متوقف شود. در واقع خط حمایت با افزایش تقاضا خریداران اتفاق می افتد. زمانی که قیمت یک سهم کم می شود، تقاضا برای آن نیز کاهش می یابد، در این حالت است که خط حمایت تشکیل می شود.
خط مقاومت:
منظور از خط یا سطح مقاومت، همان بخشی از نمودار است که قیمت های در حال افزایش به صورت ناگهانی متوقف شده و در یک مسیر دیگری حرکت کند. در واقع خط مقاومت همانند مانعی عمل می کند که از بیشتر شدن قیمت جلوگیری می کند. البته ممکن است قیمت ها سطح مقاومتی را شکسته و در ادامه به خط مقاومتی دیگری دست پیدا کند.
انواع استراتژی های معامله با پرایس اکشن
در این قسمت به معرفی مهم ترین استراتژی هایی که می تواند در پرایس اکشن استفاده شود را مورد بررسی قرار می دهیم.
- اندازه گیری طول سوئینگ های قبلی
- شمع های سایه بلند
- اینساید بار پس از شکست سطوح
- اسپرینگ در خط حمایتی
- اوتساید بار خارج از خط حمایتی یا مقاومتی
اندازه گیری طول سوئینگ های قبلی
برخی از تحلیل گران برای تحلیل و بررسی روند بازار و خرید و فروش سهام در بازار، تصمیم می گیرند که سوئینگ های قبلی را مورد بررسی قرار دهند. معامله گرانی در بازار وجود دارند که به تحلیل و خرید و فروش سهام های معینی در بازار می پردازند. اما اگر بخواهید درک بهتری از روند پرایس اکشن ها در بازار داشته باشید، می توانید سوئینگ های قبلی را پردازش کنید. در صورتی که بر اساس سوئینگ ها به معامله بپردازید، درصدهایی را در بازه 18 تا 20 مشاهده می کنید. البته این نکته را در نظر داشته باشید که نباید انتظار دو سه برابر شدن سوئینگ را در مقابله با سوئینگ های قبلی داشته باشید. همچنین قبل از معامله، حتما استراتژی خود را داشته باشید.
شمع های سایه بلند
یکی از استراتژی های کاربردی در معامله، شمع های بلند است که برای نقطه ورود معامله گران مورد استفاده قرار می گیرد. در واقع ساختار شمع های بلند به یک وقفه بزرگ صعودی و یا نزولی گفته می شود که در ادامه آن پیشروی های قابل توجهی وجود دارد اما بعد از آن قیمت برگشت می خورد. علت شکل گیری شمع های سایه بلند، معامله تعداد زیادی از کاربران در زمان نامناسبی است که باعث شده خرید و فروشی نداشته باشند و تنها سهام های خود را نگه دارند، بنابراین قیمت سهام تا حد زیادی کاهش می یابد.
اینساید بار پس از شکست سطوح
اینساید بار زمانی در نمودارها شکل می گیرد که تعداد زیادی کندل استیک به صورت گروهی در کنار یکدیگر قرار می گیرند و در این حالت روند قیمت شروع به پیچیدن به دور خطوط حمایتی و یا مقاومتی می کند. در صورت بروز چنین شرایطی معامله گران غالب، سهام را سرکوب کرده تا توانایی بیشتری برای جمع آوری سهام داشته باشند. از طریق اینسایدبارها می توان حد ضررها را مشخص کرد، در واقع برای تعیین حد ضررها به جای استفاده از اندیکاتورها از یک کندل استیک، از اینسایدبارها استفاده می شود.
اسپرینگ در خط حمایتی
اسپرینگ یا جهش به زمانی گفته می شود که قیمت ها به صورت جهشی به روند قبلی خود برمی گردند. در واقع زمانی اسپرینگ مشاهده می شود که قیمت سهام با سمت کران پایین بازه حرکت می کند، اما به صورت ناگهانی به ناحیه معاملاتی باز می گردد و یک روند جدید را شروع می کند.
اغلب معامله گران برای تشخیص اسپرینگ در نمودار، از حجم استفاده می کنند اما به غیر از حجم می توان از نمودار شمعدانی و یا پرایس اکشن نیز استفاده کرد. البته این نکته را در نظر داشته باشید که ممکن است اسپرینگ را با نقطه پایینی سوئینگ اشتباه گرفته شود. این زمانی ایجاد می شود که معامله گران منتظر باشند که آخرین سوئینگ، پایین تر از خط حمایتی قرار بگیرد اما زمانی که قیمت یک سهام در مدت زمان مشخصی به حد پایین برسد، همان نقطه سوئینگ شکل می گیرد. اما اسپرینگ زمانی شکل می گیرد که قیمت سهم 1 الی 2 درصد نقطه پایینی سوئینگ قرار گیرد.
اوتساید بار خارج از خط حمایتی یا مقاومتی
اوتساید بار یا شمع بیرونی، به ناحیه ای گفته می شود که قیمت بالای آن بیشتر از قیمت بالای شمع قبلی بوده و قیمت پایین آن کمتر از قیمت پایین شمع قبلی باشد. اما در صورتی شمع بیرونی صعودی داریم که قیمت سهام افزایش یابد و قیمت بسته شدن شمع بیرونی بیشتر از قیمت بالای شمع قبلی خود باشد.
نتیجه گیری:
تمامی معامله گران می توانند از طریق پرایس اکشن به تفسیر حرکت های روند قیمتی بازار بپردازند. تحلیل کردن پرایس اکشن به شدت تحت تاثیر رفتارهای معامله گر و دیدگاه های وی قرار دارد. بنابراین کاملا طبیعی است که دو معامله گر با تحلیل پرایس اکشن، نتایج متفاوتی داشته باشند. البته این نکته را در نظر داشته باشید که طول دوره زمانی که معامله گران برای تحلیل استفاده می کنند تاثیر زیادی بر روی نتیجه تحلیل ها خواهد گذاشت، چرا که امکان دارد که یک سهم در طی یک روز، روند نزولی و در طی یک ماه روند صعودی داشته باشد. برای اینکه بتوانید به راحتی از پرایس اکشن برای تحلیل های نمودار سهام استفاده کنید، نیاز به تمرین و تکرار بر روی نمودارهای سهام دارد. امیدواریم مطالبی که در این مقاله مطالعه کردید، برای شما مفید بوده باشد.
دیدگاه شما