زمانی که خط تکانسن، کیجونسن را رو به بالا قطع کند، یک سیگنال خرید و زمانی که Tenkan-sen، خط Kijun-sen را رو به پایین قطع کند، سیگنال فروش خواهیم داشت. برای اطمینان بیشتر میتوانید این شرایط را با جهت خط چیکو اسپن مقایسه کنید. معاملهگرانی که از اندیکاتور ایچیموکو استفاده میکنند، فقط در شرایطی معامله خواهند کرد که سیگنال تقاطع تنکانسن و کیجونسن با خط چیکو هم جهت باشد.
شاخص قدرت نسبی RSI چیست | مفهوم، کاربرد و فرمول RSI
شاخص قدرت نسبی (RSI) یا Relative Strength Index، یک اندیکاتور تکنیکال است که برای تحلیل بازارهای مالی استفاده میشود. این شاخص یا اندیکاتور، برای رصد قدرت یا ضعف یک سهم یا بازار بر اساس قیمتهای پایانی اخیر در زمان حاضر یا گذشته به کار میرود. شاخص RSI با شاخص قدرت نسبی یا Relative Strength متفاوت است.
برای مثال در بازار ارزهای دیجیتال، هنگامی که یک ارز دیجیتال در طول یک بازه زمانی مرتبا توسط افراد خرید میشود، اصطلاحا شاخص قدرت نسبی آن وارد ناحیه بیشخرید (یا اشباع خرید) میشود. در این حالت معمولا قیمت تا خدی اصلاح خواهد شد (کاهش میابد) و شاخص قدرت نسبی، سیگنال فروش رمزارز را میدهد. به طور بر عکس، زمانی که یک ارز دیجیتال مدام فروخته میشود، شاخص قدرت نسبی به ناحیهی بیشفروش کشیده میشود. معمولا در این حالت قیمت روند نزولی خود را تغییر خواهد داد و RSI سیگنال خرید رمزارز و ورود به بازار را میدهد.
اندیکاتور قدرت نسبی، یک اندیکاتور مومنتوم است که اندازه تغییرات اخیر در قیمت یک سهم یا سرمایه را برای ارزیابی شرایط بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) اندازه میگیرد. RSI در واقع یک اسیلاتور (خطی که دو نقطه قله یا دره را در نمودار بههم وصل میکند) است و بین ۰ تا ۱۰۰ تغییر میکند. این شاخص، اولین بار توسط ولز وایلدر در سال ۱۹۷۸ و در کتاب «مفاهیم نو در سیستمهای معاملهگری تکنیکال» معرفی شده است.
تحلیلهای سنتی، مقدار RSI برابر با ۷۰ یا بالاتر را نشانه نزدیک شدن شرایط امن به بیشخرید (اشباع خرید) میدانند و این عدد ممکن است مقدمهای برای بازگشت ترند (trend reversal) یا اصلاح عقبکشیدگی (pullback) قیمت باشد. مقدار RSI برابر با ۳۰ یا پایینتر نشاندهنده شرایط بیشفروش (اشباع فروش) است.
شاخص قدرت نسبی در یک نگاه
- شاخص قدرت نسبی (RSI) یک اسیلاتور مومنتوم رایج است که در سال ۱۹۷۸ توسعه داده شده است.
- اندیکاتور قدرت نسبی سیگنالهای معاملاتی درباره مومنتوم قیمت گاوی و خرسی فراهم میآورد و اغلب زیر گراف قیمت سرمایه کشیده میشود.
- وقتی RSI بالای ۷۰٪ باشد، شرایط بیشخرید و وقتی زیر ۳۰٪ باشد، شرایط بیشفروش تخمین زده میشود.
فرمول شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی با دو مرحله محاسبه بهدست میآید. به این صورت که ابتدا RSI1 را محاسبه کرده، سپس RSI2 را بهدست میآوریم. RSI1 به صورت زیر است:
بهره میانگین (average gain) و زیان میانگین (average loss) که در فرمول بالا استفاده شده، میانگین درصد بهره یا زیان در زمان انتخابی است. این فرمول مقدار زیان میانگین را مثبت در نظر میگیرد. بهطور استاندارد برای محاسبه RSI1 از میانگین بهره و زیان در ۱۴ دوره زمانی استفاده میشود. حالا تصور کنید بازار در ۷ روز از ۱۴ روز گذشته، با بهره میانگین میانگین رو به بالا ۱٪ و در تمام ۷ روز دیگر با زیان میانگین -۰/۸٪ بسته شده است. محاسبه RSI1 به صورت زیر خواهد بود:
وقتی داده برای ۱۴ دوره زمانی در دسترس است، میتوانیم RSI2 را محاسبه کنیم. RSI2 قسمت قبلی نتیجه محاسبات را هموار یا smooth میکند (مقصود از هموارسازی، از بین بردن اثرات دادههای پرت روی نمودار است). RSI2 همان RSI نهایی است که در نمودار استفاده میشود.
محاسبه اندیکاتور قدرت نسبی (RSI)
با استفاده از فرمول بالا، RSI محاسبه شده و خط RSI در زیر نمودار قیمت کشیده میشود. هرگاه تعداد و سایز قیمتهای پایانی مثبت (تعداد کندلهای سبز) افزایش یابد، RSI بالا خواهد رفت و اگر تعداد و سایز زیانها بیشتر شود، RSI پایین میآید. به شکل زیر توجه کنید:
همانطور که در شکل بالا میبینید، گاهی ممکن است در حالی که نمودار قیمت،صعودی است؛ RSI در منطقه بیشفروش باقی بماند و یا وقتی نمودار قیمت، نزولی است؛ RSI در منطقه بیشخرید بماند. این ممکن است برای تحلیلگران تازهکار گیجکننده باشد، اما همیشه باید این شاخص را با ترند غالب بسنجیم تا این ابهامات حل شوند.
قدرت قیمت نسبی سهم یا شاخص قدرت نسبی چیست ؟
همیشه ناحیه بیشخرید و بیشفروش، روی شاخص قدرت نسبی ۷۰ درصد و ۳۰ درصد اتفاق نمیافتد. متخصص معروف بازاریابی، کانستنس براون (Constance Brown) این ایده را مطرح میکند که با توجه به روند کلی بازار، شاخص قدرت نسبی ممکن است زودتر به نقطه بیشخرید یا بیشفروش برسد. برای مثال، در یک روند صعودی، بازار با rsi=50% به منطقه بیشفروش (یا اشباع فروش) میرسد (بجای rsi=30%).
همانطور که در نمودار زیر میبینید در روند نزولی قله RSI جایی نزدیک به ۵۰٪ (نه ۷۰٪) اتفاق میافتد و این میتواند به سرمایهگذاران سیگنال شرایط خرسی را بدهد. بسیاری از سرمایهگذاران وقتی با یک روند قوی روبرو هستند، برای شناسایی بهتر نقطه کمینه و بیشینه، یک خط افقی بین ۳۰٪ و ۷۰٪ رسم میکنند. اغلب، اصلاح سطوح بیشفروش یا بیشخرید وقتی قیمت یک سهم یا سرمایه در کانال افقی بلندمدت است، غیر ضروری بهنظر میرسد و معمولا از همان سطوح ۳۰ درصد و ۷۰ درصد استفاده میشود.
یک مفهوم مرتبط با سطوح بیشفروش و بیشخرید، برای اصلاح خط روند، تمرکز بر سیگنالها و تکنیکهای معاملاتی است. به عبارت دیگر، استفاده از سیگنالهای گاوی وقتی قیمت در روند گاوی است و استفاده از سیگنالهای خرسی وقتی سهم در یک روند خرسی است، کمک خواهند کرد که از بسیاری آلارمهای اشتباهی که ممکن است RSI تولید کند جلوگیری کنیم.
مثالی از واگرایی RSI
واگرایی گاوی وقتی اتفاق میافتد که RSI یک منطقه بیشفروش را بهوجود میآورد. منطقه بیشفروش در پی RSI خیلی پایین و متعاقبا قیمت نسبتا پایین شکل میگیرد. این اتفاق، نشان از یک مومنتوم گاوی رو بهبالا (سیگنال ورود به بازار) و احتمالا شروع یک حرکت صعودی بلندمدت خواهد بود.
واگرایی خرسی وقتی اتفاق میافتد که RSI یک منطقه بیشخرید را بهوجود میآورد. منطقه بیشخرید در پی RSI نسبتا بالا و متعاقبا قیمت خیلی بالا شکل میگیرد.
همانطور که در نمودار زیر میبینید، واگرایی گاوی وقتی دیده میشود که RSI نقاط پایینتری را در نمودار شکل میدهد و نمودار قیمت، نقاط بسیار پایینتری رو نشان میدهد. این یک سیگنال قابل اعتماد استِ؛ اما اصولا وقتی یک ترند بلندمدت پایدار داشته باشیم، واگراییها بسیار نادر هستند. استفاده از مناطق بیشخرید یا بیشفروش انعطافپذیر به شناخت سیگنالهای بالقوه بیشتر کمک خواهد کرد.
مثالی از رد نوسان RSI
تکنیک معاملاتی دیگری نیز رفتار RSI را در زمان مراجعه به مناطق بیشفروش یا بیشخرید تست میکند. این سیگنال، یک «رد نوسان» یا Swing Rejection گاوی نامیده میشود و از چهار قسمت تشکیل شده است:
- RSI به منطقه بیشفروش سقوط میکند.
- RSI به بالای ۳۰٪ برمیگردد.
- RSI سقوط شدید دیگری را بدون برگشت به منطقه بیشفروش (۳۰ درصد) شکل میدهد.
- سپس RSI بیشترین مقدار خودش در زمان اخیر را میشکند و بالاتر میرود.
همانطور که در نمودار زیر میبینید، ابتدا شاخص RSI در منطقه بیشفروش است، سپس تا حدود ۳۰٪ رسیده و یک رد پایین نمودار را شکل داده که سیگنالی برای بالاتر رفتن RSI بوده است. استفاده از RSI به این شکل، بسیار شبیه به درج خط معاملاتی در نمودار قیمت است.
مثل واگراییها، یک حالت رد نوسان خرسی نیز وجود دارد که دقیقا مثل تصویر رد نوسانات گاوی در آینه است. یک رد نوسان خرسی هم شامل چهار بخش است:
- RSI به منطقه بیشخرید افزایش پیدا میکند.
- RSI به زیر ۷۰٪ باز میگردد.
- RSI بدون بازگشت به منطقه بیشخرید قله دیگری شکل میدهد.
- سپس RSI به پایینترین مقدار خودش در زمان میرسد.
نمودار زیر یک سیگنال رد نوسان خرسی را نشان میدهد. مثل اکثر تکنیکهای معاملاتی، این سیگنال هم قابل اعتمادتر خواهد بود وقتی با ترند غالب طولانیمدت تطابق داشته باشد. سیگنالهای خرسی در طول ترندهای رو به پایین، کمتر محتمل است که آلارمهای اشتباه تولید کنند.
تفاوتهای RSI و MACD
میانگین متحرک همگرایی/واگرایی یا Moving Average Convergence Divergence یک شاخص مومنتوم دنبالهروی ترند (Trend-following Momentum Indicator) است که رابطه بین دو میانگین متحرک امنیت قیمت (security`s price) را نشان میدهد. میانگین متحرک همگرایی/واگرایی که در فارسی به آن مَکدی (MACD) نیز گفته میشود، با تقسیم میانگین متحرک نمایی (EMA) در دوره ۲۶ روزه بر میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه بهدست میآید. به این صورت، خط محاسبه مکدی ایجاد میشود.
میانگین متحرک نمایی ۹ روزه مکدی که «خط سیگنال» نامیده میشود، در بالای خط مکدی کشیده میشود که میتواند به عنوان سیگنالی برای خرید یا فروش بهکار گرفته شود. زمانی که مکدی از بالا، خط سیگنال خودش را قطع میکند، معاملهگران میتوانند بهطور امن فروش کنند و وقتی که مکدی از پایین خط سیگنال خودش را قطع میکند، زمان مناسبی برای خرید است.
شاخص RSI طراحی شده است تا با توجه به سطح قیمتهای اخیر، زمان بیشفروش یا بیشخرید را نشان دهد. RSI با استفاده از میانگین سود و زیان قیمتها در یک بازه مشخص زمانی محاسبه میشود. بازه زمانی پیشفرض این شاخص، ۱۴ روزه است و مقداری بین ۰ تا ۱۰۰ دارد.
MACD رابطه بین EMAها و RSI تغییر قیمت را با بالا و پایین قیمتهای اخیر اندازه میگیرند. این دو شاخص، اغلب به همراه هم و برای فراهمآوردن تصویر تکنیکال کاملتری از وضعیت بازار استفاده میشوند. هر دوی این شاخص ها، مومنتوم یک سرمایه را اندازه میگیرند؛ اما بههرحال دو فاکتور مختلف را اندازه میگیرند و گاهی ممکن است چیزهای متناقضی را ارائه دهند.
محدودیتهای RSI
RSI مومنتوم قیمت گاوی و خرسی را مقایسه میکند و نتایج را در یک اسیلاتور (oscillator) که میتواند زیر نمودار قیمت جا داده شود، نشان میدهد. مثل اکثر شاخصهای تکنیکال، سیگنالهای RSI هم در یک ترند طولانیمدت قابل اعتمادتر خواهند بود.
چون شاخص RSI، مومنتوم را نشان میدهد؛ وقتی یک سرمایه، مومنتوم مشخصی در هر دو جهت دارد، میتواند برای زمان طولانی، در منطقه بیشخرید یا بیشفروش باقی بماند. RSI در بازارهای نوسانی که قیمت سرمایه بین حالت خرسی و گاوی حرکت میکند، مفیدتر است.
اندیکاتور Moving Average
میانگین متحرک اساسا یک ابزار تعقیب کننده روند محسوب میشود . هدف از استفاده از این ابزار یافتن اخطارهای شروع روندهای جدید و پایان روندهای قدیم و یا بازگشتها میباشد لذا نمیتوان از میانگین متحرک همانند ابزارهایی که در تحلیل نمودارها به کار می روند برای پیش بینی حرکات قیمت استفاده کرد به بیان دیگر میانگین های متحرک ابزارهای دنبال رو اطلاعات می باشند بنابراین نمیتوان برای جلو زدن از بازار استفاده کرد .
همه اندیکاتورهای میانگین متحرک در پلتفورمهای معامله دارای استاندارد هستند. این اندیکاتور قابلیت تنظیم نیز دارد.
برای انجام معامله با استفاده از استراتژی میانگیم ها ، نیاز به دو یا سه نمودار میانگین متحرک داریم:
تنظیمات با بازه 20 روزه
تنظیمات با بازه 60 روزه
تنظیمات با بازه 100 روزه
نمودار بازه 20 روزه،میانگین متحرک کوتاه مدت ما است، نمودار بازه 60 روزه، میانگین متحرک میان مدت است و نمودار بازه 100 روزه اندیکاتور روند (بلند مدت) را نشان میدهد، سیگنال های خرید و فروش را می توان از تقاطع این میانگین ها با یکدیگر و با نمودار قیمت بدست آورد.
محاسبه این اندیکاتور به صورت ذیل است ؛
مجموع مقدار بسته شدن قیمت ( به تعداد مورد نیاز میانگین ) تقسیم بر تعداد کندل ها بدست میآید .
n : قیمت بسته شدن
3.اخطارهای خریدوفروش با کمک اندیکاتور میانگین متحرک ساده (MA) Moving Average :
میانگین متحرک یک ابزار انعطاف پذیر است. با محاسبه میانگینهای دادههای قیمت، خطی انعطاف پذیر به نمودار اضافه میشود که مشاهده روندهای داخل نمودار را سادهتر میکند. میانگینهای متحرک طبیعتا دارای تأخیر زمانی نسبت به عملکرد بازار هستند .
میانگین های 20 روزه نسبت به میانگین متحرک 200 روزه ارتباط نزدیک تری با قیمت های روزانه دارد . با کم کردن دوره زمانی میانگین ، این تأخیر زمانی کاهش پیدا میکند ولیکن هیچ وقت حذف نمیشود لذا هرچه میانگین متحرک برای دوره های کوتاه تری انتخاب شود حساسیت بیشتری نسبت به تغییرات قیمت دارد .
قیمت پایانی رایج ترین و پرکاربردترین داده برای محاسبهی میانگین متحرک میباشد .
تصویر 1 : میانگین متحرک 200 روزه سهام شرکت سرمایه گذاری نفت و گاز
تصویر 2 : میانگین متحرک 20 روزه سهام شرکت سرمایه گذاری نفت و گاز
3.اخطارهای خریدوفروش با کمک اندیکاتور میانگین متحرک نمایی Moving Average(EMA) Exponential :
همانند میانگین متحرک ساده سینگال های خرید و فروش میانگین میانگین رو به بالا نمایی براساس عبور نمودار میانگین متحرک نمایی از نمودار قیمت به سمت بالا و یا پایین است. ( تصویر3 )
تصویر3 : میانگین متحرک نمایی در سهام شرکت گل گهر
3.اخطارهای خریدوفروش با کمک اندیکاتور میانگین متحرک وزنی (WMA) Moving Average Weighted :
همانند میانگین متحرک ساده و نمایی سینگال های خرید و فروش میانگین وزنی براساس عبور نمودار میانگین از نمودار قیمت به سمت بالا و یا پایین است . ( تصویر 4 )
تصویر 4 : میانگین متحرک وزنی در سهام شرکت گل گهر
4.توضیحات تکمیلی:
نکته : میانگین 200 روزه خط حمایت بسیار خوبی محسوب میشود. ( تصویر 1 )
توجه : در زمان معامله تفاوت بین میانگینها با دوره های یکسان در هنگامی است که سیگنال خرید یا فروش صادر میشود .
محاسبه و تعریف نرخ رشد بازار
یک روش کلیدی برای تست دوام و بقا در تجارت شما محاسبه نرخ رشد بازار است. در اینجا نحوه انجام این کار و این که چرا لازم است آن را بدانید را توضیح می دهیم.
آیا تجارت جدید شما موفقیت آمیز است؟ همه ما آرزو می کنیم قبل از شروع به خواندن این مقاله جواب را بدانیم. هر کسب و کاری در ابتدای شروع خود در حد فقط یک آرزو یا یک ایده بوده است
شما نمی توانید آینده را بگویید، اما می توانید برخی از پیش بینی های محکم را محاسبه کنید. یکی از این پیش بینی ها نرخ رشد بازار است. نرخ رشد بازار چقدر است و چگونه می تواند به شما کمک کند؟
نرخ رشد مقداری است که در آن ارزش یک سرمایه گذاری، دارایی، پرتفوی یا کسب و کار در یک دوره خاص افزایش می یابد. نرخ رشد اطلاعات مهمی در مورد ارزش دارایی یا سرمایه گذاری در اختیار شما قرار می دهد، زیرا به شما کمک می کند بفهمید که آن دارایی یا سرمایه گذاری چگونه در طول زمان رشد یا تغییر می کند و یا در شرایط مختلف چه عملکردی از خود نشان می دهد. این اطلاعات می تواند به شما در پیش بینی درآمد آینده یک دارایی یا سرمایه گذاری خاص کمک کند.
ما می توانیم پیش بینی کنیم که نرخ رشد بازار شغل های خدماتی مربوط به نظافت و بسته بندی محصولات پس از همه گیری ویروس کویید 19 سر به فلک کشیده است. یا به طور مثال ما می توانیم پیش بینی کنیم که نرخ رشد بازار در صنعت سیگار کند و تاکنون وجود ندارد. این تعداد مشتری مطمئناً در حال کاهش است. بازارهای عمده و هزینه های مصرف کننده با گذشت زمان تغییر می کند.
وقتی یک معیار قابل قبول یا یک دید وسیع به کسب و کار خود و اتفاقات پیرامون داشته باشید، می توانید درمورد ارزش شغلی خود قضاوت کنید. به عنوان مثال، امروزه ما یک شرکت دخانیات تاسیس نمی کنیم.
این یک اتفاق خوب است میانگین رو به بالا که صنعت شما در حال رشد است. اما این مهم هنوز به طور کامل اعتبار کسب و کار شما را به عنوان یک بازیگر بلند مدت تأیید نمی کند.
به عنوان مثال، ممکن است به دلیل شیوع ویروس کرونا، صنعت محصولات تمیز کننده در حال افزایش باشد. بیایید یک محصول خاص را بررسی کنیم، به طور مثال صابون. اکنون هیچ کس نمی خواهد یک صابون جامد به اشتراک بگذارد. دستگاه های توزیع صابون مایع به طور خودکار صابون مایع را در کف دست شما می ریزند. ژل آنتی باکتریال در هر گوشه ای قرار دارد. آیا سهم بازار شما با محصولات صابون فقط به این دلیل است که این صنعت به طور کلی در حال رشد است؟
پاسخ میتواند آری یا خیر باشد. این نمونه ای از چگونگی تأثیر نگرش مصرف کننده بر سهم بازار شماست. به همین دلیل شما برای ساخت مدل های دقیق تجاری باید سهم بازار را محاسبه کنید.
رشد بازار مهم است زیرا شما می خواهید مطمئن شوید خدمات یا محصول شما دارای پایه ایی قابل قبول باشد. در آینده چقدر مفید خواهد بود؟ آیا محصول یا خدمات شما در مدت 5 سال همچنان مورد تقاضا است؟ آیا بیش از هر زمان دیگری مشتری برای خرید در بازار وجود دارد؟
این همان چیزی است که شما به دنبال آن هستید. شما می خواهید وقت و انرژی خود را صرف مشاغلی کنید که دارای طول عمر بالایی است.
اگر به دنبال سرمایه گذاری هستید، نرخ رشد بازار از اهمیت دو چندانی برخوردار است. سرمایه گذاران می خواهند ببینند که شما در مورد مسیر موقعیت صنعت خود فکر کرده اید. چه عواملی می تواند روی آن تأثیر بگذارد؟ آیا ساختن تجارت دیگری در این فضا منطقی است؟
اگر نرخ رشد بازار خود را به عنوان یک تجارت مستقر موجود محاسبه می کنید، بازهم مفید است. شما می دانید که آیا کسب و کار شما هنوز می تواند رشد کند و پیشرفت کند. یا وقت آن رسیده است که محوری شود؟
به عنوان مثال شرکت های دخانیات می توانند به دنبال تغییر مسیر صنعت خود به سمت سیگار های الکترونیکی و. باشند.
نرخ رشد مهم است زیرا به شما می گوید که یک دارایی، سرمایه گذاری، پورتفوی یا کسب و کار در یک دوره خاص چقدر رشد می کند و به شما کمک می کند تا رشد آینده میانگین رو به بالا را پیش بینی کنید. از نرخ رشد می توان برای نشان دادن موارد زیر استفاده کرد:
- درصد تغییر در کل جمعیت از یک سال به سال دیگر
- عملکرد یک کسب و کار و رشد مورد انتظار آن در آینده
- رشد آتی مورد انتظار سایر دارایی ها و سرمایه گذاری ها
ابتدا باید مدت زمانی را که اندازه گیری می کنید تعریف کنید. شما می خواهید محاسبه کنید که بازار شما در یک زمان مشخص چقدر رشد کرده است. این می تواند 1 سال، 3 سال یا 5 سال باشد. اگر می خواهید یک تغییر چشمگیر را ببینید، حتی 10 سال کار می کند.
اگرچه سرمایه گذاران مایل به دیدن شواهدی از رشد سریع هستند. بنابراین هرچه دوره زمانی کوچکتر باشد، بهتر است.
((اندازه بازار فعلی - اندازه اصلی بازار در ابتدای دوره زمانی مشخص شده) / (اندازه اصلی بازار))* 100 = نرخ رشد بازار
اکثر بازارها دارای رشد سالانه آهسته و ثابت هستند. به ندرت با نرخ ثابت. برخی از صنایع از سایر صنایع متغیر هستند. کسب و کارتان ارزش این را دارد که چندین بار محاسبات مختلف انجام دهید تا میانگین نرخ رشد صنعت خود را در طول سال مقایسه کنید. در حالت ایده آل می خواهید یک خط روند رو به بالا، حتی اگر اندک باشد، ببینید.
نرخ رشد بازار برای صنعت شما می تواند به شما کمک کند تا آینده کسب و کار خود را پیش بینی کنید. شما می توانید اهداف و نقاط عطفی واقع بینانه تعیین کنید. می توانید اعتبار یک ایده جدید تجاری را تأیید کنید. شما همچنین می توانید سرمایه گذاران را متقاعد کنید که صنعت شما فقط در حال صعود و افزایش است.
هنگام معامله با سرمایه گذار ها یا افراد صاحب دارایی که علاقه مند به صرف دارایی خود در یک تجارت را دارند اعداد متعددی وجود دارد که به شما کمک می کند ارزش دارایی یا سرمایه گذاری خود را درک کنید. نرخ رشد که معمولاً به آن "درصد تغییر" نیز گفته می شود، یکی از محاسباتی است که باید در نظر گرفته شود. درک نحوه محاسبه نرخ رشد می تواند به شما کمک کند تغییرات را در طول زمان اندازه گیری کنید و آن تغییر را به صورت درصد نشان دهید.
در این مقاله ما سعی کرده ایم که چندین روش برای محاسبه نرخ رشد را با مثال به شما آموزش دهیم امیدواریم که برای شما مفید واقع شود.
روش های محاسبه نرخ رشد
سه نوع فرمول وجود دارد که می توانید برای محاسبه نرخ رشد بسته به موقعیت خود استفاده کنید:
1) روش تغییر درصد خط مستقیم
2) روش نقطه میانی
3) محاسبه میانگین نرخ رشد در طول زمان
1) روش تغییر درصد خط مستقیم
روش درصد تغییر خط مستقیم رایج ترین فرمولی است که برای محاسبه نرخ های رشد پایه و ساده استفاده می شود. این روش محاسبه نرخ رشد هنگام محاسبه نرخ های رشد ساده که نیازی به مقایسه با نتایج دیگر ندارید، بهترین کارایی را دارد. با این حال، مهم است که بدانید این فرمول ممکن است نتایج یکنواختی برای تغییرات منفی در رشد ایجاد نکند. این محدودیت روش درصد تغییر خط مستقیم به عنوان مسئله نقطه پایانی شناخته می شود.
2) روش نقطه میانی
روش نقطه میانی فرمولی است که برای محاسبه نرخ رشد در زمانی که نیاز به استفاده از اطلاعات برای مقایسه دارید استفاده می شود. مزیت استفاده از روش نقطه میانی این است که نتایج یکنواختی را بدون توجه به جهت تغییر ارائه می دهد و از مشکل نقطه پایانی که هنگام استفاده از روش درصد تغییر خط مستقیم وجود دارد اجتناب می کند. روش نقطه میانی با استفاده از میانگین مقادیر اصلی و پایانی به عنوان مخرج بر این چالش غلبه می کند.
3) محاسبه میانگین نرخ رشد در طول زمان
روش محاسبه درصد تغییر خط مستقیم و روش محاسبه نقطه میانی زمانی که تغییر رشد را بین دو سال مقایسه میکنید، به خوبی کار میکنند. با این حال، زمانی که تغییرات رشد را برای چندین سال مقایسه می کنید، بهتر است از این روش محاسبه برای یافتن میانگین نرخ رشد در سال استفاده کنید.
نحوه محاسبه نرخ رشد با استفاده از روش درصد تغییر خط مستقیم
برای محاسبه نرخ رشد با استفاده از روش درصد تغییر خط مستقیم مراحل زیر را دنبال کنید:
1. فرمول را بنویسید
2. تغییر مطلق را پیدا کنید
3. تغییر مطلق را بر مقدار اصلی تقسیم کنید
4. تبدیل به درصد
1. فرمول را بنویسید
اولین قدم نوشتن فرمول درصد تغییر خط مستقیم است. فرمول به عنوان پایه ای برای محاسبه شما عمل می کند. برای این فرمول، باید مقدار اصلی و مقدار جدید را بدانید. فرمول استفاده شده برای روش درصد تغییر خط مستقیم، تقسیم تغییر مطلق بر مقدار اصلی است.
(نرخ رشد = تغییر مطلق / مقدار اصلی)
2. تغییر مطلق را پیدا کنید
اولین محاسبه ای که باید هنگام استفاده از روش درصد تغییر خط مستقیم پیدا کنید، تغییر مطلق بین مقدار جدید و مقدار اصلی است. شما می توانید تغییر مطلق را به سادگی با کم کردن مقدار اصلی از مقدار جدید محاسبه کنید. تفاوت حاصل تغییر مطلق است.
(تغییر مطلق = مقدار جدید - مقدار اصلی)
3. تغییر مطلق را بر مقدار اصلی تقسیم کنید
سپس، تغییر مطلق را بر مقدار اصلی تقسیم کنید. پاسخ این محاسبه نرخ رشد است.
(نرخ رشد = تغییر مطلق / مقدار اصلی)
4. تبدیل به درصد
در نهایت، باید نرخ رشد را به درصدی تبدیل کنید تا نشان دهنده درصد تغییر باشد. برای تبدیل نرخ رشد به درصد بدیهی و کافی است که نرخ رشد را در 100 ضرب کنید.
(درصد تغییر = نرخ رشد × 100)
نحوه محاسبه نرخ رشد با استفاده از روش نقطه میانی
برای محاسبه نرخ رشد با استفاده از روش نقطه میانی مراحل زیر را دنبال کنید:
فرمول را بنویسید
تغییر مطلق را پیدا کنید
مقدار متوسط را پیدا کنید
تغییر مطلق را بر مقدار متوسط تقسیم کنید
1. فرمول را بنویسید
اولین قدم نوشتن فرمول نقطه میانی است. فرمول به عنوان پایه ای برای محاسبه شما عمل می کند. برای فرمول نقطه میانی، باید مقدار اصلی، مقدار جدید و میانگین دو مقدار را بدانید. فرمول استفاده شده برای روش نقطه میانی تقسیم تغییر مطلق بر مقدار میانگین است.
(نرخ رشد = تغییر مطلق / مقدار متوسط)
2. تغییر مطلق را پیدا کنید
اولین محاسبه ای که باید هنگام استفاده از روش نقطه میانی پیدا کنید، تغییر مطلق بین مقدار جدید و مقدار اصلی است. شما می توانید تغییر مطلق را به سادگی با کم کردن مقدار اصلی از مقدار جدید محاسبه کنید. تفاوت حاصل تغییر مطلق است.
(تغییر مطلق = ارزش جدید - ارزش اصلی)
3. مقدار متوسط را پیدا کنید
در مرحله بعد، باید میانگین مقدار اصلی و مقدار جدید را محاسبه کنید. شما می توانید مقدار میانگین را با جمع کردن دو مقدار با هم و تقسیم بر دو محاسبه کنید.
(مقدار متوسط = مجموع مقادیر / 2)
4. تغییر مطلق را بر مقدار متوسط تقسیم کنید
بعد، تغییر مطلق را بر مقدار متوسط تقسیم کنید. پاسخ این محاسبه نرخ رشد است.
(نرخ رشد = تغییر مطلق / مقدار متوسط)
5. تبدیل به درصد
در نهایت، باید نرخ رشد را به درصدی تبدیل کنید تا نشان دهنده درصد تغییر باشد. برای تبدیل نرخ رشد به درصد کافی است نرخ رشد را در 100 ضرب کنید.
(درصد تغییر = نرخ رشد × 100)
نحوه محاسبه میانگین نرخ رشد در طول زمان
برای محاسبه میانگین نرخ رشد مداوم سالانه مراحل زیر را دنبال کنید:
فرمول را بنویسید
تفاوت بین ارزش حال و گذشته را پیدا کنید
اختلاف را در توان 1/Nام ضرب کنید
1. فرمول را بنویسید
اولین قدم نوشتن فرمول میانگین نرخ رشد در طول زمان است. فرمول به عنوان پایه ای برای محاسبه شما عمل می کند. برای فرمول میانگین نرخ رشد در طول زمان، باید مقادیر هر سال و تعداد سال هایی را که مقایسه می کنید بدانید. فرمول مورد استفاده برای روش میانگین نرخ رشد در طول زمان، تقسیم مقدار فعلی بر مقدار گذشته، ضرب در توان 1/N و سپس تفریق یک است. "N" در این فرمول تعداد سال ها را نشان می دهد.
[نرخ رشد = (مقدار فعلی / ارزش گذشته) 1/N - 1]
2. تفاوت بین ارزش حال و گذشته را بیابید
اولین محاسبه ای که باید هنگام استفاده از روش محاسبه میانگین نرخ رشد در طول زمان پیدا کنید، تفاوت بین ارزش فعلی و ارزش گذشته است. شما می توانید این مقدار را به سادگی با کم کردن مقدار گذشته از مقدار فعلی پیدا کنید.
(مقدار فعلی - ارزش گذشته)
3. اختلاف را در توان 1/N ضرب کنید
در مرحله بعد، باید اختلاف حاصل را از مرحله دو در توان 1/N ضرب کنید، جایی که N نشان دهنده تعداد سال ها است.
4. یک را کم کنید
در مرحله بعد، یکی از پاسخ به دست آمده را از مرحله سه کم کنید.
(نرخ رشد = پاسخ میانگین رو به بالا مرحله 3 - 1)
5. تبدیل به درصد
در نهایت، باید پاسخ خود را به درصدی تبدیل کنید تا نشان دهنده میانگین نرخ رشد سالانه در سال باشد. برای تبدیل نرخ رشد به درصد کافی است نرخ رشد را در 100 ضرب کنید.
۴ روش محاسبه میانگین در اکسل (معدل گیری)+ فیلم آموزشی
در این آموزش با نحوه محاسبه میانگین و انواع توابع میانگین در اکسل آشنا خواهید شد. به زبان ساده همه نکات کاربردی میانگین میانگین رو به بالا در اکسل را آموزش می دهیم.
محاسبه میانگین با عملگرهای + و /
ساده ترین فرمول برای محاسبه میانگین در اکسل، استفاده از عملگر های “+” و “/ ” برای محاسبه مجموع و سپس تقسیم بر تعداد می باشد. به طور مثال برای به دست آوردن میانگین سه مقدار ۵، ۱۰ و ۱۵ فرمول زیر را وارد می کنیم:
این فرمول نتیجه ۱۰ را برمی گرداند.
نکته: دقت داشته باشید که عبارت جمع (۵ + ۱۰ + ۱۵) باید در براکت ها قرار گیرد تا مجموع سه مقدار (نه فقط آخرین مقدار) بر ۳ تقسیم شود (براساس اولویت عملگرها).
مانند همه فرمول ها در اکسل به جای تایپ مستقیم اعداد می توانید از آدرس سلول های حاوی اعداد نیز استفاده کنید.
در مثال زیر، فرمول سلول A1 میانگین مقادیر موجود در سلول های B1، B2 و B3 را محاسبه می کند. نتیجه فرمول نیز ۱۰ می بلشد.
توابع میانگین در اکسل
هنگام کار با اکسل، در مواقع مختلف باید از توابع مختلف میانگین استفاده کنید. در اکسل چهار نوع تابع مرتبط با میانگین وجود دارد:
- AVERAGE
- AVERAGEA
- AVERAGEIF
- AVERAGEIFS
تابع AVERAGE
از تابع AVERAGE برای محاسبه میانگین یک محدوده استفاده می شود. همچنین می تواند میانگین آرگومان های ورودی را نیز محاسبه کند.
ساختار تایع AVERAGE:
number1، number2 و … آرگومان های ورودی تابع می باشند که میانگین آنها برگش داده می شود. آرگومان ورودی تابع می تواند شامل مقدار عددی، آدرس سلول، محدوده سلول و یا فرمول یا تابعی باشد که یک مقدار عددی برمی گرداند.
مثال هایی از تابع AVERAGE
مثال ۱: فرمول AVERAGE(C1,C4)= میانگین مقدار سلول های C1 و C4 را محاسبه می کند.
مثال ۲: فرمول AVERAGE(C1:C3)= میانگین محدوده C1 تا C3 یعنی سلول های C1، C2 و C3 را محاسبه می کند.
مثال ۳: فرمول AVERAGE(C1:C2,5)= میانگین محدوده C1:C2 و ۵ را محاسبه می کند.
مثال ۴: فرمول AVERAGE(C1:C2,C4)= نشان می دهد که می توان یک محدوده را با یک آدرس سلول ترکیب کرد و میانگین محدوده C1:C2 و C4 را محاسبه می کند.
مثال ۵: در فرمول AVERAGE(PRODUCT(C1,C2),C4)= تابع PRODUCT در تابع AVERAGE قرار گرفته است. تابع PRODUCT، حاصلضرب دو سلول C1 تا C2 را برمی گرداند سپس تابع AVERAGE، میانگین مقدار میانگین رو به بالا بازگشتی و سلول C4 را محاسبه می کند.
مثال ۶: در فرمول SUM(AVERAGE(C1:C3),C4)= تابع AVERAGE در داخل تابع SUM قرار گرفته است. این فرمول میانگین محدوده C1 تا C3 را برمی گرداند سپس تابع SUM، مقدار بازگشتی را با محتوای سلول C4 جمع می کند.
برای به دست آوردن میانگین اعداد ستون B مراحل زیر را دنبال کنید:
۱- روی یک سلول خالی در صفحه کلیک کنید. در اینجا سلول B14 می باشد.
۲- فرمول زیر را در سلول وارد کنید:
۳- دکمه “Enter” را فشار دهید تا بلافاصله نتیجه در سلول نمایش داده شود.
زمانی که تابع چند آرگومان به عنوان مثال چند محدوده داشته باشد، میانگین همه آرگومان ها را همزمان محاسبه می کند. یعنی این نیست که ابتدا میانگین هر آرگومان را محاسبه کند و سپس میانگین میانگین ها را برگرداند. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
۱- روی سلول B14 در محدوده کلیک کنید.
۲- فرمول زیر را در سلول وارد کنید:
۳- با فشار دادن دکمه “Enter”، نتیجه فرمول نمایش داده می شود.
نتیجه برابر با “۲۸۴٫۵۷” می شود. این نشان می دهد که تابع میانگین را به صورت “(۳۰۸٫۲+۱)/۲” محاسبه نمی کند (۳۰۸٫۲ میانگین سلول های B2 تا B13 در مثال بالا است.) بلکه ابتدا همه اعداد یعنی اعداد محدوده و عدد ۱ را با هم جمع کرده و سپس تقسیم بر تعداد می کند. بنابراین اگر از آرگومان های زیاد در تابع استفاده می کنید باید مراقب این نکته کلیدی باشید.
نکته: تابع AVERAGE از سلول های خالی در محدوده می گذرد و آنها را در محاسبات در نظر نمی گیرد، در حالیکه سلول ها با مقدار ۰ را محاسبه می کند.
تابع AVERAGEA
تابع AVERAGEA، میانگین سلول های محدوده شامل مقادیر منطقی یا متن های عددی را نیز محاسبه کند. در حالیکه تابع AVERAGE این مقادیر را نادیده می گیرد، این تفاوت بین توابع AVERAGEA و AVERAGE می باشد. برای نشان دادن کاربرد این تابع از یک مثال ساده استفاده خواهیم کرد.
در مثال زیر، مقدار منطقی “FALSE” در سلول B13 وارد شده است، حالا فرض کنید می خواهید میانگین محدوده B2: B13 را محاسبه کنید.
۱- روی یک سلول خالی در صفحه کلیک کنید. در این مثال سلول B15 می باشد.
۲- فرمول زیر را در سلول وارد کنید:
۳- بعد دکمه “Enter” را فشار دهید تا نتیجه در سلول نمایش داده شود.
در سلول B14، فرمول تابع AVERAGE و در سلول B15، فرمول تابع AVERAGEA نوشته شده است. نتیجه دو تابع متفاوت است. به این دلیل که در محاسبه AVERAGEA مقدار “False” برابر با ۰ در نظر گرفته می شود در حالیکه تابع AVERAGE، این مقدار را نادیده می گیرد.
بنابراین هنگامی که نیاز به محاسبه میانگین محدوده حاوی مقادیر منطقی میانگین رو به بالا یا رشته عددی هستید باید از تابع AVERAGEA به جای تابع AVERAGE استفاده کنید.
تابع AVERAGEIF
تابع AVERAGEIF، میانگین یک محدوده را براساس یک شرط خاص محاسبه می کند.
AVERAGEIF(range, criteria, [average_range])
range. یک آرگومان اجباری است. محدوده ای است که شرط در آن بررسی می شود، می تواند شامل اعداد یا آدرس سلول ها، آرایه ها و یا محدوده باشد. اگر آرگومان average_range در تابع وارد نشده باشد، میانگین نیز روی همین محدوده اعمال خواهد شد.
criteria. این آرگومان نیز اجباری است. یک شرط است که به صورت یک عبارت، عدد، آدرس سلول یا رشته متنی می باشد.
average_range. یک آرگومان اختیاری است. به مجموعه واقعی سلول هایی اشاره دارد که میانگین برای آنها محاسبه می شود. اگر این آرگومان حذف شده باشد، از آرگومان range استفاده می شود.
در مثال قبل فرض کنید می خواهید میانگین مقادیر سلول های بزرگتر از ۳۰۰ را محاسبه کنید.
۱- روی یک سلول خالی در صفحه کلیک کنید. در این مثال سلول B14 می باشد.
۲- فرمول زیر را در سلول وارد کنید:
در این فرمول، محدوده مقایسه شرط و محاسبه میانگین یکسان است.
۳- Enter را فشار دهید. اکنون می توانید نتیجه را در سلول بررسی کنید.
در شرط فرمول می توانید از کاراکترهای جایگزین (wildcard) نیز استفاده کنید.
فرمول زیر را در نظر بگیرید:
این فرمول میانگین مقادیر محدوه B2: B13 را برای سلول هایی محاسبه می کند که رشته معادل آنها در ستون A با حرف “J” شروع شده باشد.
در اینجا سلول های A2، A7 و A8 حرف “J” شروع شده اند، بنابراین میانگین برای سلول های معادل آن ها در ستون B یعنی B2، B7 و B8 محاسبه می شود.
تابع AVERAGEIFS
در تابع AVERAGEIF فقط می توانید از یک شرط استفاده کنید اما بعضی اوقات برای محاسبه میانگین یک محدوده، چندین شرط دارید. در اینجا باید از تابع AVERAGEIFS استفاده کنید.
AVERAGEIFS(average_range, criteria_range1, criteria1, [criteria_range2, criteria2])
average_range: محدوده سلول هایی است که در صورت برقرار بودن شرط، میانگین برای آنها محاسبه میشود.
criteria_range1: اولین محدودهای که باید توسط شرط ارزیابی شود.
criteria1: اولین شرطی است که روی محدوده criteria_range1 بررسی شود.
نکته: سه آرگومان اول در تابع الزامی است. برای شرط های بعدی باید جفت محدوده و شرط تعریف کنید، مانند: [criteria_range2, criteria2] و ….
می خواهیم فرمول زیر را روی داده های مثال بالا اعمال کنیم:
در این فرمول، دو شرط وجود دارد. آرگومان اول، محدوده ای است که میانگین روی داده های آن محاسبه می شود. محدوده های شرط باید تعداد سطرها و ستون های یکسانی داشته باشند.
این فرمول، میانگین را برای سلول هایی از ستون D محاسبه می کند که در سلول های معادل آنها در ستون های B و C شرط ها به طور همزمان برقرار باشد. یعنی میانگین رو به بالا سلول معادل در ستون B، مقدار بزرگتر از ۳۰۰ داشته باشد و همزمان سلول معادل در ستون C، مقدار بزرگتر از ۴۰۰ داشته باشد. سلول های ستون D که هر دو شرط برای آنها با هم برقرار باشند، میانگین روی آنها اعمال خواهد شد. در این مثال این دو شرط برای سلول های D5، D8 و D11 برقرار است و میانگین برای مقادیر این سلول ها محاسبه شده است.
ویدیوی آموزشی (اختیاری-اگر آموزش بالا کافی نبود)
با این اپلیکیشن ساده، هر زبانی رو فقط با 5 دقیقه در روز، توی 80 روز مثل بلبل حرف بزن! بهترین متد روز، تقویت حافظه، آموزش تصویری. یادگیری زبان کلید یادگیری هر مهارتی در قرن 21 !
ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud) در تحلیل تکنیکال
ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud) یک ابزار روندیاب قیمت است که اندیکاتوری شبیه به میانگین متحرک دارد. این Indicator، علاوه بر اندازه گیری حدودی قدرت روند بازار، به پیشبینی جهت آن میپردازد و دیدگاه جدیدی نسبت به حمایت و مقاومت ارائه میکند. شاید در اوایل آشنایی با این اندیکاتور، کمی با چالش روبرو شوید؛ اما بعد از مقداری تمرین میتوانید سیگنال های مناسبی از آن دریافت کنید. در ادامه، با سازوکار Ichimoku Cloud و نحوه سیگنالگیری از آن بیشتر آشنا خواهیم شد.
ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud) چیست؟
در زبان ژاپنی، ایچیموکو به معنی چارت تعادل در یک نگاه است. این ابزار یکی از قوی ترین سیستمهای معاملاتی است که با میانگینگیری های متعدد و رسم آنها روی نمودار به دست میآید. اندیکاتور Ichimoku از قسمت های مختلفی به وجود آمده است که برآیند آن به شما در تشخیص پیشبینی روند قیمت کمک خواهد کرد. خالق ابر ایچیموکو؛ گوئیچی هوسُدا (Goichi Hosoda)، روزنامه نگار ژاپنی، است که ایده خود را در سال ۱۹۶۲ منتشر کرد.
اندیکاتور Ichimoku در سیستمهای معاملاتی مالی از قبیل سهام، ارزها، اوراق قرضه و البته ارزهای دیجیتال استفاده میشود. با کمک این ابزار میتوانید در لحظه، متوجه صعودی یا نزولی بودن روند بازار شوید، آنچه که ایچیموکو را کاربردیتر میکند، عملکرد قابل قبول آن در بازههای زمانی مختلف (یک دقیقه تا یک هفته) است.
اندیکاتور ایچیموکو در تریدینگ ویو
برای ظاهر کردن این اندیکاتور در سایت تریدینگ ویو، ابتدا وارد سایت به نشانی Tradingview.com شوید. پس از اینکه چارت قیمت رمز ارز مود نظر خود را باز کردید، روی Indicator (فلش سبز ) کلیک کرده و منتظر بمانید تا پنجره Indicators & Strategies برای شما باز شود. در قسمت سرچ (فلش زرد )، عبارت Ichimoku را جستجو کنید. پس از ظاهر شدن این ابزار میتوانید از قسمت تنظیمات (فلش قرمز ) تمام تغییرات دلخواهتان را اعمال کنید.
اجزای ابر ایچیموکو
این اندیکاتور از ۵ خط تشکیل شده است و تمام تحلیلها بر اساس جایگاه این ۵ خط نسبت به هم انجام میشود. اجزای اندیکاتور و ابر ایچیموکو عبارت اند از:
تنکانسن (Conversion Line)
ابزار اندیکاتور و Ichimoku Cloud را در زبان های مختلف به نام های متفاوتی میشناسند که در این میان، اسامی ژاپنی و انگلیسی کاربرد بیشتری دارند. تنکانسن (Tenkan-sen) را در زبان فارسی به خط تغییر روند و در انگلیسی به Conversion Line و همچنین Turning Line میشناسند. این خط به کمک میانگینگیری از بیشترین قیمت بالا و کمترین قیمت پایین در ۹ دوره قبلی بدست میآید.
تعداد این دورهها در وبسایت تریدینگ ویو قابل تغییر است؛ اما خالق ابر ایچیموکو، طبق محاسباتی که در طول ۳۹ سال تحقیق و بررسی خود داشت، به این نتیجه رسید که انتخاب ۹ دوره برای خط روند، بهترین نتیجه را خواهد داشت؛ به همین دلیل پیشنهاد میکنیم که برای دستیابی به نتایج بهتر، تنظیمات پیش فرض را تغییر ندهید.
کاربرد خط تغییر روند
تنکان سن در ابر ایچیموکو، نواحی جزئی حمایت و مقاومت را سیگنال میدهد؛ بنابراین اگر به دنبال نوسانگیری و ترید در بازه زمانی کوتاه مدت هستید، خط تغییر روند را دنبال کنید.
کیجونسن (Base Line)
کیجونسن (Kijun-sen) در زبان فارسی به خط استاندارد یا مبنا و در زبان انگلیسی به Base Line و Confirmation Line معروف است. این خط از میانگین بیشترین قیمت بالا و کمترین قیمت پایین در ۲۶ دوره قبل بدست میآید.
کاربرد خط مبنا
این خط بیانگر سطوح حمایت و مقاومت در میان مدت است. بسیاری از معاملهگران، از این خط به عنوان معیاری برای Stop loss استفاده میکنند و در صورت نزول قیمت به این خط، معامله خود را میبندند تا از ضرر احتمالی جلوگیری کنند.
چیکو اسپن (Lagging Span)
چیکو اسپن (Chikou Span) که در میان تریدرهای فارسی زبان به همین نام معروف است و در زبان انگیلسی به Lagging Span شناخته میشود، خطی است که قیمت فعلی را با قیمت ۲۶ روز قبل مقایسه میکند.
کابرد چیکو اسپن
معمولا از این خط برای تایید سیگنالهای ارز دیجیتال استفاده میشود و برخی از معاملهگران در بسیاری از موارد به این خط به چشم سطوح حمایت و مقاومت نگاه میکنند.
ابر کومو
مهم ترین قسمت اندیکاتور ایچیموکو، کومو (به معنای ابر) است. در Ichimoku به فضای بین دو خط سنکو اسپن (Senkou Span)، ابر کومو گفته میشود. سنکو اسپن A با میانگینگیری از تنکانسن و کیجونسن بدست میآید و به کمک آن میتوانیم تا ۲۶ روز آینده را پیشبینی کنیم. سنکو اسپن B از میانگین گیری بیشترین نقطه بالا و کمترین نقطه پایین در ۵۲ روز گذشته بدست میآید و به کمک آن میتوانیم تا ۲۶ روز آینده را پیشبینی کنیم. فاصله بین این دو خط، سایهای را تشکیل میدهد؛ اگر خط سنکو A در بالا باشد، سایه به رنگ سبز خواهد بود و اگر خط سنکو B بالا باشد، سایه به رنگ قرمز خواهد بود.
نحوه سیگنال گیری از ابر ایچیموکو
اندیکاتورها ابزاری کاربردی هستند که در تسهیل تصمیمگیری در ترید به شما کمک میکنند. اندیکاتور ایچیموکو یکی از قویترین ابزار سیگنالگیری برای انجام معاملات است که شناخت دقیق اجزای آن میتواند به شما در تصمیمگیری بهتر کمک کند.
سیگنال گیری از خط تنکانسن
همانطور که در بالا توضیح داده شد، این ابزار برای پیشبینی روند قیمت در کوتاه مدت مناسب است. به تصویر زیر دقت کنید؛ اگر قیمت بالای خط تنکانسن باشد، تغییر قیمت روند افزایشی خواهد داشت و در عکس این حالت، روند قیمت، نزولی خواهد بود. به طور کلی اگر خط تنکانسن نزولی باشد، روند قیمت نیز همینطور خواهد بود و اگر این خط صعودی باشد، با افزایش قیمت مواجه خواهیم شد.
سیگنالگیری از خط کیجونسن
تحلیل خط کیجونسن در اندیکاتور ایچیموکو، شبیه به سیگنالگیری از تنکانسن است؛ با این تفاوت که از اطلاعات این بخش در بلند مدت استفاده میشود و دادههای آن معمولا موثقتر است. با توجه به تصویر زیر، اگر قیمت بالای خط کیجونسن باشد، روند قیمت افزایشی و اگر خلاف آن باشد، روند قیمت کاهشی خواهد بود. توجه داشته باشید همین روند را برای چیکو اسپن نیز داریم.
سیگنال گیری از ابر کومو
پرکاربردترین ابزار در اندیکاتور ایچیموکو، ابر کومو است. هرچه قیمتها به مدت بیشتری بالا یا پایین ابر کومو بمانند، روند آن قویتر خواهد بود. هرچه ضخامت ابر بیشتر باشد، حمایت یا مقاوت مورد انتظار قویتر خواهد بود و به همان نسبت، هرچه ضخامت کمتر باشد، حمایت یا مقاومت مورد انتظار ضعیفتر خواهد بود. نکته طلایی در مورد ابر کومو، این است که هیچگاه نباید زمانی که قیمتها داخل ابر هستند ترید کنید؛ چرا که روند قیمت ممکن است خلاف پیشبینی شما باشد. در ادامه، نمایی کلی از اندیکتور ایچیموکو را مشاهده میکنید.
استراتژی ترید با استفاده از اندیکاتور ایچیموکو
نوبت آن رسیده که از اطلاعات بالا استفاده کنیم و بررسی کنیم که تریدرهای حرفهای چطور با کمک Ichimoku معامله میکنند.
برخورد خطوط تنکانسن و کیجونسن بر اساس خط چیکو اسپن
زمانی که دو خط تنکانسن و کیجونسن با یکدیگر برخورد میکنند، یک فرصت خوب برای شروع معامله است؛ البته که باید تمام این اطلاعات از فیلتر چیکو اسپن عبور کنند و معامله در صورت هم جهت بودن این دو عامل با یکدیگر انجام شود.
زمانی که خط تکانسن، کیجونسن را رو به بالا قطع کند، یک سیگنال خرید و زمانی که Tenkan-sen، خط Kijun-sen را رو به پایین قطع کند، سیگنال فروش خواهیم داشت. برای اطمینان بیشتر میتوانید این شرایط را با جهت خط چیکو اسپن مقایسه کنید. معاملهگرانی که از اندیکاتور ایچیموکو استفاده میکنند، فقط در شرایطی معامله خواهند کرد که سیگنال تقاطع تنکانسن و کیجونسن با خط چیکو هم جهت باشد.
کاربرد ابر کومو در اندیکاتور ایچیموکو
ابر کومو، کاربردی ترین ابزار در اندیکاتور Ichimoku است؛ با مقایسه این قسمت با سایر مولفه ها میتوانید اطلاعات جالبی کسب کنید. در ادامه به بررسی تمام آنالیزهایی که بر اساس ابرکومو بدست میآید میپردازیم.
برخورد خطوط تنکانسن و کیجونسن بر اساس ابر کومو
در روش قبلی، برخورد دو خط را بر اساس جهت خط چیکو تحلیل میکردیم؛ اما در روشی دیگر، میتوانیم فیلتر خود را از Chikou Span به ابر کومو تغییر دهیم. در صورتی که تنکانسن، خط کیجونسن را رو به بالا قطع کند و این اتفاق در بالای ابر کومو رخ بدهد، سیگنال خرید قوی خواهیم داشت.
در صورتی که تنکانسن خط کیجونسن را رو به بالا قطع کند؛ اما این اتفاق زیر ابر کومو رخ بدهد، سیگنال خرید ضعیف خواهیم داشت. اگر خط Tenkan-sen، کیجونسن را زیر ابر کومو، رو به پایین قطع کند، سیگنال فروش قوی خواهیم داشت و اگر این اتفاق بالای ابر کومو رخ بدهد، سیگنال دریافتی به معنای فروش ضعیف است.
تحلیل قیمت بر اساس کندل استیک و ابر کومو
پیشتر هشدار داده بودیم که زمانی که قیمت در ابر کومو قرار گرفته است، ترید نکنید؛ دلیل آن را در این پاراگراف توضیح میدهیم. زمانی که کندل استیک قیمت وارد Kumo Cloud میشود، بهتر است منتظر بمانیم تا ببینیم قیمت چگونه از ابر کومو خارج می شود. اگر قیمت از ابر کومو، رو به بالا خارج شد، سیگنال خرید و اگر رو به پایین خارج شد، سیگنال فروش خواهیم داشت.
آنالیز قیمت بر اساس برخورد خطوط مرزی ابر کومو
یکی از قوی ترین سیگنالهایی که میتوانید از اندیکاتور ایچیموکو بدست بیاورید، آنالیز قیمت بر اساس برخورد مرزهای ابر کومو و موقعیت آن نسبت به قیمت است. ابر Kumo توسط دو خط به اسم سنکو اسپن A (خط سبز) و سنکو اسپن B(خط صورتی) محاصره شده است. در شرایطی که خط سبز، خط صورتی را رو به بالا قطع کند (ابر سبز تشکیل دهد) و کومو در موقعیت پایین قیمت باشد، یک سیگنال خرید قوی خواهید داشت. اگر خط سبز، خط صورتی را رو به پایین قطع کند (ابر قرمز تشکیل دهد) و ابر کومو در موقعیت بالای قیمت باشد، سیگنال فروش قوی خواهیم داشت.
در شرایطی که خط سبز، خط صورتی را رو به بالا قع کند و ابر سبزی در موقعیت بالای قیمت تشکیل دهد، سیگنال ضعیف خرید خواهیم داشت. اگر خط سبز، خط صورتی را رو به پایین قطع کند و ابری قرمز در موقعیت پایین قیمت تشکیل دهد، سیگنال ضعیفِ فروش خواهیم داشت.
سخن آخر
اندیکاتورها میتوانند درک بهتری از شرایط بازار بدهند و به تریدرها در تجربه یک تحلیل تکنیکال کاملتر کمک کنند. ایچیموکو، یک ابزار بسیار قوی و کاربردی در آنالیز بازار است؛ اما برای تجربه یک معامله خوب، تکیه بر سیگنال دریافتی از یک ابزار، ریسک بسیار بالایی دارد. پیشنهاد میکنیم که برای کاهش خطر، از چند اندیکاتور قوی به صورت همزمان استفاده کنید.
سوالات متداول
اندیکاتور ایچیموکو چیست؟
اندیکاتور Ichimoku یک ابزار قوی برای پیشبینی روند بازار و بررسی قدرت آن است که در صورت استفاده صحیح، میتواند سیگنال های مطمئنی به تریدر بدهد.
اجزای اندیکاتور Ichimoku چیست؟
این ابزار از ۵ عضو تشکیل شده است که عبارت اند از: تنکانسن، کیجونسن، چیکو اسپن، سنکو اسپن A و B.
نکته : توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.
دیدگاه شما