رانت آنتن/ مدیری مجری حقگوی دیروز؛ بوقچی، قماباز یا هیتلر امروز
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، رانت آنتن چه آن زمان که علیعسگری با لباس گلادیاتوری بر جلد مجلهی صدا و سیما نشسته بود و چه حالا که امورات سازمان به مدیران جوانتر و تندروتر رسیده، همواره نمادی بوده است از استانداردهای دوگانه. استانداردهایی که گاه آنتن را برای تخریب دولت ناهمسو مباح میداند و زمانهی دیگری آنتن را جز به کام دولت مستقر، حرام؛ گاه دستان مجریان و عوامل را برای نواختن برخی باز میگذارد و گاه جز برای نوازش برخی دیگر، دست از روی دست بر نمیدارد؛ اما اینک سازمان با چالش بزرگی روبرو شده و در شرایط بحران کنونی و در مناسبات تازهاش با برنامهسازان و شرکای سابق به نقطهای رسیده که دیگر نمیتواند بسان قبل راهیِ آنتنشان کند. نمونهاش همین برنامه ساخته شده دورهمی که به روایت تهیهکنندهاش هزینهاش برنده یا بازنده در تجارت بین المللی تمام و کمال پرداخت شده و با مواضع مهران مدیری در میانهی حوادث اخیر به بازی دو سر باخت برای تلویزیون تبدیل شده است.
پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیما در آخرین اظهارنظرش در واکنش به عدم پخش برنامه دورهمی گفته «برنامههایی که برای آنها هزینه میکنیم باید متناسب با ذائقه جامعه، نیازها و اولویتهای فرهنگی و اجتماعی مخاطبین باشد، هرگاه برنامهای از این شکل و زاویه خارج شود، طبیعتاً مورد استقبال و علاقه مخاطبین ما واقع نمیشود و ما هم از آنها استفاده نمیکنیم». این گفته پیمان جبلی در حاشیه حضورش در کمیسیون امنیت ملی مجلس بازتابی از همان دوگانههای صداوسیماست. مجریانی که در دولت پیش، پیشقراولان حملهی طنز و جدی به دولت ناهمسو بودند و پیکانهایشان را به سیبلهای مشخص و معلوم میزدند، مطابق با ذائقه مخاطب و جامعه! برنامه میساختند اما حالا با برآمدن دولتی همسو با مدیران سازمان باید روزه سکوت گرفته و لب فروببندند؛ نقد جدی که هیچ، جمله نغزی به طنز و کنایه نیز نباید به زبان بیاورند. صدالبته که این سکوت به احترام ذائقه مخاطبان و جامعه! رقم میخورد. امری پایینتر از استاندارد و بیشتر شبیه به لفاظی و لجبازی سیاسی.
دوگانههای مهران مدیری
پس از آنکه مدیری در اعتراض به حوادث اخیر خواهان عدم پخش سری جدید «دورهمی» شد واکنشهای متعددی از دو طرف برانگیخت و عدهای نیز او را همچون مدیران سابقش سرگردان در میان استانداردهای دوگانه میدیدند. مردی که پست عدم پخش برنامه دورهمیاش را کمتر از چهار هفته از اینستاگرام برداشت و معلوم نشد بر کدام باور چنین پستی منتشر کرد و بر کدام ایمان آن را حذف.
مدیری بارها در میانه خطها بازی کرده است، سوگیریهایی که هیچ کدام سطحی بالاتر از طنز تلخ و مایوس نداشتهاند. حتی در موضعگیری اخیرش نیز موجی یکدست نساخت. بسیاری از رسانهها و کاربران فضای مجازی و مردم او را فرصتطلبی دانستند که کنشی موقت و ناپایدار و آشفته داشته است. او قبل از این نیز نکاتی گفته بود که به این قضاوت صحه میگذاشت، به عنوان مثال مدیری در پاسخ به رضا رشیدپور که پرسید: «چرا از بین همه نهادها فقط از دولت (دولت روحانی) انتقاد میکنید؟»گفت: «مگر میشود از فلان نهاد انتقاد کرد؟ به غیر از دولت که از جای دیگری نمیگذارند، انتقاد کنیم.» و طرفه آنکه بعد از روی کار آمدن دولت جدید برنامه هایش کاملا فضای غیر انتقادی یافت.
بیشتر بخوانید:
کیهان مطرح کرد: بیمحلی مردم به سلبریتیهای بازیچه مدعیان اصلاحات
تشبیه علی کریمی و مهران مدیری به «هیتلر» / کیهان : همه سلبریتیها باید در دادگاه پاسخگو باشند
اعلام «حمایت» مشروط عبدی از «پیشنهاد عالی» کیهان
مجری گرانقدر دیروز، مرد دنیا دوست امروز
مهران مدیری که زمانی هم کارشناس امور خارجه بود – میتوانست درباره دیپلماسی نظر دهد و به وزرای دولتی امر کند که کی حرف بزنند و کی در خانه شان بتمرگند- و هم کارشناس محیطزیست و آبوهوا و صنعت و کشاورزی، یکشبه قمارباز لایعقلی شد که ذائقهی مخاطب و جامعه او را پس زده است. او که بهترین زمان پخش کنداکتور را داشت و هر رپرتاژ آگهی را میتوانست بجای الگوی فرهنگی جا بزند اینک جایی در کنداکتور نداشته و به دنبال جایگزین او میگردند. مجریای که یک روزی خبرگزاری تسنیم در ستایش طنزش گفته بود: «برنامه اخیر دورهمی با ســخنانی در مورد مدیرانی که سازشکار هســتند و به سبب فسادی که برخــی از آنان دارنــد و دل و جرات خود را از دســت دادهاند، همــراه بود.» این روزها پول دوستی است که فقط با دریافت ۳۰ میلیارد تومان پول آرامش ذهنی میگیرد.
خبرگزاری فارس در گزارشی مدعی شده است: «یکی از همین سلبریتیها که درآمد میلیاردی از مجریگری در تلویزیون دارد، در ماههای اخیر بخش اعظمی از دارایی و اموال خود را در شرطبندی و قمار! از دست داده است. گفته شده که وی از گذشته مشهور به «پولدوستی» بود، به طوریکه برای اجرای برخی برنامهها با تهیهکنندگان شرط میگذاشت که باید حداقل مبلغ ۳۰ میلیارد تومان در حساب شخصیاش باشد تا با آرامش ذهنی بتواند برنامه اجرا کند. بهرغم این مسئله اما در ماههای اخیر، او درگیر باندهای قمار و شرطبندی شده و به صورت متوالی بخش زیادی از دارایی خود را از دست داده تا حدی که مجبور شده است برخی از اموال خود را که روی آن شرط بسته و قمار کرده بود، بفروشد.»
روزنامه وطن امروز سر دیگر این طیف از روزنامههای اصولگرا که سال ۹۸ بازگشت مهران مدیری در شب یلدا را ستود و تیتر زده بود: «سوختگی از تهران تا واشنگتن»، علت حمله روزنامههای همسو با دولت و اصلاحطلب به مهران مدیری را اینگونه روایت کرد: «ماجرا از آنجا آغاز شد که مهران مدیری پس از بازگشت با سری جدید «دورهمی» به آنتن تلویزیون در شب یلدای امسال، دست به انتقاد از عملکرد بشدت ضعیف دولت (روحانی) در حوزه اقتصادی زد. تیزترین وجه انتقادی صحبتهای مدیری در این برنامه مربوط به موضوع اعلام نرخ جدید بنزین و سخنان رئیسجمهور بود که اعلام کرده بود خودش هم از این تصمیم بیخبر بوده است. او البته در گپ و گفت با میهمانانش با جسارت درباره موضوع سلبریتیها، مباحث مالیاتی آنها و حدود اظهارنظر آنها همسخن گفت.»
وطن امروز اما این روزها آلزایمر گرفته و علیه منتقد محبوب روزهای پیشین خود تیتر میزند: «اعتراض با دهان پر» و توئیت های علیرضا قزوه، مدیرکل دفتر موسیقی صداوسیما را باز نشر میکند که: «آخرین دریافتی آقای برره یک روز قبل نطق تاریخیاش، ۳۰ میلیارد تومان از صداوسیما بوده؛ بعضیها از روی شکم سیری چه نطقهایی میکنند». «طرف آنقدر از همین صداوسیما خورده که افعی شده، حالا درآمده که من با صداوسیما همکاری نمیکنم. تو گوشت و برنده یا بازنده در تجارت بین المللی پوست و استخوانت از صداوسیماست. اگه صداوسیما نبود تو الان در برره پایین باید نخود میخوردی و بز میچراندی»!.
وطن امروز در آخر همین خبر می نویسد: «لازم به ذکر است مبلغ افشا شده از سوی آقای قزوه جدا از مبالغی است که خود مدیری با اسپانسرها به توافق رسیده است».
در میانه هیاهوی جریان رسانهای اصولگرا که همسو با صداوسیما به مجری سابق خود تاختند، پرسش احمد مازنی، رئیس پیشین کمیسیون فرهنگی مجلس که با سایت دیدهبان مطرح کرده بود، بیپاسخ ماند، او گفته بود: «الآن هم بعضی مجریها که در شبکههای جمهوری اسلامی حضور فعالی دارند بهمحض اینکه دو کلمه گفتند اعتراض و انتقاد داریم، بلافاصله گفتند تو پول گرفتی، قمارباز هستی و… اگر واقعاً قمارباز بود، دزد بود، پول زیادی میگرفت، خلاف میکرد و شما میدانستید و نمیگفتید خائن هستید.»
این میز قمار یک برنده دارد یا دو بازنده
مهران مدیری قمارباز معرفی شده که علاقهاش به بازی پوکر او را نابود کرده است، بازیای که نیم آن را بلوف زدن میسازد نیم دیگرش را کارت و انتخابهای در دست. او این سر میز نشسته است و مشوقان دیروز و مخربان امروزش سوی دیگر میز، حالا باید پرسید رقمی که او برده چقدر است؟ او برای یک سری از مجموعه دورهمی ۳۰ میلیارد تومان گرفته است اما دورهمی سالهاست که پخش میشود و اگر این برنامه را به مسابقاتی که برگزار کرده هم گره بزنیم، این رقم سرسامآور خواهد شد، شاید اگر ۶ مجموعه دورهمی که پیشتر نیز رقم قراردادش بحث برانگیز بود، جمع بزنیم، بازنده این قمار را مهران مدیری نمیبینیم. او فقط بلوف بازی را زده است اما آن سوی میز هم بلوف زدهاند، بازنده کسی است که پول هنگفتی را بدون حساب درآمدهای اسپانسر پرداخت کرده و امروز جایگزینی برای برنده یا بازنده در تجارت بین المللی مجریِ خود محبوب کرده ندارد.
قمار را آن سو انجام داد که هم رانت آنتن داد و هم آنتناش خالی ماند، به نظر قمارباز بازنده آن است که اعتبار رسانهای ملی! را خرج جانبداری و تخریب دیگران در استندآپها کرد و حالا باید همان کمدینها و همکاران سابق را محاکمه کند.
دوگانهای که مهران مدیری به مدیران جریان تندروی رسانهای تحمیل کرد بسیاری را به یاد دیالوگ فیلم اصغر فرهادی انداخت که گفته بود: «نمیشه تا آخر عمر یه پات اینور جوب باشه یه پات اونور جوب! بالاخره یه جا جوب گشاد میشه!»
دوبی؛ عبور از «نفت فروشی» به «تجارت»
برخلاف گذشته امروزه نفت نقش کلیدی در اقتصاد ما ندارد و شرکت های تولیدی و خدماتی ما بیشترین درآمد را دارند به طوری که هواپیمایی امارات که در سال ۱۹۸۵ با دو هواپیمای اجاره ای افتتاح شد به علت مدیریت موفق، این خط هوایی سود آوری داشت.
محمد بن راشد در کتاب «نگرش من و چالش های برتری» ضمن مروز گذشته فقیر کشورش، به ارائه ایده ها و آمال خود در باب توسعه دوبی و امارات متحده عربی می پردازد که می تواند تجربه خوبی برای دیگر کشورهای اسلامی نیز باشد.
برخی از مهمترین ایده های او را مرور می کنیم:
- به مردم حق اشتباه کردن دادیم
او معتقد است از عوامل موفقیت پدرم و بنده تاکید بر نقاط قوت بوده است نه ضعف، زیرا نقاط ضعف باعث ناامیدی و انزوا می شود. افراد که ناامید شوند، کاری انجام نمی دهند زیرا بزرگترین سرمایه یک کشور انسان های آن جامعه هستند. برای تربیت انسان ها باید هزینه کرد و اجازه داد تا کار کنند و اشتباه جزئی از کار است. نباید بابت اشتباه افراد، کاری بکنیم که آنها بترسند و قوه ابتکارشان خدشه ببیند.
- فساد اداری را مستقیما کنترل می کردیم
برای جذب سرمایه خارجی و بهره گیری از دستاوردهای بشری شرایط ویژه ای را در دوبی فراهم کردیم. ما معتقدیم فقدان فساد دولتی از عوامل عمده جذب سرمایه و فعالیت شرکت های خارجی است. من یک سازمان مخفی برای بررسی عملکرد ادارت دولتی ایجاد کردم بنام «خریداران سری» که کارش بررسی عملکرد ادارت و شناسایی افراد موثر و همچنین مقابله با مفاسد است و این افراد با مراجعه به ادارات و یا تحت عنوان خدمه در ادارات به کار مشغولند. من به واسطه این افراد از کل عملکرد ادارات دولتی دوبی مطلع هستم.
- مردم را در توسعه کشور شریک کردیم
برخلاف تصور، عامل توسعه نه پول است نه منابع، بلکه مهمترین سرمایه یک کشور، مردمان آن کشور است و رهبر وظیفه دارد تا به نحو مطلوب از ظرفیت مردم خود استفاده کند و کشور را به توسعه برساند برنده یا بازنده در تجارت بین المللی و گرنه عملش بی حاصل است.
رهبر باید به جای قصر نشینی، درون میدان کار و منازعه باشد. محیط زندگی ما متاثر از زندگی شیر و آهو در آفریقا است و هر دو باید با سرعت بدوند تا بتوانند زنده بمانند. یکی شکار کند و دیگری از شکار شدن بگریزد.
- مسئله ما توسعه بود، نه تنبیه مردم
مهمترین مسئله رهبر، توسعه کشور است و مهم ترین بخش توسعه، توسعه اقتصادی است. بر همین اساس لازم است دوبی علاوه بر مرکز اقتصادی خاورمیانه به مرکز اقتصادی جهان تبدیل شود. تجربه ما در دوبی نشان داد که از یک محیط سخت طبیعی می توان یک شهر در اندازه استاندارد جهانی و جذاب برای زندگی ساخت و این مهم بدست نیامد مگر دست گذاشتن روی توانایی های افراد و گذشت از اشتباهات، وقتی کسی اشتباه میکند باید برای اصلاح او، تنبیه آخرین اقدام باشد.
- پیروز صلح بودیم نه جنگ
تاکید اسلام بر صلح است. زیرا هیچ کس در جنگ برنده نیست. ما معتقدیم باید تمامی اختلافات خود را با صلح و دوستی حل کنیم و به تمامی برادران عرب خود این رویه را پیشنهاد می کنیم زیرا در جنگ برنده واقعی وجود ندارد و بازنده جنگ، در تلافی شکست، جنگ دیگری راه می اندازد. قرآن و احادیث پیامبر همه را به صلح دعوت می کند. آنان که بدنبال جنگ و درگیری هستند، قرآن را خوب نخوانده اند.
- برای سرمایه گذاران خارجی، معافیت مالیاتی تعیین کردیم
ما در دوبی با هدف جذب سرمایه خارجی، معافیت های مالیاتی قابل توجهی بر تمامی اشکال سرمایه گذاری وضع کرده ایم و حق انتقال صد در صد سود شرکت های خارجی فراهم است. امنیت از مهمترین ویژگی های امارات است و تاکنون بیش از ۱۰۰ دولت در دوبی سرمایه گذاری کرده و ۴ هزار شرکت خارجی در این کشور مشغول به کار هستند.
- از نفت فروشی به تجارت روی آوردیم
برخلاف گذشته امروزه نفت نقش کلیدی در اقتصاد ما ندارد و شرکت های تولیدی و خدماتی ما بیشترین درآمد را دارند به طوری که هواپیمایی امارات که در سال ۱۹۸۵ با دو هواپیمای اجاره ای افتتاح شد به علت مدیریت موفق، پس از حوادث ۱۱ سپتامبر که تمامی خطوط هوایی با کاهش درآمد روبرو بود این خط هوایی سود آوری داشت.
جنگ روسیه فاجعه ای برای اقتصاد جهانی
از نظر آن ها، اقتصاد جهان مانند گذشته، پس از “بردن” جنگ توسط طرف برنده اداره خواهد شد. اما به نظر من، اساساً با یک موقعیت بدون برد روبرو هستیم. مهم نیست که نتیجه چه باشد، اقتصاد جهانی پس از پایان جنگ بدتر خواهد شد.
مشکلی که اقتصاد جهانی با آن روبهرو است، تهی شدن بسیاری از منابع به طور همزمان است. این کاهش با افزایش جمعیت بدتر می شود. به دلیل فرسودگی، اقتصاد جهانی به نقطه ای رسیده است که دیگر نمی تواند مانند گذشته رشد کند. تورم، کمبود مواد غذایی و خاموشی های ناگهانی احتمالاً به مشکلات فزاینده ای در بسیاری از نقاط جهان تبدیل می شوند. در نهایت، احتمال کاهش جمعیت وجود دارد.
ما مانند بازیکنانی هستیم که روی صندلیهای موسیقی در حال تقلا برای برنده شدن هستیم. در هر دور از بازی، یک صندلی از دایره حذف می شود. بازیکنان حاضر در بازی باید در بیرون دایره قدم بزنند. وقتی موسیقی متوقف می شود، همه بازیکنان برای صندلی های باقی مانده تقلا می کنند. در نهایت یک نفر کنار گذاشته می شود. جنگ روسیه
در جهانی که منابع کافی نسبت به جمعیت وجود ندارد، احتمال درگیری زیاد است:
با توجه به مطلبی که در بالا اشاره شد، می خواهیم به بررسی بیشتر این موضوع بپردازیم.
درگیری روسیه و اوکراین یکی از نمونه های درگیری مرتبط با منابع است. مهم نیست که چگونه جنگ متوقف شود، مشکل اصلی کمبود منابع همچنان وجود خواهد داشت. بنابراین، درگیری نمی تواند به خوبی پایان یابد.
اگر تحریم ها منجر به تجارت کمتر با روسیه، (یا بدتر از آن، تجارت کمتر با روسیه و چین) شود. اقتصاد جهان پس از پایان جنگ، با منابع ناکافی، مشکل بیشتری خواهد داشت.
در واقع، بسیاری از بخشهای سیستم اقتصادی کنونی در معرض خطر شکست قرار دارند. در درجه اول به این دلیل که تخلیه منجر به کاهش انرژی و سایر منابع سرانه میشود. به عنوان مثال:
- دلار آمریکا ممکن است وضعیت ارز ذخیره خود را از دست بدهد،
- حباب بدهی جهانی ممکن است بترکد،
- و جهانی شدن ممکن است یک گام بزرگ به عقب بردارد. جنگ روسیه
رشد اقتصاد جهان تا حد زیادی به افزایش مصرف انرژی بستگی دارد:
دو روش برای اندازه گیری تولید ناخالص داخلی جهان وجود دارد. استاندارد با تولید هر کشور با دلار آمریکا تعدیل شده بر اساس تورم اندازه گیری می شود. و برنده یا بازنده در تجارت بین المللی تغییر ارزش نسبی به دلار آمریکا در نظر گرفته می شود. رویکرد دیگر از تولید ناخالص داخلی «برابری قدرت خرید» استفاده میکند. ظاهراً دومی تحت تأثیر تغییر سطح دلار نسبت به سایر ارزها قرار نگرفته است.
به نظر می رسد رشد اقتصاد جهانی علاوه بر مصرف انرژی به عواملی نیز بستگی دارد:
یک گرایش جهانی به سمت اقتصادی با استفاده از خدمات بیشتر:
تولید خدمات تمایل به مصرف انرژی کمتری نسبت به تولید کالاهای ضروری مانند غذا، آب، مسکن و حمل و نقل محلی دارد. همانطور که اقتصاد جهان ثروتمندتر می شود. می تواند خدمات بیشتری مانند آموزش، مراقبت های بهداشتی و مراقبت از کودکان را اضافه کند.
گرایش جهانی به سمت نابرابری بیشتر دستمزد و ثروت:
چنین روندی با تخصصی شدن بیشتر و جهانی شدن بیشتر اتفاق می افتد. به اندازه کافی عجیب، گرایش به نابرابری بیشتر دستمزدها به اقتصاد جهانی اجازه می دهد به رشد خود ادامه دهد. بدون اینکه مقدار مصرف انرژی به نسبت بیشتری به آن اضافه شود، زیرا الگوهای مخارج متفاوتی بین کارگران کم دستمزد و کارگران با دستمزد بالا وجود دارد.
پیشرفت در فناوری:
بهبود فناوری در افزایش تولید ناخالص داخلی مفید است. زیرا پیشرفت های تکنولوژیکی باعث می شود کالاها و خدمات نهایی مقرون به صرفه تر شوند. با مقرون به صرفه تر بودن، افراد بیشتری می توانند کالاها و خدمات را بخرند. این اثر برای اجازه دادن به اقتصاد، همانطور که با تولید ناخالص داخلی اندازه گیری می شود. برای رشد سریع تر از مصرف انرژی مطلوب است.
تحریم ها و درگیری روسیه و اوکراین نمی تواند پایان خوبی داشته باشد:
اقتصاد جهانی به دلیل محدودیت منابع در حال حاضر در لبه سقوط است. قطع عمدی تولید روسیه از منابعی مانند کود و اورانیوم فرآوری شده مطمئناً وضعیت را بدتر می کند، نه بهتر. هنگامی که تولید روسیه متوقف شود. احتمالاً راه اندازی مجدد تولید روسیه در همان سطح غیرممکن خواهد بود. کارگران آموزش دیده ای که شغل خود را از دست می دهند. احتمالاً در جای دیگری شغل پیدا می کنند. کمبود تولید بر کشورهای سراسر جهان تأثیر خواهد گذاشت. جنگ روسیه
دلار ایالات متحده اکنون ارز ذخیره جهان است. تحریم های اعمال شده به طور غیرمستقیم کشورها را تشویق می کند تا از ارزهای دیگر برای دور زدن تحریم ها استفاده کنند. به نظر می رسد که احتمال زیادی وجود دارد که اقتصاد ایالات متحده نقش خود را به عنوان مرکز تجارت بین المللی از دست بدهد. اگر چنین تغییری رخ دهد، ایالات متحده دیگر نمی تواند بیش از صادرات خود وارد کند.
یک مسئله مهم، بدهی عظیمی است که اکثر کشورهای جهان دارند. با کاهش سریع اقتصاد جهانی، بازپرداخت بدهی با بهره غیرممکن خواهد شد. نکول بدهی ها باعث خرابی بیشتر سیستم اقتصادی جهان خواهد شد.
اولین الکلاسیکوی فصل از راه رسید | جنگ قدرت به معنای واقعی
به گزارش شهرآرانیوز، ظهر یکشنبه است و خورشید مانند همیشه از کرانه شرق سرش را به آرامی بلند میکند تا خیابانهای پایتخت اسپانیا را میهمان یک روز جدید نماید. هنوز رهگذری نیست و هیمنه شب گذشته قصد تسلیم شدن ندارد. تاریکی تمام تلاشش را میکند تا حداقل به آسانی میدان برنده یا بازنده در تجارت بین المللی را در اختیار نور قرار ندهد، حتی اگر مطمئن باشد قرار است بازنده این نبرد نام بگیرد. سیاهی شب همچنین میداند که حتی اگر در این منازعه علیرغم تلاش فراوان تسلیم شود، باز هم در نوبت دیگری فرصت جبران شکست را خواهد داشت. به هر حال خیابانهای مادرید آماده خوشآمدگویی به خورشید صبح یکشنبه میشوند. او سر بلند میکند و بر خلاف روزهای گذشته اولین چیزی که میبیند چند رهگذر ساده، یا خودروی خدماتی شهرداری نیست. در حوالی خیابان مونچا اسپینا، گروهی با پیراهنهای آبی و اناری در حال نصب یک پرچم در مکانی هستند که با رونق شهر در ساعات آینده بیشتر مردم آن حوالی با آن مواجه شوند. بنر همرنگ پیراهن نصب کنندگان آن میباشد و روی آن به زبان کاتالونیایی نوشته شده؛ "مس کو اون کلوب". پلیس منطقه در حال گشت زنی در مونچا اسپایناست و ضمن مواجهه با این بنر از یکی از رهگذران سحرخیز در حال عبور میپرسد؛ شما میدانید معنی این نوشته چیست؟ رهگذر که به سمت سانتیاگو برنابئو در حرکت است، برای لحظهای فکور میشود، سپس لبخندی مرموز به چهره پلیس میزند، آرام و شیطنت آمیز و با همان لبخند مرموز زیپ هودی سفید خود را باز میکند و پیراهنی را نشان پلیس میدهد که آبی و اناری است و روی آن نوشته شده؛ «مس کو اون کلوب!» لبخند رهگذر طعنهآمیزتر میشود و چشم در چشم پلیس با صدا و لحنی تحکمآمیز و لهجهای متفاوت با ساکنین آن منطقه میگوید؛ «یعنی فراتر از یک باشگاه!» پلیس احساس خطر میکند و بهتزده به رهگذر عجیبی مینگرد که صبح آرامش را در هم شکسته و به سرعت به سمت ورزشگاه سانتیاگو برنابئو از او دور میشود. اندکی بعد با دستپاچگی جلوی چند جوان سفیدپوش را میگیرد و از آنها میپرسد که برنده یا بازنده در تجارت بین المللی آیا افرادی با پیراهن آبی و اناری و آن شعار روی بنر و پیراهن رهگذر قبلی را جای دیگری هم دیدهاند؟ آنها ناگهان یک صدا میزنند زیر خنده و در حالی که تحیر پلیس شهر مادرید بیشتر و بیشتر میشود یکی از جوانان سفیدپوش به او میگوید اگر باز هم کسی را با این شعار کاتالونیایی دیدی در چشمهایش زل بزن و با صدای بلند بگو، (در این لحظه دوستانش یک صدا فریاد میزنند)؛ «هالا مادرید!»
روز موعود فرا رسید؛ همه آماده یک جنگ بزرگ
اولین تصاویری که نور خورشید صبحگاهی پیش چشم عابران شهر مادرید روشن میکند با روزهای دیگر متفاوت است، بنرها و پرچمها رنگ و بوی متفاوتی به خیابانها بخشیدهاند، رفتار پلیس و رهگذران و مردم متفاوت جلوه میکند و همه چیز در پایتخت اسپانیا با روزهای دیگر تفاوت دارد. اوضاع به گونهای است که گویا عده زیادی در مادرید منتظر این روز بودهاند. منتظر چشم در چشم شدن هزاران سفید پوش با عده کمتری که آبی و اناری پوشیدهاند و به سمت ورزشگاه بزرگ سانتیاگو برنابئو در حرکت هستند. منتظر گرم کردن بازیکنان ۲ ابر قدرت فوتبال اسپانیا، اروپا و جهان و چشم به راه حرکات همیشه جذاب دنی کارواخال پیش چشم هواداران خودی یا شیطنت مارک آندره تراشتگن در حمایت از سر و صدای سکوهایی که تیم میهمان را تشویق میکنند. بله؛ همه با همه وجود منتظر بودهاند. منتظر لحظههای حساس پیش از شروع مسابقه، خواندن اسامی بازیکنان رئال مادرید و تشویق یک به یک آنها در ورزشگاه خانگی و شنیدن فریادهایی از ژرفنای هنجره بارساییها وقتی گوینده ورزشگاه نام ستارههایشان را میگوید و آنها میخواهند با آخرین پردههای صدا حمایتشان را در میان هیاهوی رئالیها به گوش بازیکنان تیم برسانند. منتظر لحظهای که کریم بنزما در مراسم دست دادن بازیکنان ۲ تیم، آخرین نفری را که از نزدیک ملاقات میکند و با او دست میدهد رابرت لواندوفسکی است و منتظر چشم در چشم شدن ۲ فوق ستاره تیمهای مسابقه. این انتظار بالاخره به سرانجام خواهد رسید و داور مسابقه روز سختش را راس ساعت ۱۷:۴۵ دقیقه یکشنبه با سوتش شروع میکند. اکنون دیگر خوش و بشهای پیش از مسابقه در راهروی منتهی به زمین چمن میان بازیکنان ۲ تیم به پایان رسیده، آنها با یکدیگر دست دادهاند و از این به بعد قرار نیست هیچ چیزی در مدت ۹۰ دقیقه مسابقه رنگ و بوی آشتی داشته باشد. بنرهای بیرون ورزشگاه به میان سکوها آمده و در میان هیاهوی "هالا مادرید" گفتن پایتختنشینان سانتیاگو برنایئوی بزرگ "اوله اوله بارسا" هم شنیده میشود. چند دوربین به طور خاص حرکات لواندوفسکی، بنزما، رافینیا و وینیسوس را دنبال میکنند و نبردهای تن به تن میان بازیکنان حریف از همان ثانیههای نخست بازی شروع شده است. خوش و بش و لبخندها جای خود را به درگیری و نزاع دادهاند و فریادهای سرمربیان ۲ تیم از کنار زمین حساسیت مبارزه را به اوج خودش میرساند. رئال مادرید و بارسلونا در یکی از حساسترین الکلاسیکوهای چند سال اخیر با یکدیگر رقابت میکنند و جهان بزرگ فوتبال و جامعه میلیاردی این ورزش محبوب فقط به یک جا خیره شدهاند و آن هم برنابئوست. امتیازها برابر است، تعداد برد و باختها برابر و انگیزهها هم برابر میباشند و این برابری حرارت رویارویی را چندین برابر مینماید. هیچ یک از ۲ طرف حاضر نیستند لحظهای از تلاش برای برتری عقب بکشند و تساوی برای هر ۲ طرف منازعه در حکم شکست خواهد بود. خط دفاع مجروح بارسا کار سختی را مقابل مهاجمان آماده و مدعی میزبان دارند و البته کار خط دفاع مدافع عنوان قهرمانی لیگ هم آسانتر نخواهد بود. هر فرار، هر خطا، هر دریبل، هر قطع توپ و همه اتفاقاتی که در یک مسابقه فوتبال هزاران بار تکرار میشوند و رایج هستند با واکنش اغراق شده سکوها مواجه است و اولین اشتباه از هر بازیکنی فشار را روی او چندین برابر تمام اشتباهاتش در طول فصل خواهد کرد. برنده مسابقه به تنهایی صدر جدول را در اختیار خودش خواهد گرفت و این صدرنشینی تنهایی آن هم با غلبه بر دشمن قدیمی چقدر میتواند برای هر کدام از ۲ طرف این جنگ شیرین و لذتبخش باشد. پلیس شهر مادرید در گوشهای از ورزشگاه به علت تفاوت و اتفاقات عجیب صبح کاریاش پی برده و تصاویری که صبح رویت کرده را با مقیاسی چند صد برابری در موج جمعیت حاضر درون ورزشگاه تماشا میکند. رئال مادرید و بارسلونا جنگ خود را در پیش میگیرند. جنگی که برایشان کمتر برنده یا بازنده در تجارت بین المللی از نبردهای آخرالزمانی نیست. اصلا الکلاسیکو یک آخرالزمان همیشگی برای ۲ غول فوتبال اسپانیا میباشد. هر کدام از طرفین، دیگری را به منزله همان شبی میبیند که حتی در لحظات طلوع و قطعیت برتری و استیلای خورشید بخت خود هم با مقاومت سوی مخالف درگیر است. برای بارسلونا رئال مادرید نماینده شرارت و برای رئال، بارسا ارتش شب میباشد. آنها تمام آرمانها و ارزشهای خود را در غلبه بر دیگری میبینند و این مسابقه به گواه تمام شواهد و قرائن و حواشی و اتفاقات و تاثیرات پس از آن، پدیدهای بسیار بزرگتر از یک مسابقه قلمداد میشود. یک نبرد بزرگ میان خیر و شرهایی که برای هر کدام از طرفین ماجرا تعریف خاص خودش را دارد. نبرد بزرگ میان تمام نیروهای خیر و تمام نیروهای شر، موسوم به آرماگدون! بله؛ الکلاسیکو بدون هیچ اغراقی آرماگدونِ لالیگاست و هر مبارزه این ۲ ابر قدرت به منزله آخرین نبرد است. آنها طوری در زمین گام بر میدارند و بر پیکره حریف میتازند که گویا پس از این فرصت دیگری برای تاختن نیست و گویا در حال انجام آخرین مبارزه زندگی خود هستند. آرماگدونی که باید در آن فقط و فقط پیروز شوند.
پیشدرآمدی بر مراسم بالون دور
از شایعه درز کردن خبر برنده جایزه توپ طلا، از آمار لواندوفسکی و بنزما و عناوینی که در سال ۲۰۲۲ کسب کردهاند و از تمام حواشی میان رقابت این ۲ فوق ستاره که عبور کنیم، شاید الکلاسیکو حکم نهایی برنده توپ طلا باشد. کسی که ابتکار عمل را به اردوی تیم خودی بیاورد، در واقع برای مراسم فرداشب جایزه توپ طلای سال ۲۰۲۲ با اعتماد به نفس بیشتری آماده شده است و میتواند حتی در صورت برنده نشدن جایزه بهترین بازیکن سال فوتبال جهان، خودش را سزاوار بداند و حمایت هوادارانش را هم پشت سرش داشته باشد. الکلاسیکو همان مبارزهای است که برتری در آن تمام معادلات را تحت تاثیر قرار خواهد داد و دوئل کریم بنزما و رابرت لواندوفسکی به عنوان شوالیههای بزرگ تیمهای الکلاسیکو همان اتفاقی است که یک دنیا عاشق فوتبال مدتها برای آن چشمانتظار بودهاند. هیجان و حساسیت نبرد که به خودی خود بالا و غیر قابل کنترل مینماید با رقابت و یا پیشدرآمد مراسم بالون دور باز هم بیشتر خواهد شد. البته که رقابت رونالدو و مسی بدون جایگزین به نظر میرسد؛ اما رقابت بنزما و لوا هم در نوع خودش بدون جایگزین است و شاید در شرایط کنونی هیچ چیزی کمتر از تقابل ۲ فوق ستاره پیشین تیمها نداشته باشد.
برنده و بازنده و ادامه زندگی
بالاخره این نبرد بزرگ هم به پایان خواهد رسید. تیم برنده مسابقه حکم خورشید صبح شهر مادرید را خواهد داشت که میداند قرار است برنده یا بازنده در تجارت بین المللی تمام لحظات هواداران یک سوی جدال را روشن کند و شب با تمام ظلمتش قادر نخواهد بود در مقابل این روشنایی بایستد. در عین حال شب و تاریکی علیرغم پذیرفتن شکست، تا آخرین ثانیهها مقاومت خواهد کرد و پس از برچیده شدن هیمنه و لشکرش کاملا مطمئن است که رقابت تمام نشده و باز هم فرصت برتری بر هر روز و هر خورشیدی را خواهد داشت. روز و روشنایی هم میدانند که کارشان همیشه رونق ندارد و باید یک بار دیگر متحمل برتری سوی دیگر آسمان سرنوشت باشند و فقط از تمام لحظات روشنایی نهایت استفاده را خواهند کرد. برنده بازی هر تیمی که باشد، رئال یا بارسا، روز خودش را شروع خواهد کرد، در حالی که میداند شب برتری حریف نیز از پیش در تاریخ ثبت شده است. چنانکه رئالیها پس از شکست ۶ گله مقابل بارسای پپ گواردیولا باز هم موفق به برتری شدند و باز هم چنانکه بارسلونا همین فصل گذشته پس از ۵ شکست متوالی مقابل رئال با برتری ۴ گله از این دشمن قدیمی انتقام گرفت. تا فوتبال هست و لالیگا و بارسا و رئال نفس میکشند، الکلاسیکو هر سال فقط زیباتر میشود و خاطرات بدیعی را به تاریخ مستطیل سبز اضافه خواهد کرد. برای یک عاشق فوتبال، شاید امروز هیچ اتفاق ورزشی مهمتر از تقابل رئال و بارسا نیست و خبر خوب در این باره این است که تا تقابل خیر و شرهای نسبی ۲ سوی الکلاسیکو، تا رقابت مستقیم کریم بنزما و رابرت لواندوفسکی درون یک میدان فوتبال، تا رویارویی تجربه کارلو آنچلوتی و انگیزه و روحیه ژاوی، تا جدالهای تن به تن ستارههای ۲ تیم، تا تعیین تکلیف صدرنشین تنهای لالیگا و در نهایت تا شروع آرماگدونِ فوتبال اسپانیا فقط چند ساعد دیگر باقی مانده است.
منبع: فوتبال ۳۶۰
دیدگاه شما