در هنگام افزایش ریسک با ورود پله ای، به جای اینکه فاصله تارگت را دو یا سه برابر کنید، از استرس جلوگیری کنید. همچنین این کار می تواند به شما یادآور شود تنها چیزی که تغییر کرده است میزان ریسک کردن شما است و شما همچنان از همان تنظیمات و استراتژی قدیمی خود دستور گرفتهاید
۵ راهکار برای کاهش اضطراب در هنگام معاملات
آیا تا به حال در مورد معاملات خود بیش از حد آگاه و مطمئن بودهاید که در عملکرد شما تأثیر منفی بگذارد؟ اگر جواب شما مثبت است به احتمال زیاد یک مورد ترس از محیط کاربری یا اضطراب عملکرد را تجربه کردهاید
بازار؛ گروه بورس: همانطور که قبلا گفته شد رفتار مالی به عنوان یکی از مهمترین معیارهای تحلیل بازار است بنابراین نوع رفتار سهامدار در قبال نوسان بازار میتواند آن را در سود دهی و کاهش میزان زیان کمک کند. در این گزارش بر اساس برآیند رفتار سهامداران با تجربه، ۵ راهکار برای کاهش اضطراب در هنگام معاملات را بررسی کردیم.
برای اینکه بتوانید به درستی این راهکارها را ارزیابی کنید این سوال را از خود بپرسید؛ آیا تا به حال در مورد معاملات خود بیش از حد آگاه و مطمئن بودهاید که در عملکرد شما تأثیر منفی بگذارد؟
اگر جواب شما مثبت است به احتمال زیاد یک مورد ترس از محیط کاربری یا اضطراب عملکرد را تجربه کردهاید. اضطراب عملکرد معمولاً زمانی اتفاق می افتد که جزئیات تصمیمات خود را به دقت بررسی کرده باشید، تا حدی که هر اقدامی مورد انتقاد قرار گیرد.
این رفتار معمولاً تأثیرات مخربی بر عملکرد کلی دارد زیرا پافشاری برای رسیدن به یک هدف خاص می تواند روحیه تصمیم گیرانه فرد را کدر کند. معامله گران فارکس، دائماً برای کسب سود تحت فشار قرار میگیرند که گاهی اوقات از اهمیت پایبندی به استراتژی معاملاتی یا مدیریت سرمایه غافل می شوند.
در هنگام افزایش ریسک با ورود پله ای، به جای اینکه فاصله تارگت را دو یا سه برابر کنید، از استرس جلوگیری کنید. همچنین این کار می تواند به شما یادآور شود تنها چیزی که تغییر کرده است میزان ریسک کردن شما است و شما همچنان از همان تنظیمات و استراتژی قدیمی خود دستور گرفتهاید
در ادامه چند نکته برآینده نظرات فعالین با تجربه بازار آمده است که میتواند شما در معاملات بهتر کمک کند.
معامله کامل و بدون نقص را فراموش کنید، متداولترین منبع اضطراب عملکرد، کمال گرایی است. معامله گرانی که در تلاش گرفتن بهترین نقاط ورود و خروج ممکن هستند، سود خود را از طریق بالا بردن حجم به حداکثر می رسانند و هرگز نمیخواهند معامله ای را از دست بدهند، در صورت عدم دستیابی به این اهداف، از خود ناامید می شوند.
به جای اینکه دنبال اکسیر معامله گری بگردید، به خود یادآوری کنید که وارد شدن به یک معامله سودآور مانعی ندارد ولی ممکن است بازار همیشه مطابق میل ما عمل نکند. ضرر کنترل شده یا سود کمتر از حد انتظار، پایان کار معامله گری شما نیست، بلکه لازمه ی تبدیل به بهتر شدن است.
بر روی روند کار تمرکز کنید، نه سود؛ بی تفاوت بودن نسبت به تصمیمات بی نقص ممکن است برای برخی از افراد دشوار باشد زیرا این تفسیر را می توان فقدان جاه طلبی دانست. اگر این برای شما صادق است، بهتر است اهداف خود را بر اساس روند تعیین کنید و نه بر اساس سود. به عنوان مثال، شما می توانید برای پایبندی به استراتژی خود، کاهش ضرر و زیان خود یا سود کردن، به خودتان امتیاز دهید. در پایان هر روز یا هفته معاملاتی می توانید موارد بالا را بررسی کنید تا بتوانید برای اجرای مدیریت روشها و فرایندها تمرکز کنید.
هنگام افزایش ریسک، قدم های کوچک بردارید؛ افزایش ناگهانی حجم معامله می تواند اضطراب غیر لزوم ایجاد کند. این امر معمولاً هنگامی اتفاق می افتد که به معاملات خود بیش ازحد اطمینان پیدا میکنید و تصمیم میگیرید پول بیشتری را بدون تعادل روانشناسی در بازار بگذارید. به عنوان مثال، خود را در جایگاه یک بازیکن فوتبال قرار دهید که در تساوی یک بازی حساس قصد دارد دقیقه ۹۰ یک پنالتی بزند. در این حالت فشار از دست دادن هزار برابر بیشتر از حد معمول است. جای تعجب نیست که معامله گران در همچنین حالتی با وجود آگاهی زیاد از میزان ریسک، در معرض اشتباهات بیشتری قرار میگیرند.
در هنگام افزایش ریسک با ورود پله ای، به جای اینکه فاصله تارگت را دو یا سه برابر کنید، از استرس جلوگیری کنید. همچنین این کار می تواند به شما یادآور شود تنها چیزی که تغییر کرده است میزان ریسک کردن شما است و شما همچنان از همان تنظیمات و استراتژی قدیمی خود دستور گرفتهاید.
زمانی که دنیای شما حول معاملات می چرخد و بازار مطابق تحلیل شما پیش نمی رود، احتمالاً احساس فروپاشی خواهید کرد. این امر باعث می شود کسانی که بیشتر وقت و زندگی خود را برای معامله گری صرف می کنند، در معرض اضطراب عملکرد بیشتری قرار بگیرند
از صفحه مانیتور(چارت) فاصله بگیرید؛ اضطراب عملکرد در پرکاری هم خود را نشان می دهد. نباید تعجب آور باشد، زیرا خستگی و فشار روحی برای کسب درآمد گاهی تفکر منطقی ما را کور می کند. به جای اینکه به استراتژی خود پایبند باشیم، اجازه می دهیم احساسات مان بهترین نتیجه را از ما بگیرند.
زمانی که بیش از حد نیاز به جبران ضررهای خود داریم، ممکن است معاملاتی را پس از دیگری انجام دهیم، زمانی متوجه میشویم که پول زیادی از دست دادهایم! مشخصترین راه حل این مشکل این است که هنگامی که حد ضرر معاملات خود را تنظیم کردید، از چارت فاصله بگیرید،
به یاد داشته باشید که همیشه یک فردایی برای کسانی که امروز سرمایه خود را حفظ می کنند وجود دارد. برای کسانی که این کار را نمی کنند و میخواهند حساب های معاملاتی خود را با گرفتن پوزیش های متوالی(اوور ترید) منفجر می کنند، تله ی بازار همیشه وجود دارد.
برای خودتان سرگرمی ایجاد کنید؛ زمانی که دنیای شما حول معاملات می چرخد و بازار مطابق تحلیل شما پیش نمی رود، احتمالاً احساس فروپاشی خواهید کرد. این امر باعث می شود کسانی که بیشتر وقت و زندگی خود را برای معامله گری صرف می کنند، در معرض اضطراب عملکرد بیشتری قرار بگیرند.
مثال "همه تخم مرغ های خود را در یک سبد نگذارید" را در این مسئله هم بکار ببرید و با یک سرگرمی دلخواه یا ورزشهایی با آدرنالین بالا خودتان را مشغول کنید تا در معرض استرس غیرضروری قرار نگیرید. کاری انجام دهید که از انجام آن لذت میبرید زیرا مواقعی که بازار بر خلاف شما است، حواس شما را پرت میکند. انتظارات واقع بینانهای از رفتار بازار داشته باشید تا اهداف شما متحول شود.
معامله گری به سبک کروکدیل ها چیست؟ (بهترین روش در انجام معاملات)
یکی از معمولترین اشتباهات افراد تازهکار در معامله گری ، تمرکز بیش از اندازه بر پیدا کردن معاملات برنده بعدی به جای تبدیل شدن به یک معامله گر خوب است. در قسمت استوایی استرالیا، کروکودیل قاتلی ترسناک و باهوش است که چندین روز یا هفته صبورانه منتظر میماند تا شکاری بیخبر از همه جا به لبه آب بیاید و تبدیل به غذای بعدی او شود. کروکودیلها از بسیاری از جهات موفقترین حیواناتی هستند که تا به حال وجود داشتهاند. آنها حدود ۲ میلیون سال است که مشغول زندگیاند و حتی از دایناسورها نیز بیشتر زندگی کردهاند. کروکودیل ها قاتلانی فرصت طلباند. مشهور است که آنها ابتدا رفتار شکار خود را به دقت بررسی میکنند و تا سرحد مرگ منتظر میمانند و وقتی که زمان مناسب فرا رسید با دقت و اعتماد به نفس شکار خود را صید میکنند. در واقع برای چگونگی کنترل احساسات هنگام معامله مردم امری عادی است که با این حیوانات برای روزها و شاید هفتهها، بدون هیچ نشانهای از حمله شنا کنند تا اینکه روزی یک نفر برای شنا، ماهی گیری یا حتی قدم زدن میرود و دیگر باز نمیگردد. اینکه ببینیم یک معاملهگر تازهکار، تمام وقت مشغول تحلیل از جنبه تکنیکال یا بنیادی باشد تا در ادامه آن موقعیتهای معاملاتی خوب و سودآور را شناسایی کند، چیز غیرعادی نیست.
برخی حتی بطور مستقیم ایدهها و سیستمهای معاملاتی دیگران را بدون توجه به منطق موجود در پشت آنها کپی میکنند. آنها به شدت نسبت به از دست دادن یک فرصت خوب هراسان هستند که به جای اختصاص دادن زمان خود به شناخت نقاط قوت و ضعف و کار کردن بر روی مهارتهای خود، زمان را به شناسایی فرصتهای معاملاتی بازار اختصاص میدهند. در واقع چیزی که آنها از آن غافل میشوند این است که این عادتهای معاملاتی برنده است که منجر به برنده شدن در معاملات میشود، نه فرصتهای معاملاتی برنده.
منظور من این نیست که جستجو برای یافتن فرصتهای معاملاتی یا حتی کپی کردن آنها از روی دست دیگری سودآور و کمککننده نیست؛ بلکه منظور من این است که فعالیتهای متمرکز بر اصلاح، خود از قبیل معاملات هوشمندانه یا تمرین آگاهانه، شما را تبدیل به یک معاملهگر همواره سودآور میکند و این درحالی است که تنها شکار کردن فرصتهای معاملاتی چنین امکانی را برای شما فراهم نمیآورد.
یک مشتزن موفق هرگز مسیر حرفهای خود را با ورود به تعداد زیادی مسابقه با امید تبدیل شدن به یک قهرمان از طریق تجربه مستمر آغاز نکرده و نمیکند. بلکه ابتدا ساعات متمادی را در سالن ورزش به شرطیسازی بدن خود پرداخته، ترکیب مختلف و تکنیکهای مختلف را تمرین میکند و از این طریق ضعفهای خودش را پیش از ورود به رینگ مسابقه اصلاح میکند. سپس در حالی که مجهز به اصول اولیه مشت زنی است و عادت یادگیری از اشتباهات را در خود پرورش داده است، آنقدر تغییرات و اصلاحات کوچک در خود ایجاد میکند تا بالاخره در رده وزنی خود تبدیل به قهرمان شکستناپذیر شود.
در معامله گری ، بهترین مثالی که میتوان استفاده کرد رفتار کروکدیل در هنگام شکار است. کروکدیل قاتل باهوشی است که چندین روز یا هفته صبر میکند و با دقت شکار را صید میکند. یک سرمایهگذار باید روشی مانند کروکدیل را انتخاب کند: صبور، منظم، انعطافپذیر و خوش تکنیک، سرعت یادگیری بالا و اجتناب از حرکات ریسکی. هدف اصلی نیز این است که کنار بایستید و یکباره به سمت هدف خود حمله کنید. ضربالمثل معروفی در این باره وجود دارد: گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی
برای یک سرمایهگذاری خوب باید صبر کرد و با اعتماد به نفس عمل کرد. نباید زمان و انرژی را هدر داد.
صبور بودن شانس موفقیت را بالا میبرد. نمی توان بازار را کنترل کرد؛ اما میتوان پول خود را ذخیره کرد.
کروکدیل ها از شرایط خطر دوری میکنند و سریع یاد میگیرند.سرمایهگذار باید از اشتباهات خود درس بگیرد.(زیاد سرمایهگذاری نکردن و زیاد ریسک نکردن در هر معامله) کروکدیل ها وقت و انرژی را برای شکار بعدی ذخیره میکنند. سرمایهگذار نیز باید زیاد در معاملهها دخالت نکند تا باعث پول درآوردن شود.
صبوری یک نوع مهارت است که تبدیل به یک عادت برای کروکدیل شده است. سرمایهگذار نیز باید پول را در حساب خود ذخیره نماید تا در زمان مناسب اقدام به یک سرمایهگذاری خوب کند.
روش گیر انداختن کروکدیل باید در هر دفعه متفاوت باشد؛ زیرا گرفتن آنها با یک روش بسیار دشوار است و همچنین توانایی بالایی در سازگاری با محیط دارد. سرمایهگذار نیز باید به شرایط متغیر بازار عادت کند.
این شیوه راهکارهای سازگاری با هر سیستمی را نشان میدهد که به راحتی بتوان سرمایهگذاری کرد.
معامله گری به سبک کروکدیل باید یک عادت شود. راز بقای کروکدیل صبر کردن است و سرمایهگذار نیز این را باید بیاموزد تا در بازار بورس دوام بیاورد، صبوری و کمین کردن و در انتها حملهای رعدآسا برای یک شکار بزرگ.
اهمیت صبر در معاملات:
سرمایهگذاران و معامله گران اهمیت صبر را درک میکنند؛ اما این یکی از سختترین مهارتها از منظر یادگیری برای یک سرمایهگذار و معاملهگر است. دنیس گارتمن، معامله گر موفق و ناشر نشریه Gartman در خصوص ارزش صبر در معاملات، اینگونه نوشته است:
وجود صبر در طول عمر معامله بسیار ضروری است؛ از زمان ورود به معامله، نگهداری و خروج.
انتظار برای نقطه ورود:
تکالیف خود را انجام دادهاید و نقطه ورود برای یک سهم مطلوب را شناسایی کردهاید. در حال حاضر باید صبر کنید تا به نقطه مطلوب قیمت، جهت ورود به معامله برسید؛ اما به جای کاهش قیمت، شاهد افزایش آن هستید. این موضوع شما را وحشتزده میکند و سعی میکنید در یک نقطه بالاتر از نقطه بهینه قیمتی وارد معامله شوید تا تجارت را از دست ندهید. با انجام این کار، برخی از سود بالقوه خود را از دست میدهید؛ اما مهمتر از همه، شما در حقیقت قوانین تحلیلی و معامله گری را در زمان ورود به معامله نقض میکنید.
اهمیت کنترل احساسات در معامله گری:
اگر اجازه دهید احساسات برای شما تصمیمگیری کنند، متوجه خواهید شد که بازده معاملات شما بسیار مایوسکننده خواهد بود. در حقیقت، سرمایهگذارانی که نظم و ترتیبی در معاملات خود ندارند، به سمت از دست دادن سود خواهند رفت. به دنبال مجموعهای از قوانین از پیش تعیین شده در معاملات خود در بازارهای مالی باشید، احساسات را از تصمیمهای سرمایهگذاری خود دور نگه دارید. مهم است که به یاد داشته باشید که همیشه در بازارهای مالی، فرصتهای معاملاتی زیادی وجود دارد، حتی در یک بازار سخت؛ بنابراین مشکلی در جستجوی فرصتهای معاملاتی وجود ندارد، اما اطمینان حاصل کنید که این فرصتها مطابق قوانین معاملاتی شما هستند. مهم است که شما با در نظر گرفتن نقاط ورودی خوب و اطمینان از تعیین نقطه خروج با بازده مطلوب و تعیین حد ضرر، معاملات خود را انجام دهید. اگر روند قیمت سهام مطابق میل شما نبود و یا نتوانست معیارهای شما را برآورده کند، ایرادی ندارد؛ صبور باشید. احتمالاً ماهی دیگری (فرصت معاملاتی) در یک گوشه منتظر شما است. مطمئن باشید، این یک ویژگی مشترک در میان بسیاری از معامله گران است. شخصیت صبورانه با تنظیم یک معامله خوب، امری دشوار است و نیاز به اعتماد به نتایج تحلیل شخصی دار. در حالی که هیچ کس مصون از خطا نیست، اما بهترین معامله گران به مجموعه قوانین نظم و ترتیب خود برای رسیدن به موفقیت، اعتماد دارند. در صورتیکه وارد ضرر شوند، از تمام اطلاعات برای تصمیمگیری درست و ارزیابی مجدد بهره میگیرند. اگر تحلیل آنها نیاز به بروزرسانی داشته باشد، این کار را انجام میدهند. مهم است بر احساسات غلبه کنید تا معاملات شما وارد زیان نشوند.
روانشناسی معامله گری:
توانایی روانشناختی، بیتردید مهمترین عاملی است که برای تبدیلشدن به یک شکارچی خوب و موفق باید آن را پرورش دهید. روانشناسی یعنی مطالعه فرآیندهای ذهنی و رفتاری در شرایط مختلف.
این فرآیندها در بافت معاملات و بازار، عواملی از قبیل افکار، احساسات، انگیزهها، ترس، طمع، غرور، خود بزرگ بینی و امیدواری را در بر میگیرند. اگر قادر نباشید که بر احساسات درونی خود کنترل داشته باشید، هرگز نمیتوانید آموختهها و تجربیات خود در بازار را بکار ببرید. افراد زیادی هستند که علی رغم کسب دانایی کافی و مناسب معامله گری در بازار سرمایه، نمیتوانند آموختههای خود را در بازار واقعی بکار گیرند. مشکل این دسته از افراد عدم کنترل درونی است، درحالیکه این مهم نقش بسزایی در بهبود کارایی معاملاتی افراد ایفاء میکند. بدون شک عواطف و احساسات در این کسبوکار میتواند یکی از تفاوتهای کلیدی بین معامله گران موفق و دیگر معامله گران باشد.
اهمیت مدیریت سرمایه:
عدم توجه به قوانین مدیریت سرمایه، مشکل بسیاری از معامله گران است و همواره باید به این نکته توجه کرد که به اندازه توان، ریسک کرد. مدیریت ریسک برای تبدیلشدن فرد به یک شکارچی خوب در طول عمر کاری وی بسیار حائز اهمیت است. در مدیریت سرمایه علاوه بر میزان مناسب حجم معاملات و به کارگیری حد زیان، توجه به این سه نکته اساسی ضروری است:
برای مثال، افرادی هستند که در یک معامله خاص وارد سود بسیار بالایی شدهاند؛ اما در نهایت علی رغم قرار داشتن چگونگی کنترل احساسات هنگام معامله در یک سود بالا، معامله خود را با تحمل زیان بستهاند. در واقع به دلیل عدم رعایت یکی از مولفههای مدیریت سرمایه؛ یعنی حفظ سود کسبشده با چنین زیانی مواجه شدهاند که در علم روانشناسی به آن «اجتناب از زیان» گفته میشود.
اهمیت جدی گرفتن کسب و کار معامله گری:
چنانچه به معامله گری به عنوان یک تفریح نگاه کنید، درآمد آن هم مثل تفریح خواهد بود. حرفه معامله گری چه پارهوقت و چه تمام وقت، یک کسبوکار جدی است و بایستی با جدیت آن را دنبال کرد. معامله گران موفق، همواره معامله گری را یک شغل و کسبوکار میدانند، استراتژیهای مشخصی برای مدیریت زمان و سرمایه دارند و در عین حال اراده قوی برای کنترل رفتار خود دارند. این یک واقعیت است که معاملهگر میتواند بدون داشتن رئیس و همکار، هر طور که دوست دارد، زمان کاری خود را تعریف کند؛ اما بایستی ساعات کاری منظم و از قبل تعریف شدهای داشته باشد. زمانی که کار کردن با تفریح تفاوتی نداشته باشد، اخراج شدن از حرفه معامله گری هم قابلدرک نخواهد بود. کسب مهارت، تجربه و ثبات از پیش نیازهای اساسی برای معاملهگر تمام وقت است. کروکدیل اثبات طبیعی این نکته است که کمتر بهتر است و دستورالعمل موفقیت، صبر کردن برای بدست آوردن فرصت مناسب است.این دستورالعمل به کروکدیل ها کمک کرده تا میلیون ها سال در زمین زندگی کنند و اگر به درستی از آن استفاده کنید، به شما نیز کمک خواهد کرد تا در بورس دوام بیاورید. یادتان باشد انتخاب یک سهم خوب با اطمینان بالاتر از رشد آتی آن سهم، بهتر است از انتخاب چند سهم که اطمینان کمتر از رشد آنها داریم. امیدواریم که با خواندن این مقاله توانسته باشید در انتخاب هوشمندانه سهم خود خوب عمل کنید و بتوانید بقای خود را در این بازاری که به کسی باج نمیدهد، حفظ کنید.
بررسی روانشناسی بازار ارزهای دیجیتال
اگر به دنبال رمز موفقیت در معاملات رمز ارزها هستید، وقت آن است که پیچیدگیهای روانشناسی بازار ارز دیجیتال را کشف کنید. تنها با درک روانشناسی بازار ارز دیجیتال میتوان به یک معاملهگر موفق تبدیل شد. معاملهگری که میتواند با گذشت زمان ثروت زیادی کسب کند.
معامله در هر بازار مالی میتواند چالش برانگیز باشد. اما وقتی شروع به معامله رمز ارزها میکنید، بازی کاملا متفاوت است. رازی که هیچکس در مورد تجارت رمزارزها به شما نمیگوید این است که چگونه خستگی ذهنی و تصمیمگیری احساسی را کنترل کنید.
یک تاجر حرفهای با استراتژی خود در معامله، از دیگران متمایز میشود. نتیجه معامله و نگاه کاملا بیطرفانه به موقعیتهای بازار برای او مهم است. لازم است بدانید یک کار روانشناختی جدی در پشت تجارت موفق وجود دارد، که امروز در این مقاله در مورد آن صحبت خواهیم کرد.
روانشناسی بازار چیست؟
روانشناسی بازار ارز دیجیتال مجموعهای از قوانین، تکنیکها و اقدامات برای داشتن یک معامله موفق در بازار است. دانستن علم روانشناسی در بازار ارز دیجیتال منجر به کاهش تعداد شکستها و افزایش سودآوری شما میشود. روانشناسی معاملات، مولفه عاطفی در فرآیند تصمیمگیری یک سرمایهگذار است. روانشناسی بازار در درجه اول به حس ترس و طمع شما کمک میکند و باعث میشود تا حد امکان آن را کنترل کنید.
ابزارهای روانشناسی بازار که سرمایهگذاران از آن در معاملات خود استفاده میکنند
شکست را فراموش کنید
هنگام شروع معامله به ضرر احتمالی فکر نکنید، زیرا چنین افکاری در ابتدا ذهنیت شما را برای ضرر کردن تنظیم میکند. اعتماد به نفس داشته باشید و بر ترس از اشتباه متمرکز نشوید. ممکن است اشتباهاتی رخ خواهد داد، اما هر اشتباه را به عنوان یک درس مهم در نظر بگیرید و به معاملات خود ادامه دهید.
تجسم کنید
تجسم یک روش علمی نیست، اما روانشناسان بر اهمیت آن پافشاری میکنند. با تجسم موفقیت خود، از ترس از اشتباه جلوگیری و فقط برای رسیدن به هدف خود بدون هیچ احساس جانبی، تلاش میکنید. حرفهای و واضح استراتژی خود را تدوین و به همان شیوه عمل کنید.
تنها باش
معاملات رمز ارزهای دیجیتال یک فعالیت فردی است. به نظرات دیگران توجه نکنید و اجازه ندهید کسی در روند کاری شما دخالت کند. صحت پیشبینیهای شما هنگامی افزایش مییابد که شما به طور مستقل شروع به تجزیه و تحلیل شرایط بازار کنید بدون این که به توصیه دیگران متوسل شوید.
به خطرات فکر کنید
سرمایهای که آمادگی از دست دادن آن را ندارید به خطر نیندازید. این قاعده اساسی معامله در بازار ارز دیجیتال است. ضررهای احتمالی خود را هنگام تنظیم یک استراتژی در نظر بگیرید. از ضرر کردن بیش از آنچه پیشبینی کردهاید، اجتناب کنید، حتی اگر وسوسه شدید. بعضی اوقات چندین معامله کوچک سود بیشتری نسبت به یک معامله بزرگ به همراه خواهد داشت.
منضبط باشید
احساسات یا اخبار ناگهانی را نادیده بگیرید. معامله را طبق یک برنامه از قبل نوشته شده، بدون انحراف از آن انجام دهید. در معاملات بازار ارز دیجیتال، نظم مترادف با موفقیت است. از آنجا که ذهن یک معاملهگر اغلب تحت فشار روندهای چند جهته بازار قرار میگیرد، بنابراین تسلط بر علم روانشناسی در بازار ارز دیجیتال از ملزومات فعالیت در این بازار است.
خودتان را باور داشته باشید
به تواناییهای خودتان تردید نداشته باشید و از استراتژی مخصوص به خودتان پیروی کنید. اگر به تواناییهایتان شک کنید، امکان به خوبی پیروی کردن از استراتژیتان، کسب تجارب کافی و داشتن معاملههای سودمند را از خود دریغ میکنید.
دلیل پیروی از روشهای دیگران و شکست خوردن متعدد بسیاری از معاملهگران، نداشتن باور به تواناییهایشان است.
کسانی که به خود و تواناییهایشان باور دارند، اگر معاملات آنها در مدت کوتاهی ضرر کند، به طور کل استراتژی معاملاتی خود را کنار نمیگذارند. هر روش معملاتی ممکن است برای مدتی ضررده باشد.
حتی بزرگان بازار سرمایه هم زمانی را در ضرر بودهاند، هستند و خواهند بود.
کنترل احساسات
وضعیت روحی-روانی خود را کنترل کنید و اگر تحت تأثیر برخی اخبار یا رویدادها هستید، معامله خود را شروع نکنید. معامله احساسی منجر به ضرر و زیان شما میشود. با چگونگی کنترل احساسات هنگام معامله استفاده از علم روانشناسی در بازار ارز دیجیتال آرامش خود را حفظ کنید و در صورت آمادگی معامله خود را شروع کنید.
آرامش
همه ما گاهی نیاز به استراحت داریم. اگر میفهمید که نمیتوانید با شرایط بازار کنار بیایید و احساسات شما تصمیمگیریتان را تحت تاثیر قرار میدهد، کمی استراحت کنید و به طور کلی به معامله، داراییها و دنیای رمز ارزها فکر نکنید. کاری را که دوست دارید انجام دهید و وقت خود چگونگی کنترل احساسات هنگام معامله را با خانواده یا دوستان خود سپری کنید. این همان چیزی است که به شما قدرت میدهد.
دفترچه معاملات داشته باشید
این موضوع به هر دو دسته معاملهگران تازهکار و متخصصان این حرفه توصیه میشود. تعداد معاملات انجام شده در روز، تعادل در سود و زیان، معاملات بلند مدت و کوتاه مدت و سایر مشخصهها را بررسی و یادداشت کرده و در پایان هفته، این اطلاعات را تجزیه و تحلیل کنید. آمارگیری یک روش چگونگی کنترل احساسات هنگام معامله عالی برای ایجاد استراتژی موثر برای شما است.
ذهنیت مناسب در روانشناسی بازار ، برای معامله ارزهای دیجیتال چیست؟
ذهنیت مناسب برای معامله رمز ارزها، ذهنی است که در بازار ارزهای دیجیتال آرام و بدون واکنشهای هیجانی باشد. واکنش ذهن یک معاملهگر آماده در سود و ضرر یک معامله، ثابت است. بعد از یک سود، با هیجان و بدون ارزیابی معامله بعدی را شروع نمیکند، یا بعد از یک ضرر در صدد انتقام از چگونگی کنترل احساسات هنگام معامله چگونگی کنترل احساسات هنگام معامله بازار برنمیآید.
یک معاملهگر موفق مسئولیت هر معامله رمز ارزی را که انجام میدهد، بر عهده میگیرد و بعد از بسته شدن هر معامله آن را ارزیابی میکند.
چرا روانشناسی بازار و ذهن در معاملات رمز ارزها مهم است؟
واقعیت مهم در بازار رمز ارزها این است که تا زمانی که طرز فکر معاملهگر توسعه نیافته باشد، نمیتواند معاملات موفقیت آمیزی داشته باشد، بنابراین به معاملهگر موفقی نیز تبدیل نخواهد شد.
مهم نیست که چگونگی کنترل احساسات هنگام معامله چقدر از برنامه معاملاتی و استراتژیهای معاملاتی رمزارز خود اطمینان دارید، مهم این است که به آن پایبند باشید، میتوانید بعد از هر معامله نواقص آن را شناسایی کنید و استراتژی خود را بهبود دهید.
روند بهبود استراتژی شما ممکن است سالها طول بکشد و شما در نهایت بعد از 10 سال به استراتژی کامل و بینقص خود برسید. میتوانید روی مدیریت ریسک و هیجانات خود کار کنید و آنها را بهبود ببخشید. اما بدون مدیریت ذهن هیچ یک از اینها ممکن نیست.
معاملهگران موفق ارزهای دیجیتال چگونه فکر میکنند؟
افراد موفق و معاملهگران برنده در بازار ارزهای دیجیتال متفاوت از معاملهگران تازهکار و افراد مبتدی فکر میکنند. افکار معاملهگران موفق به این شکل است:
- آنها به بازار ارز دیجیتال هیچ احساسی ندارند.
- با تکیه به تجربهشان معامله میکنند، نه احساسات.
- به طور مرتب استراتژی معاملاتی خود را بهبود میبخشند و به روز رسانی میکنند.
- سود در یک معامله را موفقیت به حساب نمیآورند، بلکه پیشرفت در روند تجزیه و تحلیل بازار را موفقیتآمیز میدانند.
- رسیدن به این طرز فکر به زمان و تلاش نیاز دارد. شما نمیتوانید به سرعت این رویا را تبدیل به واقعیت کنید، صبور باشید.
چگونه میتوان ذهنیت یک معاملهگر را در روانشناسی بازار برای معاملات رمز ارزها گسترش داد؟
پرورش ذهنیت یک معاملهگر مانند عضلهسازی در تمرینات بدنسازی است. برای تقویت و شکل دادن به ذهن، تلاش روزانه لازم است. در علم روانشناسی در بازار ارز دیجیتال به گونهای شما در تلاشید پاسخ طبیعی فیزیولوژی خود را خنثی کنید. پاسخ ذهن شما بسیار سریع است، بنابراین در ابتدا ممکن است اعمال تکنیکهای علم روانشناسی دشوار باشد.
مدیتیشن میتواند برای کنترل احساسات و هیجانات حین معامله رمز ارزها به شما کمک کند، زیرا سرعت پاسخ مغز را کاهش، و به شما این امکان میدهد تغییر احساسات را کنترل کنید.
معاملهگران موفق و باتجربه به طور مرتب مراقبه میکنند. تمام کاری که شما باید انجام دهید این است که ساکت و آرام باشید و بدون حواسپرتی، روی تنفس خود تمرکز کنید.
اجازه دهید افکار از ذهن شما عبور کنند بدون اینکه به آنها توجهی نشان بدهید. قبل از باز کردن اولین معامله خود پنج دقیقه را با چشمان بسته سپری کنید.
اگر لحظه احساسی و هیجانانگیزی را تجربه میکنید، عقب بروید و چشمان خود را ببندید و نفس عمیق بکشید. وقتی چشمهای خود را میبندید، امواج مغزی به طور طبیعی کند میشوند، تنفس عمیق به ثابت نگه داشتن پاسخ فیزیولوژیکی کمک میکند.
جمع بندی
معاملات در بازار رمز ارزهای دیجیتال، اغلب شبیه ماراتونی است که همه میخواهند در آن اولین نفر باشند. اما برخلاف مسابقه دو ماراتون، بازار رمز ارزها میتواند در یک لحظه چندین برنده داشته باشد.
همه ما میخواهیم پیروز شویم، به اهداف خود برسیم و موفق باشیم. افراد مبتدی در هر حیطهای باید مسیری طولانی را طی کنند و به تدریج مهارت خود را ارتقا دهند. دانستن روانشناسی بازار ارز دیجیتال لازمه فعالیت دراین بازار است. بازار رمزنگاری جایی برای امتحان کردن شانستان نیست، در کسب اطلاعات و تمرین کردن روزانه کوشا باشید.
در مقاله روانشناسی بازار ، با آکادمی کیوسک همراه بودیم. لطفا تجربه معاملاتی خود را با ما درمیان بگذارید.
فومو چگونگی کنترل احساسات هنگام معامله FOMO یا ترس از دست دادن در معاملات چیست؟
فومو (FOMO) یا ترس از دست دادن، یک عبارت جدید است اما در ذات زندگی ما ریشه پیدا کرده است. این پدیده یک پدیده در عصر دیجیتال مدرن است. این سندروم ۶۹ درصد از افراد هزاره جدید را تحت تاثیر قرار میدهد و تاثیر قابل توجهی در شیوههای معاملهگری مدرن ایجاد کرده است.
به عنوان مثال، ترس از دست دادن میتواند منجر به ورود به معاملات بدون تامل کافی یا بستن معاملات در لحظات نامناسب شود , این اتفاق تنها به این دلیل رخ میدهد که معاملهگران تصور میکنند دیگران نیز مانند آنها عمل میکنند. معاملهگرانی که دچار این سندروم میشوند، گاهی به خاطر تحقیق کم و یا رفتار گلهای، سرمایه خود را به خطر میاندازند. در برخی مواقع، هنگامی که بازار در حال رشد است، بسیاری از افراد از ترس اینکه از رشد سریع بازار عقب نمانند، دچار این احساس میشوند که باید سریعا وارد بازار شوند.
در این مقاله، به دنبال ایجاد درکی بهتر در مورد FOMO، دلایل بوجود آمدن این احساس و چگونگی تاثیرگذاری آن بر موفقیت معاملهگران هستیم. همچنین با مثالهای مشخص سعی میشود به معاملهگران توضیح داده شود سندروم ترس از دست دادن چگونه میتواند بر احساسات یک معاملهگر روزانه تاثیر گذاشته و تصمیمات وی را هدایت کند. موضوعاتی که در اینجا قصد توضیح دادن آنها را داریم عبارتاند از:
- FOMO در معاملهگری چیست؟
- ویژگیهای یک معاملهگری که دچار فومو شده است چیست؟
- چه عواملی فومو را فعال میکند؟
- معاملهگری فومو در مقابل معاملهگری منضبط
- تجربیات معاملهگران بزرگ از فومو
- نکاتی برای غلبه بر فومو
FOMO در معاملهگری چیست؟
فومو یا ترس از دست دادن فرصتهای بزرگ در بازار، یک مشکل مشترک در بازارهای مالی است که بسیاری از معاملهگران در طول کار خود آن را تجربه خواهند کرد. فومو میتواند بر همه تاثیر بگذارد، از معاملهگران تازهکار و خرد تا معاملهگران حرفهای.
در عصر مدرن، رسانههای اجتماعی به ما دسترسی بیسابقهای داده است و همین موضوع FOMO را به یک پدیده رایج تبدیل کرده است. سندروم ترس از دست دادن هنگامی رخ میدهد که معاملهگران، موفقیت سایر معاملهگران را میبینند. این امر منجر به توقعات بیش از حد، فقدان چشمانداز طولانی مدت، اعتماد به نفس بیش از حد زیاد و یا بیش از حد کم و عدم رغبت به صبوری میشود.
احساسات یک نیرو محرکه اساسی برای ترس از دست دادن است. در صورت عدم کنترل احساسات، معاملهگران به سمت غفلت از استراتژی معاملاتی میروند و به سادگی مدیریت ریسک را فراموش میکنند.
احساسات رایجی که در معاملهگری به فومو کمک میکند عبارت است از: طمع، ترس، هیجان، حسادت، بیصبری، اضطراب
چرخه فومو هنگام معاملهگری
ویژگیهای یک معاملهگر که دچار FOMO شده است چیست؟
معاملهگرانی که طبق سندروم فومو عمل میکنند، عموما رفتارهای مشابهی دارند و مجموعه مشخصی از پیشفرضها تصمیمات آنها را هدایت میکند. در زیر لیستی از ویژگیهای یک معاملهگر که دچار سندروم فومو شده، آمده است:
چه عواملی ترس از دست دادن را فعال میکند؟
فومو یک احساس درونی است، اما احساسی است که میتواند از طیف وسیعی از شرایط سرچشمه گیرد. برخی از عوامل خارجی که میتواند منجر به ایجاد احساس FOMO در یک معاملهگر شود، عبارتاند از:
- بازارهای ناپایدار: فومو محدود به بازارهای صعودی نیست. هنگامی که بازارها در هر جهت حرکت سریعی را تجربه میکند، میتواند منجر به تشویق سرمایهگذاران برای ورود به معامله باشد. حتی یک معامله فروش.
- به دست آوردن پیروزیهای بزرگ: سرخوشی ناشی از پیروزیهای بزرگ به راحتی میتواند معاملهگران را فریب بدهد. البته ممکن است پیروزیهای بزرگ در معاملات برای مدتی ادامه داشته باشند اما برای همیشه ادامه نخواهد داشت.
- شکستهای مکرر: ممکن است معاملهگران در یک چرخه معیوب قرار بگیرند: ورود به معامله، ترسیدن، بستن معامله، ورود به معامله جدید. این اتفاق به خاطر بروز اضطراب و ناامیدی رخ میدهد و در نهایت منجر به ضررهای هنگفت میشود.
- اخبار و شایعات: شایعات میتواند به احساس از دست دادن فرصتهای خوب دامن بزنند.
- رسانههای اجتماعی: در شبکههای اجتماعی به نظر میرسد همه در حال برنده شدن هستند. ترکیب معامله و شبکههای اجتماعی بسیار سمی است. توصیه میکنیم از رسانههای اجتماعی تنها برای آگاهی از اتفاقات جدید و الهام گرفتن برای معاملات جدید استفاده کنید نه یک ابزار برای برنامهریزی قطعی.
از آنجایی که فومو بر افراد تاثیر میگذارد، میتواند بر بازارها نیز تاثیر بگذارد. بازارها بوسیله معاملهگران در حال حرکت هستند و اگر جمع کثیری از معاملهگران تحت تاثیر یک احساس قرار بگیرند، بازار نیز از این احساسات تاثیر میپذیرد.
نمودار بالا، شاخص S&P 500 را نشان چگونگی کنترل احساسات هنگام معامله میدهد در این نمودار به خوبی چگونگی حرکت بازار متناسب با احساسات معاملهگران مشاهده میشود. وقتی مردم به دلیل FOMO وارد بازار صعودی میشوند، این بازارها به سرعت چهش میکنند. پس از افزایش شدید، شاهد یک سقوط هستیم. افرادی که آخر از همه وارد شدند، ضرر و زیان افرادی که زودتر وارد شدهاند را خریداری میکنند.
معاملهگری فومو در مقابل معاملهگری منضبط
همانطور که در بالا بررسی شد، بسته به شرایط موجود و عوامل دخیل در تصمیمگیری یک معاملهگر، روند انجام معاملات میتواند متفاوت باشد. در اینجا به مقایسه یک معاملهگر تحت تاثیر ترس از دست دادن و یک معاملهگر منضبط می پردازیم. با دانستن این تفاوتها راحتتر میتوانیم مشخص کنید که آیا تحت تاثیر فومو هستید یا خیر.
تجربیات معاملهگران بزرگ از فومو
در اینجا تجربیات معاملهگران سایت DAILYFX در مورد سندروم ترس از دست دادن را با شما به اشتراک میگذاریم:
- پیتر هنکس، تحلیلگر ارشد: «بر اساس استراتژی خود معامله کنید، نه احساسات خود»
- کریستوفر وکیو، استراتژیست ارشد: «استراتژی بریزید و اجرا کنید. به برنامه خود بچسبید و طمع نکنید.»
- ایلای اسپیواک، استراتژیست ارشد ارزها: «تصمیمات معاملهگری باینری (خرید یا فروش) نیست. گاهی هیچ کاری نکردن بهترین معاملهای است که میتوانید بکنید»
- جیمز استنلی، استراتژیست تکنیکال: «اگر با ترس از دست دادن مقابله نکنید و آن را تعدیل نکنید، آن با شما مقابله خواهد کرد»
- پل رابینسون، استراتژیست ارز: «هیچ معاملهای نمیتواند شما را بسازد یا نابود کند. اگر یک فرصت را از دست دادید، همیشه یک فرصت دیگر وجود دارد.»
نکاتی برای غلبه بر ترس از دست دادن
برای غلبه بر فومو باید آگاهی بیشتری از خود داشته باشیم و اهمیت نظم و انضباط و مدیریت ریسک در معاملات را درک کنیم. اگرچه هیچ راهحل سادهای برای جلوگیری از تاثیر احساسات بر معاملات و توقف فومو وجود ندارد اما تکنیکهای مختلفی وجود دارد که میتواند به معاملهگران کمک کند تا تصمیمات آگاهانه بگیرند و معاملات بهتری داشته باشند.
در اینجا چند نکته آورده شده است تا به شما در مدیریت ترس کمک کند:
- همیشه فرصت معامله دیگری وجود دارد. فرصتهای معاملاتی مانند اتوبوس هستند. همیشه یکی دیگر وجود دارد. البته ممکن است موقعیت بعدی به سرعت رخ ندهد اما این فرصتها ارزش انتظار کشیدن را دارند.
- همه در یک موقعیت هستند. درک این نکته که بسیاری از معاملهگران در همان جایی هستند که ما قرار داریم، باعث میشود که FOMO شدت کمتری پیدا کند.
- به یک برنامه معاملاتی پایبند باشید. هر معاملهگر باید استراتژی خود را بداند و یک طرح معاملاتی برای خود ایجاد کند؛ سپس به آن پایبند باشد. این تنها راه برای موفقیت در طولانی مدت است.
- حذف احساسات از معاملات مهم است. بیاموزید که احساسات خود را کنار بگذارید. یک طرح معاملاتی به شما کمک میکند و اعتماد به نفس شما را در معاملات افزایش میدهد
- معاملهگران فقط باید سرمایهای را به کار گیرند که توانایی از دست دادن آن را دارند. اگر بازار به طرز غیر منتظرهای حرکت کند، معاملهگران میتوانند از حد ضرر برای کاهش ضرر و زیان خود استفاده کنند.
- شناخت بازارها ضروری است. معاملهگران باید تحلیل خود را داشته باشند و با استفاده از این اطلاعات، معامله کنند.
- نمیتوان از بروز FOMO اجتناب کرد اما میتوان آن را کنترل کرد. داشتن استراتژی و رویکردهای مناسب، میتواند از افتادن در دام ترس از دست دادن جلوگیری کند.
- داشتن یک ژورنال معاملاتی روزانه میتواند بسیار مفید باشد. بیعلت نیست که موفقترین معاملهگران از این ژورنالها استفاده میکنند.
توجه داشته باشید که غلبه بر فومو یک شبه رخ نمیدهد بلکه نیازمند یک روند مداوم است. این مقاله تنها نقطه شروع است. شما باید با مطالعه بیشتر در طی زمان، توانمندی خود برای کنترل احساسات در طی معاملات را افزایش دهید.
سوار ترن احساسات معامله گران نشو
Your browser does not support the video tag. قطعاً اگر در یکی از بازارهای مالی مثل بورس ایران، فارکس، کریپتوکارنسی (ارز دیجیتال) و بورس جهانی مدتی فعالیت داشته باشید؛ میدانید که نوسان ذات بازارهای مالی هست. افرادی که در این بازارهای مالی فعالیت دارند با توجه به نوسانات بازار درگیر یک چرخه احساساتی میشوند. این چرخه احساسات معامله گر را ما به ترن احساسات معامله گران تشبیه کردهایم که در بعضی مواقع باعث نابودی معامله گران میشود. اما در مسیر این چرخه احساسات ما درگیر چه حالاتی میشویم و این احساسات چرا به وجود میآید؟ حتماً تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید تا شرایط احساسی بازار را بهتر چگونگی کنترل احساسات هنگام معامله درک کنید، اینکه الآن در چه مرحلهای از چرخه احساسات هستید تا بتوانید بر اساس شرایط مختلف بهترین تصمیم را بگیرید.
مرحله اول چرخه احساسات معامله گر: حس خوشبینی
اولین احساسی که اکثر افراد در بدو ورود به بازارهای مالی درگیر آن میشوند حس خوشبینی هست. دلیل این حس خوشبینی به بازار این هست که ما زمانی وارد یک بازار مالی میشویم که اطرافیان ما در این بازار مالی معامله گری میکنند و سود خوبی به دست میآورند. ما وقتی سودآوری دوستانمان را میبینیم با یک حس خوشبینی وارد آن بازار مالی میشویم. گاها ممکن است حسرت بخوریم که ایکاش زودتر با این بازار مالی آشنا میشدیم.
مرحله دوم: شور و شوق
بعدازاینکه افراد با یک حس خوشبینی وارد هر بازار مالی میشوند و شروع به معامله گری میکنند؛ به علت اینکه احتمالاً در زمان رشد وارد بازار شدهاند اکثر معاملاتشان همراه با سود خواهد بود. در این مرحله اعتمادبهنفس افراد بالا میرود و با این تفکر که چقدر راحت داریم سود میکنیم بسیار حس شور و شوق پیدا میکنند. با خود تصور میکنند که اینجا همانجایی هست که من میتوانم به تمام آرزوهایم برسم و پولدار شوم.
مرحله سوم: هیجان
بعدازاین تصمیم میگیرم که دوستانم را به این بازار دعوت کنم. بعدازاین به مرحلهای میرسیم که ما درگیر اوج هیجان هستیم زمانی که ما هر چیزی میخریم سود میکنیم. اعتمادبهنفس خیلی خیلی بالاتری پیدا میکنیم؛ به خاطر این اوج هیجان تصمیم میگیریم پول و سرمایه خود را بیشتر کنیم. مثلاً با خود تصور میکنیم که الآن با ده میلیون تومان ۵۰ درصد سود کردم، اگر ۱۰۰ میلیون تومان داشتم سود خیلی بیشتری به دست میآوردم. تصمیم میگیرم برای افزایش سرمایه از کارگزاری اعتبار بگیرم و یا وام بگیرم. گاها هم افراد به فروش خانه، ماشین و سایر داراییها رو میآورند. تا جایی که توان دارند پول جور میکنند، قرض میکنند و … و همه این پولها را به بازار میآورند.
مرحله چهارم: رضایتمندی
درنهایت در پایان موج صعودی به مرحلهی اوج بازار میرسیم جایی که همزمان با یک حس غرور احساس رضایت شدیدی از خودداریم. این مرحله، مرحله رضایتمندی در چرخه احساسات معامله گر هست. با توجه به اینکه هر تحلیلی میکنیم کاملاً درست است تصور میکنیم که خیلی حرفهای هستیم و تمام بازار را میتوانیم کاملاً پیشبینی کنیم. اینجا هست که به سراغ دوستان و آشنایان میرویم، پرتفوی پرسود خود را به آنها نشان میدهیم. آنها را شماتت میکنیم که اگر شما هم آن زمان که این بازار مالی را معرفی کردم وارد بازار میشدید کلی سود میکردید. به آنها پیشنهاد میدهیم که بهتر هست پولتان را به من بسپارید تا برایتان سود بسازم. این پیشنهاد در نقطه اوج بازار بدترین ریسک ممکن هست.
مرحله پنجم: اضطراب
بعدازاین وارد مرحله اضطراب چگونگی کنترل احساسات هنگام معامله از چرخه احساسات معامله گر میشویم. جایی که ریزشهای اولیه بازار شروع میشود. افراد در این مرحله کمی ترسیدهاند؛ اما ذهنشان خیلی سریع آنها را آرام میکند. در ریزشهای اولیه افراد بهجای اینکه بهعنوان یک معامله گر حرفهای از بازار خارج شوند؛ اتفاقاً برعکس اقدام به خرید میکنند. آنها بر این باور هستند الآن فروشندهها ارزش داراییشان را نمیدانند.
مرحله ششم: انکار
بعدازاین با ادامه ریزشها افراد ضررهای خود را انکار میکنند. در فاز انکار از چرخه احساسات معامله گر، تصور آنها این است که این ریزشها موقتی است. در جواب به افرادی که شاید به آنها خورده بگیرند و شماتتشان کنند که چرا اینقدر متضرر شدهاند، این جمله کلیشهای رو به زبان میآورند: که من یک سرمایه گذار بلندمدت هستم و با این ریزشهای مقطعی از بازار خارج نمیشوم. یکی دیگر از این جملات خطرناک که این معامله گرها به زبان میآورند این هست که تا زمانی که از یک معامله خارج نشوی متضرر نشدهای. وقتی افراد در فاز انکار کردن هستند با خود میاندیشند که امکان ندارد چیزی که به این خوبی تحلیل کردم بیشتر از این ریزش کند. تمام این ریزشها یک فرصت دیگر برای خرید است و با میانگین کم کردن دوباره شروع به خرید میکنند. درواقع آنها چاقوی در حال سقوط رو دوباره میگیرند. در ابتدای مقاله عنوان کردم که نوسان ذات بازارهای مالی است؛ یعنی همه ما معامله گران میدانیم بعد از هر رشدی یک ریزش هم وجود دارد. زمانی که بازارها در حال رشد هستند درواقع هر چه بیشتر به نقطه اوج خود نزدیک میشوند. کاملاً مشخص هست که ما زمان ریزش هیچ بازار مالی را نمیدانیم.
این را میدانیم که هرروزی که بازار رشد میکند به تاریخ احتمالی ریزش نزدیکتر میشود. پس بهتر است که بهجای اینکه در نقطه اوج بازار بیشترین ریسک ممکن را انجام دهیم و در ریزشهای اولیه بازار درگیر چرخه احساسات معامله گر شویم، خیلی منطقیتر بهعنوان یک معامله گر حرفهای با استراتژی معاملاتی خود بهموقع از بازار خارج شویم و درگیر ترن احساسات نشویم. تا اینجا نیمه اول چرخه احساسات معامله گر که اسم آن را ترن احساسات معامله گران گذاشتیم را توضیح دادم در ادامه مقاله، با ادامه مسیر چرخه احساسات معامله گر آشنا خواهید شد. با ما همراه باشید.
مرحله هفتم: ترس
مرحله بعد از ترن احساسات (چرخه احساسات معامله گر) مرحله ترس هست که ویدیو آن را به زودی در سایت میگذاریم. مرحله ترس جایی هست که بخش زیادی از سرمایه ما از بین رفته و سرمایه هایی هم که دیگران به ما سپردهاند نابودشده است. اینجا ایکاش گفتنها شروع خواهد شد. ایکاش همان ابتدای ریزش از بازار خارج میشدم. در مرحله ترس با خود میگوییم شاید واقعاً بازار قرار نیست برگردد، واقعاً افرادی که داشتن میفروختند از ما عاقلتر بودند.
مرحله هشتم: ناامیدی
از این مرحله به بعد تازه اشتباهات بزرگتر ما شروع میشود. در مراحل بعدی با ادامه ریزشها درگیر احساس ناامیدی میشویم. مرحله ناامیدی دقیقا جایی هست که بازار یک روز مثبت میشود و ما را کمی امیدوار میکند ولی باز چندین روز منفی میشود و ما دائماً ناامید خواهیم شد. در این مرحله ما به دنبال پیدا کردن مقصر هستیم و هنوز حاضر نیستیم مسئولیت اشتباهات و ضررهای خود را بپذیریم. شروع به توجیه کردن میکنیم. اینکه بازار دولتی هست، دستوری هست، رانتی هست و فلانی باعث شد من در این بازار مالی سرمایه گذاری کنم.
مرحله نهم: وحشت
مرحله بعدی از چرخه احساسات معامله گر وارد دوره وحشت میشویم جایی که ضررهای ما آنقدر زیاد شده که فشارهای روانی بسیار زیادی را باید تحملکنیم. قسطهای وام را باید پرداخت کنیم اما توان پرداختش را نداریم. تاریخ سررسید تسویه اعتبار کارگزاریهاست و کسانی هم که پول خود را به سراغ پولشان را میگیرند.
مرحله دهم چرخه احساسات معامله گر: تسلیم
در این شرایط آنقدر فشار روانی زیاد است که دیوانه میشویم. به مرحله بعدی از چرخه احساسات معامله گر میرویم و تسلیم بازار خواهیم شد. با خود میگوییم که هرچقدر صبر کردیم کافی است و واقعاً نباید بیشتر صبر کرد.
مرحله یازدهم : دلسردی و درماندگی
الآن هم خودمان به پول احتیاج داریم و هم باید پول دیگران را پس دهیم. پس بهترین راه این هست که از بازار خارج شویم. بعد از مرحله تسلیم در چرخه احساسات معامله گر حس دلسردی و درماندگی به سراغ ما میآید. جایی که شکست را پذیرفتهایم و تمام سرمایه خود را از دست دادیم. هیچ راهحلی هم برای حل این مشکل نداریم. در این مرحله با خود میگوییم که این بازار از اول هم مناسب سرمایه گذاری نبود و باید سراغ یک بازار مالی بهتر بروم. در مرحله دلسردی، اگر یک نفر که شرایط یکسانی با ما داشته باشد بازار دیگری را به ما پیشنهاد کند؛ با حس امیدواری که به ما میدهد دوباره برای ما حس خوشبینی به آن بازار را ایجاد میکند. ما دوباره با حس خوشبینی سراغ بازار مالی جدید میرویم و احتمالاً این ترن احساسات معامله گر دوباره برای ما اتفاق میافتد.
مرحله دوازدهم: افسردگی
در مرحله آخر ریزش بازار درگیر افسردگی میشویم. در مرحله افسردگی از چرخه احساسات معامله گر همه مردم را مقصر میدانیم و در افسردگی کامل حس و حال هیچ کاری را نداریم. اینجا میفهمیم که این بازار ما را نابود کرد و همه مسئولین و دوستانی که باعث شدن ما وارد این بازار مالی شویم را نفرین میکنیم.
مرحله سیزدهم: امید
در ادامه مسیر کمکم یک سری رشدهای نسبی در بازار اتفاق میافتد که ما را کمی امیدوار میکند. این تصور برای ما ایجاد میشود که شاید بازار میخواهد برگردد و شرایطش بهتر شود. ولی شاید هم ادامهدار نباشد و بعد از چند روز مثبت شدن دوباره ریزشی شود. پس هنوز برای ورود مجدد به بازار زود است و باید چند روزی صبر کنم و بعد تصمیم بگیرم.
مرحله چهاردهم: آسایش
در مرحله بعدی از چرخه احساسات معامله گر وقتی میبینیم رشد بازار ادامه داشت کمکم حس تسکین و آسایش خاطر به سراغ ما میآید. اینکه ظاهراً بازار رونق گرفته و شرایطش بهتر شده است فکر ما را درگیر میکند. ولی بر اساس تجربه قبلی بهتر است که با پول کمتری معامله کنم. تصمیم میگیرم که خیلی پر ریسک وارد بازار نشوم تا بازار را رصد کنم و اگر روند صعودی ثابت شد بعد سرمایه بیشتری وارد کنم.
مرحله پانزدهم: خوشبینی
در ادامه مسیر با انجام معاملاتی که داریم و سودهای احتمالی که به دست میآوریم دوباره همان حس خوشبینی سراغ ما میآید. بعد از حس خوشبینی بعدازاینکه دیدیم دوباره تحلیلهای ما کاملاً درست است دوباره احساسات شور و شوق در ما ایجاد میشود. مجدد سراغ گرفتن اعتبار، وام میرویم و درگیر همین ترن احساسات معامله گر خواهیم شد. ترن احساسات (چرخه احساسات معامله گر) همیشه در حال حرکت است. حالا که ترن احساسات را شناختید از شما میخواهم که ویدیوی بالای این صفحه را چندین بار مشاهده کنید.
دیدگاه شما