نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه


    فرجعه تدافعی Defensive Interval
    این نسبت موارد زیر را نشان می‌دهد:

نسبتهای سرمایه گذاری

سرمایه تعلق دارد با سرمایه گذاری­های دیگران در واحد تجاری می­سنجند.

مهم­ترین نسبت­های سرمایه گذاری عبارت­اند از:

1- نسبت بدهی 2- نسبت مالکانه 3- نسبت پوشش بهره 4- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه 5- نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه 6- نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان

سرمایه 7- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه

نسبت بدهی نشان می­دهد که چند درصد از دارایی­های واحد تجاری از طریق بدهی تأمین مالی گردیده است و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

جمع دارایی­ها / جمع بدهی­ها = نسبت بدهی

هرچه نسبت بدهی کوچک­تر باشد بهتر است زیرا صاحبان سرمایه مشارکت بیشتری در تأمین مالی واحد تجاری داشته­اند.

متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.

نسبت مالکانه که نسبت حقوق صاحبان سرمایه به جمع دارایی نیز نامیده می­شود نشان می­دهد که چند درصد از دارایی­های واحد تجاری از محل حقوق صاحبان سرمایه تأمین گردیده است و با

استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

جمع دارایی­ها / جمع حقوق صاحبان سرمایه = نسبت مالکانه

نسیبت مالکانه قدرت مالی واحد تجاری را از نظر طلبکاران (به خصوص بستانکاران و اعتباردهندگان بلند مدت) مشخص می­کند و هرچقدر بالاتر باشد بیان­گر آن است که واحد تجاری از

استحکام بیشتری برخوردار است. حاصل جمع نسبت مالکانه و نسبت بدهی همواره برابر با یک است یعنی اگر نسبت مالکانه 70 درست باشد می­توان نتیجه گرفت که نسبت بدهی 30 درصد است.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

3- نسبت پوشش هزینه بهره:

نسبت پوشش هزینه بهره واحد تجاری را در تأمین نمودن پرداخت­های هزینه بهره از محل سود عملیاتی نشان می­دهد و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

هزینه بهره / سود قبل از بهره و مالیات = هزینه بهره / سود عملیاتی = نسبت پوشش هزینه بهره

بالا بودن نسبت پوشش بهره نشان دهنده آن است که واحد تجاری در پرداخت هزینه بهره مشکل ندارد و پایین بودن آن بیانگر آن است که اعتباردهندگان در دریافت بهره در سررسید با ریسک

بیشتری مواجه خواهند بود،

در نتیجه واحد تجاری ممکن است برای دریافت واحدهای جدید با مشکلاتی مواجه گردد.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

4- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه:

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه رابطه بدهی­ها (اعم از جاری و بلندمدت) را با حقوق صاحبان سرمایه نشان می­دهد و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

حقوق صاحبان سرمایه / بدهی­ها = نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه

هرچقدر این نسبت بزرگ­تر باشد، طلبکاران اطمینان کمتری برای وصول مطالبات خود خواهند داشت و معمولاً هنگامی که نسبت مذکور از یک تجاوز کند وضع غیرعادی تلقی می­شود زیرا

مفهوم آن این است که در صورت ورشکستگی و انحلال واحد تجاری، نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه طلبکاران به تمامی مطالباتشان نمی­رسند.

متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.

5- نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه:

نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه نشان می­دهد که حقوق صاحبان سرمایه تا چه میزان در دارایی ثابت سرمایه­گذاری شده است و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

حقوق صاحبان سرمایه / دارایی ثابت = نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه

هرچقدر این نسبت بزرگ­تر باشد مفهوم آن این است که درصد بیشتری از دارایی­های ثابت از طریق منابعی غیر از حقوق صاحبان سرمایه از قبیل خریدهای نسیه و یا دریافت وام تحمیل شده

است. تحلیل­گران مالی معتقدند که نسبت حقوق نباید از یک بیشتر باشد. چرا که تجاوز این نسبت از یک، حاکی از آن است که قسمتی از مطالبات اشخاص و شرکت­ها از واحد تجاری در دارایی­

های ثابت سرمایه­گذاری شده و این­چنین وضعی مسلماً مطلوب نمی­باشد.

وضعیت صنعت: زیر یک مطلوب است. (پایین­تر باشد بهتر است.)

6- نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه:

هدف از کاربرد این نسبت، تعیین سرمایه وضع شده مطالبات بستانکاران کوتاه مدت است که درصورت بروز خطر چه پوششی برای تأمین مطالباتشان از لحاظ حقوق صاحبان سرمایه پیدا

می­کنند. این نسبت با استفاده از رابطه زیر تعیین می­گردد:

حقوق صاحبان سرمایه / بدهی جاری = نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه

هرقدر این نسبت پایین­تر باشد مفهوم آن این است که تضمین حقوق بستانکاران بیشتر است.

متوسط صنعت: پایین­تر باشد بهتر است.

7- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه

نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه یکی از نسبت­های مهم از نظر ترکیب سرمایه­ای یک واحد تجاری و بیانگر قدرت پرداخت بدهی­های آن در بلند مدت است. این نسبت نشان می­دهد

که بدهی­های بلند مدت چه سهمی از حقوق صاحبان سرمایه را در بر می­گیرد و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

حقوق صاحبان سرمایه / بدهی­های بلند مدت = نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه

هرچقدر این نسبت پایین­تر باشد بهتر است زیرا بیان­گر آن است که واحد تجاری از وضعیت بهتری برخوردار است، مشروط به این که فروش و یا سرمایه گذاری­های بلند مدت واحد تجاری مطلوب باشد.

آشنایی با نسبت های مالی در بازار بورس

آشنایی با نسبت های مالی در بازار بورس

ساعد نیوز: نسبت‌های مالی مقادیر عددی هستند که با هدف به دست آوردن اطلاعات معنادار از صورت‌های مالی یک شرکت استخراج می‌شوند. اعداد استخراج‌ شده از صورت‌های مالی شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان نقدینگی، در مواردی هم چون آنالیزهای مقداری و ارزیابی نقدینگی، رشد، حاشیه سود، سودآوری، نرخ بازگشت، ارزش‌گذاری و غیره استفاده می‌شوند

نسبت های مالی مقادیر عددی هستند که با هدف به دست آوردن اطلاعات معنادار از صورت های مالی یک شرکت استخراج می شوند. اعداد استخراج شده از صورت های مالی شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان نقدینگی، در مواردی هم چون آنالیزهای مقداری و ارزیابی نقدینگی، رشد، حاشیه سود، سودآوری، نرخ بازگشت، ارزش گذاری و غیره استفاده می شوند. یکی از متداول ترین راه های تحلیل مالی، محاسبه و بررسی نسبت های مالی است. این نسبت ها در چندین گروه تعریف شده اند و هر کدام به یکی از جنبه های وضعیت مالی شرکت ها می پردازند. نسبت های مالی به دسته بندی های اصلی زیر تقسیم بندی می شوند:

  • نسبت های نقدینگی
  • نسبت های اهرمی و پوششی
  • نسبت های فعالیت
  • نسبت های سودآوری
  • نسبت های ارزش بازار

نسبت های نقدینگی

نقدینگی عبارتست از توانایی شرکت در جوابگویی به تعهدات کوتاه مدت خـود.نقدینگی جهت اجرای فعالیت های واحد تجاری ضروری است، به خصوص در زمانی نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه که شرکت با مشکلات خاصی نظیر رکود اقتصادی و یا زیان های ناشی از آن و یا افزایش ناگهانی در قیمتِ مواد اولیه و یا قطعات مورد استفاده شرکت روبرو شود. در چنین شرایطی چنانچه شرکت فاقد نقدینگی کافی باشد مشکلات مالی جدی برای آن بوجود خواهد آمد.این نسبت ها ﺗﻮاﻧﺎیی و ﻗﺪرت شرکت را در ﭘﺮداﺧﺖ بدهی های کوتاه مدت نشان می دهد.

۱. نسبت جاری = دارایی های جاری / بدهی های جاری

توانایی یک شرکت برای پرداخت تعهدات کوتاه مدت را با استفاده از دارایی های جاری (وجه نقد، اوراق بهادار قابل تبدیل، دریافتی های جاری، موجودی و پیش پرداخت ها) ارزیابی می کند.

۲. نسبت آنی = دارایی های آنی / بدهی های جاری

این نسبت، توانایی یک شرکت در پرداخت تعهدات کوتاه مدت را با استفاده از انواع نقدی تری از دارایی های جاری یا «دارایی های آنی» (وجه نقد، اوراق بهادار قابل تبدیل و حساب های دریافتنی) می سنجد.

۳. نسبت نقدی = (وجه نقد + اوراق بهادار قابل تبدیل) / بدهی های جاری

توانایی یک شرکت برای پرداخت بدهی هایش را با استفاده از وجه نقد و اوراق بهادار قابل تبدیل، اندازه می گیرد. اوراق بهادار قابل تبدیل، ابزار وام کوتاه مدتی هستند که به اندازه ی وجه نقد ارزش دارند.

۴. سرمایه ی در گردش خالص = دارایی های جاری – بدهی های جاری

تعیین می کند که آیا یک شرکت می تواند با دارایی های جاری خود، تعهدات جاری خود را بپردازد؛ و اینکه مازاد یا کمبود چقدر است.

نسبت های اهرمی یا ساختار سرمایه

نسبت های اهرمی مقدار منابع دریافت شده از بدهی را اندازه گیری می کنند. در واقع، از نسبت های اهرمی برای ارزیابی سطح بدهی های کوتاه و بلندمدت شرکت استفاده می شود. نسبت های اهرمی شامل موارد زیر می شوند:

1- نسبت بدهی: توانایی یک شرکت در پرداخت بدهی های کوتاه و بلندمدت با کل دارایی های موجود

نسبت بدهی = مجموع بدهی ها / مجموع دارایی ها

2- نسبت تسهیلات به سرمایه: میزان اتکای شرکت به استقراض از بانک و حقوق صاحبان سهام برای تامین مالی خود

نسبت تسهیلات به سرمایه = مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام

نسبت پوشش بهره: نشان دهنده توان شرکت در پرداخت هزینه های مالی مثلا بهره وام­ های دریافتنی از محل سود عملیاتی

نسبت پوشش بهره = سود عملیاتی/ هزینه های مالی

نسبت های فعالیت

این نسبت، کاربرد منابع مالی یا دارایی هایی که در اختیار مدیران است و همچنین میزان کارایی مدیریت سازمان را نشان می دهد.

نسبت گردش موجودی کالا : این نسبت شامل دوره گردش موجودی کالا، فاصله زمانی، دریافت مواد اولیه و تبدیل آن به کالای فروخته شده می باشد. در واقع به مدت زمانی گفته می شود که طول می کشد تا مواد اولیه به کالا تبدیل شوند و به فروش برسند که از طریق رابطه زیر محاسبه می گردد.

میانگین موجودی مواد و کالا/ بهای تمام شده کالا فروش رفته = گردش موجودی کالا گردش موجودی کالا/ ۱ = دوره گردش موجودی کالا

نسبت های سودآوری

میزان سودآوری تحت تأثیر درآمدها، فروش و نرخ بازگشت سرمایه گذاری ها و غیره می باشد که با بررسی این موارد نسبت سود آوری به دست می آید.نسبت سودآوری شامل 6 قسمت می باشد.

1- نسبت سود ناخالص به فروش:

درصد سود به دست آمده از هر یک ریال فروش شرکت را نشان می دهد، که این نسبت کسب درآمد شرکت و کنترل بهای تمام شده ی کالای فروش رفته و رابطه بین فروش و هزینه های تولید کالای فروخته شده را نشان می دهد.

100 × فروش/سود ناخالص (قبل از کسر مالیات) = نسبت سود ناخالص به فروش

سود ناخالص : بهای تمام شده ی کالاهای فروخته شده را از مبلغ فروش شرکت کسر می کنیم.بالا بودن این نسبت نشانه خوبی برای شرکت می باشد. یعنی این که شرکت کالاهای خود را بالاتر از قیمت تمام شده به فروش رسانده است. رشد این نسبت نشان دهنده موفقیت شرکت در فروش و تولید ارزان تر کالا می باشد.پایین بودن این نسبت شرکت را در شرایط نامناسبی از نظر رقابتی قرار می دهد.

2- نسبت سود عملیاتی

نشان دهنده تأثیر فروش در سود عملیاتی می باشد.سود عملیاتی در واقع تفاوت درآمدهای عملیاتی از تمام هزینه های مربوط به تولید محصول می باشد و نسبت آن نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات چه مقدار در سود عملیاتی شرکت تأثیر دارد.

فروش/سود عملیاتی = نسبت سود عملیاتی

کاهش این نسبت به صورت مستمر می تواند برای شرکت پر ریسک باشد.

3- نسبت بازده فروش

نشان دهنده سود خالص ایجاد شده از هر یک ریال فروش می باشد که این نسبت مقیاس سودآوری شرکت است و هزینه تأمین مالی شرکت در این نسبت تأثیر دارد.

فروش ناخالص/سود ناخالص(سود ویژه قبل از مالیات) = نسبت بازده فروش

بالا بودن آن نشان دهنده بهبود عملیات شرکت می باشد.به مرور زمان، به دلیل ورود رقبای جدید به بازار و خروج شرکت از انحصار کامل، باعث کاهش نسبت بازده فروش می شود. موسسه مشاوران ارائه دهنده انواع خدمات حسابداری و مالی می باشد.

4- نسبت بازده ارزش ویژه:

نشان دهنده ی میزان سود خالص برای شرکت از هر یک ریال حقوق صاحبان سهام می باشد.این نسبت بازدهی متعلق به صاحبان سهام است و از مهم ترین نسبت های مالی می باشد، زیرا نتایج سرمایه گذاری صاحبان سرمایه را نشان می دهد.در واقع بیان کننده میزان موفقیت شرکت در بالا بردن بازده سهامداران است.حقوق صاحبان سهام مجموع سرمایه ای که در اختیار شرکت قرار دارد می باشد.

100 × حقوق صاحبان سهام/(سود خالص – سود سهام ممتاز) = نسبت بازده ارزش ویژه

بالا بودن نسبت بازده ارزش ویژه، برای سهام داران شرکت ها مطلوب می باشد.

5- بازده دارایی ها:

نشان دهنده شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت ها می باشد، در واقع نحوه سود کسب شده شرکت از منابع و دارایی های خود می باشد.

100 × متوسط دارایی/سود ناخالص = نسبت بازده دارایی

متوسط دارایی شرکت برابر با مجموع دارایی ها در ابتدا و انتهای دوره مالی مورد بررسی تقسیم بر 2 می باشد.این نسبت نشان دهنده بازدهی ایجاد شده به واسطه دارایی شرکت می باشد.بالا بودن بازده دارایی، موفقیت شرکت را در استفاده مناسب از دارایی خود نشان می دهد.

6- نسبت بازده سرمایه درگردش:

نشان دهنده میزان سود خالص(قبل از کسر مالیات) شرکت از سرمایه در گردش آن می باشد.

سرمایه در گردش/سود خالص = نسبت بازده سرمایه درگردش

رشد سود خالص موجب افزایش بازده سرمایه درگردش می شود.این نسبت در ارزیابی شرکت برای افزایش فروش استفاده می شود.سرمایه درگردش ارتباط مستقیمی با فروش، موجودی ها، حساب های دریافتی و وجوه نقد دارد.نسبت های سودآوری در ارزیابی های کسب و کار از جمله بانک ها، بورس، حسابداری مالی شرکت ها و غیره استفاده می شود.

نسبتهای ارزش بازار

نسبتهای ارزش بازار، جهت ارزیابی قیمت سهام یک شرکت مورد استفاده قرار می گیرند. نسبتهای معمول ارزش بازار شامل موارد زیر هستند.

نسبت ارزش دفتری، میزان سرمایه متعلق به هر سهم را محاسبه می کند.

تعداد سهام در دست سهامداران/کل سرمایه = نسبت ارزش دفتری سهام

نسبت بازده سود نقدی میزان سود نقدی را نسبت به قیمت بازار آن سهم می سنجد.

قیمت هر سهم/سود نقدی هر سهم = نسبت بازده سود نقدی

نسبت سود هر سهم میزان سود به ازای هر سهم را محاسبه می کند.

تعداد سهام در دست سهامداران/سود خالص نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه = نسبت سود هر سهم

نسبت قیمت به درآمد، قیمت سهام یک شرکت را با سود هر سهم آن شرکت مقایسه می کند.

تحلیل مالی و مهم‌ترین فرمول‌های آن

تحلیل مالی بر اساس صورت‌های مالی معنی می‌شود و در دنیای امروز به خصوص در بورس بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در واقع یک سری محاسباتی که سبب می‌شود اطلاعات معنی داری برای یک شرکت در راستای شرایط مالی ایجاد شود، تحلیل مالی نامیده می‌شود که با عنوان نسبت‌های مالی نیز شناخته می‌شود. برای تحلیل مالی یک سری فرمول‌ها مطرح است که در فضای ارقام و اعداد بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد. فرمول‌های تحلیل مالی بر روی ترازنامه‌ها و میزان سود و زیاد بررسی می‌شوند و در مدیریت مالی نقش ویژه‌ای دارند. از سوی دیگر تجزیه و تحلیل‌های آماری نیز وجود دارند که می‌توانند اهرم مالی محسوب شوند. در نسبت‌های مالی قرار است که نرخ بازگشت سرمایه، وضعیت سودآوری و رشد و حاشیه‌ها نیز مدنظر قرار بگیرد.

طبقه بندی تحلیل مالی و اهداف اصلی آن

تحلیل مالی در ۵ دسته بزرگ تقسیم شده است که عبارت است از: نسبت‌های نقدینگی، نسبت‌های اهرمی، نسبت‌های کارایی، نسبت‌های سودآوری و همینطور نسبت‌های ارزش بازار.

اهداف اصلی برای تحلیل مالی در دو بخش مهم بررسی می‌شود. بخش اول ردیابی عملکرد شرکت است. در این بخش هر یک از نسبت‌های مالی برای یک دوره مشخص مورد محاسبه قرار می‌گیرد. تغییراتی مشخص می‌شود که در طول زمان رخ داده است و روند عملکرد شرکت را مشخص می‌کند. در واقع بررسی می‌شود که شرکت در طول زمان در حال رشد بوده است یا سیر نزولی داشته باشد.

هدف دیگر از تحلیل مالی مقایسه عملکرد شرکت است. در واقع تحلیل مالی یک شرکت با سایر رقبای اصلی او در بازار مورد مقایسه قرار می‌گیرد و قرار است مشخص شود که شرکت مورد نظر به طور میانگین از سایر شرکت‌های هم رده خود بهتر عمل می‌کند یا عملکرد ضعیف‌تری دارد. یک مثال بارز در این راستا این است که آیا بازده دارایی شرکت‌های مختلف به تحلیلگر یا سرمایه گذار کمک خواهد کرد یا خیر. در واقع مشخص می‌شود که کدام شرکت بر اساس دارایی‌های خود می‌تواند به بیشترین بهره وری دست یابد.

صورت‌های مالی برای استفاده کنندگان برون سازمانی و درون سازمانی مورد بررسی قرار می‌گیرند. استفاده کنندگان برون سازمانی شامل تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران خرد هستند. رقبا و مقامات مالیاتی نیز در این دسته قرار می‌گیرند. مدیریت و کارمندان و سایر مالکان اغلب در لیست استفاده کنندگان درون سازمانی قرار می‌گیرند.

فرمول‌های تحلیل مالی مربوط به بخش نقدینگی

بخش اول از فرمول‌های تحلیل مالی مربوط به بخش نقدینگی است. نسبت‌های نقدینگی به نسبت‌هایی گفته می‌شود که شرکت برای پرداخت بدهی‌های کوتاه مدت و بلند مدت خود خواهد داشت و در واقع توانایی شرکت در این زمینه بررسی می‌شود. در بررسی تحلیل مالی نقدینگی، نسبت جاری، نسبت سریع، نسبت نقدی و نسبت جریان وجه نقد عملیاتی ارزیابی می‌شود.

نسبت جاری: در بررسی نسبت جاری دو پارامتر بدهی‌های جاری و دارایی جاری دخالت دارند به طوری که توانایی شرکت از نظر دارایی را نشان می‌دهد که می‌بایست برای بدهی‌های کوتاه مدت بررسی شود.

بدهی جاری/دارایی جاری = نسبت جاری

نسبت سریع: در بررسی تحلیل سریع یا آنی سه پارامتر بدهی جاری و موجودی مواد و دارایی‌های جاری بررسی می‌شوند. در واقع توانایی شرکت برای پرداخت بدهی‌های کوتاه مدت را نشان می‌دهد که با استفاده از دارایی‌های موجود بررسی می‌کند که قرار است در زمانی سریع و آنی به وجه نقد تبدیل شوند.

بدهی جاری/(موجودی مواد و کالا – داراییهای جاری) = نسبت سریع

نسبت نقدی: پارامترهای ارزیابی شده برای بخش نسبت نقدی مربوط به بدهی جاری و وجه نقد و معادل آن است. به طوری که بررسی می‌کند شرکت در پرداخت بدهی‌ها از طریق وجه نقد چقدر توانایی دارد. در این تحلیل مالی ، معادل وجه نقد نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

بدهی جاری/وجه نقد و معادل وجه نقد = نسبت نقدی

نسبت جریان وجه نقد: این نسبت مالی به دفعاتی از پرداخت شرکت در یک دوره بخصوص اشاره دارد که برای بدهی‌های جاری در نظر گرفته می‌شود و توسط وجه نقد صورت می‌گیرد در این نسبت از پارامترهای بدهی جاری و وجه نقد عملیاتی استفاده می‌شود.

بدهی جاری/وجه نقد عملیاتی = نسبت جریان وجه نقد عملیاتی

فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبت‌های اهرمی

در بخش تحلیل مالی اهرمی ‌تمرکز اصلی بر روی میزان سرمایه‌ای است که از طریق بدهی تامین شده است و این میزان سرمایه باید اندازه گیری شود. در واقع نسبت‌های اهرمی‌ در ابتدا وضعیت بدهی یک سازمان را به طور دقیق محاسبه و اندازه‌گیری می‌کنند. در بررسی تحلیل مالی اهرمی ‌نسبت‌های بدهی، نسبت بدهی به سرمایه و نسبت پوشش هزینه بررسی می‌شود.

نسبت نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه بدهی: این بخش از تحلیل مالی با دو متغیر کل دارایی و کل بدهی همراه است به طوری که میزان دارایی شرکت را که از طریق بدهی‌ها تامین شده است، مورد محاسبه قرار می‌دهد.

کل دارایی/کل بدهی = نسبت بدهی

نسبت بدهی به سرمایه: سرمایه ای که از سوی سهامداران وارد یک سازمان می‌شود بخش مهمی‌از این تحلیل مالی را شامل می‌شود و در این فرمول دو پارامتر کل سرمایه و کل بدهی بررسی می‌شود به طوری که قرار است وزن کل بدهی و تعهدات مالی بر اساس میزان سهام وارده توسط سهامداران مقایسه شود.

کل سرمایه/کل بدهی = نسبت بدهی به سرمایه

نسبت پوشش هزینه بهره: این بخش در خصوص توانایی شرکت تمرکز می‌کند که بتواند از پس پرداخت کل بدهی‌های شرکت بر آید. در فرمول این نسبت نیاز است که دو متغیر کل بدهی و درآمد عملیاتی بررسی شود.

کل بدهی/درآمد عملیاتی = نسبت پوشش کل بدهی

فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبت‌های کارایی

سومین دسته از فرمول‌های تحلیل کالی مربوط به بخش کارایی است. این بخش در واقع مشهور به نسبت‌های فعالیت است به طوری که قرار است میزان مطلوبیت شرکت در راستای دارایی و منابع مورد نظر را بررسی کند. در این نسبت هم فرمول‌های مربوطه وجود دارند که شامل نسبت گردش دارایی، نسبت گردش موجودی کالا، نسبت گردش حساب‌های دریافتی و نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا.

نسبت گردش دارایی: در فرمول به کار رفته در این نسبت قرار است که توانایی شرکت در راستای فروش بر اساس دارایی را بررسی شود و اندازه گیری بر اساس دو پارامتر کل دارایی و فروش خالص دنبال می‌شود.

کل داراییها/فروش خالص = نسبت گردش دارایی‌ها

نسبت گردش موجودی کالا: این بخش از فرمول تحلیل مالی مربوط به دفعاتی است که یک کالا در دوره ای مشخص به فروش می‌رسد و جایگزین صورت می‌گیرد. در بررسی این فرمول دو پارامتر میانگین پولی موجودی کالا و هزینه تمام شده کالای فروخته موارد مهم هستند.

میانگین(پولی) موجودی کالا/بهای تمام شده کالای فروش رفته = نسبت گردش موجودی کالا

نسبت گردش حساب دریافتی: در این نسبت از تحلیل مالی دو پارامتر میانگین حساب‌های دریافتنی و وضعیت خالص از فروش نسیه بررسی می‌شود و در واقع بررسی می‌کند که چند دفعه حساب‌های دریافتنی شرکت می‌توانند در یک دوره زمانی مشخص تبدیل به وجه نقد شوند.

میانگین حسابهای دریافتنی/خالص فروش نسیه = نسبت گردش حسابهای دریافتنی

نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا: در این فرمول روزهایی که شرکت موجودی کالا را پیش از فروش نگهداری کرده است به صورت میانگین نمایش داده می‌شود.

نسبت گردش موجودی کالا/۳۶۵ = نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا

فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبت‌های سودآوری

در بخش نسبت‌های سودآوری از تحلیل مالی ، توانایی شرکت در راستای هزینه‌های عملیاتی، سرمایه، دارایی‌های ترازنامه ای و میزان سود نسبت به میزان درآمد بررسی می‌شود. نسبت‌های معمول سودآوری در این راستا اهمیت زیادی دارد که شامل، نسبت حاشیه سود ناخالص، نسبت حاشیه سود عملیاتی، نسبت بازده دارایی‌ها، نسبت بازده سرمایه است.

نسبت حاشیه سود ناخالص: این بخش مربوط به میزان سود شرکت است که به واسطه فروش خالص صورت می‌گیرد. در واقع شرکت پس از بهای تمام شده کالای فروش رفته می‌بایست کسب سود را بررسی نماید. در این فرمول پارامترهای فروش خالص و سود ناخالص دخالت دارند.

فروش خالص/سود ناخالص = نسبت حاشیه سود ناخالص

نسبت حاشیه سود عملیاتی: این فرمول قرار است فروش خالص و درآمد عملیاتی سازمان را مورد مقایسه قرار دهد و کارایی عملیاتی واحد تجاری را نیز مشخص سازد و پارامترهای فروش خالص و درآمد عملیاتی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

فروش خالص/درآمد عملیاتی = نسبت حاشیه سود عملیاتی

نسبت بازده دارایی‌ها: در این بخش از فرمول تحلیل مالی وضعیت کارایی شرکت بررسی می‌شود که در راستای استفاده از دارایی‌ها بوده و قرار است میزان سود مشخص شود و پارامترهای کل دارایی و سود خالص مدنظر خواهد بود.

کل دارایی‌ها/سود خالص = نسبت بازده دارایی‌ها

نسبت بازده سرمایه: بررسی وضعیت کارایی شرکت در قبال سرمایه بسیار مهم است و در این فرمول از نسبت بازده سرمایه دو پارامتر مهم کل سرمایه و سود خالص ارزیابی می‌شود.

کل سرمایه/سود خالص = نسبت بازده سرمایه

فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبت‌های ارزش بازار

در بررسی تحلیل مالی موضوعی به نام نسبت ارزش بازار وجود دارد که برای ارزیابی قیمت سهام یک شرکت بررسی می‌شود و به طور کلی شامل نسبت ارزش دفتری، نسبت بازده سود به صورت نقدی و سهم و نسبت قیمت به درآمد خواهد بود.

نسبت ارزش دفتری: در این بخش قرار است میزان سرمایه متعلق به هر سهم باید محاسبه شود. پارامترهای مورد ارزیابی در این روش تعداد سهام در دست سهامدار و کل سرمایه خواهد بود.

تعداد سهام در دست سهامداران/کل سرمایه = نسبت ارزش دفتری سهام

نسبت بازده سود نقدی: در بررسی بازده سود نقدی قرار است که وضعیت سود نقدی به نسبت قیمت بازار بررسی شود و سهم در این راستا مورد سنجش قرار می‌گیرد. پارامترهای مهم مربوط به این بخش شامل قیمت هر سهم و سود نقدی مربوط به هر سهم است.

قیمت هر سهم/سود نقدی هر سهم = نسبت بازده سود نقدی

نسبت سود هر سهم : در مورد میزان سود به ازای هر سهم محاسبه می‌شود. در این فرمول از تحلیل مالی در ابتدا باید تعداد سهام هر سهامدار بررسی شود و سپس سود خالص مورد محاسبه قرار بگیرد. نسبت سود هر سهم میزان سود به ازای هر سهم را محاسبه می‌کند.

نسبت قیمت به درآمد : این بخش از فرمول تحلیل مالی مربوط به پارامترهای سود هر سهم و قیمت سهم است که در واقع بین قیمت سهام یک شرکت با سود هر سهم مقایسه در نظر گرفته می‌شود.

سود هر سهم/قیمت سهم = نسبت قیمت به درآمد

جمع بندی

در بررسی تحلیل مالی بهتر است روش‌های تجزیه و تحلیل نیز بررسی شود. به هر صورت یک سری روش‌ها وجود دارد که رویکرد درونی، مقایسه‌ای، سرمایه در گردش و تحلیل خطر هستند که هر یک می‌تواند راه حل مناسبی برای تحلیل مالی باشد. در روش تجزیه و تحلیل درونی قرار است که اقلام مندرج در صورتحساب مورد مقایسه قرار بگیرد. در روش تجزیه و تحلیلی مقایسه‌ای، بین اقلام مندرج در صورت حساب‌های چند دوره یک سری مقایسه‌ها در نظر گرفته می‌شود. در تجزیه و تحلیل سرمایه می‌بایست عوامل موثر شناسایی شود و همینطور موقعیت پول در روند صعودی و نزولی بررسی شود. همینطور روشی با عنوان تجزیه و تحلیل خطر نیز وجود دارد که می‌تواند رویکرد سرمایه گذاری موسسه را با سنجش خطران بررسی کند و بخش مهمی ‌از رویکرد تحلیل مالی را در بر می‌گیرد.

نسبت‌های بدنی در رویکرد جاری و بلند مدت و همینطور در بخش دارایی‌های ثابت به ارزش ویژه دنبال می‌شود و بخش مهمی‌ از تحلیل مالی هستند. از سوی دیگر یک سری مشکلات اقتصادی نیز دیده می‌شود که سطح ارزشمندی از شاخص‌های مالی را در بر می‌گیرد.

نسبت توان پرداخت بهره نیز بخش دیگری از تحلیل مالی محسوب می‌شود که بر اساس دارایی‌های مدیران سنجیده می‌شود و می‌تواند یک ساختار مهم از تحلیل مالی شرکت‌های کوچک و بزرگ باشد.

کاروکسب دوره‌های آموزشی متنوعی را در حوزه‌های تحلیل کسب‌وکار، هوش تجاری، مدیریت فرایند، مدیریت پروژه، مدیریت چابک و . برگزار می‌کند. جهت آشنایی با دوره‌های آموزشی کاروکسب از تقویم دوره‌های آموزشی بازدید نمایید.

شاخص های مالی تعالی سازمانی

سازمان‌هایی که به تازگی سفر تعالی را شروع نموده‌اند از این شاخص‌ها اطلاعی ندارند که در ادامه لیستی از انواع شاخص‌های مالی گرداوری شده است.

شاخص‌ های مالی تعالی سازمانی

این شاخص‌ها به سازمان‌ها کمک می‌نمایند تا بتوانند در حوزه نتایج در مدل‌های سرآمدی، تصویری بهتری از کسب‌و‌کار خود را مشخص نمایند. نسبت‌های مالی در چهار گروه طبقه‌بندی می‌شوند

1- نسبت‌های نقدینگی Liquidity Ratios

به نسبتی اطلاق می شود که توانائی واحد تجاری را در واریز بدهی های کوتاه مدت نشان می دهد. مهمترین آن‌ها نسبت‌های آنی و جاری است.
نسبت‌های نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه نقدینگی دارایی جاری یا اقلام تشکیل دهنده آن با بدهی جاری به‌دست می‌آید و بیشتر این نسبت‌ها به صورت عدد و یا درصد نشان داده می‌شود اهم این نسبت‌ها عبارتند از:

  • نسبت جاری Current Ratio
    هرگاه جمع دارایی جارجی را بر جمع بدهی جاری تقسیم کنیم نسبتی که بدست می‌آید را نسبت جاری می‌نامند.
    نسبت جاری = بدهی جاری / دارایی جاری
    در گذشته رقم مناسب این نسبت را 2 بیان می‌کردند اما امروزه این نسبت بدون توجه به طرز ترکیب اقلام مختلف دارایی جاری و بدون مقایسه با سال‌های گذشته یا واحدهای مشابه بی‌معنی است.
  • نسبت آنی Quick/Acid Test Ratio
    نسبت جاری به دلیل اینکه همه اقلام دارایی جاری را از لحاظ نقدینگی یکسان و مشابه در نظر می‌گیرد دارای نقصی بزرگ است.
    بدین منظور اقلام دارایی جاری را باید به دو دسته تقسیم بندی نمود:

  • اقلام نقد و یا اقلامی که در حکم نقد بوده و یا بدون کوششی در راه فروش، نقدا وصل خواهد شد. این تعریف موجودی‌های نقدی اعم از صندوق و بانک و همچنین حساب و اسناد دریافتنی را در بر می‌گیرد به جمع این اقلام دارایی سیال یا دارایی‌های انی اطلاق می‌شود.
  • اقلامی از دارایی جاری که باید از طریق فروش به پول نقد یا مطالبات تبدیل شوند کلیه موجودی‌های جنسی اعم از مواد و کالا در این طبقه قرار می‌گیرند.

نسبت آنی به شرح زیر محاسبه می‌شود:
نسبت آنی = بدهی جاری / دارایی آنی
این نسبت به خوبی نشان می‌دهد که آن قسمت از دارایی جاری که از لحاظ ارزش ثبات بیشتری دارد و احتمال کاهش در آن کمتر است تا چه میزانی می‌تواند پشتوانه طلبکاران کوتاه مدت قرار گیرد.
عدد یک یا 100 برای این نسبت مطلبو تشخیص داده می‌شود و معنی ان این است که در مقابل هر یک ریال بدهی جاری یک ریال دارایی جاری آن هم به‌صورت نقد و یا حساب قابل وصول و تبدیل به نقد در مدتی کوتاه وجود دارد.

    فرجعه تدافعی Defensive Interval
    این نسبت موارد زیر را نشان می‌دهد:

  • وجه نقد مورد نیاز منعکس نشده در حساب‌ها و صورتحساب‌های بدهی
  • موجودی نقدی با آنچه در کوتاه مدت انتظار می‌رود وصل شود جمعا تکافوی چند روز هزینه شرکت خواهد بود.

فرجعه تدافعی=برآورد هزینه‌های نقدی روزانه عملیات / (حساب و اسناد دریافتنی+سرمایه‌گذاری کوتاه مدت+ موجودی نقدی)
هزینه‌های روزانه، هزینه‌های استهلاک منظور نمی‌شود

نسبت گردش نقدی

نسبت گردش نقدی = بدی‌های جاری / گردش نقدی حاصل از عملیات
حد مناسب برای این نسبت 4/0 است.

به منظور رفع مشکل مربوط به همجنس و یکسان نبودن صورت و مخرج کسر در نسبت‌های نقدینگی نسبت شاخص نقدینگی طراحی شده است
( مانده موجودی نقدی+ مانده بدهکاران+ مانده موجودی کالا)/(مانده موجودی نقدی*فاصله تا نقد شدن+ مانده بدهکاران* فاصله تا نقد شدن + مانده موجودی کالا* فاصله تا نقد شدن)
نسبت گردش نقدینگی = موجودی نقدی/ فروش

بالا بودن این نسبت نشان دهنده کمبود نقدینگی است و اگر شرکت ذخیره دیگری نداشته باشد با بحران کمبود نقدینگی روبرو می‌شود و پایین بودن ان نشان‌دهنده این است که در حساب‌های نقدی مبالغ پول اضافه بر نیاز و بدون مصرف باقی مانده است.

2-نسبت‌های فعالیت‌ها

هر گونه کسری که در صورت آن مبلغ فروش شرکت و در مخرج آن یکی از اقلام ترازنامه آمده باشد نسبت فعالیت نامیده می‌شود. تنها در مورد موجودی کالا بهتر است بهجای رقم فروش، بهای تمام شده کالای فروش رفته به‌کار رود.
نسبت‌های فعالیت‌، کارایی مدیران را در کاربرد دارایی‌ها( منابع مالی در اختیار مدیران) نشان می‌دهد.

  • گردش مطالبات
    برای تحلیل مطالبات از دو روش زیر استفاده می‌شود:
  • زمان‌بندی مطالبات Aging Receivables
    زمان‌بندی مطالبات حساب‌ها و اسناد دریافتنی بر حسب مدت از تاریخ سررسید طبقه‌بندی می‌شوند.
  • دوره وصول مطالبات Receivables Collection Period
    در صورتی که زمان‌بندی حساب‌ها و اسناد دریافتنی مشکل باشد یا نیاز به بررسی بیشتری داشته باشد تعیین دوره وصول مطالبات سومدن است.
    در تحلیل دوره وصول مطالبات شرکت ، مقایسه اعداد حاصله با شرایط فرو نسیه آن ضروری است.

(دفعات) گردش مطالبات = متوسط مطالبات/فروش نسیه سالانه
(روز) دوره وصل مطالبات = فروش نسیه سالانه / (360*متوسط مطالبات)

  • دوره گردش عملیات
    دوره گردش عملیات در صنایع حاصل جمع دوره تولید، دوره گردش کالاو دوره وصول مطالبات می باشد. این دوره نشان می دهد که از زمان شروع به تولید محصول، مدت زمان باقیماندن کاال در انبار، فروش کالا و سپس وصول مطالبات ناشی از آن چقدر به طول می انجامد.
  • نسبت کالا به سرمایه در گردش Inventory Turnover
  • گردش سرمایه جاری Working Capital Turnover
    هدف از بررسی سرمایه درگردش یا سرمایه جاری آن است که تعیین کنیم آیا مقدار سرمایه در گرد کافی و متناسب با حجم فروش شرکت است یا خیر؟ گرد سرمایه جاری به شرح زیر تعیین می شود
  • گردش سرمایه جاری= سرمایه در گردش / خالص فروش
  • دوره واریز بستانکاران

3- نسبت‌های سرمایه‌گذاری

این نسبت‌ها نشان‌ می‌دهند در صورتی‌که عملیات شرکت زیان‌ده باشد و کار به تصفیه بکشد، بستانکاران و وام دهند‌گان تا چه اندازه می‌توانند به مطالبات خود برسند.
نسبت‌های سرمایه‌گذاری، ترکیب سرمایه شرکت را نشان می‌دهد این نسبت‌ها آنچه را به صاحبان سهام( سرمایه) تعلق دارد با سرمایه‌گذاری‌هیا دیگران در شرکت می‌سنجد.
نسبت‌های مذکور از تقسیم بدهی‌های جاری، بدهی بلندمدت و یا کل بدهی به ارزش ویژه بدست می‌آید. البته برخی ترجیح می‌دهند از معکوس این نسبت استفاده نمایند یعنی ارزش ویژه را در صورت کسر و بدی‌ها در مخرج قرار دهند.

  • نسبت دارایی ثابت به ارزش وِیژه Fixed Assets to Net Worth Ratio
    نسبت دارایی ثابت به ارزش وِیژه = ارزش ویژه / دارایی ثابت
  • نسبت کل بدهی Debt Ratio
    این نسبت جزء نسبتهای اهرمی بوده و مبین اطمینان و تامینی است که بطور کلی بستانکاران برای وصول مطالبات خود می توانند داشته باشند
    نسبت بدهی = ارزش ویژه / کل بدهی
  • نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه Current Debts to Net Worth
    این نسبت حاصل تقسیم بدهی جاری به ارز ویژه بوده و هدف از کاربرد آن این است که وضعیت مطالبات طلبکاران کوتاه مدت مشخص شود که در صورت بروز خطر چه پوششی برای تامین مطالباتشان از لحاظ حقوق صاحبان سهام پیدا می کنند.
  • نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه Long-Term Debts to Net Worth
    آن دسته از بدهی است که بیش از یکسال تا سررسید واریز آن باقی مانده است
  • توان سنجی بازپرداخت وام Debt Service Analysis
  • نسبت پوشش بهره
    نسبت پوشش بهره = هزینه بهره / (مالیات+هزینه بهره+سود خالص)
  • نسبت بار مالی وام
  • نسبت گردش نقدی به بدهی

4-نسبت‌های سودآوری

تعیین میزان موفقیت شرکت در کسب سود است موفقیت در کسب سود از تعیین نسبت سود به فروش یا دارایی‌ها و یا از راه سنجش سود با سرمایه‌گذاری صاحبان سهام در واحد تجاری بدست می‌آورند . بسته به مورد مقایسه آن را بازده فروش، بازده ارزش ویژه، بازده دارایی، بازده سرمایه در گردش می‌نامند.

روش ارزش ویژه حسابداری

روش ارزش ویژه حسابداری : به عنوان یکی از شیوه ها در امور مالی می توان به روش ارزش ویژه حسابداری اشاره کرد . در واقع این شیوه جزئی از حسابداری سرمایه گذاری است و زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که سرمایه گذار نتواند کنترل کاملی را بر روی دارایی های خود داشته باشد . در واقع در این روش سرمایه گذار بر روی دارایی خود تأثیرگذار هست ولی نمی تواند کنترل زیادی روی آن ها داشته باشد ، برای نمونه می‌توان به شرکت های مادر و تابعه اشاره کرد .

روش ارزش ویژه حسابداری

اگرچه این مثال به صورت کلی بیان شده است ولی یک سرمایه‌گذار تنها در صورتی می‌تواند تأثیر بالای روی سرمایه یک شرکت داشته باشد که حداقل ۲۰ تا ۵۰ درصد از سهام شرکت و یا حق رأی آن را در اختیار داشته باشد . با این وجود حتی اگر یک سرمایه گذار کمتر از ۲۰ درصد از سرمایه شرکت را دارا باشد ولی همچنان دارای تأثیر قابل توجهی را بر روی فعالیت آن باشد ، خواهد توانست تا از روش ارزش ویژه ، به جای روش هزینه ها در حسابداری خود استفاده کند .

استثنا در بکارگیری روش ارزش ویژه حسابداری

استثنا-در-بکارگیری-روش-ارزش-ویژه-حسابداری

در کل سرمایه گذاری در اشخاص وابسته و یا مشارکت های – خاص- تنها باید با استفاده از روش ارزش ویژه در گزارشات مالی تلفیقی توسط به کار گرفته شود .

ارگان ها با سرمایه‌گذاری‌های ریسک پذیر ، صندوق های مشترک سرمایه گذاری و اشخاص مشابه آن ها می‌توانند سرمایه گذاری در اشخاص وابسته و مشارکت های خاص را از طریق روش ارزش منصفانه بدست آورند .

افراد نباید از روش ارزش ویژه در مورد سرمایه پذیری هایی که با هدف واگذاری در آینده جلب شده اند و در واقع شرایط لازم را برای قرار گرفتن در گروه سرمایه‌های لازم برای فروش را دارند ، استفاده کنند .

نکات مهم در مورد به‌کارگیری روش ارزش ویژه در شرکت حسابداری

نکات-مهم-در-مورد-به‌کارگیری-روش-ارزش-ویژه-در-حسابداری-شرکت-ها

  • در هنگام استفاده از این روش ، رویه های حسابداری سرمایه گذار و سرمایه پذیر باید یکی باشد .
  • تاریخ گزارشگری اطلاعات مالی توسط سرمایه‌گذار و سرمایه پذیر نباید بیش از سه ماه با هم اختلاف داشته باشد . در صورت وجود هرگونه اختلاف در این زمینه باید تعدیل های لازم را بر روی معاملات مهم بین دو تاریخ اعمال کرد .
  • اگر سرمایه گذار در استفاده از روش ارزش ویژه زیان کند ، ارزش دفتری منافع سرمایه‌گذاری او کاهش پیدا خواهد کرد ولی از صفر کمتر نمی شود . البته زیان های بیشتر نیز تا زمانی به عنوان بدهی سرمایه گذاری تعیین می‌شوند که سرمایه گذار متعهد شود تا زیان ها را تعین کند یا پرداخت‌های را به جای سرمایه پذیر به این منظور انجام دهد .

روش ارزش ویژه چگونه عمل می کند؟

در روش ارزش ویژه برخلاف روش تلفیقی ، روند ادغام حساب ها در آن وجود ندارد ؛ به جای آن سرمایه گذار متناسب با سرمایه خورد و ارزش ویژه سرمایه پذیر سرمایه گذاری را گزارش خواهد کرد . البته سرمایه پذیر هر چقدر که دارای سود یا ضرر باشد حساب سرمایه را به میزان متناسب با سهام سرمایه گذار افزایش خواهد داد که از آن به عنوان افزایش ارزش ویژه یاد می‌شود .

کاربردهای روش ارزش ویژه حسابداری

کاربردهای-روش-ارزش-ویژه-حسابداری

امور حسابداری سرمایه‌گذاری در واحد تجاری وابسته باید با روش ارزش ویژه انجام شود ، مگر در مواردی که

  • واحد سرمایه‌گذار خود واحد تجاری فرعی بوده و یا اینکه کاملاً متعلق به واحد دیگر باشد . در صورتی که واحد تجاری فرعی شعبه با مالکیت کمتر از ۱۰۰ درصد سهام باشد ، سایر سهامداران با وجود آگاهی از مقصد واحد سرمایه گذار در عدم بکارگیری از روش ارزش ویژه می توانند با آن مخالفتی نکنند .
  • زمانی که سهام یا اوراق قرضه واحد سرمایه گذار در بورس اوراق بهادار یا سایر بازارها در دسترس عموم مردم قرار نگیرد و معامله نشود .
  • زمانی که واحد اصلی سرمایه گذار ، گزارش های مالی تلفیقی را که در دسترس عموم قرار می‌گیرد بر طبق استانداردهای حسابداری تهیه کند
  • بعد از اعمال روش ارزش ویژه ، هرگونه سرمایه گذاری در واحد تجاری وابسته که تحت عنوان نگهداری شده برای فروش نشود ، باید بر مبنای حداقل ارزش دفتری و بر اساس روش ارزش ویژه یا خالص ارزش فروش محاسبه شود .
  • واحدهای سرمایه گذار باید از زمانی که تسلط خود را بر واحد های سرمایه پذیر تا مدت زیادی از دست می دهند ، باید استفاده از روش ارزش ویژه را متوقف کنند . از این تاریخ به بعد حسابداری سرمایه گذاری ، تابع استاندارد شماره ۱۵ حسابداری خواهد بود
  • حسابداری سرمایه گذاری در واحدهای تجاری وابسته در زمان محسوب شدن به عنوان واحد تابعه به روش ارزش ویژه محاسبه خواهد شد.

در میان استاندارد های حسابداری می توان به شماره ۲۰ از آن ها اشاره کرد ، چرا که این شماره با الزامی کردن بکارگیری روش ارزش افزوده ویژه جهت شناسایی سرمایه گذاری در واحد های تجاری وابسته و برای حذف اغلب معافیت های در نظر گرفته شده در استاندارد های قبلی در رابطه با استفاده از این روش ، تأثیر بسزایی در نحوه ارائه و مزمون گزارشات مالی شرکت های تجاری وابسته دارد . اهمیت حذف کردن سود و زیان های تحقق نیافته در معاملات با شرکت های وابسته و الزام واحد های سرمایه گذار مشمول این استاندارد در بکارگیری روش ارزش افزوده از جمله مهم ترین اثرات این استاندارد می باشد .

در پایان قابل ذکر است که به طور معمول از یکی از دو روش اصلی حسابداری یعنی بهای تمام شده و یا روش ارزش ویژه حسابداری ، برای سرمایه گذاری در سهام عادی استفاده می شود . اگر از روش بهای تمام شده استفاده کنیم ، حسابداری سرمایه گذاری ، براساس مفاد استاندارد حسابداری (FASB) تحت عنوان حسابداری سرمایه گذاری معین در اوراق قرضه و سهام انجام می شود . اگر برخلاف مورد قبل به این منظور از روش ارزش ویژه استفاده شود ، حسابداری سرمایه گذاری بر مبنای (APB) و تحت عنوان روش ارزش ویژه برای سرمایه گذاری در سهام عادی انجام می گیرد که به وسیله استاندارد حسابداری با عنوان تلفیق شرکت های فرعی با اکثریت سهام تحصیل شده اصلاح می شود .



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.