تفکر واگرا چیست؟
احتمالا برای شما هم پیش آمده با مشکل خاصی مواجه شوید که راهحلهای موجود به کارتان نیاید و نیازمند روشهای جدید و خلاقانه باشید؛ اما با خود فکر کردهاید چطور میتوانید از زاویهای دیگر به مشکلات نگاه کرده و راهحلهای جدید پیدا کنید؟پاسخ شما یک کلمه است: تفکر واگرا.
شاید داشتن تفکر واگرا و نگرشی متفاوت کمی سخت به نظر برسد، اما در صورتی که بدانید منظور از تفکر واگرا دقیقا چیست و چگونه میتوانید این مهارت را در خود تقویت کنید، شما هم قادر خواهید بود برای حل مشکلاتی که سر راهتان قرار گرفته، از ایدههای نو و خلاقانه استفاده کنید.
چیزی که برای رسیدن به تفکر واگرا به آن نیاز دارید، تفکر درباره موضوعات مختلف و فراتر از هر چهارچوب و محدودیتی است که در ذهن دارید. این نگرش آزادانه به شما کمک میکند ایدههایی را کشف کنید که تمرکز بر محدودیتها مانع از خلق آنها میشود.
تفکر واگرا عبارتست از : بررسی راه حل های گوناگون که مستلزم دیدن تمامی راه حل های ممکن و یا ابداع راه حل های جدید است . زیرا در این روش افکار فرد در جهات متعدد و متنوع سیر می کند.
هیلگارد، یکی دیگر از محققان شناخته شده در این زمینه، معتقد است که در فرایند خلاقیت، فرد در مواجهه با مسئله تمامی راه حل های ممکن را بررسی می کند و سپس بهترین راه حل را انتخاب می نماید.
به عبارت دیگر، او هم از تفکر واگرا و هم از تفکر هم گرا استفاده می کند. در نتیجه می توان گفت که خلاقیت شامل هر دو نوع تفکر می شود. با این همه خلاقیت با تفکر واگرا هم بستگی بیشتری دارد.
تفکر واگرا
یکی از ابزار مهم برای رشد خلاقیت داشتن تفکر واگرا است. گلیفورد معتقد است که شیوه های تفکر واگرا و تفکر هم گرا زمینه خلاقیت و سنجش توانایی های آفریننده هستند.
در ساخت ذهنی، هم تفکر واگرا و هم تفکر هم گرا نقش اساسی دارند اما تفاوت آنها در اینست که در تفکر هم گرا نتیجه تفکر از پیش معلوم است یعنی در این نوع تفکر همیشه فقط یک جواب (درست یا غلط) وجود دارد. درصورتی که در تفکر واگرا یک جواب قطعی وجود ندارد بلکه تعداد زیادی جواب وجود دارد که، از نظر منطقی ، ممکن است هریک از آنها به گونه ای درست باشد.
منظور از تفکر واگرا در خلاقیت چیست؟
یکی از عواملی که باعث تمایز و تفاوت انسانها از هم شده و باعث میشود بعضی افراد به عنوان فردی خلاق بشناسید، داشتن تفکر واگرا است. اما منظور از تفکر واگرا یا Divergent thinking چیست؟
اواسط قرن بیستم، روانشناسی به نام جیپیگیلفورد تفکر جدیدی با نام تفکر واگرا معرفی کرد. این تفکر از عناصر اصلی و مهم در ارتقاء و توسعه خلاقیت به حساب میآید. او در تعریف خود از تفکر واگرا میگوید:
«تفکر واگرا به فرآیند فکری گفته میشود که در آن افراد از زوایایی متفاوت و غالبا خارج از چهارچوبهای عادی و سنتی به مسائل نگاه کرده و راهحلها و ایدههای جدیدی پیدا میکنند.»
به طور کلی در این نوع نگرش باید دنبال پیدا کردن همه پاسخهای ممکن بدون توجه به کارآمد بودن یا نبودن آنها باشید. به این ترتیب، در این نوع نگرش شما فارغ از آن که بعضی ایدهها ممکن است در ظاهر عجیب و غیرعملی به نظر برسند، صرفا دنبال خلق هرچه بیشتر ایدههای خلاقانه هستید.
هدف از این سبک تفکر، در نظر گرفتن ایدههای مختلف درباره یک موضوع خاص و در مدت کوتاه است.
اما تفکر واگرا گاهی اوقات باعث افزایش ریسک موفقیت کارها نیز میشود. به همین دلیل، در مقابل تفکر واگرا نوع دیگری از نگرش به نام تفکر همگرا وجود دارد. در تفکر همگرا، افراد بر اساس عقل و منطق تصمیم گرفته و به همین دلیل خطر اشتباه را کاهش میدهند.
نمونه بارز تفکر همگرا زمانی است که در امتحانات چند گزینهای شما تنها مجاز به انتخاب یک گزینه هستید. هرچند ممکن است معتقد باشید چند گزینه درست وجود دارد، اما باید فقط جوابی را که از سایرین درستتر است، انتخاب کنید.
بنابراین اگرچه این دو فرایند تفکر، تفاوت زیادی باهم دارند، اما تفاوتهای موجود به معنای خوب یا بد بودن یکی از آنها نیست؛ بلکه این دو نگرش مکمل هم است و تفکر واگرا برای رسیدن به بهترین راهحل، متکی به تفکر همگراست.
به همین دلیل، زمانی که با استفاده از تفکر واگرا به انبوهی از ایدههای نو میرسید، لازم است با تفکر همگرا به بررسی ایدهها بپردازید و بهترین آنها را انتخاب کنید. همچنین اگر با استفاده از تفکر واگرا، ایده جدیدی پیدا میکنید، بیشک تفکر همگرا میتواند برای اثبات کارایی آن دلایل قانعکنندهای پیدا کند.
تقویت تفکر واگرا
برای دستیابی به این تفکر لازم است ویژگیهای شخصیتی زیر را داشته یا آنها را در خود تقویت کنید:
ریسکپذیری
از جسارت و تفکر فراتر از مرزها نترسید. بیشک پذیرش ایدههای جدید و متفاوت نیاز به روحیه ریسک پذیری دارد.
اصالت
شما برای دستیابی به ایدههای جدید، باید ظرفیت کشف ایدههایی را داشته باشید که دیگران قبلا به آن فکر نکردهاند و اصیل و ناب محسوب میشوند.
برای داشتن تفکر واگرا باید با قوه تخیل خود به تجسم ایدههایی بپردازید که وجود خارجی ندارند.
انعطافپذیری
برای رسیدن به خلاقیت و پذیرش ترکیب ایدههای غیرمنتظره درباره یک موضوع خاص، ذهنی باز داشته باشید.
پیچیدگی
برای رسیدن به تفکر واگرا باید با یک تفکر پیچیده، ایدههای خلاقانه و چندوجهی خلق کنید.
کنجکاوی
برای توجیهپذیری ایدههای جدید باید به دانش اشتیاق داشته و با پرسیدن سوالات گوناگون ذهنتان را برای خلق ایدههایی خلاقانه ورزیده کنید.
چرا مهارت تفکر واگرا اهمیت دارد؟
لازمه پیشرفت در دنیای امروز، به کارگیری خلاقیت در همه جوانب زندگی است؛ اما نباید فراموش کنیم اولین گام برای تقویت خلاقیت و داشتن ایدههای خلاقانه، توانایی نگرش متمایز یا همان تفکر واگراست.
این تفکر به شما کمک میکند نسبت به موضوعاتی که در محیط اطرافتان در حال رخ دادن هستند، دید جدیدی پیدا کنید و از این طریق بتوانید در حل مسائل پیشرو به طرز موثرتر و خلاقتری عمل کنید.
در طول تاریخ هم انسانها با همین نگرش خاص توانستهاند برای حل مسائل مختلف راهحلهای جدید پیدا کنند، اختراعات متنوع داشته باشند و حتی قانونهای جدید به تصویب برسانند.
یکی دیگر از مزایای تفکر واگرا این است که اگر در سِمت رهبری قرار دارید، با استفاده از این تفکر قادر هستید بیشتر از افراد دیگر، در شرایط پیش آمده و سایر موضوعات تاثیرگذار روند کاری خود انعطافپذیر باشید.
علاوهبراین، اگر قصد دارید به کارآفرینی موفق تبدیل شوید؛ این نوع تفکر را نیاز احتیاج دارید. امروزه کارآفرینان بزرگی مثل ایلان ماسک به دلیل خلاقیتهای بیحدومرزش میشناسند. این فرد با تفکر واگرا همیشه فراتر از چارچوبهای زمان خود فکر میکند.
تفکر واگرا میتواند در تبدیل شما به یک مذاکرهکننده موفق هم تاثیرگذار باشد. با تفکر واگرا میتوانید مسائل را از ابعاد مختلف بررسی کرده و راهحلهای بیشتری که به نفع هر دو طرف درگیر معامله است، پیدا کنید. به این ترتیب قادر خواهید بود مذاکره را به شکل موثرتری پیش برده و در آن موفقتر عمل کنید.
البته این نکته را هم در نظر داشته باشید که رسیدن به تفکر واگرا همیشه کار آسانی نیست. مجموعهای از عوامل عاطفی و ساختاری وجود دارند که مانع تفکر واگرا میشوند. شما باید با غلبه بر این موانع، قوه تخیل خود را تقویت کرده و بتوانید با نگرشی متفاوت به موضوعات توجه کنید.
مهمترین موانع تفکر واگرا عبارت هستند از:
در تفکر واگرا شما نمیتوانید مدت زیادی روی یک ایده تمرکز کنید، بلکه باید در مدتی کوتاه، مجموعهای از ایدهها و راهحلها را پیدا کنید، چراکه با طولانی شدن زمان تمرکز روی ایدهها، شما درگیر تفکر منطقی شده و نمیتوانید خارج از چهارچوبها و به شکل کاملا آزاد و خلاقانه به موضوعات فکر کنید.
ساختار
یکی از مهمترین ویژگیهای تفکر واگرا نداشتن چهارچوب و ساختار مشخص است، چراکه تمرکز بر ساختار از شکلگیری ایدههای متعدد و جدید جلوگیری می کند.
شایعترین مانع در تفکر واگرا ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن است. خیلی از افراد به دلیل ترس از اینکه توسط جامعه مورد تمسخر یا قضاوت قرار بگیرند، هیچوقت سراغ تفکر واگرا نمیروند.
باید به خاطر داشته باشید افرادی که توانستهاند بر این ترس غلبه کنند، بعضی اوقات موفق به ارائه راهحلها و ایدههایی شدهاند که زندگی میلیونها انسان را به گونهای مثبت تحتتاثیر قرار داده است.
هر آنچه که لازم است درباره واگرایی در تحلیل تکنیکال بدانید
بسیاری از معاملهگران یا از اهمیت واگرایی بی اطلاع هستند یا نمیتوانند مفهوم واگرایی در تحلیل را با اندیکاتور نوسانگر به طور دقیق اعمال کنند. ما در مقاله حاضر، شما را با مفهوم Divergence در تحلیل آشنا میکنیم و یکسری قوانین ساده را برای شناسایی این معیار ارائه میدهیم.
واگرایی چیست؟
واگرایی (Divergence) زمانی است که قیمت دارایی در جهت مخالف آنچه یک شاخص فنی نشان میدهد، حرکت میکند. هنگامی که یک سهام در حال واگرایی است، نشان دهنده روند ضعیفتر قیمت و شروع یک معکوس است.
به طور کلی دو نوع واگرایی وجود دارد که عبارتند از:
- واگرایی صعودی زمانی است که قیمت به سمت پایین حرکت میکند اما اندیکاتور میچرخد و به سمت بالا میرود
- واگرایی نزولی زمانی است که قیمت در حال حرکت بالاتر است اما نشانگر به سمت پایین میرود
منطق پشت Divergence در تحلیل قیمت بازار این است که این اندیکاتور، کاهش سرعت حرکت قیمت را نشان میدهد. بنابراین حرکت قیمت، اغلب قبل از خود قیمت تغییر میکند. به این فکر کنید که اگر یک بشقاب پرنده را در یک باد شدید بیندازید، بشقاب برای مدتی خلاف باد میرود، سپس سرعتش کم میشود و در نهایت تغییر جهت میدهد و همراه با باد پرواز میکند.
منظور از واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست؟
در طول تجزیه و تحلیل تکنیکال واگرایی شاخصی از حرکت مثبت یا منفی قیمت است. برای واگرایی مثبت، قیمت یک دارایی به پایینترین سطح جدید کاهش مییابد، در حالی که شاخصی که این دارایی را ردیابی میکند، الگوهای صعود را نشان میدهد.
از سوی دیگر، واگرایی منفی زمانی است که قیمت دارایی به بالاترین سطح جدید صعود میکند، در حالی که اندیکاتور، مانند یک نوسان ساز، یک اوج پایینتر را تشکیل میدهد یا شروع به نشان دادن علائمی از کند شدن میکند، مانند شروع یک روند نزولی.
به طور کلی، معاملهگران از واگرایی در تحلیل برای دو هدف استفاده میکنند:
- ارزیابی تحرکات قیمت دارایی
- ارزیابی احتمال وقوع یک معکوس
اگر قیمت سهام و ابزار تجزیه و تحلیل تکنیکال – مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) – در یک جهت حرکت کنند، نشان دهنده افزایش تحرکات قیمت است. با این حال، اگر قیمت سهام در حال افزایش باشد اما RSI کندتر افزایش پیدا کند – واگرایی منفی خواهد بود – این سیگنالی است که نشان میدهد روند صعودی همراه با پتانسیل برگشت، شروع به تضعیف کرده است.
از آن زمان به بعد، معاملهگر احتمالا تعیین میکند که چه زمانی توقفات ضرر یا محدودیتهایی را برای خروج از موقعیت خود تعیین کند. برای واگرایی مثبت، قیمت سهام پایین میآید، در حالی که ابزار تجزیه و تحلیل تکنیکال پایینترین سطح را نشان میدهد، که ممکن است نشانههایی از بازگشت بالقوه روند صعودی را ابراز کند. از چنین نقطهای، معاملهگران احتمالا تصمیم میگیرند که چه زمانی وارد یک موقعیت شوند، قبل از اینکه تکانه شروع به افزایش کند.
منظور از تحرکات قیمت چیست؟
حرکت قیمت با طول نوسانات قیمت اندازهگیری میشود. هر نوسان قیمت توسط یک محور ایجاد میشود که میتواند منجر به نوسانات بالا یا پایین شود. یک نوسان تکانه قوی با یک شیب تند با مدت طولانی مشخص میشود، در حالی که یک حرکت ضعیف به سمت بالا میتواند با شیب کم عمق با مدت زمان کوتاهتر نشان داده شود.
نوسانات طولانیتر به سمت بالا نشان میدهد که حرکت در حال افزایش است، در حالی که نوسانات کوتاهتر به سمت بالا، نشانه حرکت و قدرت ضعیفتر است.
کدام شاخص برای Divergence در تحلیل تکنیکال بهتر عمل میکند؟
هیچ شاخص مطلقی برای واگرایی معاملات وجود ندارد. هر شاخص فنی مزایا و مشکلات خاص خود را دارد. ما در ادامه سه شاخص محبوب را پوشش خواهیم داد: RSI، MACD و Stochastic.
استراتژی معاملات RSI برای واگرایی در تحلیل
اندیکاتور RSI یک اندیکاتور مومنتوم است که به عنوان یک نوسانگر بین ۰ تا ۱۰۰ در زیر نمودار کندل استیک ترسیم شده است و به عنوان اندیکاتور زیرین شناخته میشود. RSI با میانگین سود و زیان قیمت در ۱۴ دوره قبل محاسبه میشود. این اندیکاتور توسط جی.ولز وایلدر جونیور در کتاب خود با عنوان «مفاهیم جدید در سیستمهای تجاری فنی» ایجاد شد.
این اندیکاتور یک خط صاف ایجاد میکند که تمایل به ردیابی روند قیمت دارد و به خوبی به معاملات واگرایی کمک میکند. وقتی روی تنظیم پیشفرض ۱۴ دوره تنظیم میشود، نشانگر RSI مقادیر کمی از خرید و فروش بیش از حد را نشان میدهد. این بدان معنا است که وقتی صحبت از کاربرد واگرایی به عنوان سیگنال معاملاتی میشود، سیگنالهای کمتری وجود دارد؛ اما زمانی که رخ میدهند قابل اعتمادتر هستند.
استراتژی معاملاتی MACD برای واگرایی در تحلیل
MACD یک شاخص تکانهای است که در محیطهای دنبالکننده روند به بهترین شکل استفاده میشود. نشانگر روند یک خط سیگنال و همچنین یک هیستوگرام را ترسیم میکند که تفاوت بین دو میانگین متحرک را نشان میدهد. میانگینهای متحرک با پیشرفت روند و در نهایت معکوس شدن، همگرا و واگرا میشوند.
هیستوگرام بصری به خوبی به واگرایی معاملات کمک میکند، اما وقتی یک «نقطه نوسان» جدید ایجاد شده باشد، کمتر قابل تفسیر است. هیچ منطقه از پیش تعریف شدهای برای خرید و فروش بیش از حد در MACD وجود ندارد، بنابراین تصمیمگیری در مورد اینکه کدام سیگنالهای تجاری روند به اندازه کافی قابل اعتماد هستند، دشوارتر است. این را میتوان با استفاده از پیکهای قبلی در MACD به عنوان استفاده موثر از آنها به عنوان مناطق حمایت و مقاومت برطرف کرد. از آنجایی که MACD به بهترین وجه در محیطهای پرطرفدار استفاده میشود، سیگنالهای نادرست زیادی را تولید میکند.
استراتژی معاملاتی Stochastic برای واگرایی در تحلیل
Stochastic یک اندیکاتور تکنیکی مومنتوم است که با مقایسه آخرین قیمت بسته شدن با محدوده قیمتهای قبلی در ۱۴ دوره گذشته کار میکند.
استوکاستیک شاخص حساستری است، به این معنی که سیگنالهای بیشتری از Divergence در تحلیل را ارائه میکند و در نتیجه فرصتهای معاملاتی بیشتری را ارائه میدهد، اما این به معنای سیگنالهای نادرست بیشتری نیز میباشد.
آیا واگرایی معاملات سودآور است؟
بله، اما نه همیشه! ما باید به یاد داشته باشیم که اندیکاتورها عملکرد قیمت را فیلتر میکنند. این فیلتر میتواند به ما کمک کند تا بسته به تنظیم معاملات خود، بر روی آنچه مهم است تمرکز کنیم یا آنچه مهم است را از دست بدهیم.
مزیت اصلی استفاده از واگرایی به عنوان یک سیگنال معاملاتی برای نحوه زمانبندی ورود معاملات این است که قبل از تغییر روند قیمت، سیگنال را ارائه میدهد. این سیگنال اولیه، قیمت ورودی بهتری برای تجارت به معاملهگر میدهد.
نقطه ضعف استفاده از واگرایی به عنوان بخشی از یک سیستم معاملاتی خوب این است که میتواند «سیگنالهای نادرست» بدهد. همانطور که از نام آن پیدا است، این زمانی است که اندیکاتور تغییر جهت میدهد اما روند قیمت همانطور که نشانگر پیشنهاد میکند معکوس نمیشود. این اغلب زمانی اتفاق میافتد که اندیکاتور در منطقه اشباع خرید یا اشباع فروش باشد. به این ترتیب خواهیم دید که حرکت روند تضعیف خواهد شد اما روند همچنان در تدبیر باقی میماند.
واگرایی در مقابل تأیید
تفاوت بین واگرایی و تأیید در این است که واگرایی در تحلیل به معاملهگر میگوید که قیمت سهام و اندیکاتور فنی سیگنالهای مخالف ارائه میدهند، در حالی که تأیید زمانی است که اندیکاتور و قیمت دارایی سیگنالهای یکسانی را نشان میدهند.
هر دو در دورههای زمانی مختلف در طول معاملات مورد استفاده قرار میگیرند. تایید زمانی مهم است که یک معاملهگر وارد موقعیتی شود تا اطمینان حاصل کند که تصمیم آنها با تجزیه و تحلیل فنی مناسب اثبات شده است. همچنین، از آن برای تعیین اینکه آیا حرکت قیمت احتمالا ادامه خواهد داشت یا خیر استفاده میشود.
محدودیتهای Divergence در تحلیل
هنگام تعیین یک روند معکوس، استفاده از واگرایی به عنوان یک شاخص مستقل، پیشنهاد نمیشود. مهم است که شاخصها را با سایر تکنیکهای تحلیل تکمیل کنید تا الگوهای برگشت را مجدداً تأیید کنید. حتی اگر الگوهای واگرا شروع به رخ دادن کنند، این تضمین نمیکند که قیمت به زودی معکوس شود.
از آنجایی که واگرایی میتواند در یک دوره زمانی طولانی مدت اتفاق بیفتد، اگر قیمت دارایی طبق پیشبینی حرکت نکند، استفاده از آن به عنوان یک ابزار مستقل برای پیشبینی موقعیت خروج یا ورود میتواند منجر به بسیاری از فرصتهای از دست رفته و زیانهای تحقق نیافته یا تحقق یافته شود.
چگونه میتوان بروز یک واگرایی در تحلیل تکنیکال را تایید کرد؟
برخی از تکنیکهای آزمایش شده برای کاهش تعداد سیگنالهای غلط و بهینه سازی تعداد معاملات سودآور وجود دارد. فراتر از واگرایی، برای کمک به تصمیمگیری معاملاتی، باید از موارد زیر برای تایید یک معکوس استفاده کرد:
- خطوط روند
- سطوح پشتیبانی
- سطوح مقاومت
سیگنالهای Divergence در تحلیل را فقط در جهت روند بلند مدت یا به طور متناوب در یک بازار جانبی محدود اتخاذ کنید. به عنوان مثال در یک بازار نزولی، فقط سیگنالهای RSI نزولی را دریافت کنید و در بازار صعودی فقط سیگنالهایی را برای خرید از RSI دریافت کنید.
همیشه منتظر بمانید تا شمعی که واگرایی را تایید میکند، بسته شود. نشانگرها با توجه به وضعیت فعلی شمع، سیگنالی را ارائه میدهند. اگر شمع به طور متفاوت بسته شود، سیگنال معاملاتی ناشی از واگرایی، میتواند به همان سرعتی که ظاهر شد ناپدید شود.
از اندیکاتورهای دیگر برای تأیید سیگنال مانند سطوح حمایت و مقاومت، اعداد گرد، نقاط محوری یا الگوی معاملاتی اقدام قیمت استفاده کنید.
۹ قانون برای تشخیص واگرایی در تحلیل تکنیکال
معاملهگران در تلاش برای تعیین اینکه آیا روند ضعیفتر میشود یا نه، از واگراییها استفاده میکنند که ممکن است منجر به معکوس شدن یا ادامه روند معاملاتشان شود. قبل از اینکه به سراغ پلتفرم معاملاتیتان بروید و شروع به جستجوی واگراییهای احتمالی کنید، به این ۹ قانون جالب برای واگراییهای معاملاتی نگاهی بیندازید. به شما اطمینان میدهیم که با آموزش طرز استفاده از آنها، تصمیمات معاملاتی بهتری خواهید گرفت.
۱. از موجود بودن واگرایی اطمینان حاصل کنید
برای اینکه واگرایی وجود داشته باشد، قیمت باید یکی از موارد زیر را تشکیل دهد:
- ایجاد قلهای بالاتر از قله قبلی
- ایجاد درهای پایینتر از دره قبلی
- تشکیل دو قله
- تشکیل دو دره
با رخ دادن یکی از این ۴ سناریو، حتی احتیاج ندارید که زحمت نگاه کردن به یک اندیکاتور را هم به خود بدهید. اگر متوجه شدید که این شرایط مهیا نیست، بدانید که شما در حال معامله یک واگرایی نیستید.
۲. روی اوج و فرودهای متوالی خطوطی بکشید
بسیار خوب، حالا که اقدامی انجام دادید (اقدام قیمت اخیر) به آن نگاه کنید. به یاد داشته باشید، شما فقط یکی از چهار چیز را میبینید: یک قله بالاتر، یک قله هم سطح بالا، یک دره پایینتر، یا یک دره هم سطح پایین. حالا یک خط از آن اوج یا فرود به سمت قله یا دره قبلی بکشید. این خط باید در قله/ دره اصلی به صورت متوالی قرار بگیرد. اگر بین دو اوج/ فرود بزرگ، برآمدگی یا شیب کوچکی دیدید، بهتر است آن را نادیده بگیرید.
۳. فقط قلهها و درهها را به هم متصل کنید
برای تشخیص واگرایی در تحلیل، هنگامی که مشاهده کردید دو قله ایجاد شده است، کافی است که آنها را به هم وصل کنید. اگر دو دره ساخته شده بود، شما درهها را به یکدیگر وصل میکنید.
۴. مراقب عکسالعملهای قیمت باشید
بنابراین شما یا دو قله یا دو دره را با یک خط روند به هم وصل کرده اید. اکنون به اندیکاتور فنی ترجیحی خود نگاه کنید و آن را با عملکرد قیمت مقایسه کنید. از هر شاخصی که استفاده میکنید، به یاد داشته باشید که صعود و نزول آن را با هم مقایسه میکنید. فراموش نکنید که برخی از شاخصها مانند MACD یا Stochastic دارای خطوط متعددی هستند که همگی روی یکدیگر قرار دارند.
۵. با نوسانات بالا و پایین خود، سازگار باشید
اگر خطی را رسم میکنید که دو اوج را روی قیمت به هم وصل میکند، باید خطی بکشید که این دو اوج را نیز روی نشانگر به هم متصل میکند. همینطور برای فرود نیز اگر خطی را رسم میکنید که دو نقطه پایین را در قیمت به هم وصل میکند، باید خطی بکشید که دو پایین روی نشانگر را به هم متصل میکند. آنها باید با همدیگر مطابقت داشته باشند!
۶. نوسانات قیمت و نشانگر را در تراز عمودی نگه دارید
اوج یا فرودهایی که در نشانگر شناسایی میکنید، باید آنهایی باشند که بهطور عمودی با اوج یا فرودهای قیمت در یک راستا قرار گیرند. تراز عمودی را با صعود و نزولهای نوسانی قیمت و اندیکاتور مورد استفادهتان حفظ کنید.
۷. برای تشخیص واگرایی در تحلیل، شیبها را تحت نظر داشته باشید
Divergence در تحلیل فقط در صورتی وجود دارد که شیب خط اتصال دهنده بالا/پایین نشانگر با شیب قیمت اتصالات خط بالا/پایین متفاوت باشد. شیب باید به صورت یکی از این موارد باشد: صعودی (بالا رفتن) نزولی (پایین آمدن) صاف (هم سطح).
۸. اگر واگرایی رخ داده است، واگرایی بعدی را زیر نظر بگیرید
اگر واگرایی را مشاهده کردید اما متوجه شدید که قیمت از قبل معکوس شده است و برای مدتی در یک جهت حرکت کرده است، واگرایی باید انجام شده تلقی شود. شما این دفعه قایق را از دست داده اید. اکنون تنها کاری که میتوانید انجام دهید این است که منتظر بمانید تا یک نوسان دیگر بالا/پایین شکل بگیرد و جستجوی واگرایی خود را از نو شروع کنید.
۹. یک قدم به عقب برگردید
سیگنالهای Divergence در تحلیل که در بازههای زمانی طولانیتری رخ میدهند، از دقت بیشتری برخوردار هستند. به این ترتیب سیگنالهای غلط کمتری دریافت میکنید. این به معنای معاملات کمتر است، اما اگر تجارت خود را به خوبی ساختار دهید، پتانسیل سود شما میتواند بسیار بزرگ باشد.
واگرایی در بازههای زمانی کوتاهتر، بیشتر اتفاق میافتد اما کمتر قابل اعتماد هستند. ما توصیه میکنیم فقط در نمودارهای ۱ ساعته یا بیشتر به دنبال واگرایی باشید. معاملهگران دیگر از نمودارهای ۱۵ دقیقهای یا حتی سریعتر استفاده میکنند. در آن بازههای زمانی، سروصدای زیادی در بازار معاملات وجود دارد، بنابراین ترجیح ما این است که از آن دور بمانیم.
اگر میخواهید به طور جدی معاملاتتان را با استفاده از واگرایی در تحلیل در نظر بگیرید، باید این ۹ قانون را رعایت کنید. با پیروی از این قوانین، شانس ایجاد واگرایی که منجر به معاملات سودآور میشود را برای خود به طور چشمگیری افزایش خواهید داد.
اکنون میتوانید نمودارها را اسکن کنید و ببینید آیا میتوانید برخی از واگراییهایی را که در گذشته اتفاق افتاده است، به عنوان یک راه عالی برای شروع به ارتقای مهارتهای واگرایی خود ببینید یا نه!
واگرایی روشی است که در تحلیل تکنیکال زمانی که جهت یک اندیکاتور فنی، معمولا نوعی نوسانگر از روند کلی قیمت «واگرا» میشود، استفاده میشود. به عبارت دیگر، اندیکاتور در جهت مخالف قیمت شروع به حرکت میکند و نوسانگر معاملاتی سیگنال احتمالی معکوس شدن روند را ارائه میدهد.
الگوهای واگرایی در تحلیل نشان میدهد که یک معکوس به زودی در راه است و احتمال آن بیشتر میشود، اما این یک تغییر فوری نیست. هرچه واگرایی بیشتر قابل مشاهده باشد، احتمال برگشت آن بیشتر میشود. در اینجا چند دستورالعمل وجود دارد که توصیه میکنیم آنها را مد نظر قرار دهید:
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI)
استفاده از اندیکاتور RSI برای معاملات روزانه ، به شما این قابلیت را میدهد که مشخص کنید آیا قیمتها دارای روند هستند، آیا بازار دچار خرید یا فروش افراطی شده است و بهترین قیمت برای ورود به یک معامله یا خروج از آن چیست.
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی یا (Relative Strength Index) توسط ولز ویلدر طراحی و توسعه یافته است که از خانواده نوسانگرها میباشد .
در آن، دوره محاسبه به صورت متغیر است که در حالت پیشفرض و استاندارد ۱۴ روزه میباشد. این اندیکاتور یک شاخص جهت بررسی Momentum بازار (گرایش) و قدرت حرکت آن میباشد که برخی منابع آن را به عنوان یک اندیکاتور پیشرو در نظر میگیرند ولی با توجه به ویژگی نوسانی این اندیکاتور، بهتر است آن را جزو خانواده اندیکاتورهای تاخیری در نظر بگیریم
اندیکاتور RSI، با اندازه گیری میزان نوسانات قیمت در بازار ، به معمالهگر کمک میکند تا جریان حرکت بازار را پیش بینی و ثبت کند.
معامله گر، بازارهای خرید و فروش بیش از حد را میشناسد واگرایی به شما چه می گوید؟ و تصمیم میگیرد چه زمانی باید یک موقعیت را برای معامله انتخاب کند. علاوه بر اطلاع از RSI ، معاملهگر باید بتواند اندیکاتور را روی نمودار تشخیص دهد تا به درستی آن را به کار ببرد. RSI به شکل یک خط، بین دو محدوده معین (محدوده نوسان سنج) دیده میشود. اندیکاتور، مقادیری بین ۰ تا ۱۰۰ به خود میگیرد.
RSI ، توسط معامله کنندگان تکنیکال به کار میرود که در زمینههای زیادی مانند بورس ، فارکس و بازار آتی (Futures) حرفهای هستند.
(Momentum) چیست؟
مومنتوم یا گرایش بازار یکی از مفاهیم فیزیک است که قدرت و شتاب یک جسم در حال حرکت را مورد بررسی قرار میدهد. در واقع مومنتوم بیان میکند که یک جسم در حال حرکت توانایی دارد تا در همان جهت به مسیر خود ادامه دهد تا زمانی که یک جسم خارجی مانع از حرکت آن شود و یا مسیر آن را تغییر دهد.
حال همین تعریف را در مورد RSI و بازار سرمایه میتوان بیان کرد ؛ قیمتها همواره به سمتی مشخص حرکت میکنند و از روند خود پیروی میکنند تا زمانی که یک نیروی خارجی جهت حرکت را تغییر دهد. این موضوع به اصل روندها در تحلیل تکنیکال نیز مرتبط میباشد و بیان میکند که روندهای گذشته ممکن است تا دوره مشخصی از آینده نیز ادامه داشته باشند.
شاخص قدرت نسبی با بررسی دوره زمانی مشخص که به صورت استاندارد ۱۴ روزه میباشد، قدرت خرید و فروش در یک گزینه معاملاتی را مورد بررسی قرار میدهد و آن را در یک نمودار با سه بازه مختلف نشان میدهد. همان طور که بیان شد RSI یک نوسانگر است و این نوسانگر بین دو سطح ۰ تا ۱۰۰ نوسان میکند.
همچنین در این بین، سطوح بسیار مهمی تعریف شده است که سطح ۰ تا ۳۰ به عنوان ناحیه اشباع فروش و سطح ۷۰ تا ۱۰۰ به عنوان ناحیه اشباع خرید نامگذاری میشود.
ناحیه اشباع فروش و ناحیه اشباع خرید
طبق تعاریف بالا همانطر که اشاره کردیم در اندیکاتور RSI دو ناحیه به نامهای اشباع خرید و اشباع فروش وجود دارد که نشانگر کند شدن و اتمام خرید و فروشهای افراطی میباشد. به بیان دیگر زمانی که به ناحیه زیر ۳۰ در اندیکاتور RSI میرسیم کمکم شاهد کاهش فروشهای افراطی در بازار هستیم و احتمالا قدرت خرید در بازار افزایش پیدا خواهد کرد و زمانی که در ناحیه ۷۰ به بالا هستیم احتمالا خریدهای افراطی رو به پایان است و توقع داریم که فشار خریداران کاهش یابد و شاهد عرضه پر قدرت در بازار باشیم.
در تصویر فوق شاهد قدرت RSI هستیم که دو بار در ناحیه اشباع خرید و یکبار در ناحیه اشباع فروش توانسته است حرکت بزرگ بعدی را حدس بزند. نکته واگرایی به شما چه می گوید؟ قابل توجه این است که RSI در خانواده نوسانگرها میباشد و از حیث سیگنال زمانی جزو اندیکاتورهای تاخیری به حساب میآید؛ لذا بهتر است به حرکت نمودار قیمت وزن بیشتری نسبت به RSI داده شود و صرفا از این شاخص در قالب یک نمودار کمکی استفاده گردد.
RSI و سیگنالهایی که میتوان از آن دریافت کرد:
سیگنال خرید:
گاهی اوقات در بازار شاهد عدم جذایت قیمت برای خریداران و همچنین شتابزدگی فروشندگان هستیم که در این حالت شرایطی بوجود میآید که فروش افراطی در بازار و با حجم بالا اتفاق میافتد. در این شرایط نمودار RSI به مرور زمان سطح ۳۰ را شکسته و شاخصی کمتر از ۳۰ را نمایش میدهد.
بعد از نوساناتی که شاخص RSI در زیر سطح ۳۰ خواهد داشت به مرور زمان فروشهای افراطی تضعیف خواهند شد و شرایطی بوجود میآید که مجددا تمایل خریداران برای ورود به بازار افزایش مییابد؛ در این شرایط شاخص RSI شروع به رشد خواهد کرد و زمانی که سطح ۳۰ از پایین به بالا شکسته شود سیگنال خرید را صادر میکند.
سیگنال فروش:
افزایش تقاضا و ورود نقدینگی سنگین به بازار باعث افزایش تدریجی قیمت خواهد شد و این روند مادامی که قیمتها برای خریداران دارای جذابیت باشند ادامه خواهد داشت. افزایش قیمت و کاهش خریدهای افراطی شرایطی را به وجود میآورد که به آن اشباع خرید میگویند واگرایی به شما چه می گوید؟ و در این حالت غول بزرگ سرمایه به تدریج اقدام به فروش خواهد کرد و با توجه به اینکه جمعیت خریداران در بازار کاهش یافته است، قیمتهایی پایینتری برای خرید جذابیت پیدا میکنند که این مسئله باعث کاهش قیمت گزینه سرمایهگذاری خواهد شد. در این حالت شاخص RSI شروع به نزول از ناحیه اشباع خرید (سطح بالای ۷۰) خواهد کرد و شکست سطح ۷۰ خبر خوبی برای دارندگان این سهم نخواهد بود و این یعنی تمایل بالای سرمایهگذاران برای فروشهای بیشتر.
مفهوم واگرایى چیست؟
در واقع واگرایى نوعى ناهمگونى میان قیمت و اندیکاتور است که در حالت عادى زمانیکه نمودار سقف یا کف جدیدى مىزند، اندیکاتور نیز به همین منوال عمل مى کند؛ یعنى کف و سقف جدید تشکیل مىدهد.
حال در حالیکه نمودار کف و سقف جدید زده است اما هنوز اندیکاتور نتوانسته سقف جدیدى بزند یا بلعکس، در اینجا گفته مىشود که واگرایى بین قیمت و اندیکاتور شکل گرفته است.از اندیکاتور RSI براى شناسایى واگرایى ها استفاده مى شود.
انواع واگرایی
۱-واگرایی معمولی (RD)
۲- واگرایی مخفی (HD)
واگرایی معمولی مثبت (+RD):
واگرایی معمولی مثبت در انتهای یک حرکت نزولی و بین دو کف قیمتی ایجاد می شود. در این حالت قیمت کف پایین تری نسبت به کف قبل از خود ثبت می کند اما اندیکاتور کف بالاتری نسبت به قبل از خود می سازد که این نشان دهنده قدرت زیاد خریداران و تضعیف قدرت فروشندگان است. در این حالت چناچه قیمت به کف حمایتی خود رسیده باشد می توان انتظار حمایت و برگشت قیمت را داشت.
واگرایی معمولی منفی (-RD):
این واگرایی در انتهای یک روند صعودی و میان دو سقف قیمتی به وجود می آید. در این حالت قیمت سقف بالاتری به ثبت می رساند درحالی که اندیکاتور سقف پایین تری نسبت به قبل می زند. این واگرایی بیانگر قدرت زیاد فروشندگان و تضعیف قدرت خریداران می باشد و قیمت میتواند یک آرایش نزولی به خود بگیرد. از منظر امواج الیوت این واگرایی بین دو قله موج ۳ و ۵ صورت می گیرد که بیانگر آغاز اصلاح و شروع موج ۴ می باشد.
واگرایی مخفی (Hidden Divergence):
این واگرایی در انتهای یک اصلاح رخ می دهد و نوید از بازگشت قیمت و ادامه روند را میدهد. برعکس واگرایی معمولی که نوید انتهای روند را می داد. دو گونه واگرایی مخفی داریم که در زیر به آن اشاره می کنیم.
واگرایی مخفی مثبت (+HD):
این واگرایی در انتهای حرکت اصلاحی یک روند صعودی رخ می دهد و بین دو کف ایجاد می شود به گونه ای که کف دوم قیمت بالاتر از کف اول است در حالی که کف دوم اندیکاتور پایین تر از کف اول آن می باشد. این بدین معنی است که خریداران بر فروشندگان غلبه کرده و از فشار فروش کاسته شده است و قیمت آماده برگشت به کانال صعودی می باشد.
واگرایی مخفی منفی (-HD):
برخلاف واگرایی مخفی مثبت که در یک کانال صعودی به وقوع می پیوست، واگرایی مخفی منفی در یک روند منفی بین دو سقف به وجود می آید به طوری که نمودار قیمت سقفی بالاتر از سقف قبلی خود بزند در حالی که اندیکاتور سقف بالاتری نسبت به سقف قبل خود می زند. این به معنی غلبه مجدد فروشندگان بر خریداران است که می تواند هشداری برای ریزش سهم باشد.
خط روند بر روی نمودار RSI
یکی از تکنیکهایی که برخی از تحلیلگران مورد استفاده قرار میدهند تکنیک ترسیم خط روند بر روی اندیکاتور RSI میباشد که در این حالت از نواحی برگشتی و یا شکست خط روند سیگنال میگیرند.
این استراتژی، به معنای متصل کردن قسمتهای بالا و پایین بر روی چارت RSI و معامله بر روی شکستگی خط ترند است. برای کشیدن یک خط روند صعودی RSI، تعداد سه یا بیشتر از نقاط خط RSI که در حال بالا رفتن است را به هم متصل کنید. خط روند نزولی، از اتصال نقاط در حال پایین رفتن به دست میآید. یک شکست در خط ترند RSI ممکن است نشان دهنده ادامه بالقوه قیمت یا یک واژگونی باشد. به خاطر داشته باشید که شکست در خط ترند RSI معمولا بر شکست در خط ترند چارت قیمت مقدم است و به همین دلیل، یک هشدار قبلی و همچنین یک فرصت زود هنگام برای معامله در بورس را اعلام میکند.
سخن آخر
در این مقالهای ، به این سوال پاسخ دادیم که اندیکاتور RSI چیست و چگونه میتوان از آن در بازار مالی استفاده کرد.
به خاطر داشته باشید که آغاز و استفاده از اندیکاتور RSI برای بسیاری از معاملههای روزانه بسیار ساده است. به همین دلیل بسیاری از سرمایهگذاران تازهکار ، بدون آشنایی با تحلیل تکنیکال، آزمایش پارامترهای مختلف یا یاد گرفتن تفسیرهای صحیح یک اندیکاتور، به آن تکیه میکنند. در نتیجه، RSI به یکی از اندیکاتورهای MT4 تبدیل شده است که به گستردگی مورد استفاده ناصحیح قرار میگیرند.
با این حال، زمانی که این شاخص را به درستی متوجه شده و بکار بردید، استفاده از اندیکاتور RSI برای معاملات روزانه ، به شما این قابلیت را میدهد که مشخص کنید آیا قیمتها دارای روند هستند، آیا بازار دچار خرید یا فروش افراطی شده است و بهترین قیمت برای ورود به یک معامله یا خروج از آن چیست.
مطهرنیا: اروپا تمایلی به حفظ میراث خود در برجام و ادامه تعامل مثبت با ایران ندارد
یک کارشناس مسایل بینالملل با اشاره به تهدید اتحادیه اروپا به تحریم ایران در حوزه حقوق بشر گفت: معتقدم اتحادیه اروپا به واسطه شکست در مذاکرات هستهای دیگر چندان تمایلی به حفظ میراث خود در برجام و ادامه تعامل مثبت با ایران ندارد.
مهدی مطهرنیا در گفتوگو با ایسنا درباره تحریمهای اخیر کانادا در حوزه مسایل حقوق بشری که شامل افراد مسئول سابق و فعلی انتظامی و امنیتی و سیاسی کشورمان است، گفت: اگر قبلا بین جبهه اصلاح طلب و اصولگرا در نگاه به غرب تمایزی دیده می شد اکنون دیگر تمایزی واگرایی به شما چه می گوید؟ وجود ندارد. یکی از نمادهای عینی این مساله، نشست دانشگاه تهران با حضور اساتید این دانشگاه است که محمد جواد ظریف و غلامعلی حداد عادل را در کنار هم به همراه افرادی چون ابراهیم متقی و صادق زیباکلام قرار می دهد. از این رو غرب هم دیگر تمایز قبلی میان اصولگرا و اطلاح طلب قائل نیست. پس باید توجه کرد که تحریمها متوجه طیف وسیعی از فعالان صحنه سیاسی در سیاست داخلی و خارجی از سعید مرتضوی تا محمد جواد ظریف میشود.
این استاد دانشگاه درباره ترکیب افراد مورد تحریم از سوی کانادا از سعید مرتضوی تا محمد جواد ظریف خاطرنشان کرد: با توجه به اوضاع داخلی در ایران و فشار جامعه ایرانیان در خارج به طور متحدتر بر دولتهایی مثل کانادا و سابقه به جا مانده از اتفاق هواپیمایی اوکراینی در نگاه کانادا به ایران، این رفتار می تواند دارای معنای خاص خود در جهت یادآوری حوادث گذشته در دولتهای اصلاحطلب و اصولگرا باشد.
وی با بیان اینکه اتحادیه اروپا هم از این مدل تبعیت میکند اگر چه تحفظهایی دارد، گفت: اتحادیه اساسا در چارچوب نوعی اصطکاک با واشنگتن و در رقابت با غرب همواره میخواسته به ایران نزدیک باشد و انگلیس این تلاش را در گفتوگوهای سازنده با ایران داشته است هر چند که آلمان اجرای آن را در زمان وزارت خارجه یوشکا فیشر به عهده گرفت. با توجه به واگرایی انگلستان از اتحادیه اروپا و نزدیک شدن آن به سیاستهای آمریکا در قبال ایران و با توجه به روند مسایل ایران به ویژه پرونده هستهای با آمریکا در جهت اعمال فشار بیشتر به تهران همراهی میکنند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: معتقدم اتحادیه اروپا به واسطه شکست در مذاکرات هستهای دیگر چندان تمایلی به حفظ میراث خود در برجام و ادامه تعامل مثبت با ایران ندارد. اتحادیه اروپا میداند که بر اساس تجربه زیسته شدهاش در سال های اخیر با وجود اینکه سعی کرد با گسیل داشتن هیاتهای نمایندگی وسیع به تهران بعد از برجام وارد تعامل گسترده با ایران شود اما محقق نشد دیگر چندان تلاشی به خرج ندهد. در هر حال با خروج آمریکا از برجام خواستهای اروپا از برجام محقق نشد و اکنون آنها با وجود مقاومتی که در این سالها داشتند احتمالا دوباره وارد چرخه تحریم ایران به بهانههای حقوق بشری و هستهای شوند.
مطهرنیا در پاسخ به اینکه برخی معتقدند روابط و تعاملهای اروپا و ایران احتمالا در آینده نزدیک پیچیده و تنش زا خواهد شد، گفت: هر چه کشور یا کشورهایی در محدوده وسیع کفر یعنی آمریکا قرار گیرد، میزان مخالفت و دشمنی ایران با آنها بیشتر است. طبیعی است که اتحادیه اروپا با این سطح از همکاری و هماهنگی با آمریکا در این کفه قرار گیرد. اتحادیه اروپا با توجه به نزدیکی روابط از این مساله مستثنی نیست و اروپاییها این معنا را آزمودند و اکنون در نظام بینالملل اروپاییها مسیر آیندهشان در این ارتباط مسیر سخت و هزینهآوری خواهد بود.
تاچریسم مُرده است؟ /وجه تراژیک انقلاب سرمایهداری تراس
وجه غمانگیز، اگر نگوییم تراژیک، درباره انقلاب ناکام سرمایهدارانه خانم تراس و آقای کوارتنگ اینکه آنها توسط مکانیسمهای خود سرمایهداری تحقیر شدهاند.
به گزارش اقتصادنیوز، لیز تراس در شرایطی پس از تلاطمهای فراوانی سکان کابینه در بریتانیا را به دست گرفت که بسیاری از او با عنوان مارگارت تاچر جدید انگلستان یاد میکردند.
با این حال، تراس هنوز ماه دوم رهبری خود را به پایان نرسانده بود که دو تن از وزرای کلیدی کابینه را ترک گفته و دولت از بسته پیشنهادی اصلاح اقتصادی عقبنشینی کرد.
اگر چه تراس در پی تحولات اخیر به اعلام عذرخواهی اکتفا نموده و گفت قصدی برای استعفا ندارد، اما عصر پنجشنبه تراس به طور رسمی اعلام کرد از سمت خود استعفا میدهد. کوئین اسلوبودین، تحلیلگر نیویورکتایمز به بهانه وقایع اخیر با انتشار یادداشتی با عنوان آخرین تاچری سرنوشت پیروان جدید مشی مارگارت تاچر، نخستوزیر اسبق بریتانیا را مورد بررسی قرار داده است. (این یادداشت قبل از استعفا تراس منتشر شده است»
خارقالعادهترین قربانی
جهان به تازگی شاهد یکی از خارقالعادهترین قربانیان سیاسی دوران اخیر بوده است. لیز تراس نخست وزیر بریتانیا که با ایمان به نسخهای فانتزی از بازار آزاد برآمده بود، مجموعهای از وقایع را رقم زد که او را مجبور کرد وزیر دارایی خود، کواسی کوارتنگ را برکنار کند و او را به برکناری توسط حزب خود رساند.
تنها در حدود سه هفته پیش، یک «بسته بودجه کوچک» با ارائه حدود 45 میلیارد پوند کاهش مالیات شرکتها، درآمد و حقوق با تمرکز بر ثروتمندان، در کنار 60 میلیارد پوند حمایت از هزینههای انرژی، اعلام شد. این بزرگترین بسته مالی در دهههای اخیر بود، اما توسط مقامات مالی تائید نشد، و همچنین خانم تراس هم که توسط اعضای محافظهکار به عنوان رهبر برای جایگزینی بوریس جانسون انتخاب شده بود، از طریق یک انتخابات سراسرس چنین مأموریتی را بر عهده نگرفته بود. واکنش به این «رویداد مالی» فوری بود و اقتصاد جهان را به بحرانیترین نقطه از زمان همهگیری کووید در اوایل سال 2020 سوق داد.
پوند انگلیس به پایینترین ارزش خود در برابر دلار سقوط کرد و بانک انگلستان مجبور شد برای جلوگیری از سرایت بحران به سیستم بازنشستگی و فراتر از آن، مداخله کند. خطرات بحران در اندازه جهانی بود. عجیبتر از همه، این بود که این کار به صورت هدفمند انجام شد، در یک اقدام بی پروا از سیاست عمدی، که بهتر است به عنوان یک حرکت اعتقادی سیاسی در نظر گرفته شود.
وجه تراژیک انقلاب سرمایهداری تراس
چیزی غم انگیز، اگر نگوییم تراژیک، درباره انقلاب سرمایهداری خانم تراس و آقای کوارتنگ وجود دارد که توسط مکانیسمهای خود سرمایهداری تحقیر شدهاند. تراس و کوارتنگ ممکن است آخرین نفر از تاچریها باشند که از همان سیستمی که معتقد بودند وفادار به آن عمل میکنند شکست خوردهاند.
تاچریسم و «جنگ ایدهها»
پرورش آن ایدئولوژی که به تاچریسم معروف شد در دهه 1970 آغاز شد. تاچریسم که در ابتدا به عنوان اعتقاد به «اقتصاد آزاد و دولت قوی» تعریف شد، اقتصاد رفاهی بریتانیای پس از جنگ را محکوم و در پی جایگزینی آن با فضایل مالکیت فردی و اخلاق مذهبی بود.
در طول چهار دهه بعد، تاچریها در اندیشکدههایی مانند مؤسسه امور اقتصادی و مرکز مطالعات سیاست (که مارگارت تاچر به راهاندازی آن کمک کرد) مبارزه علیه حزب کارگر را ادامه و تداوم گستردهتر سوسیالیسم در جهان کمونیستی و غیرکمونیستی را به عنوان «واگرایی به شما چه می گوید؟ جنگ ایدهها» معرفی کرد.
پیشرفت در جنگ ایدهها در سال 1979 با انتخاب تاچر و به دنبال آن رونالد ریگان در سال بعد اتفاق افتاد. ایدههای تولید شده توسط اتاقهای فکر -از خصوصیسازی تا درهمشکستن اتحادیهها- در دهه 1980 کاربرد داشت، اما تاچریسم هرگز بهطور عمده محقق نشد و تضادها بر آن حاکم شد. بسیاری از معتقدان واقعی تاچر، منحرف شدن پروژه او را به ظهور اتحادیه اروپا نسبت میدهند، که از نظر آنها سرزمین لیبرالیسم کلاسیک را در نوار قرمز قوانین اروپایی درهم میپیچد.
احیای تاچریسم در هزاره جدید
تاچر با از دست دادن رهبری حزب در سال 1990، به غر زدن از پشت میز ادامه داد، دشمنی فزایندهای با اتحادیه اروپا را افزایش داد و با گروهی از تندروهای محافظهکار همراستا شد. این تاچریها که در مجموع به عنوان اولتراس شناخته میشوند، در دهه 2010 به عنوان گروهی از نسل تازه که برای تجربه تاچریسم در سالهای اولیه شورش آن بسیار جوان بودند – از جمله پریتی پاتل وزیر کشور سابق، دومینیک راب وزیر خارجه سابق، کریس اسکیدمور وزیر سابق علوم ، آقای کوارتنگ و خانم تراس- تلاش کرد ایدئولوژی خود را برای هزاره جدید راه اندازی مجدد کند.
آنها نه تنها در تضاد او با کارگران سازمان یافته بلکه در شیفتگی کمتر شناخته شدهاش به سرمایهداری آسیایی، مراد خود را دنبال کردند. در سال 2012 با انتشار «بریتانیا رها شده»، آنها بریتانیاییها را به خاطر اخلاق کاری و «فرهنگ بهانه جویی» و اتحادیه های «تخریب شده» بخش عمومی مورد انتقاد قرار دادند.
آنها همچنین چین، کرهجنوبی، سنگاپور و هنگکنگ را مورد تمجید قرار دادند. آنها مشاهده کردند: « به طور توسط سنگاپوریها دو ساعتوبیستدقیقه در روز بیشتر از انگلیسیها کار میکنند. «رهاسازی بریتانیا از قیدوبند» تمایل خود را برای بازگشت به آینده با بازگرداندن ارزشهای ویکتوریایی سختکوشی، خودسازی و تقویت خود ابراز کرد.
یک اتوپیای لیبرال؛ هدف تغییر قلب و روح است
در حالی که نسل جدید تاچریها اطلاعات کمی نداشتند، آنها همچنین چیزی غیرقابل توصیف را در ریشه نارضایتی بریتانیا دیدند. آنها نوشتند: «فراتر از آمار و تئوریهای اقتصادی، این احساس وجود دارد که بسیاری از مشکلات بریتانیا در حوزه ارزشهای فرهنگی و طرز فکر نهفته است». همانطور که خود تاچر میگوید: «اقتصاد روش است. هدف تغییر قلب و روح است.» بریتانیا برای احیای خود به یک جهش ایمان نیاز داشت.
فریدریش فون هایک اقتصاددان اتریشی بریتانیایی در سال 1949 در فرازی که در راهروهای اتاقهای فکر تکرار شد، گفت که یک سلاح ضروری در زرادخانه جنگ ایدهها «یک اتوپیای لیبرال» است.
پیامدهای یک ژست آرمانگرایانه؛ ریگانیسم بدون دلار
بسته بودجهای کوچکی که به دوره تصدی کوارتنگ به عنوان وزیر خزانهداری خاتمه و ارزش پوند را پایین آورد را میتوان به عنوان یک ژست آرمانگرایانه تلقی کرد، یک عمل داوطلبانه که برای بیرون راندن مردم بریتانیا از کسالت پس از همهگیری از طریق جسارت آن طراحی شده است. به نظر میرسید که تراس و کوارتنگ معتقد بودند که با وصله کردن همه رادیکالترین سیاستهای تاچریسم (در حالی که به راحتی نیاز به کاهش هزینهها را کنار میگذارند)، نوعی طلسم جادویی برای «بریتانیای جهانی» خلق کنند. این لحظه ریگانی آنها بود، لحظهای که، همانطور که استعارههای مورد علاقهشان میگوید، یک نیروی سرکوبشده ازلی «از زنجیر باز میشد».
اما در هنگام جهش ایمان، گردن غواص شکست. نتیجه منجر به واگرایی بین انگیزههای سرمایهداری موجود و افسانه اتوپیای لیبرال شد. همانطور که طرفداران برگزیت پس از خروج این کشور از اتحادیه اروپا دریافته بودند که شهر لندن در واقع نمیخواهد از مقرراتی که وعده میدادند رهایی یابد، آنها امیدوار بودند، پس از این بسته، بازارهای پول منتظر یک عمل مومنانه به واگرایی به شما چه می گوید؟ بنیادگرایی منحنی لافر نبودند. این «ریگانیسم بدون دلار» بود. بدون اطمینانی که به ارز ذخیره جهانی داده شد، پوند سقوط آزاد کرد.
تاچریسم مرده؟
از دهه 1970، دنیای اندیشکدهها چارچوبی از جهان را بر حسب فضاهای گسسته پذیرفته بود که میتوانست به چیزی تبدیل شود که آنها آن را آزمایشگاهی برای سیاستهای جدید مینامیدند. بسته بودجه کوچک کل اقتصاد را تحت درمان تجربی قرار داد.
دانشمندان روی نیمکت دریافتند که بازارهای پول نه تنها آزمایشهای چپ را در تغییر تعادل بین دولتها و بازارها تنبیه میکنند، بلکه نسبت به آزمایشهایی که بیش از حد به سمت راست پیش میرفت نیز حساس بودند. خانم تراس عذرخواهی کرد و جانشین کوارتنگ تقریباً تمام کاهشهای برنامهریزی شده را لغو کرده و مدت حمایتهای انرژی را محدود کرده است. اینکه آیا خود تاچریسم مرده است یا نه خیلی زود است که قضاوت کنیم. ادیان سیاسی عمر پس از مرگ طولانی دارند.
دیدگاه شما