از «امنیتی» شدن سطلهای زباله تا سیاستمداران نخاله
-در حالی که سطلهای زباله شهر تهران را در جریان اعتراضات سراسری مردم ایران جمعآوری کردهاند، مقامات شهرداری و شورای اسلامی شهر تهران تلاش میکنند تا موضوع را نه به هراس از معترضان، بلکه گران بودن قیمت سطلها و تولید بالای زباله توسط مردم مرتبط جلوه دهند! آنهم در حالی که زباله زمانی زیاد میشود که مردم زیاد مصرف کنند! وقتی شهروندان زیر بار گرانی کمرشان خم شده و از پس برآوردن نیازمندیهای روزانه نیز بر نمیآیند، پس از چه چیزی زباله تولید میکنند؟!
-در همین رابطه حبیب راضی مدیرکل دفتر محیط زیست و خدمات شهری سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور به تازگی آمار داده که ایران هفدهمین کشور تولیدکننده زباله در دنیاست و «روزانه ۴۵هزار تن زباله در مناطق شهری و ۱۰هزار تن در مناطق روستایی تولید میشود و همین باعث شده ایران جزو ۲۰ کشور اول تولیدکننده زباله باشد.»
-مهدی چمران رئیس شورای اسلامی شهر تهران نیز گفته «به دلیل هزینه بالای سطلهای زباله که قیمت هر کدام از آنها بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان تخمین زده شده، چارهای جز جمعآوری نداشتیم.» این ادعا تبدیل به سوژه طنز فضای مجازی شده و بسیاری از کاربران خطاب به چمران گفتهاند که ارزش این سطلها به ۵ میلیون هم نمیرسد و با شما گران حساب کردهاند!
مسئولان شهرداری تهران میگویند، سطلهای زباله را به دلیل قیمت چند میلیون تومانیاش از سطح شهر جمع کردهاند! این مسئولان به فکرشان نرسیده که با این کار باعث تلنبار شدن زبالهها در سطح شهر میشوند. یک مسئول شهرداری موضوع را به تولید بالای زباله توسط ایرانیان مرتبط دانسته است ولی توضیح نداده اگر اینطور است چرا بجای اضافه کردن سطل زباله، آنها را جمع کردهاند! برخی نیز میگویند، همین آشفتگی زبالهها نیز میتواند به ضد نظام تبدیل شود.
در حالی که سطلهای زباله شهر تهران در جریان اعتراضات مردم جمعآوری شده، مقامات شهرداری و شورای اسلامی شهر تهران تلاش میکنند تا موضوع را نه به هراس از معترضان، بلکه به گران بودن قیمت زبالهدانیها و تولید بالای زباله توسط مردم جلوه دهند! معلوم نیست چرا ناگهان در این روزها مقامات وقتی از اهرم استفاده می شود نه تنها متوجه شدند که مردم زیاد زباله تولید میکنند، بلکه بجای اینکه تعداد آنها را بیشتر کنند، سطلهای موجود را جمع کرده و بردهاند!
در همین رابطه حبیب راضی مدیرکل دفتر محیط زیست و خدمات شهری سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور به تازگی آمار داده که ایران هفدهمین کشور تولیدکننده زباله در دنیاست و «روزانه ۴۵ هزار تن زباله در مناطق شهری و ۱۰هزار تن در مناطق روستایی تولید میشود و همین باعث شده ایران جزو ۲۰ کشور اول تولیدکننده زباله باشد.»
پیشتر نیز حمیدرضا صارمی معاون شهرسازی و معماری شهرداری در جلسه کمیته راهبری طرح جامع مدیریت پسماند شهر تهران مدعی شده بود، «سرانه تولید زباله کشور در شهرهای ایران ۷۰۰ گرم و در روستاها ۴۵۰ گرم است. در حالی که این میزان در شهرهای آلمان ۲۵۰ گرم است.»
این در حالیست که بر اساس اطلاعات آمار آلمان، این کشور در سال ۲۰۱۹ مجموعا ۶۰۹ کیلوگرم زباله تولید کرده که روزانه ۱/۵ گرم است. علاوه بر این، بر اساس تازهترین آمار یکی از بزرگترین شرکتهای بازیافت ضایعات در دنیا، sensoneo، ایران حتی در فهرست ۳۸ کشور تولیدکننده زباله شهری در سال ۲۰۲۲ نیز نبوده است. از سوی دیگر، زباله زمانی زیاد میشود که مردم زیاد مصرف کنند! در حالی که شهروندان زیر بار گرانی کمرشان خم شده و از پس برآوردن نیازمندیهای روزانه نیز بر نمیآیند، پس از چه چیزی زباله تولید میکنند؟!
اما آنچه جریان این خبر را به سمتی دیگر میکشاند، تصمیمات مدیرانی است که جهت کنترل فضای سیاسی از سطل زباله به عنوان یک اهرم فشار استفاده کردهاند تا علاوه بر تولید مضاعف آلودگی و پسماند، مرزهای بلاهت را نیز جابجا کنند.
در چهارمین هفته اعتراضات سراسری مردم ایران، سطلهای زباله از مراکز شهر جمعآوری شد تا مسئولان به ظن خودشان از آسیب به اموال عمومی جلوگیری کنند. اتقاقی که به سبب آن شهروندان مجبور شدند تا زبالههای خود را در اطراف مخازن سطلهای زباله رها کنند و همین موضوع منجر به زشتی و آلوده شدن معابر شده است.
به این ترتیب میتوان گفت مسئله زباله هم تبدیل به یک بحث جدی سیاسی شده تا جایی که حسین نظری معاون خدمات شهری و محیط زیست شهرداری تهران سرانجام حقیقت را گفته و توضیح داده که دلیل جمعآوری سطلهای زباله موضوعات امنیتی بوده و شهرداری، فقط دستور را اجرایی کرده است.
علیرضا زاکانی شهردار تهران نیز هدف از جمعآوری سطلهای زباله را جلوگیری از راهبندان ناشی از اعتراضات دانسته و گفته که بیش از ۶۰۰ سطل زباله در اعتراضات آتش زده شده است. این در حالیست که بسیاری از ویدئوی منتشر شده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که معترضان و بیش از همه دختران جوان روی سطل زبالهها میایستند و روسری خود را به آتش میکشند یا در هوا تکان میدهند. این برخورد مذبوحانه با اعتراض زنان و مردان جامعه یادآور مسدود کردن پُست برق خیابان «انقلاب» پس از اعتراض ویدا موحد معروف به دختر خیابان انقلاب در جریان اعتراض زنان است تا مانع شوند زنان بالای پُست برق بروند و روسری بر سر چوب بزنند.
حالا سطلهای زباله نیز که هم نمادی از فقر اقتصادی مردم با افزایش زبالهگردیها بوده و هم بیانگر فقدان دانش مدیران شهری و بلاهت آنها با دستور قفلزدن به این سطلها بوده، به موضوع امنیتی نیز تبدیل شده است.
موضوع اعتراضات این روزها بر هر موضوع دیگری اولویت پیدا کرده و مسئولان حکومتی عملا همه تدابیر و سیاستهای مستأصل خود را برای جلوگیری از اعتراض مردم صرف کردهاند. اتفاقی که امروز موجب شده تا شهرهای مختلف ایران شاهد انبوهی از زباله باشند و بوی تعفن گوشه و کنار کشور را بگیرد.
مهدی چمران رئیس شورای اسلامی شهر تهران نیز گفته «به دلیل هزینه بالای سطلهای زباله که قیمت هر کدام از آنها بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان تخمین زده شده، چارهای جز جمعآوری نداشتیم.» این ادعا تبدیل به سوژه طنز فضای مجازی شده و بسیاری از کاربران خطاب به چمران گفتهاند که ارزش این سطلها به ۵ میلیون هم نمیرسد و با شما گران حساب کردهاند!
وبسایت «عصر ایران» در مقالهای با اشاره به قیمت واقعی ۴ میلیون تومانی یک سطل زباله شهری نوشت، «حال رئیس شورای شهر تهران قیمت همین سطلها را ۲٫۵ تا ۳٫۷۵ برابر بهای تکفروشی اعلام کرده است (۴ میلیون را ۱۰ الی ۱۵ میلیون گفته) و خدا میداند چند برابر قیمت عمدهفروشی!»
در ادامه این پرسش را مطرح کرده است که «سوال اینجاست که بقیه مخارج شهرداری- که از جیب مردم تامین میشود- را به قول تهرانیها همینگونه «دولا پهنا» حساب میکنید یا انشاءالله فقط محدود است به سطلهای زباله؟! آسیبهای مالی ناآرامیهای اخیر را چطور؟ آنرا هم همینگونه محاسبه میکنید؟ یا شاید هم ندانسته حرف میزنید که برای رئیس شورای شهر پایتخت «عذر بدتر از گناه» است.»
یک کاربر شبکههای اجتماعی نیز به طعنه خسارات مالی حاصل از حکومت جمهوری اسلامی را بر اساس سطل زباله محاسبه کرده و نوشته است: «حالا که تخریب اموال عمومی رو با واحد سطل زباله میسنجید:
هر سطل زباله = ۱۵ میلیون تومان. نتیجه سیاستگذاری اشتباه: خسارت ارز ۴۲۰۰: ۱۰۰ میلیون سطل زباله.
زیان مردم در بورس: ۵۰ میلیون سطل زباله. زیان انباشته صنعت خودرو: ۸.۵ میلیون سطل زباله. تخلف در فولاد مبارکه: ۶ میلیون سطل زباله.»
به نظر میرسد در شرایطی که قرار نیست مسئولان وحشتزده در حفظ امنیت رژیم، تدبیر عاقلانهتری برای جمعآوری زباله داشته باشند برخی این اوضاع را به چشم فرصت نگاه میکنند. یک صفحه اینستاگرام با نام محفوظ که روشهای مبارزات انقلابی در دنیا را شرح و توضیح میدهد، روایتی از مبارزه مردم میانمار با استفاده از زبالههای شهری را انتشار داده است.
در توضیح این مبارزه با استفاده از زباله آمده است: «پس از کشته شدن ۵۰۰ نفر از معترضان میانماری به دست نیروهای امنیتی، شهروندان با طراحی یک تاکتیک جدید اوج خشم و نفرت خود را از «حکومت نظامی» اعلام کردند. آنها در ادامه کمپینهای نافرمانی مدنی، از ساکنان شهر یانگون خواستند تا زبالههای خود را در تقاطع جادههای اصلی و چهار راهها رها کنند.»
این پست در ادامه اشاره میکند که در پوسترهایی که در شبکههای اجتماعی بازنشر میشد، معترضان «اعتصاب زباله» را راهی برای «ابراز مخالفت با کودتاچیان» میدانستند که «هرکسی میتواند به آن بپیوندد». بر همین اساس تصاویری که از ۳۰ مارس ۲۰۲۱ منتشر شد، انبوهی از زبالههایی را نشان میداد که خیابانها را فرا گرفته است!
در ادامه این مطلب آمده است: «پس از شروع این کمپین، تمام راههای کلیدی برای رژه و تحرک نیروهای امنیتی بسته شد. یا نظامیان میبایست برای کنار زدن تپههای زباله، ساعتها صرف برداشتن آنها میکردند. گاهی اوقات هم به دلیل بوی غیرقابل تحمل زبالهها و خطر سرایت بیماری به آنها دست نمیزدند! استفاده از ماشینهای جمعآوری زباله هم خود باعث راهبندان میشد که به نفع معترضان بود یا با پخششدن زبالهها، وضعیت را از چیزی که بود، بدتر میکرد!»
آنچه امروز از احوال مدیران حکومتی، شهری و تصمیماتشان بر میآید، هیچ بعید نیست با سیاسی شدن زبالهها اوضاع محیط زیست از اینهم فاجعهبارتر شود و جمهوری اسلامی رکورد خود را در مدیریت افتضاح تولید زباله و جمعآوری پسماندها بشکند.
اهرم سازی چیست؟
به زبان ساده « اهرم سازی » عبارت است از بیشترین استفاده از کمترین دارایی. فردی که پول خود را در بانک پس انداز می کند هیچگونه اهرم سازی» انجام نمی دهد. این پول که در بانک قرار داده میشود، پول خود آن شخص است. یک دلار به صورت پس انداز در بانک نسبت اهرم سازی یک به یک دارد. شخص پس انداز کننده، تمام پول خود را برای پس انداز صرف کرده است.
مثال :
برای سرمایه گذاری من در آپارتمان ۳۰۰ واحدی، بانکدارم ۸۰ درصد از ۱۷ میلیون دلار در سرمایه گذاری مسکن را متقبل شده است. با استفاده از پول بانکدارم نسبت اهرم سازی من یک به چهار است. یعنی برای هر یک دلاری که من در این معامله سرمایه گذاری می کنم بانک ۴ دلار به من وام می دهد.
به این ترتیب چرا کارشناسان مالی در تلویزیون می گویند که مسکن بخش بسیار مخاطره آمیزی است؟ یکبار دیگر پاسخ این پرسش «کنترل» است. اگر سرمایه گذار از هوش مالی لازم برای کنترل سرمایه گذاری برخوردار نباشد، در آن صورت استفاده از روش اهرم سازی بسیار مخاطره آمیز می شود. از آنجا که اکثر کارشناسان مالی مردم را به سوی سرمایه گذاری هایی سوق می دهند که هیچ کنترلی بر روی آنها ندارند، بهتر است که مردم از روش اهرم سازی استفاده نکنند. استفاده از روش اهرم سازی برای سرمایه گذاری در حوزه ای که هیچ کنترلی بر روی آن ندارید مانند خرید ماشینی بدون فرمان و فشار آوردن بر پدال گاز و حرکت با آن است.
اغلب افرادی که با سقوط بخش مسکن متحمل ضرر و زیان شده اند، افرادی هستند که بر روی تداوم روند صعودی بخش مسکن و افزایش ارزش خانه هایشان حساب باز کرده بودند. بسیاری از مردم در مقابل ارزش با تورم مواجه شده خانه هایشان، پول قرض کردند. اکنون ارزش خانه های آنها ممکن است بسیار کمتر از مبلغ بدهی آنها باشد. این گونه افراد هیچ کنترلی بر این سرمایه گذاری خود ندارند و در خدمت بازار هستند.
بسیاری از صاحبخانه ها که همچنان می توانند اقساط وام مسکن خود را بپردازند، احساس خوبی ندارند زیرا ارزش خانه های آنها به شدت سقوط کرده است. آنها شاهد از بین رفتن ارزش خانه هایشان هستند. هنگامی که قیمت مسکن پائین می آید بسیاری از صاحبخانه ها احساس می کنند که متضرر شده اند. گاهی اوقات به این موضوع با عنوان «اثر ثروت » یاد می شود. با توجه به تورم که در واقع افزایش ارزش دارایی ها نبوده و کاهش قدرت خرید دلار است، بسیاری از مردم با افزایش ارزش وقتی از اهرم استفاده می شود خانه هایشان احساس می کنند که ثروتمندتر شده اند. وقتی چنین احساسی به آنها دست می دهد آنها پول بیشتری قرض می کنند و پول بیشتری را هزینه می کنند. این امر نتیجه مستقیم نظام سرمایه داری جدید است، که نوعی توسعه اقتصادی بر اساس کاهش ارزش دلار و افزایش بدهیها است.
ارزش دارایی من بر مبنای ارزش خالص نیست
أثر ثروت» ریشه در توهمی دارد که نسبت به ارزش خالص وجود دارد. ارزش خالص، ارزش دارایی های شما پس از کاستن بدهی هایتان است. وقتی ارزش یک خانه افزایش پیدا می کند، اغلب مردم فکر می کنند که ارزش خالص دارایی هایشان بالا رفته است. آن دسته از شما که کتاب های دیگر مرا خوانده اید ممکن است بدانید که «ارزش خالص دارایی»
درجه اهرم مالی (DFL)
تعریف درجه اهرم مالی چیست؟
نسبتی که حساسیت سود هر سهم (EPS) شرکت را نسبت به نوسانات درآمد عملیاتی اش، درنتیجه تغییرات ساختار سرمایه اندازهگیری میکند. درجه اهرم مالی (DFL) درصد تغییر EPS را برای یک واحد تغییر در درآمدها قبل از بهره و مالیات (EBIT) اندازه میگیرد و میتواند به صورت ریاضی به شکل زیر محاسبه گردد:
این نسبت نشان میدهد که هر چه درجه اهرم مالی بالاتر باشد، EPS نوسان پذیر تر است. ازآنجاییکه بهره (I) یک هزینه ثابت است، اهرم سودها و EPS را بزرگنمایی میکند که وقتی درآمد عملیاتی افزایش مییابد، نشانه خوبی است، اما میتواند در طول دوران سخت اقتصادی و زمانی که درآمد عملیاتی تحتفشار است، مشکلساز باشد.
توضیحات مدیر مالی در مورد درجه اهرم مالی
مثال زیر را برای روشن کردن این مفهوم در نظر بگیرید. فرض کنید شرکتی به نام شناسا دارای درآمد عملیاتی یا سوده قبل از بهره و مالیات ۱۰۰ میلیون تومان در سال اول و بهره ۱۰ میلیون تومانی بوده و ۱۰۰ میلیون سهم عادی داشته باشد. (برای واضحتر شدن، فعلاً از اثر مالیات صرفنظر میکنیم.)
سود هر سهم برای شرکت شناسا در سال اول به شکل زیر خواهد بود:
این یعنی برای هر ۱ درصد تغییر در EBIT یا درآمد عملیاتی، سود هر سهم ۱٫۱۱ درصد تغییر خواهد کرد.
حالا فرض کنید شرکت شناسا دارای افزایش ۲۰ درصدی در درآمد عملیاتی برای سال دوم باشد. به خاطر داشته باشید که بهره همچنان بدون تغییر و ۱۰ میلیون تومان باقی میماند. EPS برای شرکت شناسا در سال دوم اینگونه خواهد بود:
در این نمونه، EPS از ۰٫۹ تومان در سال یک به ۱٫۱۰ تومان در سال دوم افزایش یافته است که یک تغییر ۲۲٫۲ درصدی را نشان میدهد.
این نتیجه میتواند از طریق عدد اهرم مالی و به این شکل نیز محاسبه گردد:
۱٫۱۱* ۲۰%(تغییر درآمد بعد از بهره و مالیات)= ۲۲٫۲%
اگر EBIT در سال دوم به ۷۰ میلیون تومان کاهش یافته بود، تأثیر آن بر EPS چگونه میشد؟
EPS به میزان ۳۳٫۳ درصد کاهش مییافت (در این مثال، درجه اهرم مالی ۱٫۱۱* (۳۰%) تغییر در EBIT). این نتیجه بهراحتی میتواند تائید شود، چون EPS در این مورد ۰٫۶ تومان خواهد بود که ۳۳٫۳% کاهش را نشان میدهد.
بنابراین، DFL یا درجه اهرم مالی در کمک به شرکت برای تخمین میزان بدهی یا اهرم مالی که باید در ساختار سرمایه خود انتخاب کند، فوقالعاده ارزشمند خواهد بود. اگر درآمد عملیاتی نسبتاً ثابت باشد، درآمدها و EPS هم ثابت خواهند بود و شرکت میتواند از پس قبول مقدار قابلتوجهی بدهی برآید؛ اما اگر شرکت در بخشی که در آن درآمد عملیاتی کاملاً نوسان پذیر است عمل نماید، کار محتاطانه ممکن است محدود کردن بدهی تا یک سطح قابل مدیریت باشد.
معادل انگلیسی درجه اهرم مالی عبارت است از:
Degree of Financial Leverage – DFL
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش پرسش و پاسخ سوالات مالی مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این نوشته در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.
«گفتوگو» وظیفه امروز ماست
یادگار امام با برشمردن شروط و لوازم «گفت وگو» تأکید کرد: اولین مولفه لازم در گفتوگو، «وجود نقطهای مشترک برای سخن گفتن با یکدیگر» است. آیتا. سید حسن خمینی در دیدار مهمانان کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی طی سخنانی یادآور شد: یکی از بزرگترین آرمانها و دستاوردهای انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، «تلاش برای وحدت امت اسلامی» بود. البته این تلاشها پیشتر در مقاطعی توسط بعضی بزرگان اهل سنت و نیز در جامعه شیعه توسط مرجع عالیقدر آیتا. العظمی بروجردی شکل گرفته بود، ولی وقتی انقلابی به عظمت انقلاب ایران که چشمهای تمام دنیا را به خود معطوف کرده بود، حامل پیامی در این راستا بود دلهای مسلمانان شیعه و سنی را به خود جلب کرد و «بیداری اسلامی» شکل گرفت. وی یادآور شد: قضیه فلسطین قبل از انقلاب ایران یک جریان پان عربیستی و گاهی هم یک جریان چپ بود، اما انقلاب اسلامی آن را تبدیل به یک مسأله «اسلامی» کرد. اگر قبل از آن سازمان آزادیبخش فلسطین با رگههای عربی مطرح بود، بعد از انقلاب حرکت مقاومت اسلامی(حماس) شکل گرفت و موضوع فلسطین تبدیل به یکی از آرمانهای انقلاب ما شد.
سید حسن خمینی ادامه داد: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بنا بر آن شد که هر جا فریاد «یاللمسلمین» بلند شود، از آن دفاع شود و از همین رو، هزینهای که ایران بابت حمایت از مسلمانان غیر شیعه و خصوصا ملت فلسطین که در آن برادران اهل سنت زندگی میکند، داده است؛ بیش از هزینه دفاع از شیعیان بوده است. وقتی قرار شد شوروی به افغانستان حمله کند، قدرتی که انقلاب ایران در مقابله با استعمار شوروی به خرج داد برای یک کشور «اسلامی» بود و به شیعه و سنی بودن مردم آن کشور توجه نشد. سید حسن خمینی با تأکید بر اینکه وظیفه امروز ما گفتوگوست، گفت: ما به عنوان عالمان مذاهب اسلامی- چه عالمان دین و چه حوزههای دیگر- تنها راهمان، گفتوگو با یکدیگر است و اگر این نشست را بسیار ارزشمند میدانیم به دلیل بسترسازی آن برای گفتوگوست. وی سپس در تبیین ویژگیهای گفتوگو و نتایج و نقاطی که باید به آن رسید، گفت: اولین مولفه لازم در گفتوگو، «وجود نقطهای مشترک برای سخن گفتن با یکدیگر» است. در گفتوگو باید به دنبال یک حقیقت و میدان مشترک باشیم. وی دومین شرط گفتوگو را «موضع برابر» دانست و تأکید کرد: در گفتوگو، تفوق بر دیگر معنا ندارد. ما هم پایه یکدیگر هستیم. سید حسن خمینی ادامه داد: شرط سوم این است که قرار نیست در خلال گفتوگو یکدیگر را مجاب کنیم؛ قرار نیست کسی تن به عقیده دیگری بدهد. طبیعی است که نه من به واسطه ادلّه ظاهری تن به عقیده شما میدهم و نه شما به عقیده من، بلکه اینها بحثهای آکادمیک است. گفتوگو برای مجاب کردن همدیگر نیست، بلکه برای پرداختن به دردهای مشترک و یافتن راهکار برای این مشکلات است. وی شرط چهارم گفت را «عدم توهین به مقدسات یکدیگر» عنوان کرد و یادآور شد: این شرط به صورت بسیار پررنگ در کلام رهبر معظم انقلاب مشاهده میشود و در این راستا فتوای مهم ایشان در تحریم توهین به مقدسات اهل سنت بسیار مهم است.
کابوسهای یک جنگ اتمی/سرنوشت جنگ اوکراین را چه کسی رقم می زند؟
به گزارش اقتصادنیوزT در شرایط کنونی روس ها در میدان نبرد اوکراین متحمل شکست های پی در پی شده اند. حال اگر معادلات میدان نبرد تغییر نکند و روسیه به عنوان بازیگر شکست خورده قلمداد گردد، طبیعتا پوتین با گزینه های اندکی روبرو خواهد بود. در چنین شرایطی طبیعتا به واسطه لفاظی های تهدید آمیز پوتین این سوال مطرح است که آیا در ادامه این بازی ماجراجویانه در اوکراین، پوتین به سلاح هسته ای تاکتیکی متوسل خواهد شد یا نه؛ سلاحی که توسل بدان می تواند مسیر جنگ را تغییر داده و روسیه را به عنوان یک قدرت بزرگ به جای غول تحقیر شده به جهان یاداوری کند. کفنی که می تواند هفته ها مرده در خود جای دهد اکوایران در وقتی از اهرم استفاده می شود این باره نوشت: خبرگزاری الجزیره با انتشار یادداشتی به قلم الکس گاتاپولوس در باب سلاح هسته ای تاکتیکی نوشته که این تجهیزات از انعطاف پذیری بیشتری در میدان جنگ برخوردار هستند. به نوشته او در اواسط دهه 1950، همزمان با ساخت و آزمایش بمب های هسته ای قوی تر، برنامه ریزان نظامی به فکر افتادند که سلاح های کوچک تر با برد کوتاه تر در موقعیت های تاکتیکی یا نظامی مفیدتر خواهند بود. کلاهک هایی این چنینی قدرت بازدارندگی متغیری دارند بدین معنا که یک اپراتور می تواند قدرت انفجاری شان را مشخص کند. پس یک سلاح تاکتیکی قادر است از کسری یک کیلوتن تا 50 کیلوتن قدرت داشته باشد. یک کیلوتن قدرتی معادل هزار تن تی ان تی برای انفجار قوی دارد.برای بررسی مقیاس تخریب باید به این نکته اشاره کرد که سلاحی که هیروشیما را نابود کرد تقریبا 15 کیلوگرم بود. به طور کلی گرمایش ناشی از انفجار می تواند داغ تر از سطح خوشید باشد، نیروی عظیمی که توسط سلاح ازاد می شود، موج انفجاری فوق العاده را تولید می کند که به واسطه اش همه چیز در آن مسیر و تا شعاع چندین کیلومتر از میان می رود. هنگام انفجار، تششعات شدید هر چیزی را که در نزدیک محل انفجار باشد را از میان می برد و ریزش رادیواکتیو حاصل، زمین وقتی از اهرم استفاده می شود را تا ده ها کیلومتر دور تر از منطقه انفجار، مسموم می کند و یک کفن مرگبار را تعریف خواهد کرد؛ کفنی که قادر است هفته ها یا ماه ها مرده در خود جای دهد.یک سلاح هسته ای تاکتیکی این قدرت را دارد که یک فرودگاه، بندر، تمرکز نیروها و تانک ها یا انبارهای تدارکات را نابود کند. مادر همه قمارها علیرغم وسوسه احتمالی استفاده از این تسلیحات توسط رهبران نظامی، هیچ کشوری از زمان نابودی ناکازاکی در سال 1945، نتوانسته تابوی استفاده هفت دهه ای از سلاح هسته ای را در هم بکشند.امروز در شرایطی که ذخایر تسلیحات هسته ای در قیاس با دوران جنگ سرد بسیار کم تر است اما همچنان این سلاح ها به میزانی هستند که بتوانند بشریت را در عرض چند ساعت نابود کنند. تسلیحات هسته ای در میدان نبرد تنها محرک برای آن چیزی است که اکثر تحلیلگران و سیاستمدارن از آن تحت عنوان تشدید سریع و کنترل نشده استفاده از سلاح هسته ای استراتژیک و نابودی تمدن یاد می کنند. خطر ذاتی در استفاده از یک سلاح هسته ای این است که احتمالا یک واکنش هولناک از جانب طرف مقابل را به دنبال خواهد داشت تا حریف را از از توسل دوباره به این سلاح مرگبار منصرف کند. این پاسخ در حقیقت تلاشی است برای پایان دادن به یک درگیری هسته ای قبل از شروع که مادر همه قمارها است؛ قماری که در صورت باخت در آن، دنیا ممکن است بمیرد. گزینه اندک برای احیای اعتباری که از دست رفت هراس از تضمین ویرانی متقابل تنها عاملی بوده که موجب شده تا به امروز قدرت های دارای سلاح هسته ای به این گزینه هولناک متوسل نشوند. در شرایط کنونی روسیه در حال از دست دادن اعتبارش است. ارتش این کشور به شکلی تکان دهنده ناتوان شده و به از منظر روش مندی به چالش کشیده شده، همزمان دستاوردهای این کشور در جنوب و شرق نیز یک به یک از اختیار کرملین خارج می شوند. این میراث فاجعه بار روسیه در مناقشه تاکنون است. پوتین حقیقتا گزینه های کمی برای پذیرش چنین شکستی در اختیار دارد. فراخوان 300 هزار روس به عنوان نیروی ذخیره یک شوک روانی برای روس ها و اولین فراخوان از این نوع بعد از جنگ جهانی دوم قلمداد می شود؛ شوکی که هنوز در میدان های نبرد اوکراین خود را نشان نداده است.حال سوال این است که نیروهای ذخیره قدرت این را دارند تا قطار خارج شده جنگ را در مسیر اصلی و دلخواه پوتین قرار دهند؟ به این سوال نمی توان پاسخ روشنی داد چرا که نظامیان روس با چالش های دیگری هم دست به گریبان هستند. با این همه می توان اذعان کرد که اگر آخرین طرح پوتین که همانا اجرایی کردن طرح سربازی اجباری است هم شکست بخورد، احتمالا این کشور درگیر ناارامی های داخلی خواهد شد. سناریوهای یک رویارویی هسته ای اوکراین امروز نشان داده که از نبردهای قرن بیست و یک درس های خود را آموخته، در حالی که روسیه غرق در گذشته است.در چنین شرایطی توسل پوتین به سلاح هسته ای گزینه ای محتمل است هرچند ممکن است اصلا محقق نشود.در باب استفاده از این سلاح کشنده سه سناریو مطرح است. اولین و شاید غیر محتمل ترین سناریو، یک حمله هسته ای واقعی علیه یک هدف نظامی اشکار در خاک اوکراین است. در چارچوب این سناریو مولفه هایی چون تلاش برای به حداقل رساندن تششعات یا انفجار در منطقه ای نسبتا خالی از جمعیت در اولویت قرار دارد. چنین حمله ای با لحاظ کردن ماهیت پراکنده نیروهای اوکراینی، تقریبا بی اثر خواهد بود با این همه قادر است واکنش های تند و تلافی جویانه ایالات متحده و اروپا را به دنبال داشته باشد. سناریوی دوم مانور بر فراز دریای سیاه آب های بین الملل است. در حالی که یک آلاینده عظیم و همچنین خطرناک، محرک اشکار واکنش ناتو نخواهد شد و تشدید بالقوه می تواند در ان سطح متوقف شود. سومین و شاید محتمل ترین سناریو در باب استفاده از سلاح هسته ای روسی، انجام ازمایش در خاک روسیه در یکی از سایت های آزمایش هسته ای قدیمی شوروی در شمال چون نوایا زملیا است.اگرچه در این سناریو مفاد پیمان منع آزمایش سلاح کشتار جمعی زیرپا گذاشته می شود اما بعید است که ناتو به این کنش، واکنش نشان دهد. چنین آزمایشی به جهان یادآوری می کند که روسیه ابزارهای دیگری در قالب سلاح های وحشتناک را در اختیار دارد. پس اگر این کشور بیش از این تحقیر شود یا درگیر شکست های بیشتری گردد مصم خواهد شد تا اهرم های دیگرش را هم به آزمون بگذارد. رخدادی که نشان از شکست نیست بلکه بهانه ای است برای چانه زنی. هرکدام از سه سناریو اگر اجرایی شوند باید به این حقیقت اذعان کرد که انفجار یک سلاح هسته ای طبیعتا جهان را در شوک فرو خواهد برد و به دنبال آن شاهد بی نظمی مدنی و خالی شدن شهرها خواهیم بود. این رخداد همچنین زمینه را برای کاهش ارزها و سهام در بازارهای سهام جهانی هموار خواهد کرد و به هرج و مرج ها دامن می زند. در باب این که احتمال دستیابی به سلاح هسته ای چه میزان است باید گفت که چنین احتمالی پایین است اما صفر نیست. هیچ بازیگری از بازی کردن با سلاح هسته ای سود نمی برد. اما یک پوتین درگیر ممکن است دست به این قمار ناامید کننده بزند. استفاده از سلاح هسته ای یکی از معدود اهرم هایی است که در دسترسش باقی مانده که با توسل بدان می تواند به توقف جنگ کمک کند؛ جنگی که آنگونه که تصورش را می کرد پیش نرفت و اعتبارش را هدف قرار داد. همچنین بخوانید پوتین استقلال زاپوروژیا و خرسون را برسمیت شناخت واکنش آمریکا به تصمیم خطرناک پوتین درباره اوکراین پایان جنگ در اوکراین!/ پوتین خواستار چیست؟ پوتین: جنگ اقتصادی غربی ها شکست خورد
دیدگاه شما