نقاط خروج از معامله
یکی از عوامل حیاتی بقای معاملهگران در بازار مالی، مدیریت سرمایه است. نواحی ورود و خروج از معامله، دو بخش اصلی یک استراتژی معاملاتی کامل میباشند. مدیریت ریسک معاملات در بازار سهام، در گرو تعیین نقاط خروج بهینه در شرایط سود و زیان است. به عبارت دیگر، در صورتی که حین ورود به موقعیت معاملاتی، برنامه خروج احتمالی ما مشخص نشده باشد؛ نمیتوان حجم معاملاتی منطقی تعیین نمود و در نتیجه عملاً قادر به مدیریت سرمایه خود نخواهیم بود. تعیین نقاط خروج از موقعیتهای معاملاتی، یکی از مهم ترین مهارتهای معاملهگری است که به باور برخی کارشناسان اهمیت این موضوع از نحوه ورود به معامله نیز بیشتر است زیرا، حتی اگر در بهترین زمان ممکن نیز وارد بازار شده باشیم؛ اما نتوانیم برای خروج از معامله تصمیم درستی اتخاذ کنیم، قطعاً معاملات پرسودی نخواهیم داشت!
به طور کلی حین خروج از معاملات، نتایجی جز سود، زیان و در مواقع نادری خنثی(نقطه سر به سر) در انتظار ما نیست. در واقع اگر پیش بینی ما صحیح بوده باشد؛ در نقطه احتمالی پایان روند بر اساس استراتژی معاملاتی، سهام را به فروش میرسانیم و در صورت اشتباه بودن دیدگاه ما نسبت به روند آتی سهم، در ناحیهای که دیگر امیدی برای بازگشت قیمتها وجود ندارد؛ با پذیرش زیان از معامله خود خارج میشویم. عموماً در بازار مالی، معاملهگران نقاط خروج خود را بر اساس روشهای نموداری یا سایر روشهای مبتنی بر تابلوی قیمت و متناسب با افق سرمایهگذاری خود تعیین میکنند که در مقالات بعدی بلاگ آسان بورس به شرح این اصول و ابزار تحلیلی میپردازیم. فلسفه اصلی تعیین نقاط خروج این است که در مواقع حرکات موافق بازار بتوانیم در ناحیه مناسبی از بازار خارج شده تا سود حاصل از معاملات از دست نرود و زمانی که بازار در جهت مخالف ما در حال پیشروی است؛ در بهترین نقاط ممکن دارایی خود را به فروش رسانده و از زیان بیشتر جلوگیری کنیم.
نقاط خروج از معامله در بازار مالی، به دو دسته کلی حد سود و حد زیان تقسیم میشوند؛ که در ادامه به توضیح آنها خواهیم پرداخت.
حد سود چیست؟
ناحیه بهینه خروج از بازار حین حرکت قیمت در جهت موافق موقعیت معاملاتی و صحت پیش بینی را، اصطلاحاً حد سود مینامند. در درجه اول هدف از تعیین حد سود این است که بتوانیم بازدهی مورد انتظار از معاملات خود را محاسبه کنیم و همچنین برنامه از پیش تعیین شدهای برای فروش دارایی خود داشته باشیم تا، هنگام تصمیم برای خروج از معامله دچار طمع یا استرس نشده و در مواقع رسیدن به سود مد نظر، بدون هیچگونه اتلاف وقتی از معامله خارج شویم. تعیین حد سود پیش از ورود به معامله الزامی است زیرا، همگان میدانند روندهای بازار مالی پایدار نیستند و باید رویکردهای تدافعی حفاظت از سود داشته باشیم تا بازدهی مناسبی کسب کنیم.
حد سود به ما توانایی قیاس بین موقعیتهای معاملاتی مختلف را میدهد؛ تا از ورود به معاملاتی که پتانسیل سوددهی مناسبی ندارند، اجتناب نموده و در صورت وجود چندین موقعیت مناسب همزمان، بتوانیم از لحاظ بازده مورد انتظار، بهترین آنها را برگزینیم. گاهاً مشاهده میشود؛ معاملهگران تمرکز اصلی خود را بر نقطه ورود و حد ضرر گذاشته و توجه خاصی به تعیین حد سود ندارند. این رویکرد کاملاً اشتباه است زیرا، در این صورت شما برنامه خاصی برای خروج نداشته و تابع شرایط جاری بازار هستید. در چنین وضعیتی، اگر معاملهگر از تجربه و مهارت بالایی برخوردار نباشد؛ امکان از دست رفتن سودها و تبدیل معاملات موفق به موقعیتهای بازنده بسیار محتمل است. .
حد ضرر چیست؟
حد زیان در نقطه مقابل حد سود قرار دارد. نقطه خروج از بازار به هنگام پیشروی قیمت بر خلاف موقعیت معاملاتی، سطح توقف زیان یا حد ضرر نام دارد. به محض رسیدن قیمت به این ناحیه، معاملهگران باید سهام خود را به فروش برسانند زیرا، حد زیان نیز همانند حد سود یک رویکرد تدافعی در مقابل نوسانات بازار محسوب شده و هدف آن پیشگیری از وقوع زیان بیشتر است. تعیین و پایبندی به حدود زیان، یکی از نکات کلیدی سرمایهگذاری موفق در بازار مالی است. فردی که هیچگونه محدودیتی برای زیان خود قائل نباشد، قطعاً نمیتواند معاملات موفقی را تجربه کند!
در واقع معاملهگری بدون حد ضرر را میتوان به رانندگی عمدی با خودروی بدون ترمز تشبیه نمود که به احتمال خیلی زیاد منجر به مرگ سرنشینان آن خواهد شد. فایده اصلی حد ضرر این است که پیش از وقوع زیانهای سنگین و شرایط بحرانی به معاملهگر یادآوری میشود؛ در صورت شکست این ناحیه ممکن است هیچ نقطه توقفی برای بازار وجود نداشته باشد!
در مبحث تعیین ریسک معاملات نیز، حد ضرر نقش اساسی ایفا میکند. در صورتی که ما پیش از ورود به معامله، سطح توقف زیانی مشخص نکنیم، قادر به تعیین حجم بر اساس حداکثر ریسک، نخواهیم بود. ذکر این نکته الزامی است که هنگام تعیین و اعمال نقاط خروج از معامله در بورس سهام تهران، شرایط خاص این بازار نظیر محدودیت درصد نوسان مجاز روزانه و صفوف خرید و فروش را نیز در نظر بگیرید تا، با موقعیتهای غیر منتظرهای مواجه نشده و در تمام مواقع امکان اعمال تصمیمات معاملاتی خود را داشته باشید.
نقاط خروج ثابت یا متحرک
یکی از پندهای سرمایهگذاری رایج در بازار مالی این است که؛ ” ضررهایتان را محدود کرده و به سودهایتان اجازه پیشروی دهید “.
تأکید این جمله بر داشتن حد ضرر معقول و حد سود حداکثری اما قابل دسترس میباشد؛ تا در مواقع درست بودن تحلیلها، به بهترین نحو ممکن از شرایط بازار بهرهمند شوید. برخی معاملهگران مجرب و حرفهای، در عوض مقادیر ثابت حد سود و زیان، از نقاط انتظار معاملاتی خود را محاسبه کنید خروج متحرک استفاده میکنند تا، بازدهی حداکثری و ریسک حداقلی داشته باشند. زمانی که بازار در مراحل ابتدایی طبق پیش بینی آنها عمل کند؛ با جابجایی حد ضرر خود در مسیر سوددهی، ریسک معاملات را تا نزدیکی صفر تقلیل داده و در ادامه بخشی از سود خود را نیز اصطلاحاً قفل می نمایند که در صورت حرکات بازگشتی احتمالی تمام سود آنها از بین نرفته باشد. همچنین زمانی که معاملاتشان در آستانه حد سود باشد؛ با تحلیل دقیق قدرت روند و شرایط حاکم بر بازار، اهداف سوددهی خود را در سطوح بالاتر قرار داده تا، از تمام پتانسیل موقعیت معاملاتی خود استفاده کرده باشند.
تعیین حد سود و زیان و اعمال آنها در جریان معاملهگری، روشهای مختلفی دارد که هر سرمایهگذار باید بر اساس مهارت کاری خود بهترین روش را برگزیند.
بازده سهام چیست؟ | بررسی فرمول محاسبه بازده سهام به زبان ساده
واضح است که هر سرمایهگذار به دنبال کسب درآمد بیشتر از سرمایهگذاری است. اما سرمایهگذاری راه و روش خاص خود را دارد و بهتر است به عنوان سرمایهگذار، حداقل ایده کلی در مورد میزان بازدهی قابل دریافت، قبل از شروع سرمایهگذاری خود را داشته باشید. اما این سوال مطرح میشود که چطور سود سرمایهگذاری در بازارهای مالی به خصوص بازار بورس را محاسبه کنیم؟
پاداشی که سرمایهگذار به دلیل سرمایهگذاری طی دورهای به دست میآورد، بازده سرمایهگذاری نام دارد. در محاسبه بازده سرمایهگذاری برای تمامی گزینههای سرمایهگذاری باید محاسبه کنیم که چه میزان سود در مقابل چه میزان هزینه پرداختی به دست میآوریم. به این ترتیب، میتوانیم میزان بازده سرمایهگذاری را تا حد درستی اندازهگیری کنیم.
با وجود اینکه محاسبه نرخ بازده سرمایهگذاری، قبل از ورود به بازار ضروری است، اما این محاسبه نمیتواند به تنهایی معیار خوبی برای تصمیمگیری باشد. زیرا، درصد بازده سرمایهگذاری فقط بر سود مالی تمرکز دارد و البته از این جهت نیز مشابه بسیاری از معیارهای انتظار معاملاتی خود را محاسبه کنید سودآوری عمل میکند. به این ترتیب، این معیار شرایط جانبی را در نتیجه نهایی در نظر نمیگیرد. تحلیلگران متخصص و سرمایهگذاران با تجربه، برای محاسبه نرخ بازده مورد انتظار از یک سرمایهگذاری مشخص، در کنار بازده سرمایهگذاری از اطلاعات و دادههای اقتصادی نیز استفاده میکنند. در این متن قصد داریم تا به طور اختصاصی به بررسی بازده سهام و کارایی محاسبه آن بپردازیم. با ما همراه باشید.
تعریف بازده سهام
بازده سهام (Stock returns) معيار با اهميتي در تصميمگيری مالی و به معنای میزان سود و تغییرات قیمتی یک سهام است. در محاسبه بازده سهام تغییرات قیمتی که از مرحله افزایش سرمایه و یا از سود سهمی به وجود میآیند، در فرمول وارد نمیشوند. بازده سهام به شکل درصد بیان میشود. با توجه به درصد بازده سهام میتوانید برای سهام مورد نظرتان تصمیمات درست، که به کسب سود مناسب یا جلوگیری از ضرر و زیان منجر شود، اتخاذ کنید. بنابراین، بازده سودی است که به صورت مستقیم از محل سرمایهگذاری به دست میآورید و یا سودی است که از تغییرات قیمت ناشی میشود.
سرمایهگذار موفق باید بداند که چقدر از سرمایه خود را درگیر سرمایهگذاری کرده و چقدر هزینه برای کسب سود از سرمایهگذاری پرداخت نموده است. این هزینهها باید با سود به دست آمده مقایسه شوند تا ارزشمندی سرمایهگذاری محاسبه شود. در این بین، بازه زمانی درگیری سرمایه نیز بسیار با اهمیت است. اطلاع از بازده انتظار معاملاتی خود را محاسبه کنید سهام یا هر سرمایهگذاری دیگر، نوعی ابزار انگیزشی محسوب میشود.
همانطور که اشاره کردیم، بازده سرمایهگذاری به صورت درصد بیان میشود. گاهی این مسئله ممکن است در محاسبات باعث سردرگمی شود.
به عنوان مثال؛ فرض کنید سرمایهگذار X مبلغی معادل با 100 تومان و سرمایهگذار Y مبلغ 25 هزار تومان سود از یک سرمایهگذاری کسب کرده باشند. در نگاه اول به این اطلاعات ممکن است سرمایهگذار Y را در سرمایهگذاری خود موفقتر بدانید. در صورتی که انتظار معاملاتی خود را محاسبه کنید ممکن است با در نظر گرفتن سرمایه اولیه و هزینههای مربوط، تصورات به کلی بهم بریزد. اگر هزینه سرمایهگذاری فرد X برابر با 500 تومان باشد، او 20 درصد در جریان این سرمایه گذاری بازده دارد. این در حالی است که، در فرد Y اگر هزینه سرمایهگذاری 250 هزار تومان بوده باشد، او 10 درصد بازده کسب کرده است.
همانطور که در مثال بالا مشاهده کردید، بررسی میزان موفقیت یک سرمایهگذار تنها به درصد سود او اتکا ندارد و درصد بازده اطلاعات کافی برای سرمایهگذاری در اختیار شما قرار نمیدهد.
فرمول محاسبه بازده در بورس
بازده سرمایهگذاری از دو بخش بازده قیمتی و بازده نقدی تشکیل میشود که در ادامه نحوه محاسبه آنها را بررسی میکنیم.
بازده سرمایه یا بازده قیمتی
بازده سرمایه به تفاوت بین قیمت خرید و فروش یک ورق بهادار یا دارایی خاص گفته میشود و از طریق فرمول زیر محاسبه میشود:
قیمت خرید / (قیمت خرید – قیمت فروش) = بازده قیمتی
بازده نقدی سرمایه گذاری
به سودی که به صورت جریانات نقد در دوره به دست سرمایهگذار میرسد، بازده نقدی میگوییم. به عنوان مثال؛ بازده نقدی سهام که به DPS معروف است و سالانه دریافت میشود، جریان نقد دورهای محسوب میشود. البته، گاهی ممکن است طی دوره سرمایهگذاری، جریان نقد دورهای وجود نداشته باشد. در چنین شرایطی بازدهی نقدی صفر در نظر گرفته میشود. بازده نقدی با فرمول زیر محاسبه میشود:
قیمت خرید / جریان نقد = بازده نقدی
محاسبه بازده کل سرمایه گذاری
برای محاسبه بازده کل کافیست تا بازده نقدی و بازده سرمایهای که از فرمولهای بالا به دست آورده شده است را با یکدیگر جمع کنید. پس، فرمول بازده کل نیز به صورت زیر خواهد بود:
بازده نقدی + بازده سرمایهای = بازده کل
همانطور که مشاهده کردید، محاسبه بازده سهام به راحتی انجام میشود. البته، این محاسبات مختص به دست آوردن درصد بازده سهام نیست. سرمایهگذاران دیگر بازارهای مالی نیز با توجه به نوع سرمایهگذاری و استراتژی معاملاتی خود میتوانند بازده سرمایهگذاریهای مختلف را محاسبه کنند.
محاسبه بازده سهام چه کارایی دارد؟
شاید بتوانیم مهمترین کارکرد درصد بازده سهام را این بدانیم که با این عدد معاملهگر میتواند از این که تا چه اندازه به هدف خود نزدیک شده و بازدهی قابل انتظار خود را کسب کرده است، آگاه شود. این مسئله از آن جهت اهمیت دارد که نتیجه آن میتواند نشان دهد که فرد در معاملات خود بر اساس استراتژی انتخابی تا چه میزان موفق بوده است. در صورت عدم موفقیت، مشخصاً مشکلی وجود دارد که سرمایهگذار باید در اولین زمان ممکن نسبت به حل آن اقدام کند و یا حتی در مواردی استراتژی خود را تغییر دهد.
به همین دلیل، نیاز است تا محاسبه بازده سهام را دورهای و منظم انجام دهید و نتایج را ذخیره کنید. در طول زمان با مقایسه نتایج میتوانید روند صعودی و یا حتی نزولی پیشرفت خود را به خوبی مشاهده کنید. این مسئله میتواند شما را با واقعیت سرمایهگذاری روبهرو کند.
توجه داشته باشید که، محاسبه بازده سهام تنها برای بررسی سهام خریداری شده نیست. حتی اگر سهمی خاص را برای خرید مد نظر دارید، میتوانید در یک بازه زمانی مشخص قیمت و سود نقدی تعلق گرفته به آن را محاسبه کنید. اگر عدد به دست آمده بازده مناسبی را نشان میدهد، باید برای ورود به سهم مورد نظر شرایط را آماده کنید.
عوامل تاثیرگذار در بازده سهام
در خصوص عوامل تاثیرگذار در بازده سهام باید این را بدانیم که، دستیابی به این عوامل نیاز به بررسی پیشینه سهام بازار دارد. بر این اساس، با توجه به مطالعات صورت گرفته در این زمینه، از مهمترین عوامل تاثیرگذار در بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- نسبت نقدینگی
- نسبت اهرمی
- نسبت فعالیت
- نسبت سودآوری
- نسبتهای بازار
- نسبت مبتنی بر جریان نقدی
- شاخصهای ریسک
- مدیریت سود
- پیشبینی سود
- سرمایهگذاری واقعی
- ویژگیهای شرکت
- و .
مشکلات موجود در محاسبات بازده سهام
با وجود این که محاسبه بازده سهام برای سرمایهگذاری در بازار بورس کارایی بسیاری دارد، اما نمیتوان از مشکلات آن چشمپوشی کرد. یکی از آشکارترین عیوب محاسبه بازده سهام وارد نكردن هزينههای موثر به محاسبات است. بنابراین، نمیتوان زمان را که مهمترین هزینه موثر در بازده سرمایه است، عملا در محاسبات تاثیر داد.
جهت دستیابی به اهمیت زمان فرض کنید که سهمی را در بازار خریداری کرده و آن را برای مدت زمان 50 سال نگهداری کردهاید. طی مدت 50 سال به سود 100 درصد رسیدهاید. آیا با گذشت مدت زمان طولانی 50 ساله و در نظر گرفتن تورم، دیگر مسائل اقتصادی و ارزش زمانی پول، این سود ارزش قابل قبولی دارد؟ پس، به طور واضح نسبت سود به هزینه به تنهایی اهمیت ندارد. زمان نیز درصد چشمگیری از موفقیت در سرمایهگذاری را درگیر میکند. اما با این وجود، در محاسبه بازده سهام به طور کلی نادیده گرفته میشود.
البته، این مسئله راه حل دارد. برای حل این مشکل باید به نوعی این فاکتور را در بازده سهام وارد کنید. برای مثال؛ میتوانید درصد بازده به دست آمده را بر طول دوره تقسیم کنید. با این کار مشخص میکنید که در طول زمان مشخص، چه اندازه بازدهی وجود داشته است. این اطلاعات را با سودآوری دیگر بازارهای مالی، بانک و … مقایسه کنید. نتیجه این مقایسه شما را برای ادامه حضور و یا ترک بازار متقاعد خواهد کرد.
بازه زمانی طولانیتر برای محاسبه بازده، پاسخ کاملتری ارائه میدهد و نقش نوسانات معمولی و روزمره در سهام، در نتیجه کم رنگتر خواهد شد. محاسبه در بازه زمانی کوتاه بازده را درگیر نوسانات خواهد کرد.
مشکل دیگر در این مفهوم این است که، اگر تمام هزینهها را به انتظار معاملاتی خود را محاسبه کنید درستی محاسبه نکنید، حاصل درستی برای بازده سرمایهگذاری به دست نخواهید آورد. گاهی هزینههای مورد انتظار در یک سرمایهگذاری عمداً یا سهواً به درستی محاسبه نمیشود. به عنوان مثال؛ در ارزیابی نرخ بازده سرمایهگذاری در سهام شرکتهای فعال در بازار سرمایه، کلیه هزینههای مرتبط باید در نظر گرفته شود. این موارد شامل کارمزد کارگزاریها نیز میشود. این دسته از هزینهها میتوانند به میزان چشمگیری درصد بازده سهام یا دیگر سرمایهگذاریها را کاهش دهند.
ریسک سرمایه گذاری
سرمایهگذاری در تمام بازارهای مالی ریسکهای مربوط به خود را دارد؛ زیرا هر لحظه ممکن است که بازار تحت تاثیر عوامل مختلفی مثل: نوسانات بازار، تورم، مشکلات اقتصادی، مشکلات تجاری و . قرار بگیرد. تمام این موارد ریسک را به سرمایهگذاری اضافه میکنند. به این ترتیب، هر فرد قبل از ورود به هر بازاری باید به شرایط اقتصادی، روحیات سرمایهگذاری، میزان ریسکپذیری، درجه صبر در شرایط حساس و . توجه کند و متناسب با نتیجه این بررسی، گزینههای مختلف در سرمایهگذاری را انتخاب کند.
در سیستم مالی احتمال اختلاف بازده مورد انتظار و بازده واقعی را ریسک میگوییم. هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، اصطلاحاً ریسک سرمایهگذاری بیشتر میشود. ریسکها انواع مختلفی دارند و افراد نیز از لحاظ درجه ریسکپذیری به گروههای مختلفی تقسیم میشوند.
در تعمیم ریسک به مفهوم بازده سرمایهگذاری میتوانیم بگوییم که، درصد بازده نسبت به ریسک تنظیم نمیشود. با این وجود، طبق اصلی که در دنیای سرمایهگذاری مشهور است، بازده سرمایهگذاری رابطه مستقیمی با ریسک دارد. به این ترتیب، به هر میزان که احتمال بازده سرمایهگذاری بیشتر باشد، ریسک احتمالی نیز بیشتر خواهد بود.
سرمایهگذاری بدون ارزیابی ریسک احتمالی و تنها با اتکا بر درصد بازده سرمایهگذاری، ممکن است نتیجه نهایی را بسیار متفاوت از نتیجه پیشبینی شده کند.
سخن پایانی
امروزه نرمافزارهای بسیاری محاسبات بازده سهام را برای سهام شرکتهای فعال بازار سرمایه انجام میدهند. استفاده از درصد بازده سهام، رفتار و استراتژی معاملاتی معاملهگر را بر اساس یک مقدارِ اندازهگیری به چالش میکشد. این محاسبات امکان مقایسه بین استراتژیهای معاملاتی را برای شما فراهم میکند. این مسئله میتواند برای سرمایهگذاران بازار اهمیت زیادی داشته باشد.
بازده سهام به شما نشان میدهد که تا چه اندازه سرمایهگذاری شما موفقیتآمیز بوده و به سمت اهدافتان پیش میرود. این ارزیابی به شما کمک میکند ترکیب مناسبی از اوراق بهادار و سهام را برای به حداکثر رساندن بازده در افق زمان سرمایهگذاری خود انتخاب کنید.
سوالات متداول
آیا انتخاب بازه زمانی در محاسبه بازده اهمیت دارد؟
به طور کلی فاکتور زمان در محاسبه بازده وارد نشده است؛ اما وارد کردن بازه زمانی به شیوه ذکر شده در مقاله، رفتار شما را بهتر و درستتر نشان خواهد داد.
کارایی محاسبه بازده سهام چیست؟
شاید بتوانیم مهمترین کارکرد درصد بازده سهام را این بدانیم که با این عدد معاملهگر میتواند از این که تا چه اندازه به هدف خود نزدیک شده و بازدهی قابل انتظار خود را کسب کرده است، آگاه شود.
کارگزاری هوشمند رابین
کارگزاری فارابی
این مقاله به کوشش زهرا هادی زاده و دیگر اعضای تیم نظارت تولید شده است. تکتک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در بهبود کیفیت وب فارسی داشته باشیم.
اصول تعیین حجم معاملات در بازار سهام
در مطالب پیشین از سری مقالات مدیریت سرمایه بلاگ آسان بورس، به اهمیت مدیریت دارایی در معاملات بازار سهام و مفاهیم اصلی این مبحث یعنی ریسک، بازده و ارتباط آنها با یکدیگر اشاره نمودیم.در این مقاله، به شرح اصول تعیین حجم معاملات بر اساس ریسک، خواهیم پرداخت.
حجم معامله عبارت است از؛ تعداد واحدهایی از یک دارایی که با پرداخت معادل قیمتی، میتوانیم مالکیت آن را بدست آوریم. واحد شمارش دارایی در انواع بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. برای مثال؛ شمشهای طلا را بر اساس گرم، ارزها را بر اساس اسکناس با عدد مشخص و سهام شرکتها را بر اساس برگه سهم معامله میکنند. به بیان سادهتر حجم معاملات در بازار مالی، از تقسیم مقدار سرمایه بر قیمت هر واحد دارایی، محاسبه میشود. مثلاً اگر شما ۱۰۰ میلیون تومان سرمایه در اختیار داشته و قیمت هر برگه سهم شرکت ملی صنایع مس ایران معادل ۲۰۰ تومان باشد؛ حداکثر میتوانید ۵۰۰ هزار برگه سهم از این شرکت را خریداری کنید.
از بررسی محاسبات فوق، در نگاه اول اینگونه استنباط میشود که با مفهوم بسیار سادهای مواجه هستیم و به راحتی هر کس میتواند پیش از ورود به معامله، عدد نهایی حجم را محاسبه نموده و سپس اقدام به خرید سهام نماید! اما منظور از تعیین حجم معاملات، گزینش حجم بهینه متناسب با ریسک احتمالی موقعیت معاملاتی است که در ادامه به نحوه انجام محاسبات آن میپردازیم.
علت اصلی اهمیت تعیین حجم معاملات در بازارهای مالی، توجه به ریسک معامله و رعایت مدیریت سرمایه است. زیرا ریسک ناشی از یک موقعیت معاملاتی، کاملاً با حجم سرمایه گذاری مرتبط است.
حجم بالاتر، سود بیشتر!؟
زمانی که با حجم بالایی وارد معامله شویم، ریسک بالاتر و بالطبع بازدهی بیشتری نیز در انتظارمان خواهد بود؛ زیرا در هر دو حالت صحیح یا غلط بودن پیشبینی ما نسبت به وضعیت آتی بازار، به دلیل اینکه تعداد بیشتری از آن دارایی را در اختیار داریم، به همان نسبت سود و زیان بیشتری هم خواهیم داشت. سرمایه گذاری صحیح و منطقی بدین معنی است که، هیچگاه تمام سرمایه خود را درگیر یک موقعیت معاملاتی خاص نکنیم و همیشه با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل، حجم معامله مد نظر خود را تعیین نماییم. در واقع باید با بخشی از سرمایه خود وارد بازار شده و نقاط خروج مشخصی داشته باشیم تا، قسمت کوچکی از دارایی خود را در معرض خطر قرار داده و به بقای بلند مدت ما در بازار، آسیبی وارد نشود.به منظور تبیین تأثیر حجم در ریسک و بازده ناشی از سرمایه گذاری، یک موقعیت معاملاتی زیانده را با دو معاملهگر دارای رویکرد مدیریت سرمایهای متفاوت، شبیه سازی و قیاس میکنیم.
با بررسی جزئیات جدول فوق متوجه میشویم که، سرمایه گذار «الف» هیچگونه استراتژی کنترل ریسکی نداشته و با تمام موجودی حساب خود وارد این موقعیت معاملاتی شده و در نهایت به دلیل عدم رعایت مدیریت سرمایه، حدوداً یک سوم از دارایی خود را تنها در یک معامله از دست داده است! اما در طرف مقابل، سرمایه گذار «ب» بر اساس استراتژی مدیریت ریسک شخصی، با بخش کوچکی از کل سرمایه خود وارد بازار شده و در نتیجه زیان کمتری متحمل شده است.
جبران ضرر و افزایش حجم معاملات
هنگامی که درصد ریسک و حجم یک معامله را مشخص میکنیم، بهتر است به فکر جبران ضرر احتمالی نیز باشیم؛ زیرا وقوع خطا در پیشبینیها کاملاً امکان پذیر بوده و ما به عنوان یک معاملهگر، باید پس از وقوع ضرر نیز توان ادامه فعالیت و جبران زیانهای قبلی را داشته باشیم. در مورد معاملهگر «الف» کاملا روشن است که برای جبران یک ضرر ۳۰ درصدی حتی با صرف نظر از مشکلات روحی و روانی پس از وقوع زیانهای سنگین، طبق محاسبات ریاضی و مبحث افت سرمایه که در مقاله قبلی به آن اشاره شد؛ باید ۴۳ درصد سود کند تا به نقطه سر به سر برسد. اما به دست آوردن چنین سودی در بازار سهام، اصلاً کار آسانی نیست! کما اینکه بسیاری از معاملهگران پس از وقوع چنین وضعیتی، نوعی حالت تهاجمی نسبت به بازار گرفته و گمان میکنند؛ باید با معاملات متوالی و افزایش حجم، اقدام به جبران افت سرمایه خود نمایند. چنین رویکردی، قطعاً منجر به نابودی کل دارایی این افراد خواهد شد. بنابراین عدم رعایت مدیریت ریسک، وصف حال معاملهگران بازنده و غیرمنطقی است که، بعید به نظر میرسد حضور بلند مدتی در بازار مالی داشته باشند! اگر در مثال فوق نتیجه معامله سودده باشد؛ سود هنگفتی نصیب سرمایه گذار «الف» خواهد شد اما، همانطور که قبلاً گفتیم؛ نباید صرف بدست آوردن سود بیشتر، سرمایه خود را به خطر بیندازیم. در ادامه میخواهیم، یک مثال معاملاتی با جزئیات کامل و رعایت چهارچوبهای کلی مدیریت سرمایه را، برای شما ذکر کنیم.
معاملهگری بر اساس تحلیل تکنیکال کلاسیک در بورس تهران به داد و ستد سهام میپردازد. با مشاهده یک سیگنال خرید مطمئن در نمودار قیمتی شرکت فولاد مبارکه اصفهان، این شخص وارد موقعیت خرید میشود.
همانگونه که در نمودار بالا مشاهده میکنید؛ قیمت با شکست نقطه تلاقی سطح مقاومتی و خط روند نزولی که، یکی از بهترین سیگنالهای خرید در تحلیل نموداری میباشد؛ روند صعودی خود را تأیید کرده و یک موج افزایشی قدرتمند در حال شکل گیری است.این فرد افق سرمایه گذاری کوتاه مدتی داشته و بازه زمانی معاملات وی، حداکثر یک ماهه است. به همین دلیل در محاسبات بازده مورد انتظار، مواردی نظیر سود نقدی، حق تقدم سهام و… را در نظر نمیگیرد. جدول زیر، جزئیات این موقعیت معاملاتی را نشان میدهد.
پس از مشخص شدن جزئیات ورود و خروج از معامله طبق نمودار سهم، حداکثر مقدار ریسک را طبق استراتژی مدیریت سرمایه معین نموده و به منظور تعیین حجم موقعیت معاملاتی مذکور، باید مقدار ریالی ضرر احتمالی را بر حاصل تفریق نقطه ورود تا حد ضرر تقسیم نماییم.
۹۲۳۰ = (۴۹۰-۴۲۵) ÷ ۰۰۰/۶۰۰
سپس بر اساس مقدار حجم بدست آمده، بازده و بقیه جزئیات معامله مشخص خواهند شد.در نتیجه مشاهده میکنیم که، با مدیریت حجم معاملات و تعیین نقاطه خروج بهینه، به سادگی میتوان ریسک را کنترل نموده و از بروز شرایط بحرانی در فرآیند معاملهگری خود، پیش گیری کنیم.در مقالات بعدی، به تشریح کامل مفاهیم حد سود و زیان و بهترین روشهای انتخاب نقاط خروج از بازار خواهیم پرداخت.
روش محاسبه سود و زیان سرمایه گذاری
مقدار سود و زیان در سرمایه گذاری اطلاعات بسیار مهمی است که هر سرمایه گذار باید بداند و او باید بتواند مقدار سود و زیان خود را به دست آورد تا بهتر در سهام مورد نظر خود سرمایه گذاری کند و از بابت آن اطمینان خاطر داشته باشد.
کارگزاری های بورس تهران نرم افزارهای تحت وبی در اختیار مشتریان خود قرار می دهند که در آن ها محاسبه سود و زیان به شکل خودکار انجام شده و نشان داده می شود.
اما شاید سوال کنید چطور می توانید سود و زیان را در سرمایه گذاری محاسبه کنید؟ پاسخ این سوال را در مطلب پیش رو بررسی خواهیم کرد.
محاسبه سود و زیان در سرمایه گذاری
ابتدا هر فرد باید دقیقا بتواند با محاسبه مقدار قیمت خرید یا به عبارتی پول لازم برای سرمایه گذاری را به دست آورد.
برای محاسبه سود و زیان باید با کم کردن قیمت فروش از قیمت خرید اولیه عددی را به دست آورید که مقدار سود یا ضرر شما در سرمایه گذاری است.
می توانید این عدد را بر مبلغ اصلی یا قیمت سرمایه گذاری تقسیم کنید و با ضرب نتیجه در 100، درصد تغییر در مقدار سرمایه گذاری اولیه تان را مشخص کنید.
دو حالت پیش می آید:
- اگر عددی که به دست میآورید مثبت باشد نشان می دهد که ارزش بازار افزایش یافته است و سود در سرمایه گذاری حاصل شده است.
- اگر منفی باشد مشخص می کند که ارزش بازار کاهش یافته است و در نتیجه سرمایه گذار در این مورد زیان کرده است.
آشنایی با معاملات دو طرفه در بازارهای مالی
دلیل اهمیت مشخص کردن سود یا ضرر
محاسبه مقدار سود یا ضرر کمک خیلی زیادی می تواند به سرمایه گذار کند، به این دلیل که او می تواند پول خود را بهتر مدیریت کند و با مقدار سرمایه کمتر پول بیشتری را به دست آورد.
به عنوان مثال، اگر دو نفر وجود داشته باشند که مقدار یکسانی سود کسب کرده باشند اما نفر اول نسبت به نفر دوم پول کمتری را وارد بازار کرده باشد، نشان می دهد که نفر اول نسبت به نفر دوم توانسته بهتر پول خود را مدیریت کند و فرد دوم می توانست با باقی مانده پول خود در سهم دیگری سرمایه گذاری کند و به سود برسد.
همچنین باید به این نکته دقت کنید که برای نتیجه گیری از سرمایه گذاری باید صبر کنید.
چون تا زمانی که شما سهم خود را نفروخته اید اگر در ضرر باشید پس هنوز امکان بازگشت پول شما وجود دارد و حتی اگر در سود باشید چون هنوز فروش اتفاق نیافتاده است نمی توانید بگویید که سود قطعی است.
مثالی از بازدهی یک سهم در بورس
یک سرمایه گذار 10 هزار سهم از یک انتظار معاملاتی خود را محاسبه کنید کارخانه را با قیمت اولیه 1000 تومان خریداری می کند، یعنی سرمایه گذاری اولیه این فرد 10 میلیون تومان است.
بعد از مدتی هنگامی که قیمت سهم به 3000 تومان می رسد، سرمایه گذار بر اساس استراتژی معاملاتی تصمیم به فروش سهام خود می گیرد.
ارزش سودی که این سهامدار توانسته است از این معامله کسب کند 20 میلیون تومان است.
درصد سود از طریق فرمول زیر محاسبه خواهد شد:
از طرف دیگر سود هر سهم:
سرمایه گذاری هایی که در بازار سرمایه انجام می شود بدون کارمزد نیست و این کارمزد را کارگزاری ها کسب می کنند، در محاسبه بالا کارمزد کارگزاری، مالیات و کمیسیون در نظر گرفته نشده است.
برای اینکه هزینه این تراکنش ها نیز انجام شود، کارمزد را از سود حاصل کم می کنند.
اگر فرض کنیم که فرد 500 هزار تومان را به عنوان کارمزد معاملات پرداخت کرده باشد با در نظر گرفتن این موارد مقدار سودی را که به دست آوردید به شکل زیر می توانید محاسبه کنید:
می توان دید که کارمزد معاملات مقدار درصد سود کسب شده را از 200 درصد به 195 درصد کاهش داده است.
EPS چیست؟
Earning Per Share به معنای پیش بینی درآمد از هر سود است که برای سال مالی گزارش میشود. هنگامی که سود کل شرکت را از مالیات کم کرده و بر تعداد سهام تقسیم کنیم، سود هر سهم به دست می آید.
تمامی شرکت های بورس و فرابورس موظف هستند که این پیش بینی درآمد را که با توجه به شرایط عملکرد شرکت در سال قبل، برنامه های سال بعد و چشم انداز اقتصادی مشخص می شود، در سامانه کدال ثبت کنند.
DPS چیست؟
Divided Per Share به معنای مقدار سودی است که سهامداران به ازای هر سهم دریافت می کنند، سود تقسیمی هر سهم براساس سیستم هیئت مدیره و آرای سهامداران حاضر در مجمع عمومی سالانه مشخص انتظار معاملاتی خود را محاسبه کنید می شود.
علاوه بر این، باید دقت کرد که DPS نباید کمتر از 10% سود تحقق یافته (EPS تحقق یافته) باشد و شرکت ها وظیفه دارند که سود تقسیمی مشخص شده را حداکثر تا 8 ماه بعد از برگزاری مجمع عمومی سالانه به سهامداران پرداخت نمایند.
سود نقدی سهام
اگر سرمایه گذاری که انجام شد به نوعی یک پرداخت نقدی مانند سود سهام (DPS) دارد، این مبلغ را نیز باید به سود اضافه کنید.
سود سهام، مبلغ نقدی است که به سهامداران پرداخت شده و براساس هر سهم تنظیم می شود.
به عنوان مثال، اگر در نظر بگیریم که DPS یک شرکت، 200 تومان باشد و سرمایه گذار نیز مشمول دریافت این سود نقدی باشد، با توجه به این که سرمایه گذار 10 هزار سهم را خریداری کرده است، مقدار سود نقدی که به دست می آورد 2 میلیون تومان است.
درصد سود را باید به روش زیر محاسبه کنید:
((30،000،000-10،000،000)+2،000،000) / 10،000،000=2.2 ×100=200
اگر فرض کنیم که کارگزاری هیچ کارمزدی دریافت نکند و سهام نیز به مدت یک سال نگهداری شود می بینیم که سود سرمایه گذاری از 200 درصد به 220 درصد افزایش یافته است.
اگر هزینه های معامله، کارمزد و همچنین سود سهام را نیز در نظر بگیریم سرمایه گذاران می توانند سود یا ضرر سرمایه گذاری خود را دقیق تر محاسبه کنند.
بهتر است در نظر داشته باشید که کارگزاری ها به عنوان کارمزد بیش از 1.5 درصد از بازده سرمایه گذاری را به خود اختصاص می دهند.
تعیین سود و زیان توسط کارگزاری
اگر مدتی در این بازار فعالیت کرده باشید حتما می دانید که تعداد کارگزاری ها در بازار بورس اوراق بهادار تهران بسیار زیاد است.
اغلب این کارگزاری ها برای ارائه خدمات بهتر به مشتریان خود از نرم افزارهای تحت وب و موبایل استفاده می کنند.
معمولا در کارگزاری ها، سود و زیان به شکل خودکار مشخص شده است و دیگر نیازی نیست که سرمایه گذار محاسبات بالا را انجام دهد.
اگر پنل معاملاتی خود را باز کنید، می توانید سود و زیان تحقق نیافته هر سهم را به صورت جداگانه مشاهده کنید، البته این قسمت در کارگزاری های مختلف متفاوت است و کافی است کمی بگردید تا این قسمت را پیدا کنید.
بازده سرمایه گذاری و بازده کل چیست؟
به طور کلی بازده نیروی محرکه ای است که سرمایه گذار را می تواند به حرکت در بیاورد و در واقع نوعی پاداش برای سرمایه گذار محسوب می شود.
بازده کل، نسبت کل عاید (ضرر) به دست آمده از سرمایه گذاری در یک دوره معین به مقدار سرمایه ای است که برای کسب این عایدی در اول همان دوره استفاده شده است.
اما پولی که سهامداران می توانند به دست بیاورند از دو طریق است:
- تغییر در ارزش و قیمت اصل سرمایه
- سودهایی که به سهم تعلق می گیرد مانند EPS و غیره.
اجزای راندمان در سرمایه گذاری
اجزای راندمان از سود کسب شده، سود (زیان) سرمایه ای و راندمان سرمایه گذاری تشکیل شده است که در ادامه مطلب هر کدام از این موارد را به طور کامل توضیح می دهیم.
سود کسب شده
همه افراد در بازار سرمایه به دنبال کسب سود هستند و هر اندازه این مقدار سود بیشتر باشد، مطمئنا سرمایه گذار از این موضوع راضی تر است.
سود کسب شده می تواند به صورت بهره یا سود تقسیمی باشد و ویژگی که این نوع از سود را از بقیه سود ها متمایز می کند این است که سرمایه گذار سود کسب شده را به صورت نقدی دریافت می کند.
سود (زیان) سرمایه ای
این سود یا زیان سرمایه گذاری مخصوص سهام عادی، اوراق قرضه بلند مدت و اوراق بهادار با درآمد ثابت است.
در واقع اختلاف بین قیمت خرید و قیمت فروش همان سود یا زیان سرمایه گذاری است.
به عنوان مثال، شما یک سهم خریده اید و حالا به هر دلیلی می خواهید این سهم را بفروشید. هنگامی که پنل معاملاتی خود را بررسی می کنید، متوجه می شوید که بازار ریزش کرده است و شما در ضرر هستید.
این همان زیان در سرمایه گذاری است که با رنگ قرمز به شما نشان داده می شود اما توجه داشته باشید که این ضرر تحقق پیدا نمی کند مگر این که سهم را بفروشید.
در مقابل زیان در سرمایه گذاری موضوع سود مطرح می شود که کاملا برعکس موضوع بالا است، حال قیمت فروش از قیمت خرید بالاتر رفته است و شما در سود خوبی هستید و بازار برای شما سبز است و اگر سهم را بفروشید این سود قطعی می شود.
راندمان سرمایه گذاری
راندمان در واقع به این علت محاسبه می شود که عملکرد یک سهام را در طول یک دوره ارزیابی کند که آن را با تقسیم سود خالص به ارزش خالص می توان به دست آورد.
همان طور که می دانید قطعا این راندمان همیشه برای سود نیست، چه بسا یک سهام عملکرد خوبی نداشته باشد و راندمان آن منفی شود.
در واقع راندمان سرمایه گذاری با مقدار پولی که شما در آن سهام گذاشته اید و بازدهی که بر حسب سود خالص سهام کسب می کنید، در ارتباط است.
از عوامل موثر روی راندمان سرمایه گذاری می توان موارد زیر را نام برد:
- تغییرات اجتماعی
- درصد ظرفیت مورد استفاده
- طرح های توسعه
- حمایت های دولتی
- تغییرات سیاسی
- حد دخالت دولت
- مدیریت دارایی ها
- تورم مورد انتظار
- مدیریت
- طرح های بهره وری و بهبود روش ها
هر سرمایه گذاری ابتدا می خواهد بداند که اگر پول خود را در سهام مورد نظر خود بگذارد چه اندازه ریسک یا بازده دارد و این موضوع به ویژه در بازار بورس اوراق بهادار تهران خیلی مهم است که بتوان درصد ریسک و بازده را مشخص کرد.
مطمئنا محاسبه راندمانی که از سهم انتظار می رود می تواند خیلی روی سرمایه گذاری تاثیر خوبی داشته باشد و علاوه بر راندمان مورد انتظار، رشد شاخص بازار و میزان راندمانی که تحقق می یابد نیز در این تصمیم گیری روی سرمایه گذاری موثر است.
راندمان صندوقهای سرمایه گذاری باید مشخص باشد
هر صندوقی در بازار سرمایه باید راندمان در طول دوره های مشخصی محاسبه کند و روی وب سایت منتشر کند تا سرمایه گذار بتواند اطلاعات دقیقی از این صندوق به دست آورد و عملکرد آن را بررسی کند. این اطلاعات باید تا ساعت 14 روز کاری، بعد از اتمام معاملات روی وب سایت منتشر شود.
در این گزارش یک سال مالی و یک سال شمسی داریم که سال شمسی منظور همان سال عادی است که روی تقویم مشخص می شود.
اما منظور از سال مالی هر صندوق، تاریخ تاسیس آن صندوق است که سر می رسد.
در پنل معاملاتی سرمایه گذاران، محاسبه بازده به صورت مشخص وجود دارد و شما در قسمت پورتفو لحظه ای می توانید درصد سود و زیان را می بینید و با توجه به استراتژی خود تصمیم بگیرید.
علاوه بر این گزارش ها، سرمایه گذاران می توانند در وب سایت Fipiran.com اطلاعات کامل همه صندوق ها را به دست آورند و تصمیم درست را با مقایسه سهام های مختلف و دیدن نمودارهایشان بگیرند.
در این سایت همه صندوق ها به تفکیک مشخص شده است و همچنین راندمان هر دوره را نشان می دهد، تعداد فراوانی از افراد ماهر در این حوزه اطلاعات خوبی از این سایت به دست می آورند و بهترین گزینه را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند.
سخن پایانی
بنابراین برای تعیین سود و زیان در سرمایه گذاری روش های مختلفی وجود دارد که می توانید از آن ها برای مدیریت سرمایه خود استفاده کنید.
می توان قیمت فروش را از قیمت خرید کم کرد و بر قیمت خرید اولیه تقسیم کرد و عدد به دست آمده را در 100 ضرب کرد تا درصد سود یا زیان را به دست آورد یا از نرم افزار هایی که کارگزاری های مختلف ارائه می دهند برای تعیین سود یا زیان استفاده کرد.
نکته قابل توجهی که وجود دارد زمان است، شما باید حتما در معاملات خود نسبت به زمانی که در آن سهم می گذارید سود خوبی نیز کسب کنید اما تمام این موارد باز هم به استراتژی معاملاتی خودتان بستگی دارد.
در این بازار شما باید سود و زیان را با هم بپذیرید و اگر سود کردید سعی کنید همین استراتژی را دنبال کنید تا در آینده نیز سود کسب کنید اما اگر ضرر کردید بهتر است بررسی کنید تا اشتباهتان را متوجه شوید.
بازار بورس قابل پیش بینی نیست اما با مطالعه و استفاده از تحلیل های مختلف می توانید نسبت به بقیه کمتر ضرر کنید و از این بازار درس بگیرید.
در بازارهای سرمایه صبر کردن به همراه مدیریت سرمایه پاداش خوبی را برای سهامداران به همراه خواهد داشت.
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ آموزش اصول سرمایه گذاری ارزهای دیجیتال
آیا یادگیری مطالب موجود در این مقاله ارزش از دست دادن زمان من را دارد؟ اگر این سوال برایتان ایجاد شده، در حال برآورد نسبت ریسک به ریوارد یا Risk / Reward این مقاله هستید. این مفهوم یکی از اصول اساسی سرمایه گذاری در بازار ارزهای دیجیتال بوده که باید با آن آشنا باشیم.
در واقع نسبت ریسک به ریوارد به شما میگوید که حاضرید در ازای قبول چه مقدار زیان، سود احتمالی در یک سرمایه گذاری را بدست آورید. نسبت Risk Reward یکی از مشخصههای اساسی در استراتژی معاملاتی معاملهگران حرفهای در بازار ارزهای دیجیتال است. آنها در هر معامله خود به دنبال بیشترین احتمال سود و کمترین مقدار زیان هستند. اگر در یک زمان میان خرید دو ارز دیجیتال مردد شوند، رمز ارزی را انتخاب خواهند کرد که ریسک کمتری برای سرمایه آنها داشته باشد. آیا به عنوان یک تریدر میخواهید روش کار آنها را بیاموزید؟ این مقاله آموزش را تا انتها مطالعه کنید.
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
فرقی ندارد که یک تریدر نوسانگیر باشید یا به دنبال شناسایی روندها و همراه شدن با آن باشید، به هر صورت باید با مفهوم ریسک و خطر در معامله آشنایی پیدا کنید. آشنایی با مفهوم ریسک و همچنین شناخت میزان ریوارد یا سود در یک معامله و مقایسه نسبت این دو، درک بهتری از بازار را به ارمغان میآورد و منجر به تصمیمات منطقیتری خواهد شد. از طرفی باید بدانید که فعالیت در بازار ارزهای دیجیتال مانند هر بازار مالی دیگر، دارای ریسک است. شما هیچ معاملهای را پیدا نمیکنید که بدون ریسک بوده و تماما سودآور باشد. این دو مفهوم همواره در بازار مالی وجود دارد و یکی از اصول سرمایهگذاری موفق، بررسی نسبت ریسک به ریوارد یا Risk / Reward است. در هر معامله بایستی نسبت ریسک به سود را محاسبه کنید؛ یعنی در هر معامله باید بدانید که حاضرید برای کسب سود مورد نظر در این معامله، خطر از دست دادن چند دلار از سرمایه خود را به جان بخرید؟ اگر به این موضوع فکر کنید، در واقع شما در حال محاسبه نسبت Risk / Reward سرمایه گذاری خود هستید.
چرا باید نسبت Risk / Reward معاملات خود را محاسبه کنید؟
در ادبیات رایج میان معاملهگران نسبت ریسک به ریوارد به نسبت R/R ( بخوانید آر به آر) معروف است. در واقع این نسبت به ما میگوید که در ازای از دست دادن ۱ دلار از سرمایه خود، خواهان به دست آوردن چه مقدار سود هستید.
محاسبه این نسبت بسیار ساده است. حد سود، بالاترین مقدار سود احتمالی است که در یک معامله انتظار دارید بدست آورید. حدضرر، قیمتی است که اگر ارز دیجیتالی که خریداری کردید به آن قیمت برسد از صعود آن ناامید شده و از آن خارج خواهید شد. برای محاسبه این نسبت، حدضرر معامله خود را به حد سود تقسیم کنید؛ نتیجه این تقسیم، نسبت ریسک به ریوارد سرمایهگذاری شما خواهد بود. با ذکر یک مثال این موضوع را ادامه میدهیم.
فرض کنید قصد خرید یک ارز دیجیتال را دارید؛ طبیعتا برای هر معاملهای، قیمت ورود، قیمت حد سود و قیمت حد ضرر را پیش از خرید آن تعیین کردهاید. معاملهگران حرفهای پیش از ورود به هر معامله، این سه قیمت را تعیین کرده و تحت هیچ شرایطی آنها را تغییر نخواهند داد. قیمت ورود، قیمتی است که قصد خرید دارایی را دارید، حد سود، بالاترین میزان سودی است که از ترید روی این دارایی دیجیتال انتظار دارید و زمانی که بازار در جهت مدنظر شما حرکت نکند و ترید شما وارد ضرر شود، حدضرر نقطهای است که از آن بازار خارج خواهید شد. قیمت حدضرر را به قیمت حد سود تقسیم کنید؛ عدد به دست آمده را نسبت ریسک به ریوارد میگویند. هرچه نسبت Risk / Reward عدد کوچکتری باشد، به این معنی است که شما سود بالاتری را به نسبت زیان احتمالی انتظار دارید.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به سود
فرض کنید تریدری قصد خرید بیت کوین را با دید سرمایهگذاری بلند مدت دارد. او بر اساس تحلیلش حد سود خود را از نقطه ورودش، ۱۵ درصد تعیین کرده است. اما اگر تحلیل او نادرست باشد چه؟ پس لازم است تا برای این تحلیل خود حدضرر تعیین کند؛ بر اساس تحلیل، او حد ضرر خود را ۵ درصد تعیین میکند. این اعداد بر اساس تحلیل تکنیکال و استفاده از ابزارهای موجود در تحلیل تکنیکال مشخص خواهد شد. برای محاسبه نسبت ریسک به ریوارد به این دو قیمت احتیاج داریم.
حد سود این خرید ۱۵ درصد و حد ضرر آن ۵ درصد تعیین شده است, نسبت Risk / Reward این معامله چند است؟ ۰.۳۳= ۵/۱۵ . نسبت ریسک به ریوارد را به صورت اختصار ۱:۳ نشان میدهند. این نسبت نشان میدهد که به ازای هر یک واحد ریسک، ۳ واحد سود انتظار داریم. به عبارت دیگر، در ازای از دست دادن هر ۱ دلار، انتظار کسب ۳ دلار را داریم. بنابراین اگر با ۱۰۰ دلار وارد این معامله شویم، سود احتمالی ما ۱۵ درصد و ضرر احتمالی ۵ درصد خواهد بود.
برای کاهش این نسبت، باید حد ضرر را به قیمت ورود به معامله نزدیکتر کنیم. این اعداد را نمیتوان دلبخواهی انتخاب کرد؛ بلکه این اعداد برآمده از تحلیل تکنیکال است. در صورتی که یک معامله، نسبت ریسک به ریوارد بالایی دارد، بهتر است آن معامله انجام نشود و به دنبال فرصت بهتری برای سرمایه گذاری باشیم.
نسبت ریوارد به ریسک
بسیاری از معاملهگران از معکوس نسبت ریسک به ریوارد یعنی نسبت ریوارد به ریسک استفاده میکنند. نسبت ریوارد به ریسک مفهوم جدیدی نیست و فقط نمایش دیگری از همان مفهوم ریسک به ریوارد است. نسبت ریوار به ریسک در مقایسه با نسبت ریسک به ریوارد بهتر درک میشود و به همین دلیل بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. محاسبه آن دقیقا برعکس نسبت Risk / Reward است. در مثال بالا، نسبت ریوارد به ریسک از تقسیم ۱۵ بر ۵ بدست میآید. در نتیجه این نسبت برابر ۳ خواهد بود. در این صورت، هر چه این نسبت بالاتر باشد، شرایط بهتری برای سرمایه فراهم خواهد شد.
مفهوم ریسک و ریوارد چیست؟
مفهوم ریسک و پاداش تنها به بازارهای مالی اختصاص ندارد. برای درک مفهوم نسبت ریسک به ریوارد مثالی خارج از بازارهای مالی را مطرح خواهیم کرد. یک باغ وحش که در آن انواع حیوانات وحشی نگهداری میشود را در نظر بیاورید. طبیعتا بازدیدکنندگان این باغوحش اجازه ورود به قفس حیوانات را ندارند و این کار تخلف به حساب میآید. کسی به شما میگوید اگر وارد قفس پرندگان شوید و با دستان خود به پرندگان غذا بدهید، ۱ بیت کوین به شما پاداش خواهد داد. ریسک این کار چیست؟ به دلیل آنکه ورود افراد به قفس حیوانات ممنوع است، با انجام اینکار، حراست باغوحش با شما مطابق قوانین برخورد خواهد کرد؛ این تنها ریسک انجام این کار است و پاداش آن این است که شما مالک یک بیت کوین خواهید شد.
حالا شرایط دیگری را در نظر بیاورید؛ فرد دیگری به شما پیشنهاد میدهد که اگر وارد قفس شیرها شوید و با دست خود به آنها غذا بدهید، ۲ بیت کوین به شما پاداش خواهد داد. حالا ریسک اینکار را بررسی کنید. علاوه بر برخورد حراست باغوحش، خطر دیگری شما را تهدید میکند. غذا دادن به پرندگان خطر جانی برای شما ندارد اما در صورت ورود به قفس شیرها، ممکن است جان خود را از دست بدهید. پس برای ورود به قفس شیرها شما دو ریسک را متحمل میشوید که ممکن است آسیب جدی به شما وارد شود. اما پاداش آن بیشتر از حالت اول است؛ شما با ورود به قفس شیرها ۱ بیت کوین بیشتر از حالت قبل بدست خواهید آورد.
کدامیک از دو حالت بالا انتخاب بهتری است؟ هرچند در هر دو حالت احتمال برخورد حراست با شما وجود دارد، اما اگر بخواهید یکی از این دو کار را انجام دهید، کدامیک تصمیم عاقلانهای است؟ پاداش حالت اول ۱ بیت کوین بوده و ریسک آن برخورد حراست با شماست. اما پاداش حالت دوم، ۲ بیت کوین بوده و ریسک آن علاوه بر برخورد حراست، از دست دادن جانتان است. تصمیم عاقلانه آن است که هرچند حالت دوم پاداش بالاتری دارد اما ریسک بالاتری را به همراه دارد؛ لذا حالت اول را انتخاب خواهید کرد با اینکه پاداش کمتری بدست میآورید. شما با این ارزیابی در حال بررسی نسبت ریسک به ریوارد میان این دو حالت هستید.
در ترید و معاملهگری نیز همواره باید ریسک و پاداش معاملات را باهم مقایسه کنید؛ تریدرهای حرفهای همواره وارد معاملهای میشوند که نسبت ریسک به ریوارد منطقیتری دارد. برای موفقیت در سرمایهگذاری همواره باید نسبت Risk / Reward را بررسی کنید. این کار یکی از اصول مدیریت سرمایه در معاملهگری است.
سخن پایانی
در این مقاله نسبت ریسک به ریوارد یا ریسک به پاداش را معرفی کردیم. نحوه محاسبه آن و شناسایی نسبت Risk / Reward در معاملات ارزهای دیجیتال را بررسی کردیم. تقریبا در تمامی استراتژیهای معاملاتی باید این نسبت محاسبه شود. با یادداشت کردن تمامی معاملات خود بر روی کاغذ، در بلندمدت سرمایهگذاری منطقیتری را تجربه خواهید کرد و احتمال سودآوری در معاملات خود را به حدقابل توجهی افزایش خواهید داد.
دیدگاه شما