مردم با منابع مازاد خود وارد بورس شوند
مدیرعامل بورس اوراق بهادار تهران ضمن توصیه به مردم برای حضور غیرمستقیم در بازار سرمایه و خرید سهام از طریق صندوقهای سرمایهگذاری، تأکید کرد افرادی بهطور مستقیم وارد بازار سرمایه شوند که دانش کافی دارند، زیرا سرمایهگذاری در بورس مانند هر سرمایهگذاری دیگری یک امر تخصصی بوده و پیچیدگیها و ظرافتهای خاصی دارد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی صدای بورس، دکتر علی صحرائی دراینباره گفت: سرمایهگذاران باید در جریان سرمایهگذاری در بورس، نگاهی بلندمدت داشته باشند و از معاملات روزانه (Day Trading) و سرمایهگذاری «کوتاهمدت» به سرمایهگذاری «میانمدت» تغییر رویه دهند. دکتر صحرائی تصریح کرد: در حال حاضر، بازده حضور در بازار سرمایه بیشتر از متوسط سایر فرصتهای سرمایهگذاری است بهخصوص که سرمایهگذاری در بازار سرمایه به اقتصاد ملی و تشکیل سرمایههای ملی کمک میکند.
وی همچنین بر لزوم پیگیری اخبار از منابع رسمی تأکید کرد و افزود: آنچه بیش از هر چیز برای افراد با دانش ناکافی تهدید محسوب میشود، فضای مجازی است چراکه به پخش اخبار و شایعات نادرست میپردازد.
مدیرعامل بورس اوراق بهادار تهران به لزوم حضور غیرمستقیم مردم در بورس تهران اشاره کرد و اظهار داشت: سرمایهگذاران بهتر است از طریق صندوقهای سرمایهگذاری اقدام به سرمایهگذاری کنند چراکه این صندوقها علاوه بر تخصص، در مقیاس مدیریت، صرفهجویی دارند و بازار را نیز بهخوبی میشناسند. صندوقهای سرمایهگذاری برای افرادی که سرمایه بسیاری دارند و فرصت حضور و رصد بازار را ندارند، مناسب است.
مدیرعامل بورس تهران خاطرنشان کرد: توصیه بسیار مهم دیگر این است که افراد با منابع مازاد خود وارد بازار شوند. فروش داراییهایی همچون آپارتمان و خودروی شخصی با هدف سرمایهگذاری وجوه حاصل از آن در بازار سرمایه، اقدامی خطرناک است زیرا سرمایهگذاری در بورس ریسکهای خاص خود را دارد و به همین دلیل بهتر است سرمایهگذاران با اتکا به منابع پساندازی خود وارد بازار سرمایه شوند.
فصلنامه علمی اقتصاد و مدیریت شهری


نوعی یاسر، یعقوب نژاد احمد، پورزمانی زهرا، کیقبادی امیررضا. بررسی رابطه بین مازاد منابع بانک ها با رشد قیمت سهام و عملکرد بانک های بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه علمی-پژوهشی اقتصاد و مدیریت شهری 1400; 9 (35) :36-23
1- دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران
2- دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران ، [email protected]
مدیریت منابع در بانک ها امری اجتناب ناپذیر است. کمبود نقدینگی از یک سو علاوه بر تحمیل هزینه های سنگین تأمین منابع، ممکن است بانک را تا ورطه ورشکستگی نیز بکشاند. از سوی دیگر نگهداری نقدینگی بیش از حد موردنیاز، فرصت های سرمایه گذاری و توان سودآوری را از بین خواهد برد. بنابراین برای مدیریت صحیح نقدینگی با کسب شناخت درست از تأثیرگذاری این عامل بر قیمت سرمایهگذاری با منابع مازاد سهام بانک ها و عملکرد آنها می تواند از بروز مشکل یا حتی بحران، جلوگیری و سودآوری بانک را تا حد امکان بهینه کرد. یکی از روش های رایج در شناخت نحوه تأثیرگذاری متغیرها، استفاده از تحلیل های رگرسیون می باشد. این گونه تحلیل ها علاوه بر مشخص کردن جهت، میزان و شدت تأثیرگذاری عامل روی متغیرهای وابسته، رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته را نیز تعیین می کند که این موضوع امکان پیش بینی را نیز برای مدیریت فراهم می کند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین مازاد منابع بانک ها با تغییرات قیمت سهام و عملکرد بانک ها برمبنای شاخص CAMEL می باشد. در این مطالعه با استفاده از اطلاعات به دست آمده از صورت های مالی ۲۲ بانک پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار شهر تهران طی سال های ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷، رابطه بین متغیرهای پژوهش بررسی شده است. نتایج نشان دادند بین مازاد منابع با قیمت سهام و عملکرد بانک ها، رابطه معناداری وجود ندارد.
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1398/12/14 | پذیرش: 1399/3/31 | انتشار: 1400/6/1 | انتشار الکترونیک: 1400/6/1
مازاد
تعریف مازاد چیست؟
مازاد مقداری از یک دارایی است که از مقداری که مورد استفاده قرار میگیرد فراتر میرود، بهعبارتدیگر مازاد از تفاوت میان دارایی ها و میزان مصرف (بدهی ها) به دست میآید. مازاد برای توصیف دارایی های اضافی شامل درآمد، سود، سرمایه و کالاها به کار میرود. مازاد بودجه اغلب زمانی اتفاق میافتد که مخارج و هزینه ها کمتر از درآمد باشند، یا مازاد موجودی زمانی رخ میدهد که تجهیزات و مواد کمتری ازآنچه انتظار میرفت، مورد استفاده قرار میگیرد. مازاد اقتصادی به عرضه و تقاضا مربوط میشود.
توضیحات مدیر مالی در مورد مازاد
وجود مازاد همیشه نشانه یک نتیجه مثبت نیست. در بعضی موارد، وقتی یک تولیدکننده تقاضای بالایی را برای محصولی که تولید میکند پیشبینی کند و بر طبق پیشبینی خود بیشتر ازآنچه که میفروشد، تولید کند، در این صورت مازاد موجودی خواهد داشت که اگر تقاضای محصول افزایش پیدا نکند، امکان دارد یک زیان مالی بزرگ برای یک فصل یا یک سال تولیدی به وقوع بپیوندد. وقتی مازاد، یک کالای فاسد شدنی مثل غلات باشد، میتواند به زیانی دائمی برای تولیدکننده منجر شود.
مازاد اقتصادی
مازاد اقتصادی با عنوان رفاه کل نیز شناخته میشود. مازاد اقتصادی سرمایهگذاری با منابع مازاد به پول و سودی که در درآمد پیشبینی شده برای یک محصول وجود دارد، بستگی دارد. دو نوع از مازاد اقتصادی وجود دارد: مازاد مصرف کننده و مازاد تولیدکننده.
مازاد مصرف کننده زمانی اتفاق میافتد که قیمت یک محصول یا خدمت از بالاترین قیمتی که مصرف کننده حاضر به پرداخت آن است، کمتر باشد. به طور مثال، به این موضوع به شکل یک مزایده فکر کنید: خریداری با یک حد قیمت تعیین شده که از آن فراتر نخواهد رفت، وارد مزایدهای میشود. مازاد مشتری در صورتی اتفاق میافتد که خریدار قادر به خرید محصول با قیمت کمتر از این حد باشد که به شکل سود به آن مینگرند. مثالی از مازاد مصرف کننده در تجارت و اقتصادی جهانی مربوط به قیمت نفت است: با کاهش قیمت هر بشکه نفت به زیر آنچه مصرف کننده قبلاً پرداخت میکرد، مصرف کننده با مازاد سود مینماید.
مازاد تولیدکننده وقتی رخ میدهد که کالاها با قیمتی بالاتر از کمترین قیمتی که تولیدکننده مایل به فروش آن بود، فروخته میشوند. در همین مثال مزایده، شرکت حراجی ممکن است حداقل قیمتی برای یک کالا تعیین کرده و پیشنهادها را از آن قیمت شروع کند، قیمتی که حراجی مایل نیست از آن پایینتر برود. مازاد تولیدکننده هنگامی به وقوع میپیوندد که حراجی کالا را با قیمتی بالاتر از آن حد پایینی میفروشد. به طور مثال، اگر خریداران به ارائه پیشنهادهای خود ادامه دهند و قیمت را تا وقتی درنهایت به فروش میرسد بالا ببرند. این یعنی تولیدکننده بیش ازآنچه پیشبینی کرده بود پول در میآورد.
به عنوان یک قانون، مازاد مشتری و مازاد تولیدکننده منحصراً جدا از هم هستند، آنچه برای یکی مطلوب است برای دیگری باب میل نخواهد بود.
سایر انواع مازاد
انواع مختلفی از مازاد وجود دارند که به شکل نزدیکی به هم وابسته هستند. برای مثال مازاد اقتصادی از مازاد عرضه متفاوت است. اولی اتفاقی مثبت است و افزایش در درآمد را نشان میدهد؛ اما دومی رویدادی منفی است و نشانگر آن است که سهام یا محصولات زیادی در دست وجود دارد و تقاضا کافی وجود ندارد (کسی محصول را نمیخرد). مازاد مشتری اغلب به کمبود عرضه برای تولیدکننده منتهی میشود، چون معمولاً بدین معنی است که عرضه برای محصول نمیتواند با تقاضای آن برابر کند، زیرا مردم گرایش به خرید تعداد بیشتری از محصولاتی که با قیمت خوب به فروش میرسد، نشان میدهند. از طرف دیگر، مازاد تولیدکننده اغلب به مازاد عرضه منجر میشود و این یعنی قیمت ها ممکن است خیلی بالا باشند.
نوع دیگر مازاد، مازاد بودجه است. این نوع مازاد زمانی اتفاق میافتد که درآمد بالاتر از هزینههاست و اغلب با دولتها سروکار دارد. به مازاد بودجه به شکل مثبتی نگاه میشود، چون بدین معنی است که دولت یا نهاد اقتصادی از پول خود به شکل هوشمندانهای بهره میبرد. مازاد بودجه درست مثل پس انداز برای اشخاص است.
دلایل شکلگیری مازاد
مازاد زمانی اتفاق میافتد که نوعی قطع سرمایهگذاری با منابع مازاد ارتباط بین عرضه و تقاضا برای یک محصول رخ میدهد، یا وقتیکه بعضی از مردم نسبت به سایرین، مایل به پرداخت هزینه بیشتری برای یک محصول هستند. برای مثال، اگر قیمت تعیینشدهای برای یک محصول خاص وجود داشته و این انتظار برود که همه همین مقدار را پرداخت نمایند، مازاد و کمبود وجود نخواهند داشت.
این امر در دنیای واقعی اتفاق نمیافتد. چون بسیاری از مردم و کسبوکارها آستانه قیمت متفاوتی، چه در هنگام خرید و چه در هنگام فروش دارند. در هنگام فروش کالاها، یک رقابت دائمی برای تولید بهترین و بیشترین ارزش وجود دارد. چون افزایش و کاهش قیمت ها بر اساس عرضه و تقاضا است، مازاد برای تولیدکننده و مصرف کننده به وجود میآید. اگر تقاضا برای کالا بالا باشد، فروشندهای که آن را با قیمت کم عرضه میکند ممکن است انبارش خالی شود. این اغلب به افزایشی در قیمت کل بازار (مازاد تولیدکننده) میانجامد. عکس این قضیه نیز صادق میباشد: قیمت ها وقتی عرضه بالا باشد و تقاضا پایین، کاهش خواهند یافت (مازاد مصرف کننده).
یک دلیل رایج مازاد این است که یک محصول در ابتدا بسیار بالا قیمت گذاری میشود و هیچکس مایل به پرداخت آن قیمت نخواهد بود. این اتفاق برای کسبوکارها چندان مطلوب نیست، چرا که بسیاری از شرکتها، برای خلاص شدن از شر ذخیرههای انبارشان، گزینه دیگری غیر از فروش محصولات با قیمتی کمتر ازآنچه مایل بودند، ندارند.
نتایج شکلگیری مازاد
مازاد باعث ایجاد عدم تعادلی در عرضه و تقاضای محصول میشود. این عدم تعادل به این معنی است که محصول نمیتواند به شکل مؤثری در بازار به گردش در آید؛ اما چرخه مازاد و کمبود راهی برای ایجاد توازن و تعادل دارد.
بعضیاوقات، برای درمان این عدم تعادل دولت وارد عمل خواهد شد و یک کف قیمت گذاشته یا قیمت کمینهای که کالا باید در آن قیمت فروخته شود، تعیین مینماید. این قیمت اغلب بالاتر از قیمتی است که مصرفکنندگان پرداخت میکرده است و به همین دلیل به نفع کسبوکارها خواهد بود.
مداخله دولت اغلب لازم نیست، چون این عدم تعادل به صورت طبیعی خودش را اصلاح میکند: وقتی تولیدکنندهها مازاد عرضه دارند، مجبورند تا محصول را با قیمت کمتری بفروشند، متعاقباً مصرفکنندگان بیشتری محصول را خواهند خرید، چون قیمت آن پایینتر از حد انتظار است. به محض اینکه تولیدکنندگان نتوانند خود را با تقاضای مشتریان مطابقت دهند، محصول با کمبود عرضه روبرو میشود. کمبود در عرضه باعث بالا رفتن دوباره قیمت ها میشود و در نتیجه آن، مصرفکنندگان دیگر محصول را نمیخواهند چون قیمت آن بیشازحد بالاست و این چرخه به فعالیت خود ادامه میدهد.
معادل انگلیسی مازاد عبارت است از:
Surplus
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش پرسش و پاسخ سوالات مالی سرمایهگذاری با منابع مازاد مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این نوشته در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.
مردم با منابع مازاد خود وارد بازار شوند
علی صحرائی مدیرعامل بورس تهران به سرمایه گذاران توصیه کرد: صندوقها برای افرادی که سرمایه بسیاری دارند و فرصت حضور و رصد بازار را ندارند، مناسب است. حضور مردم در بورس باید غیرمستقیم باشد و افرادی که تخصص داشته با متنوعسازی فرصتهای سرمایهگذاری که پیشروی هر صندوقی قرار دارد ریسکهای موجود را پوشش دهند.
به گزارش بازار به نقل از روابط عمومی بورس تهران، مدیرعامل بورس تهران به سرمایه گذاران توصیه کرد: افرادی باید وارد بازار سرمایه شوند که دانش کافی دارند، زیرا این سرمایهگذاری مانند هر موضوعی دیگری کار تخصصی بوده و پیچیدگیها و ظرافتهای لازم به خود را دارد.
وی خاطرنشان کرد: سرمایهگذاران باید افق بلند مدت داشته و از Day Trading (معاملات روزانه) و نگاه کوتاه مدت به سرمایهگذاری میان مدت تغییر رویه دهند.
صحرائی تصریح کرد: بازده حضور در بازار سرمایه بیشتر از متوسط سایر فرصتهای سرمایهگذاری بوده، به خصوص که این حضور کمک به اقتصاد ملی و تشکیل سرمایههای ملی میکند. همچنین حوزههای دیگر بیشتر جنبه سفتهبازی دارند.
وی به پیگیری اخبار از منابع رسمی تاکید کرد و افزود: بیشترین تهدیدی که در کمین افراد با دانش ناکافی است، فضای مجازی بوده که به پخش اخبار و شایعات نادرست میپردازد.
مدیرعامل بورس تهران به حضور غیرمستقیم مردم در بورس اشاره کرد و اظهار داشت: سرمایهگذاران بهتر است از طریق صندوقها اقدام به سرمایهگذاری کنند که علاوه بر تخصص، صرفهجویی در مقیاس مدیریت دارند و بازار را نیز به خوبی میشناسند. صندوقها برای افرادی که سرمایه بسیاری دارند و فرصت حضور و رصد بازار را ندارند، مناسب است.
همچنین حضور مردم در بورس باید غیرمستقیم باشد و افرادی که تخصص داشته با متنوعسازی فرصتهای سرمایهگذاری که پیشروی هر صندوقی قرار دارد ریسکهای موجود را پوشش دهند.
مدیرعامل بورس تهران خاطر نشان کرد: توصیه بسیار مهم اینکه مردم با منابع مازاد خود وارد بازار شوند. افرادی که اقدام به فروش داراییهای سرمایهگذاری با منابع مازاد روزمره مانند آپارتمان و خودروی میکنند، بسیار خطرناک است زیرا سرمایهگذاری در بورس هم خطرات خود را دارد و سرمایهگذاران بهتر است با اتکا به منابع پساندازی وارد بازار سرمایه شوند
کار های کلاسی دانشجویان اقتصاد
بازارهای مالی، بازاری است که درآن دارایی های مالی(اوراق بهادار) از قبیل سهام واوراق قرضه، خرید و فروش می شوند. در بازارهای مالی زمانی وجوه انتقال می یابند که یک طرف معامله، دارایی های مالی را خریداری می کند. بازارهای مالی جریان انتقال وجوه را تسهیل می کنند و بدین ترتیب امکان سرمایه گذاری خانواده ها، بنگاه های تجاری و نهادهای دولتی را فراهم می سازند.
کارکردهای بازار مالی
جذب و تجهیز پساندازها و تخصیص بهینة منابع (انتقال وجوه بین واحدهای اقتصادی)
انتقال وجوه بین واحدهای اقتصادی نقش اساسی بخش مالی اقتصاد است. واحدهای اقتصادی بهطور کلی سرمایهگذاری با منابع مازاد شامل واحدهای دارای پسانداز و واحدهای سرمایهگذاری هستند. نقش بازارهای مالی این است که این دو گروه مزبور را به یکدیگر نزدیک کند و راهکاری فراهم نمایند که وجوه از واحدهای دارای مازاد پسانداز به واحدهای مواجه با کمبود منابع یا کسری پسانداز انتقال یابد. بدیهی است که تأثیر این نقلوانتقال وجوه فراهم آوردن امکانات سرمایهگذاری مولد است. بنابراین ملاحظه میشود که در صورت عدم وجود یا ضعف بازارهای مالی، امکان تحقق سرمایهگذاریهای مولد در سطح وسیع وجود نخواهد داشت.
تعیین قیمت وجوه و سرمایه
قیمت وجوه و سرمایه نیز در بازارهای مالی تعیین میشود. بنابراین بازارهای مالی با تعیین قیمت سرمایه و وجوه، بنگاهها را در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری و برنامهریزیهای مالی کمک میکنند. بهطوری که قیمت بازاری سرمایه توسط بنگاه میتواند با بازده انتظاری ناشی از آن مورد مقایسه قرار گیرد و بدینترتیب بنگاهها سرمایة خود را به سرمایهگذاریهایی که بازدة آنها بالاتر یا مساوی هزینة سرمایة آنهاست اختصاص دهند. همچنین با استفاده از هزینة سرمایه که در بازار مالی تعیین میشود، امکان مقایسه و ترجیح سرمایهگذاریهای کوتاه مدت و بلند مدت فراهم میشود. اما فرآیند کشف قیمت در بازارهای مالی زمانی به درستی و به شکل عادلانه انجام میگیرد که شرایط رقابتی بر بازار حاکم باشد. در این شرایط عرضه و تقاضای وجوه و سرمایه، قیمت را تعیین میکند و قیمت تعیین شده توسط بازار بهترین راهنما برای عرضهکنندگان وجوه یعنی پساندازکنندگان و سرمایهگذاران و تقاضاکنندگان وجوه یا سپردهپذیران خواهد بود. بدینوسیله تصمیمگیری برای هر دو گروه آسان خواهد شد و منابع سرمایهای به بهترین نحو تخصیص خواهد یافت.
انتشار و تحلیل اطلاعات
بازارهای مالی، اطلاعات را گردآوری مینمایند و از طریق قیمتهای منتشر شده منعکس مینمایند. حتی افرادی که فرآیند پرهزینه ارزیابی بنگاهها و مدیران و شرایط بازار سهام را طی نکردهاند، میتوانند قیمتهای سهام را که منعکس کنندة اطلاعاتی است که دیگران به دست آوردهاند، مشاهده کنند. انتشار و تجزیه و تحلیل اطلاعات توسط بازارهای مالی باعث میشود تا جامعه منابع ناچیزی را به منظور به دست آوردن اطلاعات هزینه کند. اقتصادی شدن کسب اطلاعات دربارة فرصتهای سرمایهگذاری، میتواند به تخصیص بهتر منابع منجر گردد.
تسهیل دادوستدها
سیستمهای مالی که هزینههای مبادلاتی را کاهش میدهند، میتوانند موجب تخصصیتر شدن فعالیتها، نوآوری تکنولوژی و رشد اقتصادی شوند. همانطور که آدام اسمیت (1779) نیز ادعا میکند، هزینة مبادلاتی کمتر باعث تخصصیتر شدن کارها میشود. وجود واسطهای همانند پول، باعث میشود تا هزینههای مبادله کالا تا حد زیادی کاهش یابد و امر مبادله سادهتر و روانتر گردد. وجود نهادهای واسطهای نیز خود باعث کاهش این هزینهها، تقسیم کار بهتر و در نتیجه کارآیی و رشد بالاتر میشود.
توزیع خطر و مدیریت ریسک
بازارهای مالی علاوه بر تخصیص سرمایة پولی، خطرات اقتصادی را نیز توزیع میکنند. در واقع ریسک اشتغال به فعالیتهای اقتصادی و سرمایهگذاری، از طریق ایجاد و توزیع اوراق بهادار از هم تفکیک و توزیع میشود. به عبارت دیگر بازارهای مالی (بازار پول و سرمایه) در ابعاد وسیع ریسک افرادی را که در فعالیتهای اقتصادی بزرگ و پرمخاطره اشتغال دارند به پسانداز کنندگان که حاضر به پذیرش ریسک یک بازدة غیرمطمئن هستند، منتقل و بین آنها توزیع میکنند.
بازارهای مالی علاوه بر تفکیک ریسک اشتغال و سرمایهگذاری، افراد را قادر به ایجاد تنوع در سرمایهگذاری میکنند. ایجاد تنوع در سبد دارایی منجر به کاهش ریسک میشود. کل ریسک به این علت کاهش مییابد که زیان در بعضی از سرمایهگذاریها توسط منافع ناشی از سایر سرمایهگذاریها جبران میشود. بازارهای مالی همچنین ریسک عدم نقدشوندگی را کاهش میدهند. نقدشوندگی، عبارت از سهولت تبدیل داراییها به قدرت خرید در قیمتهای مورد توافق است. هزینههای مبادلاتی و عدم تقارن اطلاعاتی باعث کاهش نقدشوندگی شده و ریسک را افزایش میدهد. بازارهای مالی از طریق انتشار و تحلیل اطلاعات و تسهیل دادوستدها به کاهش ریسک عدم نقدشوندگی کمک میکنند.
طبقه بندی بازارهای مالی
بازارهای مالی بر پايه معیارهای متفاوتی قابل طبقهبندی هستند:
طبقهبندي بر اساس نوع دارايي
طبقهبندي بر اساس مرحله عرضه اوراق بهادار
طبقه بندي بر اساس سررسيد تعهدات مالي
بر اساس نوع دارايي، ميتوان بازار اوراق بهادار را به دستههاي زير تقسيمبندي كرد:
الف- بازار سهام در این بازار، سهام شرکتها که نشانگر مالکیت دارنده آن در شرکت است، دادوستد میشود.
ب - بازار اوراق بدهی بازاری است که در آن ابزارهای با درآمد ثابت(اوراق قرضه) دادوستد میشوند.
ج - بازار ابزارهاي مشتق بازاري است براي معاملات ابزارهايي مبتني بر داراييهاي مالي يا فيزيكي كه از آن جمله مي توان به اختيار معامله و قرارداد آتي اشاره كرد.
طبقه بندي بر اساس مرحله عرضه اوراق بهادار:
بازار دست اول (اولیه) شرکتها، مؤسسات و بنگاههای اقتصادی برای تأمین منابع مالی مورد نیاز خود به مبالغ هنگفتی نیاز دارند كه اغلب این منابع را در مقابل واگذاری اوراق بهادار خود، بهدست میآورند. واگذاری اوراق بهادار و تأمین اعتبار برای اولین بار در بازار دست اول انجام میشود. به عبارت دیگر در بازار دست اول، اوراق بهادار برای نخستین بار منتشر میشوند. براین اساس فروشنده اوراق بهادار در واقع همان ناشر اوراق بهادار است.
بازار دست دوم (ثانویه) پس از عرضه اوراق بهادار در بازار اولیه و به منظور آن که این اوراق بتوانند مورد دادوستد قرار گیرند، به بازار دیگری نیاز است که به آن بازار ثانویه اوراق بهادار گفته میشود. در این بازار، اوراق قابلیت دادوستد پيدا ميكنند. وجود بازار دست دوم، صرفاً به این دلیل است که قابلیت نقدشوندگي اوراق بهادار منتشر شده در بازار دست اول را افزایش دهد، ضمن اینکه شرایطی فراهم میآورد که قرضدهندگان و قرضگیرندگان در صورت لزوم به آسانی بتوانند تصمیمات سرمایهگذاری خود را تغییر داده، به فروش اوراق بهادار خریداری شده یا خرید اوراق بهادار دیگر اقدام نمایند.
دادوستد در بازار دست دوم به دفعات نامحدود انجام میشود و بنابراین با جابجا شدن مالکیت ابزارهای مالی قابل دادوستد در آن بازار، قدرت نقدشوندگی زیادی ایجاد میشود. در این حالت، از نقد شدن پیش از سررسید بدهی واحدهای متقاضی سرمایه یا ناشران اوراق بهادار جلوگیری میشود و در نتیجه ضربههای کمبود نقدینگی تأثیر محدودتری بر واحدهای سرمایهگذار خواهد داشت.
طبقه بندي سرمایهگذاری با منابع مازاد بر اساس سررسید تعهدات مالی:
الف ) بازار پول
بنا به تعریف، بازار پول بازاری برای دادوستد پول و دیگر داراییهای مالی جانشین نزدیک پول است که سررسید کمتر از یکسال دارند. همچنین میتوان از بازار پول به عنوان بازار ابزارهای مالی کوتاه مدت با ویژگی اندک بودن ریسک عدم پرداخت، نقدشوندگی و ارزش اسمی زیاد نام برد. تمرکز فعالیت این بازار در استفاده از ابزارهایی است که به اشخاص و بنگاههای تجاری این امکان را میدهند که به سرعت نقدینگی خود را به میزان مطلوب درآورند.
ب ) بازار سرمایه
برپایه طبقهبندی بازار مالی با نگرش به سررسید داراییها، بازار سرمایه به بازار دادوستد ابزارهای مالی با سررسید بیشتر از یک سال و داراییهای بدون سررسید اطلاق میشود. این بخش از بازار مالی نقش مهمتری در گردآوری منابع پساندازی و تأمین نیازهای سرمایهگذاری واحدهای تولیدی دارد. بازار سرمایه نسبت به بازار پول بسیار گستردهتر است و از تنوع ابزاری بیشتری برخوردار است.
مهمترین کارکرد بازارهای مالی شامل بازارهای پول، سرمایه و بیمه در اقتصاد ملی، تجهیز منابع پس اندازی و هدایت آن به سوی فعالیتهای مولد اقتصادی است، ضمن آنکه تعیین قیمت وجوه و سرمایه، انتشار و تحلیل اطلاعات و توزیع ریسک اقتصادی نیز اغلب در شمار کارکردهای این بازارهاست.
دیدگاه شما