استراتژی سرمایهگذاری لایهای
سرمایهگذاری واژهای است که از قدیم مردم جهان برای سودآوری در آینده از آن استفاده میکردند. امروزه استراتژیهای مختلفی در بازارهای مالی وجود دارند، که مردم از آنها برای سرمایهگذاری استفاده میکنند.
اما آیا همه این استراتژیها برای سرمایهگذاری در ایران هم میتواند کارامد باشد؟ کدام سرمایهگذاری بیشترین بازده را دارد؟ ایراد استراتژی سرمایهگذاری در داخل ایران چیست؟ اگر میخواهید به پاسخ همه این سوالات برسید و با یک استراتژی سرمایهگذاری جدید آشنا شوید، پیشنهاد میکنم چندبار این مقاله را با دقت مطالعه کنید!
لزوم سرمایهگذاری
همه ما درطی چند دهه اخیر درگیر تورمهای بعضا بسیار زیادی در کشورمان بودیم. در این مقاله کاری به چرایی و چگونگی ایجاد این تورم نداریم (به مقاله تورم چیست؟ مراجعه کنید) و فقط میخواهیم یاد بگیریم که چگونه میتوانیم از بدترین شرایط نیز بهنفع خود و برای سودآوری بیشتر استفاده کنیم.
تنها نکتهای که همه میدانیم و به آن واقفیم، این است که این تورم از ارزش سرمایههای نقدی ما در طول زمان کم میکند و قدرت خرید ما نیز کاهش مییابد. لزوم سرمایهگذاری از اینجا شکل میگیرد، بهاین ترتیب روزی رسید که بالاخره مردم تصمیم گرفتند بهجای پسانداز، همان پول را سرمایهگذاری کنند تا ارزش آن حفظ شود.
اما از آنجایی که انسان همیشه کمالگرا است، پس سعی دارد که همیشه به بهترین شکل و سودآورترین حالت ممکن سرمایهگذاری کند. برای همین بسیاری از مردم، درطول مدت سرمایهگذاری، انتخاب خود را با باقی گزینههای سرمایهگذاری مقایسه میکنند. بهعنوان مثال میگویند که اگر بهجای خرید فلان خودرو، پولم را در سهام X سرمایهگذاری میکردم اکنون وضعم خیلی بهتر بود.
تورم، ماری که سودهای ما را میبلعد!
در بازار بورس، قیمت سهم ما رشد میکند و ما سود میکنیم. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، بخشی از این سودها وقتی از بازار خارج میشوند، وارد بازارهایی نظیر مسکن و خودرو و طلا و ارز میشوند و باعث بالا رفتن قیمت آنها میشوند. این مسئله درنهایت باعث میشود تا تورم در کشور نیز افزایش یابد و وقتی که نرخ تورم بالا برود، دوباره همهچیز گران خواهد شد. بهعبارت دیگر این مسئله باعث میشود تا تورم بخشی از سودهای ما را ببلعد.
بهعنوان مثال فرض کنید، من خودروی پراید خود را در ابتدای سال 1398 به مبلغ سی میلیون تومان فروخته و پولش را با خرید سهمی در بورس ایران سرمایهگذاری کردم. اکنون و در سه ماهه اول سال 1399 قیمت آن سهم 1000% رشد داشته است (ده برابر). روی کاغذ اگر من سهامم را بفروشم و نقد کنم، نسبت به شرایط پیش از ورود به بورس، باید قدرت خرید ده خودروی پراید مشابه خودروی قبلم را داشته باشم. اما با کمال تعجب میبینیم که قیمت خودرو هم افزایش داشته درک استراتژی در سرمایهگذاری است. قیمت همان خودرو اکنون حدود چهل و پنج میلیون تومان است که باعث میشود تا قدرت خرید من کاهش یابد. یعنی بهجای قدرت خرید ده پراید، اکنون من فقط میتوانم پنج پراید بخرم.
سوال: پراید من را چهکسی خورد؟
جواب: همزمان با سود شما تورم در کشور نیز افزایش مییابد. به عبارتی دیگر تورم نیمی از سود شما را بلعیده است.
کاهش قدرت خرید در اثر تورم
اکنون یک عده میگویند که بازهم نسبت به قبل سرمایهاش پنج برابر شده است و سود کرده. درست است که در مثال بالا سرمایهگذاری سودده بوده. اما خوب این مسئله خیلی بیشتر دردناک میشود وقتی که من سهمی را میخریدم که در مدت زمان مشابه، سودی کمتر از مقدار تورم داشته باشد. بهعنوان مثال فرض کنید که بعد از فروش پراید (خدابیامرز) خود، سهمی را میخریدم که تنها 50% رشد داشته و وقتی سرمایه خود را نقد میکنم، درک استراتژی در سرمایهگذاری تورم از من جلو زده و حال همان خودروی قبلی را هم نمیتوانم بخرم!
حالا مسئله جذاب میشود. نگران نباشید معمولا بورس ایران در بلند مدت سودی بیشتر از تورم داشته است. مگر اینکه مقطعی (به دلایل سفتهبازی) و در شرایطی بد وارد بازار شده باشید.
اما بیایید فکر کنید که تورم نداشتیم یا تورم ما ثابت بود، چه اتفاقی میافتاد؟ در ده سال گذشته چقدر به توان قدرت خریدتان افزوده میشد؟
درآمد دلاری، رویا یا واقعیت
آیا سهمی داریم که تورم نتواند سود ما را ببلعد و با تورم هم رشد کند؟ در اینجا لزوم سرمایهگذاری دلاری بیشتر شکل میگیرد. سالها پیش وقتی به کاهش ارزش ریال و راهی برای بلعیده نشدن سودهایم فکر میکردم، مثل بسیاری از مردم بهفکر درآمد دلاری افتادم.
راه دوری نمیرویم. همین سال 1396 حداقل دستمزد طبق وزارت کار با کارانه حدود یک میلیون و صد هزار تومان بود که با نرخ دلاری 3700 تومان آن زمان، برابر حدود 300 دلار حقوق دریافت میکردند. اگر درآمد ما به دلار پرداخت میشد، با همان پایه حقوق (بدون افزایش) و با نرخ دلار 17000 تومانی اکنون ما باید حداقل حقوق ما معادل پنج میلیون یکصد هزار تومان باشد. اگر اکنون زیر این عدد درآمد ماهانه دارید، پس از حداقل حقوق پایه وزارت کار در سال 1396 هم درآمدتان کمتر شده است.
اما اگر من درآمدم به دلار بود دیگر نگران تورم زیاد کشور نبودم. شاید اصلا به اندازه اکنون هم به فکر سرمایهگذاری و آینده نگری هم نبودم.
تحقیقات نشان میدهد که افراد ایرانی که به خارج کشور مهاجرت کردند، اکثرا افراد موفقی بودند. چرا؟
جواب: چون نوع اتفاقات داخلی و شرایط پیچیده سیاسی و اقتصادی کشورمان، طوری شکل گرفته است که همواره ما نگران فردای خود هستیم. اگر از ما بپرسند چشمانداز 10 سال آینده و شرایط اقتصادی را چگونه خواهید دید، تقریبا هیچکس جواب روشنی برای آن ندارد. برای همین خط فکری ما هم از کودکی بر این اساس شکل گرفته که، ما باید خودمان به فکر آیندهمان باشیم. در نهایت این مجموع این عوامل باعث میشود که مردم ایران، یکی از آیندهنگرترین مردمان در جهان باشند. این در حالی است که بیش از 60% افراد کارمند در آمریکا، هیچ پساندازی برای دوران بازنشستگی خود ندارند!
دلیل این امر هم آن است که مردم آمریکا دغدغه فکری برای آینده خود ندارند. بهاین ترتیب ایرانیانی که به خارج مهاجرت میکنند، به دلیل داشتن خط فکری اقتصادی و اینکه همیشه به فردای خود فکر کرده و درحال سرمایه گذاری هستند، جز دسته مهاجران موفق به حساب میآیند.
انواع سرمایهگذاری
درحالت کلی از نظر من هر نوع سرمایهگذاری، به دو نوع ساده و لایهای تقسیم میشوند. در ادامه به هرکدام از آنها میپردازیم.
استراتژی سرمایهگذاری ساده
اکثر سرمایهگذاریهایی که در اطراف ما وجود دارند، از نوع یک سرمایهگذاری ساده هستند. شما یک خودرو ثبتنام میکنید و در نهایت وقتی وارد بازار شد آنرا به قیمت بالاتر میفروشید. یا بهعنوان مثال دیگر شما در سهمی سرمایهگذاری میکنید و بعد از اینکه قیمت سهم، دارای ارزش افزوده شد، آنرا با قیمتی بالاتر میفروشیم.
عموما در سرمایهگذاریهای ساده، رابطه بین سرمایه اولیه ما و سود نهایی، در گرو رشد قیمت دارایی واسط صورت میپذیرد. همچنین دارایی واسط ما تنها عامل سود ما تلقی میشود.
یعنی در سرمایهگذاری خودرو اگر قیمت خودرو ارزان شود، ما ضرر میکنیم. یا در مثال خرید سهم، اگر قیمت سهم افت کند، ما بازهم ضرر میکنیم.
در این بین به فکر سرمایهگذاریهای لایهای افتادم که میخواهم در این مقاله آنرا با شما به اشتراک بگذارم.
استراتژی سرمایهگذاری لایهای (Layered investment)
این استراتژی را شخصا از سالهای 2014 تاکنون استفاده کردهام و حتی نتایج آنرا درسالهای درک استراتژی در سرمایهگذاری گذشته هم بررسی کردم و تطبیق دادم. این استراتژی در کشورهای توسعه نیافته و یا درحال توسعه که دارای تورم سالیانه بالایی هستند، بازدهی بهتری دارد. استراتژی لایهای بسیار ساده است. وقتی که تورم سود شما را میبلعد، شما باید سرمایهگذاری خود را به نحوی تغییر بدهید که با تورم هم سرمایه شما زیاد شود. بهاین ترتیب مقدار سود شما در لایههای تو در تو، بیشتر از حالت سرمایهگذاریهای تک لایهای و عادی میشود.
یعنی در اینجا واسط بین سرمایه اولیه و سود، بیش از یک عامل است. بهاین ترتیب هرچه تعداد عوامل واسط سرمایه گذاری ما بیشتر باشند، و همه آنها همسو با معامله ما باشند، سود ما بسیار بیشتر از حالت عادی خواهد بود.
مثالی از استراتژی سرمایهگذاری لایهای
اگر شما با ریال یک بیتکوین خریداری کنید، در حقیقت یک سرمایهگذاری لایهای را انجام میدهید. در حقیقت وقتیکه ما با ریال بیتکوین میخریم، یعنی هم دلار خریداری کردیم و هم بیتکوین. در این حالت ما دو سود را میتوانیم برای هدف سرمایهگذاری خود شناسایی کنیم. برای همین مقدار سود سرمایهگذاری در بازار ارزهای دیجیتال بیشتر از حالت سرمایهگذاریهای دیگر است.
به عنوان مثال قیمت بیتکوین در اوج قیمت سال 2017 و با درنظر گرفتن قیمت 20000 دلار، برابر با حدود هشتاد و پنج میلیون تومان معامله میشد. اما در سال 2020 و با قیمت حدود 10000 دلار (نصف قیمت زمان اوج)، حدود 165 میلیون تومان قیمتگذاری میشود. برای همین اگر کسی در اوج قیمت سال 2017 هم بیتکوین خریداری کرده باشد، به لطف زیاد شدن قیمت دلار، همچنان سود کرده است.
خرید طلا نیز یک سرمایهگذاری لایهای محسوب میشود. زیرا عوامل واسط برای در نظر گرفتن سود ما، هم عامل دلار/ریال و هم عامل نرخ طلا/دلار است. به این ترتیب اگر هر دو عامل صعودی باشد، میتواند سود بیشتری را نصیب ما بکند.
یکی دیگر از سرمایهگذاریهای لایهای خرید سهم در بازار بورس آمریکا است. وقتی شما یک سهم را در بازار بورس آمریکا خریداری میکنید، در حقیقت هم دلار/ریال و هم خود سهم را خریداری کردهاید. چگونه؟
بهعنوان مثال فرض کنید شما در ابتدای سال 2018 به اندازه یکصد میلیون تومان در سهام شرکت تسلا سرمایهگذاری میکردید. با نرخ دلار آزاد در آن زمان (6500 تومان)، شما مبلغ 15.380 دلار میتوانستید خریداری کنید. سهام شرکت تسلا نیز در همان بازه زمانی، 317 دلار قیمت داشت. یعنی شما میتوانستید حدود 48 سهم تسلا خریداری کنید.
امروز و در سال 2020، قیمت سهام تسلا حدود 880 دلار است. اگر بخواهیم ارزش افزوده قیمت سهام را نسبت به زمان سرمایهگذاری حساب کنیم (بدون درنظر گرفتن سود تقسیمی و. )، شما حدود 270% درسود هستید. اما سود خالص شما به همین مقدار خلاصه نمیشود. زیرا قیمت دلار به نرخ روز نیز تغییر کرده و اکنون دلار در همان بازار آزاد با نرخ 17000 تومان مبادله میشود.
حال بیایید سود کل را حساب کنیم:
48 سهم * 880 دلار = 42240 دلار
42240 دلار * 17000 (نرخ دلار) = 718 میلیون تومان
میبینیم که با استراتژی سرمایهگذاری لایهای سرمایه شما نسبت به حالت اولیه، 718% رشد داشته درصورتی که قیمت سهم تنها 270% رشد داشته است. به این ترتیب اگر من پراید (بیچاره) خود را در یک سرمایهگذاری لایهای سرمایهگذاری میکردم، سود ناشی از تورم را هم بدست میآوردم. و بهاین ترتیب قدرت خرید من، حتی با افزایش تورم هم کاسته نمیشد.
آیا سرمایهگذاری با لایههای بیشتر هم وجود دارند؟
بله. بهعنوان مثال فرض کنید با سرمایه اولیه خود مقداری دلار و با آن دلار، مقداری بیتکوین خریداری کنید. حال مجددا با بیتکوین خود مقداری کوین دیگر (که میتواند نسبت بهبیتکوین رشد بیشتری داشته باشد) را خریداری کنیم. بهاین درک استراتژی در سرمایهگذاری ترتیب اگر انتخاب درستی کرده باشیم، میتوانیم با لایههای بیشتر، سود بسیار بالاتری را کسب کنیم.
در ابتدای سال 2016 بیتکوین با قیمت 450 دلار و نرخ دلار 3300 تومان، حدود یک میلیون و پانصد هزار تومان قیمت داشت. فرض کنید که شما با همین مقدار سرمایه، در آن زمان یک عدد بیتکوین خریداری میکردید. تا اینجا و طبق تعریفهای قبلی، شما یک سرمایهگذاری لایهای انجام دادهاید. اگر بخواهیم سودمان را محاسبه کنیم تا امروز (2020)، با نرخ بیتکوین ده هزار دلار و همچنین نرخ دلار 17000 تومان، شما حدود 170 میلیون تومان سرمایه داشتید.
اما ما میخواهیم سرمایه گذاری خود را در لایههای بیشتری وارد کنیم. بهاین ترتیب که با همان یک عدد بیتکوین و در آن زمان، اتریوم خریداری میکردیم.
نمودار اتریوم/بیتکوین از سال 2016 تا 2020
طبق نمودار فوق، قیمت اتریوم/بیتکوین (ETH/BTC) در ابتدای سال 2016، حدود 0.002 بیتکوین بود. یعنی میتوانستیم با یک عدد بیتکوین، مقدار 500 عدد اتریوم خریداری کنیم. این خرید یک لایه جدید به سرمایهگذاری ما اضافه میکند. امروز یعنی در سال 2020، قیمت اتریوم/بیتکوین پس از دوسال ریزش قیمتی، حدود 0.025 است. حال بیاید سود سرمایهگذاریمان را حساب کنیم.
500 اتریوم * 0.025 نرخ روز (2020) = 12.5 بیتکوین
در این حالت یعنی ما با خرید اتریوم در آن زمان توانستیم بیتکوین خود را 1250% بیشتر کنیم. اکنون ارزش بیتکوینهای خود را مجدد محاسبه میکنیم:
12.5 بیتکوین * 10000 نرخ روز (2020) = 125 هزار دلار
در اینجا با افزایش نرخ قیمت بیتکوین از 450 دلار به ده هزار دلار نیز سود زیادی بدست آوردیم. در نهایت باید مقدار دلار خود را به ریال تبدیل کنیم:
120 هزار دلار * 17000 تومان (نرخ دلار 2020) = حدود دو میلیارد تومان!
در مثالهای فوق و با یک سرمایه ثابت، در حالت اول با دولایه سود، 170 میلیون تومان و در حالت دوم و با سه لایه سود، 2 میلیارد تومان سودآوری داشتیم. پس نتیجه میگیریم که هرچه تعداد لایههای سرمایهگذاری در این حالت بیشتر باشد، چقدر میتواند در سود نهایی ما تاثیر بگذارد.
این مثالهایی که در این مقاله زدیم، بالاترین بازدهی در سالهای اخیر نبودند و قطعا انتخابهای بهتری نیز برای سرمایهگذاری لایهای نیز وجود داشته است؛ که بسته به میزان آشنایی شما از بازاری که میخواهید در آن سرمایهگاری کنید و شناخت سهمها و رفتار بازار میتواند مقدار بازدهی شما را بیشتر کند.
معایب استراتژی سرمایهگذاری لایهای
این روش هم مانند سایر استراتژی سرمایهگذاریهای مختلف، دارای ریسک است. دقت کنید که تعداد لایههای بیشتر، امنیت سرمایهگذاری ما را بیشتر نمیکند. اگر لایهها در جهت عکس انتظار ما حرکت کنند، به همین میزان میتوانند برای ما زیان به ارمغان آورند. یعنی هر لایه میتواند به همان اندازه که سودآور باشد، به سرمایه ما زیان هم برساند.
مدیریت سرمایه این نوع سرمایهگذاری نیز بسیار سختتر و پیچیدهتر از حالت سرمایهگذاری عادی است. و نیازمند درک بیشتر و قدرت تحلیل بالا برای کنترل همزمان تمام عوامل واسط در سرمایهگذاری را میطلبد. اما این نکته را هم باید اضافه کنم که اگر در تشخیص جهت حرکت یکی از لایهها اشتباه کرده باشید، این شانس را خواهید داشت که لایههای بعدی اشتباه قبل شما را جبران کنند.
جمعبندی استراتژی سرمایهگذاری
اگر میخواهید سرمایهگذاری کنید حتما برای خود یک استراتژی تعریف کنید. نکات مثبت و معایب آن را بسنجید و طبق استراتژی، سرمایه خود را مدیریت کنید. اگر صبور باشید حتما سودهای خوبی نصیبتان خواهد شد. در این مقاله با سبک جدیدی از سرمایهگذاری آشنا شدیم و سعی کردیم با مثالهایی استراتژی سرمایهگذاری لایهای را فهمیدیم. بنظر شما چه سرمایهگذاری لایهای در بازارهای داخلی ما وجود دارد که میتوانید از آن طریق سودهای بیشتری از حالت عادی کسب کنید؟ لطفا در بخش نظرات بهترین استراتژیهایی که میشناسید را معرفی کنید.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده بفرمایید.
مدیریت ثروت چیست؟
مدیریت ثروت نوعی خدمت مشاوره مالی است که به افراد، کمک میکند تا برنامه مالی بهتری داشته باشند. شرکتهای مدیریت ثروت انواع مختلفی از خدمات را ارائه میدهند و بیشتر مناسب مشتریانی هستند که میخواهند مقادیر زیادی پول را سرمایه گذاری کنند. برای یادگیری و درک بازارهای مالی و استراتژیهای متعدد، یک مشاور باید سالها آموزش ببیند و تجربه کسب کند.
ما در این مقاله، به تعریف مدیریت ثروت میپردازیم و به شما میگوییم که مشاوران حرفهای چطور این کار را انجام میدهند. در ادامه همراه فانوس باشید.
تعریف مدیریت ثروت
مدیریت ثروت یا Wealth Management یک خدمت مشاورهای است که داراییهای مالی افراد را مدیریت میکند درک استراتژی در سرمایهگذاری و به آنها توصیه میکند که چگونه از طریق رشد مالی، حمایت و هزینههای عاقلانه، دارایی خالص خود را افزایش دهند و سرمایهگذاری کنند. مدیران از نزدیک با مشتریان خود همکاری میکنند تا درک درستی از داراییها و اهدافشان داشته باشند.
مدیریت ثروت از طریق مشورت با یک مشاور مجرب آغاز میشود که درک کاملی از نحوه مدیریت برنامه مالی افراد دارد. این مشاور با وکیل، حسابدار و نماینده بیمه مشتری مشورت میکند، سپس استراتژی متناسب با اهداف مشتری و میزان ریسکی را که میخواهد تحمل کند، طراحی میکند. بهعلاوه، مشاوران گزینههای سرمایهگذاری متعددی را پیشنهاد میدهند که در راستای برآورده شدن اهداف استراتژی قرار دارند.
خدمات مدیریت ثروت
بیشتر، افرادی که دارای ارزش مالی بالایی هستند، اغلب به خدماتی نیاز دارند که یک مشار مالی عادی نمیتواند برای آنها برنامهریزی کند. مثلا شاید برخی از افراد بتوانند با دانلود اپلیکیشنهای حسابداری شخصی، مثل اپلیکیشن فانوس، به مدیریت داراییهای خود بپردازند. ولی هرچه سطح ارزش بالاتر باشد، سبد سرمایهگذاری، وضعیت مالیات و منافع تجاری، پیچیدهتر میشوند.
مدیران دارایی میتوانند به تعداد زیادی از محصولات و خدمات مالی دسترسی پیدا کنند که مستقیما در دسترس افراد نیستند. آنها از این محصولات و خدمات برای ایجاد راهحلهای سفارشی برای هر مشتری استفاده میکنند و هزینه خدمات خود را میگیرند. این خدمات میتوانند شامل موارد زیر باشند:
- مدیریت و برنامه ریزی سرمایه گذاری
- برنامهریزی بازنشستگی
- خدمات حقوقی
- برنامهریزی املاک
- حسابداری
- خدمات مالیاتی
- برنامههای خیرخواهانه
- برنامهریزی آموزش برای اعضای خانواده
- برنامهریزی تجاری
- مدیریت بدهی
- بهداشت و درمان و مدیریت امنیت اجتماعی
- خدمات بیمه
- حمایت از درآمد
- حفظ دارایی
مدیریت ثروت چگونه صورت میگیرد؟
مشاوران برنامه مالی، با ارائه برنامههای استراتژیک برای پسانداز و تخصیص پول برای دستیابی به بازنشستگی با امنیت مالی، به مشتریان ثروتمند کمک میکنند تا آیندهای مطمئن را بسازند. مراحل اصلی فرآیند مدیریت ثروت عبارتند از:
تعیین مقاصد و اهداف مالی
اولین قدم در فرآیند مدیریت ثروت (Wealth Management)، شامل ایجاد مقاصد و اهداف مالی است. این مرحله چشمانداز روشنی برای دستیابی به اهداف مالی مربوط به تحصیل، شغل، بازنشستگی و اهداف شخصی و شغلی را ترسیم میکند. یک شرکت مدیریت ثروت باید آنچه مشتری خود در هنگام ارائه توصیه میکند، درک کاملی داشته باشد. اهداف مشتری نقش مستقیمی در ارائه نوع برنامه مدیریت ثروت و نحوه عملکرد هر استراتژی دارد.
ارزیابی داراییهای مالی فعلی
مرحله دوم فرآیند مدیریت ثروت (Wealth Management)، ارزیابی عمیق داراییهای مالی فعلی مشتری است. این ممکن است شامل سپردههای بانکی، سهام، اوراق قرضه و همچنین داراییهای املاک، مستغلات و حسابهای سرمایهگذاری باشد. ارزیابی دارایی میتواند به مشتریان کمک کند تا درک درستی از موقعیت فعلی خود داشته باشند و بدانند در صورت پیروی از یک استراتژی مالی خاص، در 5، 10 یا 20 سال آینده در کجا قرار میگیرند.
یک مشاور مدیریت ثروت همچنین ممکن است با استفاده از تجزیه و تحلیل شکاف، مشخص کند چه مراحلی برای دستیابی بالقوه به اهداف باید انجام شوند. موضوعاتی مانند تخصیص دارایی، مدیریت جریان وجوه نقد، استراتژیهای مالیاتی، گزینههای برنامه سرمایه گذاری و تحمل ریسک نیز پوشش داده خواهند شد.
پردازش و تجزیه و تحلیل اطلاعات
در این مرحله باید اطلاعات مالی را پردازش کرده و سپس به تجزیه و تحلیل آنها پرداخت. یک مشاور، کل سرمایهگذاری و وضعیت ثروت مشتری را تجزیه و تحلیل میکند تا بهتر بفهمد چه مراحلی را برای رسیدن به اهداف تعیین شده باید طی کرد. این جنبه از مدیریت ثروت تا حدی مبتنی بر تحقیقات علمی و دانشگاهی است که به مشاوران کمک میکند تا اطلاعات درستی را با پشتیبانی دادهها و بینش بازار ارائه دهند.
4. ارائه گزینهها و پیشنهادها
هنگامی که هم مشاور مدیریت ثروت و هم مشتری درک درستی از محل استقرار مشتری و اهداف مورد نظر وی داشته باشند، مشاور برنامه دقیقی را ایجاد میکند که گزینههای مناسب برای سرمایهگذاری را نشان میدهد. وی توصیههای استراتژیک را بر اساس نمونه کارها و اهداف منحصر به فرد مشتری ایجاد میکند. مشاور و مشتری با هم دیدار خواهند کرد تا اطمینان حاصل کنند که هیچ جنبهای از طرح، در مرحلهی قبل از اجرا نادیده گرفته نشده است.
اجرای طرح مدیریت ثروت
اجرای صحیح یک برنامه مدیریت ثروت (Wealth Management) برای اطمینان از موفقیت طولانی مدت آن، بسیار مهم است. هنگام اجرای برنامه مالی، مشاور بهطور مداوم با مشتری در ارتباط خواهد بود. در طی این مرحله، هرچه اطلاعات بیشتری به مشتری داده شود، خطرات و مزایای استراتژیها را بهتر درک میکند. همچنین مشتریان آزادند که در هر بخش از این فرآیند سوالات خود را بپرسند. در این مرحله یک طرح بهعنوان نمونه کار ارائه میشود و مواردی مثل برنامهریزی مالیاتی، تخصیص دارایی و برنامهریزی املاک را دربر میگیرد.
کنترل مداوم برنامه و نظارت پس از اجرا
فرآیند مدیریت ثروت با اجرای طرح برنامه مالی پایان نمییابد. در واقع از آن بهعنوان فرآیندی یاد میشود که به نظارت دائمی نیاز دارد. در اینصورت اطمینان حاصل میشود که مشتری در مسیر درستی قرار گرفته است. مشاور به روند سفارشیِ مشتری ادامه میدهد و در صورت تغییر شرایط، ممکن است لازم باشد برنامه مالی اصلاح یا بهروز شود. مشاوران همچنین ارزیابی عملکرد دورهای حساب را انجام میدهند و نتایج را به مشتریان ارائه میدهند. همچنین ممکن است جلسات منظمی برای بحث در مورد پیشرفت طرح، برنامهریزی شوند.
نتیجهگیری
مدیریت ثروت (Wealth Management) یک حوزه بسیار پیچیده از برنامهریزی مالی است که به طور معمول به دانش و راهنمایی یک شرکت باتجربه مدیریت دارایی، نیاز دارد. هنگامی که مشتری موافقت میکند با مشاور مدیریت ثروت کار کند، وی به یک برنامه دقیق متعهد میشود تا در جهت موفقیت مالی مشتری قدم بردارد. بنابراین جهت طراحی برنامه مالی دقیق، حتما با متخصصان واجد شرایط ارتباط داشته باشید.
اگر هنوز اپلیکیشن خودتان را آپدیت نکرده اید از دو لینک زیر نسخه های جدید را از گوگل پلی و بازار دریافت کنید و از دو امکان جذاب و جدیدمون استفاده کنید😊
انواع استراتژی کسب و کار
استراتژی کسب و کار بهوسیله چهار بعد تعریف میشود: استراتژی سرمایهگذاری محصول_ بازار، ارز پیشنهادی، داراییها و شایستگیها و برنامهها و استراتژیهای کارکردی. بعد اول اینکه کجا به رقابت بپردازیم و بقیه ابعاد چگونگی رقابت برای برنده شدن را مشخص میکنند.
استراتژی سرمایهگذاری محصول – بازار: کجا رقابت کنیم؟
قلمرو کسب و کار و پویاییهای درون آن نشاندهندهی یک بعد بسیار پایه ای استراتژی است. کدام بخشها باید موردتوجه مدیریت قرار گیرند و بر روی منابع آنها سرمایهگذاری شود؟ منابع کدامیک باید گرفته و محدود شود؟ حتی در سازمانهای کوچک نیز تصمیمات تخصیص منابع کلید استراتژی است.
قلمرو کسب و کار با محصولاتی که ارائه میکند یا عمداً ارائه نمیکند، با بازاری که در پی خدمترسانی به آن است یا نیست، با رقبایی که تصمیم میگیرد با آنها رقابت کند یا از آنها اجتناب کند و با میزان یکپارچگی عمودی آن تعریف میشود. گاهی اوقات مهمترین تصمیم درباره قلمرو کسب و کار این است که از چه محصول یا بخش بازاری باید اجتناب کرد چون این تصمیم چنانچه با سازوکار منظمی گرفته شود- میتواند منابع موردنیاز را برای رقابت موفقتر درجاهای دیگر حفظ کند. پیتر دراکر، استاد برجسته مدیریت، مدیران اجرایی را برای مشخص کردن اینکه “کسب و کار ما چیست و چه باید باشد؟ کسب و کار ما چه نیست و چه نباید باشد؟” به چالش میکشد. چنین قضاوتی ممکن است گاهی به تصمیمات دردناکی برای واگذاری یا انحلال کسب و کار یا صرفنظر کردن از فرصتی جذاب منجر شود.
پویاییهای قلمروی کسب و کار از خود قلمرو مهمتر است. در سال آینده به بازار چه محصولاتی وارد یا از بازارچه محصولاتی خارج خواهیم شد؟ همانگونه که جدول نشان میدهد، رشد میتواند از معرفی کالاهای فعلی به بازارهای جدید، ناشی شود.
محصولات جدید | محصولات فعلی | |
توسعه محصول | نفوذ به بازار | بازارهای فعلی |
تنوعبخشی | توسعه بازار | بازارهای جدید |
گسترش دادن یا ایجاد تغییر درآمیختهی محصول – بازار میتواند به سازمان کمک کند تا به رشد و سرزندگی دست یابد و بتواند با بهرهبرداری فوری از فرصتهای پدیدار شده بر بازار در حال تغییر فائق آید. جنرال الکتریک طی ۵ سال اول دوره مدیریت جف ایملت، تمرکز و شخصیت خود تغییر داد و در زمینههای مراقبت بهداشتی، انرژی، تصفیه آب، رهن خانه و تفریحات سرمایه گذاری کرد و از بازارهای بیمه، الماس صنعتی، کسبوکارهای ارائهدهنده خدمات برونسپاری مستقر در هند و بخش موتورها خارج شد. علاوه بر آن منابع درآمدی خارج از ایالت متحده از ۴۰ به ۵۰ درصد افزایش یافتند.
الگوی سرمایه گذاری، مسیر آینده شرکت را تعیین خواهند کرد. اگرچه قطعا درمیان راه انحرافات و اصلاحاتی به وجود خواهند آمد، مفهوم سازی گزینه های مختلف سرمایه گذاری برای هر محصول – بازار به ترتیب زیر مفید خواهد بود:
- سرمایه گذاری برای رشد (ورود به بازار محصول)
- سرمایه گذاری های تنها برای حفظ جایگاه فعلی
- بهره برداری حداکثری کسب و کار با کمینه کردن سرمایه گذاری
- احیای دارایی ها تا حد امکان با به فروش رساندن یا واگذاری کسب و کار
ارزش پیشنهادی مشتری
پیشنهاد ارائهشده برای مشتریان فعلی و جدید جذابیت داشته باشد. ارزش پیشنهادی باید برای مشتری بامعنی و با او مرتبط باشد و در جایگاهیابی محصول یا خدمت منعکس شود. برای اینکه ارزش پیشنهادی بتواند از استراتژی موفق پشتیبانی کند، باید در طول زمان پایدار و نسبت به رقبا متمایز باشد. ارزش پیشنهادی میتواند شامل عناصری چون فراهم آوردن موارد زیر برای مشتری باشد:
- ارزش خوب به ازای قیمت مناسب (وال مارت)
- برتری در یک ویژگی مهم محصول یا خدمت مانند تمییز کردن لباسها (تاید)
- بالاترین حد کیفیت (لکسوس)
- گستردگی خط محصولات (آمازون)
- پیشنهادات نوآورانه (تری ام)
- شور و اشتیاق جمعی به یک فعالیت یا کالا (هارلی دیوید سون)
- ارتباطات و شهرت جهانی (سیتی گروپ)
دارایی ها و شایستگی ها
دارایی ها و شایستگیهای استراتژیکی که زیربنای استراتژی هستند، اغلب مزیتهای رقابتی پایداری ایجاد میکنند. شایستگیهای استراتژیک فعالیتی است که واحد کسب و کار آن را بهصورت فوقالعادهای خوب انجام میدهد – مانند برنامه ارتباط با مشتری، فناوری اجتماعی، تولید یا ترویج – و برای درک استراتژی در سرمایهگذاری آن کسب و کار، اهمیتی استراتژیک دارد. این شایستگی معمولاً بر پایه دانش یا فراند است. دارایی استراتژیک منبعی نظیر نام برند یا پایگاه مستقر مشتری است که نسبت به منبع مشابه رقبا قدرتمندتر است. در فرایند فرموله کردن استراتژی باید هزینه و صرفه داشتن ایجاد یا حفظ دارایی ها یا شایستگیهایی را که مبنایی برای مزیت رقابتی پایدار هستند، در نظر گرفت.
دارایی ها و شایستگی ها میتوانند طیف وسیعی را شامل شوند از وبسایتها گرفته تا خبرگی و تخصص در تحقیق و توسعه تا نمادی مانند میشلن من. این دارایی ها و شایستگی ها برای پی اند جی شامل درک مصرفکنندگان، برندسازی، نوآوری، قابلیت رساندن به بازار و مقیاس جهانی آن است. اگرچه ساختن دارایی یا شایستگی قدرتمند بسیار دشوار است، اما میتواند به مزیتی اساسی و بادوام منجر شود.
توانایی دارایی ها و شایستگی ها در پشتیبانی از استراتژی به قدرت آنها در مقایسه با رقبا بستگی دارد. دارایی ها و شایستگی ها تا چه اندازه قدرتمند هستند و در جای مناسب قرار دارند؟ تا چه حد میتوان آنها را بهواسطه ثبت علامتی تجاری یا سرمایه گذاری درازمدت بر روی یک شایستگی در مالکیت خود داشت؟ تا چه حد مبتنی بر همافزایی سازمانی هستند که نتوان از آنها نسخهبرداری کرد؟
دارایی ها و شایستگی ها همچنین میتوانند موقعیت برابر ایجاد کنند. ممکن است هدف ابعادی چون کیفیت درک شده، قوت توزیع یا هزینههای ساخت، خلق مزیت نباشد بلکه اجتناب از نقصی باشد. زمانی که دارایی یا شایستگی آنقدر به رقیب نزدیک باشد که بتواند قوت حریف را خنثی کند، موقعیتی برابر بهدستآمده است. چنین موقعیتی میتواند کلید موفقیت باشد.
استراتژیها و برنامههای کارکردی
ارزش پیشنهادی هدف قرار دادهشده یا مجموعهای از دارایی ها و شایستگی ها، برخی الزامات استراتژی را به شکل مجموعهای از برنامه ها و استراتژیهای کارکردی پشتیبان اجبار میکند. این استراتژیها و برنامه ها، به نوه خود بهوسیله مجموعهای از برنامههای تاکتیکی و با چشمانداز کوتاهمدت پیاده سازی خواهند شد. برنامه ها و استراتژیهای عملیاتی که قادرند استراتژی کسب و کار را پیش ببرند، میتوانند شامل موارد زیر باشند:
استراتژی سرمایهگذاری لایهای
سرمایهگذاری واژهای است که از قدیم مردم جهان برای سودآوری در آینده از آن استفاده میکردند. امروزه استراتژیهای مختلفی در بازارهای مالی وجود دارند، که مردم از آنها درک استراتژی در سرمایهگذاری برای سرمایهگذاری استفاده میکنند.
اما آیا همه این استراتژیها برای سرمایهگذاری در ایران هم میتواند کارامد باشد؟ کدام سرمایهگذاری بیشترین بازده را دارد؟ ایراد استراتژی سرمایهگذاری در داخل ایران چیست؟ اگر میخواهید به پاسخ همه این سوالات برسید و با یک استراتژی سرمایهگذاری جدید آشنا شوید، پیشنهاد میکنم چندبار این مقاله را با دقت مطالعه کنید!
لزوم سرمایهگذاری
همه ما درطی چند دهه اخیر درگیر تورمهای بعضا بسیار زیادی در کشورمان بودیم. در این مقاله کاری به چرایی و چگونگی ایجاد این تورم نداریم (به مقاله تورم چیست؟ مراجعه کنید) و فقط میخواهیم یاد بگیریم که چگونه میتوانیم از بدترین شرایط نیز بهنفع خود و برای سودآوری بیشتر استفاده کنیم.
تنها نکتهای که همه میدانیم و به آن واقفیم، این است که این تورم از ارزش سرمایههای نقدی ما در طول زمان کم میکند و قدرت خرید ما نیز کاهش مییابد. لزوم سرمایهگذاری از اینجا شکل میگیرد، بهاین ترتیب روزی رسید که بالاخره مردم تصمیم گرفتند بهجای پسانداز، همان پول را سرمایهگذاری کنند تا ارزش آن حفظ شود.
اما از آنجایی که انسان همیشه کمالگرا است، پس سعی دارد که همیشه به بهترین شکل و سودآورترین حالت ممکن سرمایهگذاری کند. برای همین بسیاری از مردم، درطول مدت سرمایهگذاری، انتخاب خود را با باقی گزینههای سرمایهگذاری مقایسه میکنند. بهعنوان مثال میگویند که اگر بهجای خرید فلان خودرو، پولم را در سهام X سرمایهگذاری میکردم اکنون وضعم خیلی بهتر بود.
تورم، ماری که سودهای ما را میبلعد!
در بازار بورس، قیمت سهم ما رشد میکند و ما سود میکنیم. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، بخشی از این سودها وقتی از بازار خارج میشوند، وارد بازارهایی نظیر مسکن و خودرو و طلا و ارز میشوند و باعث بالا رفتن قیمت آنها میشوند. این مسئله درنهایت باعث میشود تا تورم در کشور نیز افزایش یابد و وقتی که نرخ تورم بالا برود، دوباره همهچیز گران خواهد شد. بهعبارت دیگر این مسئله باعث میشود تا تورم بخشی از سودهای ما را ببلعد.
بهعنوان مثال فرض کنید، من خودروی پراید خود را در ابتدای سال 1398 به مبلغ سی میلیون تومان فروخته و پولش را با خرید سهمی در بورس ایران سرمایهگذاری کردم. اکنون و در سه ماهه اول سال 1399 قیمت آن سهم 1000% رشد داشته است (ده برابر). روی کاغذ اگر من سهامم را بفروشم و نقد کنم، نسبت به شرایط پیش از ورود به بورس، باید قدرت خرید ده خودروی پراید مشابه خودروی قبلم را داشته باشم. اما با کمال تعجب میبینیم که قیمت خودرو هم افزایش داشته است. قیمت همان خودرو اکنون حدود چهل و پنج میلیون تومان است که باعث میشود تا قدرت خرید من کاهش یابد. یعنی بهجای قدرت خرید ده پراید، اکنون من فقط میتوانم پنج پراید بخرم.
سوال: پراید من را چهکسی خورد؟
جواب: همزمان با سود شما تورم در کشور نیز افزایش مییابد. به عبارتی دیگر تورم نیمی از سود شما را بلعیده است.
کاهش قدرت خرید در اثر تورم
اکنون یک عده میگویند که بازهم نسبت به قبل سرمایهاش پنج برابر شده است و سود کرده. درست است که در مثال بالا سرمایهگذاری سودده بوده. اما خوب این مسئله خیلی بیشتر دردناک میشود وقتی که من سهمی را درک استراتژی در سرمایهگذاری میخریدم که در مدت زمان مشابه، سودی کمتر از مقدار تورم داشته باشد. بهعنوان مثال فرض کنید که بعد از فروش پراید (خدابیامرز) خود، سهمی را میخریدم که تنها 50% رشد داشته و وقتی سرمایه خود را نقد میکنم، تورم از من جلو زده و حال همان خودروی قبلی را هم نمیتوانم بخرم!
حالا مسئله جذاب میشود. نگران نباشید معمولا بورس ایران در بلند مدت سودی بیشتر از تورم داشته است. مگر اینکه مقطعی (به دلایل سفتهبازی) و در شرایطی بد وارد بازار شده باشید.
اما بیایید فکر کنید که تورم نداشتیم یا تورم ما ثابت بود، چه اتفاقی میافتاد؟ در ده سال گذشته چقدر به توان قدرت خریدتان افزوده میشد؟
درآمد دلاری، رویا یا واقعیت
آیا سهمی داریم که تورم نتواند سود ما را ببلعد و با تورم هم رشد کند؟ در اینجا لزوم سرمایهگذاری دلاری بیشتر شکل میگیرد. سالها پیش وقتی به کاهش ارزش ریال و راهی برای بلعیده نشدن سودهایم فکر میکردم، مثل بسیاری از مردم بهفکر درآمد دلاری افتادم.
راه دوری نمیرویم. همین سال 1396 حداقل دستمزد طبق وزارت کار با کارانه حدود یک میلیون و صد هزار تومان بود که با نرخ دلاری 3700 تومان آن زمان، برابر حدود 300 دلار حقوق دریافت میکردند. اگر درآمد ما به دلار پرداخت میشد، با همان پایه حقوق (بدون افزایش) و با نرخ دلار 17000 تومانی اکنون ما باید حداقل حقوق ما معادل پنج میلیون یکصد هزار تومان باشد. اگر اکنون زیر این عدد درآمد ماهانه دارید، پس از حداقل حقوق پایه وزارت کار در سال 1396 هم درآمدتان کمتر شده است.
اما اگر من درآمدم به دلار بود دیگر نگران تورم زیاد کشور نبودم. شاید اصلا به اندازه اکنون هم به فکر سرمایهگذاری و آینده نگری هم نبودم.
تحقیقات نشان میدهد که افراد ایرانی که به خارج کشور مهاجرت کردند، اکثرا افراد موفقی بودند. چرا؟
جواب: چون نوع اتفاقات داخلی و شرایط پیچیده سیاسی و اقتصادی کشورمان، طوری شکل گرفته است که همواره ما نگران فردای خود هستیم. اگر از ما بپرسند چشمانداز 10 سال آینده و شرایط اقتصادی را چگونه خواهید دید، تقریبا هیچکس جواب روشنی برای آن ندارد. برای همین خط فکری ما هم از کودکی بر این اساس شکل گرفته که، ما باید خودمان به فکر آیندهمان باشیم. در نهایت این مجموع این عوامل باعث میشود که مردم ایران، یکی از آیندهنگرترین مردمان در جهان باشند. این در حالی است که بیش از 60% افراد کارمند در آمریکا، هیچ پساندازی برای دوران بازنشستگی خود ندارند!
دلیل این امر هم آن است که مردم آمریکا دغدغه فکری برای آینده خود ندارند. بهاین ترتیب ایرانیانی که به خارج مهاجرت میکنند، به دلیل داشتن خط فکری اقتصادی و اینکه همیشه به فردای خود فکر کرده و درحال سرمایه گذاری هستند، جز دسته مهاجران موفق به حساب میآیند.
انواع سرمایهگذاری
درحالت کلی از نظر من هر نوع سرمایهگذاری، به دو نوع ساده و لایهای تقسیم میشوند. در ادامه به هرکدام از آنها میپردازیم.
استراتژی سرمایهگذاری ساده
اکثر سرمایهگذاریهایی که در اطراف ما وجود دارند، از نوع یک سرمایهگذاری ساده هستند. شما یک خودرو ثبتنام میکنید و در نهایت وقتی وارد بازار شد آنرا به قیمت بالاتر میفروشید. یا بهعنوان مثال دیگر شما در سهمی سرمایهگذاری میکنید و بعد از اینکه قیمت سهم، دارای ارزش افزوده شد، آنرا با قیمتی بالاتر میفروشیم.
عموما در سرمایهگذاریهای ساده، رابطه بین سرمایه اولیه ما و سود نهایی، در گرو رشد قیمت دارایی واسط صورت میپذیرد. همچنین دارایی واسط ما تنها عامل سود ما تلقی میشود.
یعنی در سرمایهگذاری خودرو اگر قیمت خودرو ارزان شود، ما ضرر میکنیم. یا در مثال خرید سهم، اگر قیمت سهم افت کند، ما بازهم ضرر میکنیم.
در این بین به فکر سرمایهگذاریهای لایهای افتادم که میخواهم در این مقاله آنرا با شما به اشتراک بگذارم.
استراتژی سرمایهگذاری لایهای (Layered investment)
این استراتژی را شخصا از سالهای 2014 تاکنون استفاده کردهام و حتی نتایج آنرا درسالهای گذشته هم بررسی کردم و تطبیق دادم. این استراتژی در کشورهای توسعه نیافته و یا درحال توسعه که دارای تورم سالیانه بالایی هستند، بازدهی بهتری دارد. استراتژی لایهای بسیار ساده است. وقتی که تورم سود شما را میبلعد، شما باید سرمایهگذاری خود را به نحوی تغییر بدهید که با تورم هم سرمایه شما زیاد شود. بهاین ترتیب مقدار سود شما در لایههای تو در تو، بیشتر از حالت سرمایهگذاریهای تک لایهای و عادی میشود.
یعنی در اینجا واسط بین سرمایه اولیه و سود، بیش از یک عامل است. بهاین ترتیب هرچه تعداد عوامل واسط سرمایه گذاری ما بیشتر باشند، و همه آنها همسو با معامله ما باشند، سود ما بسیار بیشتر از حالت عادی خواهد بود.
مثالی از استراتژی سرمایهگذاری لایهای
اگر شما با ریال یک بیتکوین خریداری کنید، در حقیقت یک سرمایهگذاری لایهای را انجام میدهید. در حقیقت وقتیکه ما با ریال بیتکوین میخریم، یعنی هم دلار خریداری کردیم و هم بیتکوین. در این حالت ما دو سود را میتوانیم برای هدف سرمایهگذاری خود شناسایی کنیم. برای همین مقدار سود سرمایهگذاری در بازار ارزهای دیجیتال بیشتر از حالت سرمایهگذاریهای دیگر است.
به عنوان مثال قیمت بیتکوین در اوج قیمت سال 2017 و با درنظر گرفتن قیمت 20000 دلار، برابر با حدود هشتاد و پنج میلیون تومان معامله میشد. اما در سال 2020 و با قیمت حدود 10000 دلار (نصف قیمت زمان اوج)، حدود 165 میلیون تومان قیمتگذاری میشود. برای همین اگر کسی در اوج قیمت سال 2017 هم بیتکوین خریداری کرده باشد، به لطف زیاد شدن قیمت دلار، همچنان سود کرده است.درک استراتژی در سرمایهگذاری
خرید طلا نیز یک سرمایهگذاری لایهای محسوب میشود. زیرا عوامل واسط برای در نظر گرفتن سود ما، هم عامل دلار/ریال و هم عامل نرخ طلا/دلار است. به این ترتیب اگر هر دو عامل صعودی باشد، میتواند سود بیشتری را نصیب ما بکند.
یکی دیگر از سرمایهگذاریهای لایهای خرید سهم در بازار بورس آمریکا است. وقتی شما یک سهم را در بازار بورس آمریکا خریداری میکنید، در حقیقت هم دلار/ریال و هم خود سهم را خریداری کردهاید. چگونه؟
بهعنوان مثال فرض کنید شما در ابتدای سال 2018 به اندازه یکصد میلیون تومان در سهام شرکت تسلا سرمایهگذاری میکردید. با نرخ دلار آزاد در آن زمان (6500 تومان)، شما مبلغ 15.380 دلار میتوانستید خریداری کنید. سهام شرکت تسلا نیز در همان بازه زمانی، 317 دلار قیمت داشت. یعنی شما میتوانستید حدود 48 سهم تسلا خریداری کنید.
امروز و در سال 2020، قیمت سهام تسلا حدود 880 دلار درک استراتژی در سرمایهگذاری است. اگر بخواهیم ارزش افزوده قیمت سهام را نسبت به زمان سرمایهگذاری حساب کنیم (بدون درنظر گرفتن سود تقسیمی و. )، شما حدود 270% درسود هستید. اما سود خالص شما به همین مقدار خلاصه نمیشود. زیرا قیمت دلار به نرخ روز نیز تغییر کرده و اکنون دلار در همان بازار آزاد با نرخ 17000 تومان مبادله میشود.
حال بیایید سود کل را حساب کنیم:
48 سهم * 880 دلار = 42240 دلار
42240 دلار * 17000 (نرخ دلار) = 718 میلیون تومان
میبینیم که با استراتژی سرمایهگذاری لایهای سرمایه شما نسبت به حالت اولیه، 718% رشد داشته درصورتی که قیمت سهم تنها 270% رشد داشته است. به این ترتیب اگر من پراید (بیچاره) خود را در یک سرمایهگذاری لایهای سرمایهگذاری میکردم، سود ناشی از تورم را هم بدست میآوردم. و بهاین ترتیب قدرت خرید من، حتی با افزایش تورم هم کاسته نمیشد.
آیا سرمایهگذاری با لایههای بیشتر هم وجود دارند؟
بله. بهعنوان مثال فرض کنید با سرمایه اولیه خود مقداری دلار و با آن دلار، مقداری بیتکوین خریداری کنید. حال مجددا با بیتکوین خود مقداری کوین دیگر (که میتواند نسبت بهبیتکوین رشد بیشتری داشته باشد) را خریداری کنیم. بهاین ترتیب اگر انتخاب درستی کرده باشیم، میتوانیم با لایههای بیشتر، سود بسیار بالاتری را کسب کنیم.
در ابتدای سال 2016 بیتکوین با قیمت 450 دلار و نرخ دلار 3300 تومان، حدود یک میلیون و پانصد هزار تومان قیمت داشت. فرض کنید که شما با همین مقدار سرمایه، در آن زمان یک عدد بیتکوین خریداری میکردید. تا اینجا و طبق تعریفهای قبلی، شما یک سرمایهگذاری لایهای انجام دادهاید. اگر بخواهیم سودمان را محاسبه کنیم تا امروز (2020)، با نرخ بیتکوین ده هزار دلار و همچنین نرخ دلار 17000 تومان، شما حدود 170 میلیون تومان سرمایه داشتید.
اما ما میخواهیم سرمایه گذاری خود را در لایههای بیشتری وارد کنیم. بهاین ترتیب که با همان یک عدد بیتکوین و در آن زمان، اتریوم خریداری میکردیم.
نمودار اتریوم/بیتکوین از سال 2016 تا 2020
طبق نمودار فوق، قیمت اتریوم/بیتکوین (ETH/BTC) در ابتدای سال 2016، حدود 0.002 بیتکوین بود. یعنی میتوانستیم با یک عدد بیتکوین، مقدار 500 عدد اتریوم خریداری کنیم. این خرید یک لایه جدید به سرمایهگذاری ما اضافه میکند. امروز یعنی در سال 2020، قیمت اتریوم/بیتکوین پس از دوسال ریزش قیمتی، حدود 0.025 است. حال بیاید سود سرمایهگذاریمان را حساب کنیم.
500 اتریوم * 0.025 نرخ روز (2020) = 12.5 بیتکوین
در این حالت یعنی ما با خرید اتریوم در آن زمان توانستیم بیتکوین خود را 1250% بیشتر کنیم. اکنون ارزش بیتکوینهای خود را مجدد محاسبه میکنیم:
12.5 بیتکوین * 10000 نرخ روز (2020) = 125 هزار دلار
در اینجا با افزایش نرخ قیمت بیتکوین از 450 دلار به ده هزار دلار نیز سود زیادی بدست آوردیم. در نهایت باید مقدار دلار خود را به ریال تبدیل کنیم:
120 هزار دلار * 17000 تومان (نرخ دلار 2020) = حدود دو میلیارد تومان!
در مثالهای فوق و با یک سرمایه ثابت، در حالت اول با دولایه سود، 170 میلیون تومان و در حالت دوم و با سه لایه سود، 2 میلیارد تومان سودآوری داشتیم. پس نتیجه میگیریم که هرچه تعداد لایههای سرمایهگذاری در این حالت بیشتر باشد، چقدر میتواند در سود نهایی ما تاثیر بگذارد.
این مثالهایی که در این مقاله زدیم، بالاترین بازدهی در سالهای اخیر نبودند و قطعا انتخابهای بهتری نیز برای سرمایهگذاری لایهای نیز وجود داشته است؛ که بسته به میزان آشنایی شما از بازاری که میخواهید در آن سرمایهگاری کنید و شناخت سهمها و رفتار بازار میتواند مقدار بازدهی شما را بیشتر کند.
معایب استراتژی سرمایهگذاری لایهای
این روش هم مانند سایر استراتژی سرمایهگذاریهای مختلف، دارای ریسک است. دقت کنید که تعداد لایههای بیشتر، امنیت سرمایهگذاری ما را بیشتر نمیکند. اگر لایهها در جهت عکس انتظار ما حرکت کنند، به همین میزان میتوانند برای ما زیان به ارمغان آورند. یعنی هر لایه میتواند به همان اندازه که سودآور باشد، به سرمایه ما زیان هم برساند.
مدیریت سرمایه این نوع سرمایهگذاری نیز بسیار سختتر و پیچیدهتر از حالت سرمایهگذاری عادی است. و نیازمند درک بیشتر و قدرت تحلیل بالا برای کنترل همزمان تمام عوامل واسط در سرمایهگذاری را میطلبد. اما این نکته را هم باید اضافه کنم که اگر در تشخیص جهت حرکت یکی از لایهها اشتباه کرده باشید، این شانس را خواهید داشت که لایههای بعدی اشتباه قبل شما را جبران کنند.
جمعبندی استراتژی سرمایهگذاری
اگر میخواهید سرمایهگذاری کنید حتما برای خود یک استراتژی تعریف کنید. نکات مثبت و معایب آن را بسنجید و طبق استراتژی، سرمایه خود را مدیریت کنید. اگر صبور باشید حتما سودهای خوبی نصیبتان خواهد شد. در این مقاله با سبک جدیدی از سرمایهگذاری آشنا شدیم و سعی کردیم با مثالهایی استراتژی سرمایهگذاری لایهای را فهمیدیم. بنظر شما چه سرمایهگذاری لایهای در بازارهای داخلی ما وجود دارد که میتوانید از آن طریق سودهای بیشتری از حالت عادی کسب کنید؟ لطفا در بخش نظرات بهترین استراتژیهایی که میشناسید را معرفی کنید.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده بفرمایید.
مدیریت سرمایه گذاری چیست؟
مدیریت سرمایهگذاری فرآیند مدیریت پرتفوی سرمایهگذاری یا داراییهای مالی است که معمولاً برای مؤسسات بزرگ مانند صندوقهای بازنشستگی، موقوفات و شرکتهای بیمه انجام میشود. مدیران سرمایه گذاری را اغلب مدیران پورتفولیوی مشتری یا تخصیص دهنده دارایی می نامند.
مدیریت سرمایه گذاری
مدیریت سرمایه گذاری یا مدیریت پول یک فرآیند است نه یک محصول. این شامل ایجاد یک سیاست و استراتژی سرمایه گذاری و به دنبال آن نظارت درک استراتژی در سرمایهگذاری مستمر برای اطمینان از تحقق اهداف تعیین شده در آن است. هنگام تدوین سیاست سرمایه گذاری برای صندوق بازنشستگی باید متغیرهای زیادی در نظر گرفته شود. به طور کلی، این موارد عبارتند از :
نرخ بازده مورد نظر
دیدگاه بلندمدت بر افزایش ارزش سرمایه متمرکز خواهد بود در حالی که دیدگاه کوتاه مدت ممکن است به تولید درآمد نیز نیاز داشته باشد.
افق سرمایه گذاری
از آنجایی که صندوق های بازنشستگی بدهی های معوق دارند، افق زمانی آنها نسبت به سایر موسسات مالی طولانی تر است.
ریسک پذیری
عواملی مانند تعهدات موجود یک شرکت و جریان نقدی پیش بینی شده آن در تصمیم گیری برای میزان ریسک مناسب نقش دارند.
ریسک ارز
صندوقی که در اوراق بهادار به ارز خارجی سرمایه گذاری می کند دارای ریسک نرخ ارز است. میزان این ریسک تابعی از دارایی ها و بدهی های صندوق است. به عنوان مثال، اگر یک شرکت کانادایی برنامه بازنشستگی خود را با دارایی های دلار آمریکا تامین کند، اما اکثر کارمندانش در کانادا مستقر هستند، در معرض تغییرات ارزش نسبی بین دو ارز قرار خواهد گرفت.
نقدینگی
برخی از انواع سرمایه گذاری ها (مانند کالاها) خیلی نقد نیستند و ممکن است در معرض نوسانات گسترده قیمت روزانه باشند.
نوع سرمایه گذار
افراد در مقابل نهادها; عمومی در مقابل خصوصی; حقوق صاحبان سهام در مقابل بدهی; کوتاه مدت در مقابل بلند مدت
تعریف مدیریت سرمایه گذاری
مدیریت سرمایه گذاری مدیریت پول یا هر نوع دارایی متعلق به سرمایه گذاران است. این فرآیندی است که از طریق آن مدیر سرمایه گذاری به دنبال دستیابی به اهداف تعریف شده سرمایه گذاری با به کارگیری سرمایه در ترکیب مناسبی از ابزارهای مالی و سایر دارایی ها است.
دو نوع عمده سرمایه گذاری وجود دارد: اوراق بهادار عمومی (سهام) و محصولات با درآمد ثابت، از جمله اوراق قرضه.
فرآیند مدیریت سرمایه گذاری با درک کامل نیازها، دستورالعمل ها، سیاست ها و محدودیت های مشتری آغاز می شود. همانطور که شرایط بازار دائما تغییر می کند، استراتژی های تخصیص دارایی نیز تغییر می کند. ارتباطات در کل فرآیند و همچنین نظارت مداوم برای اطمینان از این
مدیران سرمایهگذاری معمولاً موقوفات مؤسسات آموزشی یا صندوقهای بازنشستگی برای شرکتها را به نمایندگی از کارمندان مدیریت میکنند. با این حال، بسیاری از صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و شرکتهای کارگزاری خدمات مدیریت سرمایهگذاری را ارائه میدهند که برای سرمایهگذاران فردی قابل دسترستر است.
فرآیند مدیریت سرمایه گذاری که توسط مدیران سرمایه گذاری انجام می شود. هدف مدیر سرمایهگذاری دستیابی به اهداف سرمایهگذاری تعریف شده با استفاده از سرمایه در ترکیبی مناسب از ابزارهای مالی و سایر داراییها است.
مدیریت سرمایهگذاری خدماتی است که توسط شرکتهای صندوق سرمایهگذاری مشترک، شرکتهای مدیریت ثروت، کارگزاران و برنامهریزان مالی ارائه میشود که آنها را قادر میسازد تا سبدهای سفارشی برای مشتریان خود بسازند.
دیدگاه شما